جمعه، 14 مهر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

تراشیدن ریش از نظر اسلام چه حکمی دارد؟


پاسخ :
بنا بر فتوای برخی فقها، تراشیدن ریش با تیغ و شبیه آن، مانند ماشین های برقی حرام است. برخی از فقیهان نیز ترک تراشیدن ریش را احتیاط واجب دانسته اند.

1. احادیث
درباره پرهیز از تراشیدن ریش، روایت های فراوانی از معصومین علیهم السلاموارد شده است که می توان آن روایت ها را به سه دسته تقسیم کرد:

الف) روایت های خاص
رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: «رَبِّی أَمَرَنی بِإِعْنَاءِ لِحْیَتی وَ قَصِّ شَارِبِی؛ پروردگار من به گذاشتن ریش و کوتاه کردن سبیل امر کرده است».1
آن حضرت در روایتی دیگر می فرمایند: «أَنْهَکُوا الشَّوارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحْیَ؛ سبیل ها را از بین ببرید (کوتاه کنید) و ریش ها را حفظ کنید.»2
همچنین در روایتی دیگر از آن حضرت می خوانیم: «حَلْقُ اللِّحیَةِ مِنَ المُثْلَةِ وَ مَنْ مَثَّلَ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللّه ؛ تراشیدن ریش، از نوع مثله کردن است و هر کس مثله کند، لعنت خدا بر او باد».3
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در کلامی دیگر می فرمایند: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ سَلَقَ وَ لَا خَرَقَ وَلَاحَلَقَ؛ این سه طایفه از ما نیست: کسی که در مصیبت شیون و فریاد کند و پیراهن خود را پاره نماید و کسی که ریشش را بتراشد».4

ب) روایت های تشبه به کفار
در روایت های بسیاری، مسلمانان از تشبه و پیروی از مدل ها و روش های کفار و هم شکل کردن خود با دشمنان دین بازداشته شده اند. در اینجا به نمونه هایی از این روایت ها اشاره می کنیم.
1. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
حَفُّوا الشّوارِبَ وَ أَعْفُوا الْلِّحْیَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالمجوس.5
سبیل ها را کوتاه کنید و محاسن را بلند بگذارید و خود را شبیه مجوس نسازید.
2. آن حضرت در حدیثی دیگر می فرمایند:
إنَّ الْمَجوسَ جَزُّوا لِحا هُمْ وَ وَفَّرُوا شَوارِبَهُمْ وَ إنَّا نَحْنُ نَجُزُّ الشَّوارِبَ وَ نُعْفِی اللِّحْیَ وَ هِیَ الفَطْرَةُ.6
یهودی ها ریش های خود را می تراشند و سبیل های خود را بلند می کنند و ما سبیل ها را می چینیم و محاسن را بلند می گذاریم و این بر اساس خلقت است.
3. در روایت دیگری از رسول اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:
خَالِفُوا المُشرِکینَ، أُحْفُوا الشّوارِبَ وَ أوفُوا اللِّحیَ.7
برخلاف مشرکان باشید. سبیل ها را کوتاه کنید و محاسن را بلند بگذارید.
4. امام صادق علیه السلام نیز در این باره می فرمایند:
أوحی اللّه تَعالی إلی نبیٍّ مِنْ أَنبیائِهِ: قُلْ لِلْمُؤمنینَ، لَاتَلْبَسُوا لِباسَ أَعْدائِی وَ لَاتَطْعَموا مَطاعِمَ أَعْدائِی وَ لَاتَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أعْدائِی، کَمَا هُمْ أعْدائِی.8
خداوند به یکی از پیامبران خود وحی کرد، به مؤمنان بگو لباس دشمنان مرا نپوشند و غذاهای آنها را نخورند و از فرهنگ و سنت ها و روش های آنها پیروی نکنند که در صورت انجام این کارها دشمن من خواهند بود، چنان که آنها دشمن من هستند.
این روایت ها فرد مسلمان را از تشبه و هم شکل شدن به کفار و دشمنان اسلام منع می کنند. از جمله این شباهت ها، تراشیدن ریش است؛ زیرا مسلمان با تراشیدن ریش در حقیقت، سنت ها و فرهنگ های آنان را زنده می کند.

ج) روایت های وارده درباره حرمت تشبه مرد به زن
دسته سوم از روایت هایی که برای اجتناب از تراشیدن ریش، می توان به آنها استناد کرد، روایت های حرمت تشبه مرد به زن و برعکس است. امام باقر علیه السلام می فرمایند:
لَا یَجُوزُ لِلْمَرْئَةِ أنْ تتشبَّهَ بِالرَّجُلِ لِأَنَّ رَسُولَ اللّه صلی الله علیه و آله لَعَنَ المُتَشَبّهینَ مِنَ الرِّجالِ بِالنِّساءِ وَ لَعَنَ المُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّساءِ بِالرِّجالِ.9
بر زن جایز نیست خود را به مردان شبیه سازد؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله شبیه سازان اعم از مردان و زنان را لعنت کرده است.
آن حضرت در حدیثی دیگر می فرمایند:
کَانَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله یَزْجُرُ الرَّجُلَ أنْ یَتَشَبَّهَ بِالنِّساءِ وَ یَنْهی الْمَرْأةَ أَنْ تَتَشَبَّهَ بِالرِّجالِ فِی لِبَاسِها.10
رسول خدا صلی الله علیه و آله مردان را از تشبه به زنان و زنان را از تشبه به مردان در پوشش لباس منع می کرد.

2. سیره اولیای الهی
سیره پیامبران و صالحان و مسلمانان و اولیای الهی همواره بر حفظ محاسن و پرهیز از تراشیدن ریش بوده است. بر اساس شواهد تاریخی، هیچ یک از مردان صالح، اولیای الهی (پیامبران و امامان علیهم السلام)، علمای اسلام و بندگان مخلص خدا محاسن خود را نتراشیده اند، بلکه در طول تاریخ همواره ریش از نشانه های بزرگان دین و اهل ایمان بوده، هست و خواهد بود.
به طور کلی، از آیات و روایات موجود به دست می آید که تراشیدن ریش از نظر اسلام روا نیست و حداقل حکم، احتیاط واجب در ترک این کار است.
پی نوشتها:
1. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 406، باب 40، ح 2.
2. جعفى بخارى، صحیح البخارى، بیروت، دارالفکر، 1401 هـ . ق، ج 7، ص 56.
3. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 406، باب 40، ح 2.
4. ابن جمهور احسائى، عوالى اللئالى، ج 1، ص 111، ح 19.
5. بحارالانوار، ج 76، ص 112.
6. همان.
7. صحیح مسلم، ج 1، ص 259، باب 16.
8. وسائل الشیعه، ج 4، ص 385، باب 19، ح 32133.
9. همان، ج 20، ص 220، باب 123، ح 25473.
10. همان، ج 5، ص 25، باب 13، ج 5794.
www.irc.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.