چهارشنبه، 5 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا مى‏توان با امام رضا (علیه‏ السلام) که از دنیا رفته اند، سخن گفت و به ایشان سلام کرد؟


پاسخ :
از دیدگاه قرآن، مرگ فنا و نابودى نیست؛ بلکه انسان با تمام هویت و واقعیتش پس از مرگ، به حیات خود در برزخ ادامه مى‏دهد.
1. در آیات بسیارى از قرآن مجید بر پیامبران گذشته سلام داده شده، در حالى که از دنیا رفته بودند؛ «سلام على نوح فى العالمین».(1)
2. درک درست حیات برزخى و آیات قرآن و روایات، به روشنى بر امکان سخن گفتن با مردگان معمولى و این که آنان سخن ما را مى‏شنوند و به ما پاسخ مى‏دهند، دلالت دارد. در روایات آمده است: پیامبر اکرم ‏(صلى الله علیه و آله) در آخرین روزهاى زندگى‏شان، نیمه شب همراه برخى از صحابه خود، رهسپار قبرستان بقیع شد و پس از ورود به بقیع، با آرمیدگان در آنجا چنین گفت: «سلام بر شما که در جایگاه افراد با ایمان قرار گرفته‏اید! شما بر ما سبقت جسته‏اید و ما هم به زودى به شما مى‏پیوندیم».(2)
3. رسول اکرم‏ (صلى الله علیه و آله) مى‏فرمایند: «وقتى کسى از کنار قبر برادر دینى خود که مى‏شناسد، بگذرد و بر او سلام کند، مرده سلام او را پاسخ مى‏دهد و او را مى‏شناسد و اگر از کنار قبرى بگذرد و صاحب آن را نشناسد و سلام کند، مرده سلام او را پاسخ مى‏دهد.»(3)
4. در روایات شیعه و سنى آمده است: رسول اکرم‏ (صلى الله علیه وآله) فرمودند: «هیچ کسى نیست که بر من سلام کند، مگر آنکه خداوند سلام او را به روح من مى‏رساند و من پاسخ او را مى‏گویم».(4)
5. از دیدگاه قرآن، مرگ به معناى نیستى و نابودى نیست؛ بلکه انسان با تمام هویتش به حیات خود ادامه مى‏دهد. بر این اساس سلام کردن و سخن گفتن با اولیاى الهى و معصومان والاگهر که در مرتبه اعلاى وجودى و منزلت در نزد خداوند قرار دارند، نه تنها امرى گزاف نیست؛ بلکه امرى شایسته و بجا و توصیه شده است. بر همین اساس در اذن دخول حرم امام رضا (علیه‏ السلام) و سایر معصومان (علیهم‏ السلام) چنین مى‏خوانیم: «و اعلم انّ رسولک و خلفائک علیهم السلام احیاء عندک یرزقون یرون مقامى و یسمعون کلامى و یردّون سلامى؛(5) خدایا! مى‏دانم که رسول و خلیفه‏هاى تو - که سلام و درود بر آنان باد - زنده‏اند و نزد تو روزى مى‏خورند. ایستادنم را مى‏بینند و سخنم را مى‏شنوند و سلامم را جواب مى‏دهند...»
پی نوشت:
1) صافات، آیه 79.
2) الارشاد، ج 1، ص 181؛ المناقب، ج 1، ص 201؛ سنن ترمذى‏ج 2، ص 258، ح 1059.
3) متقى هندى، کنز العمال، ج 15، ص 646، ح 42556؛ غزالى، احیاء العلوم، ج 4، ص 474.
4) سنن ابى داود، ج 1، ص 453، ح 2041؛ مسند احمد، ج 7، ص‏527.
5) بحارالانوار، ج‏97، ص 160.
porseman.org


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.