پرسش :
راه های ترک حسادت چیست؟
پاسخ :
ور حسد گیرد تو را ره در گلو
در حسد ابلیس را باشد غلو
کو ز آدم ننگ دارد از حسد
با سعادت جنگ دارد از حسد
عقبه ای زین صعب تر در راه نیست
ای خنک، آن کش حسد همراه نیست!
این جسد، خانه حسد آمد بدان
از حسد آلوده باشد خاندان
خانمان ها از حسد گردد خراب
باز شاهی از حسد گردد غراب
خاک شو مردان حق را زیر پا
خاک بر سر کن حسد را همچو ما
مولوی
حسد از ویژگی های بسیار بدی است که زیان های بی شماری در پی دارد. از زیان های خطرناک آن، می توان به کشاندن انسان به کفر و بی دینی اشاره کرد. بنا بر آیات قرآن کریم و روایت های معصومین علیهم السلام، از جمله عواملی که کفار، مشرکان و یهودیان زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله را از پذیرش دین اسلام باز می داشت، حسد و رشک به پیامبر عزیز اسلام بود و با اینکه حقیقت وجود پیامبر و رسالتش بر آنان آشکار و ثابت شده بود و گاه و بی گاه به آن اقرار می کردند، ولی به شدت با آن حضرت دشمنی و مخالفت می ورزیدند. خداوند در قرآن کریم درباره گروهی از آنان می فرماید:
وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ اِیمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أنفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ. (بقره: 109)
بسیاری از اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) با وجود اینکه حق برای آنها روشن شده است، به سبب حسدی که در دل دارند، دوست دارند شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند.
البته آیات قرآنی و روایت های فراوان دیگری در این باره موجود است که در این نوشتار نمی گنجد.
چنان که بیان شد، حسد از بیماری های روحی بسیار خطرناکی است که اگر انسان آن را درمان نکند، دین و دنیای او را به تباهی و بدبختی می کشاند. درمان این بیماری خطرناک جز از راه آگاهی و عمل امکان پذیر نیست.
1. از راه شناخت
در این راه کار درمانی، شخص حسود باید به دو نکته توجه کند: اول، آثار و پی آمدهای ویرانگر حسدورزی از نظر روح و جسم و دوم، بررسی ریشه ها و انگیزه های پیدایش این صفت زشت و اقدام به ترک آن.
1. شخص حسود باید بداند حسادت، پی آمدهای بسیار بدی برای دین و دنیای او دارد و برای دین و دنیای کسی که به او رشک می ورزد، نه تنها هیچ گونه زیانی ندارد، بلکه مفید است. هنگامی که فرد از روی بصیرت به این موضوع توجه کند، از حسادت دوری می گزیند.
زیانی که حسادت به دین فرد وارد می کند، این گونه است که حسود با حسادت خود، با حکم خدا مخالفت می کند و نعمت خداوند را که به حکم خویش میان بندگانش تقسیم کرده و عدل او را که بر اساس حکمش اقامه کرده است، مکروه و بد می داند. همچنین فرد حسود، از پیامبران و اولیای خدا که خیر مردم را می خواهند، کناره می گیرد و با شیاطین و کفار که گرفتاری مؤمنان و زوال نعمت آنها را می خواهند، شریک می شود و این در حقیقت، خیانت قلبی است که حسنات را نابود می کند، همان گونه که آتش، هیزم را از بین می برد.1
زیان حسادت به دنیای فرد این گونه است که حسود هماره از حسد خود در رنج است و در غم و اندوه به سر می برد؛ زیرا خداوند به دشمنانش نعمت هایی عطا کرده که وی از آن محروم است. ازاین رو، حسود همیشه با دیدن این نعمت ها معذب و ناراحت می شود و از هر بلایی که از آنها رفع شود، دل گیر می گردد. پس همواره ناراحت است. بنابراین، بایسته است حسود به پی آمدهای کار خود و عذاب شدیدی بیندیشد2 که در آخرت برای وی در نظر گرفته شده است.
2. نکته دیگری که لازم است حسود به آن توجه کند، ریشه یابی انگیزه های پیدایش صفت زشت حسادت و تلاش برای از بین بردن آن است. برای مثال، اگر دوستان ناباب و وسوسه های آنها فرد را به این وادی کشانده است، به مخالفت با آنان برخیزد یا اگر ضعف ایمان و ناآشنایی به توحید افعالی خداوند، وی را در این گرداب گرفتار ساخته است، به تقویت مبانی ایمان و خداشناسی بپردازد یا اگر ناآگاهی از استعدادهای خویش و ظرفیت هایی که برای ترقی و پیشرفت در وجود اوست، وی را گرفتار عقده حقارت و حسادت کرده است، به درمان آن رو آورد و در سایه توکل به خداوند و اعتماد به نفس، عقده حقارت را بگشاید و رذیله حسد را از خود دور سازد.
2. راه عملی
تکرار عملی، به تدریج به عادت می انجامد و ادامه عادت، به ملکه و صفت درونی تبدیل می شود. اگر فرد حسود به جای اینکه به در هم شکستن اعتبار و شخصیت دیگری بیندیشد، به تقویت موقعیت خود بپردازد و به جای غیبت و نکوهش رقیبش، صفات خوب وی را بستاید و به جای تلاش در تخریب زندگی مادی او، برای پیشرفت خود، از وی کمک و یاری بخواهد، به او محبت ورزد و همچنین برای وی خیر و سعادت آرزو کند، به یقین، تکرار این کارها به تدریج آثار زشت حسادت را از روح او دور می کند و محبت، خیرخواهی، صفا و معنویت جانشین آن می شود.
به عبارت دیگر، حسود باید پس از شناخت بیماری خود وارد عمل شود و بهترین و مؤثرترین کار برای درمان این بیماری، عمل کردن برخلاف خواهش نفس است. برای مثال، اگر نفس تمایل دارد با بیان عیب کسی، او را رسوا سازد، نه تنها خاموشی گزیند، بلکه او را ستایش کند. این کار در آغاز سخت است، ولی به تدریج آسان می شود.
پی نوشتها:
1. امام على علیه السلاممى فرماید: «وَ لاتُحاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأکُلُ الْإیمَانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ به یکدیگر حسادت نورزید که به راستى، حسد ایمان را مى خورد و از بین مى برد، همان گونه که آتش هیزم را مى سوزاند و از بین مى برد». غررالحکم و دررالکلم، ح 6813 .
2. امیرمؤمنان، على علیه السلام مى فرماید: «إِحْتَرِسُوا مِنْ سُورَةِ الجُمَدِ و الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَدِ، وَ أَعِدُّوا لِکُلِّ شَى ءٍ مِنْ ذَلِکَ عِدَّةً تُجاهِدُونَ بِمَا مِنَ الفِکْرِ فِى الْعَاقِبَةِ وَ مَنْعِ الرَّذِیلَةِ وَ طَلَبِ الْفَضِیلَةِ؛ خود را از شدت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و براى مبارزه با هر یک از این امور، وسیله اى آماده سازید، از جمله، تفکر در عواقب بد این صفات پست و راه درمان و طلب فضیلت از این راه». همان، ح 6806 .
www.irc.ir
ور حسد گیرد تو را ره در گلو
در حسد ابلیس را باشد غلو
کو ز آدم ننگ دارد از حسد
با سعادت جنگ دارد از حسد
عقبه ای زین صعب تر در راه نیست
ای خنک، آن کش حسد همراه نیست!
این جسد، خانه حسد آمد بدان
از حسد آلوده باشد خاندان
خانمان ها از حسد گردد خراب
باز شاهی از حسد گردد غراب
خاک شو مردان حق را زیر پا
خاک بر سر کن حسد را همچو ما
مولوی
حسد از ویژگی های بسیار بدی است که زیان های بی شماری در پی دارد. از زیان های خطرناک آن، می توان به کشاندن انسان به کفر و بی دینی اشاره کرد. بنا بر آیات قرآن کریم و روایت های معصومین علیهم السلام، از جمله عواملی که کفار، مشرکان و یهودیان زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله را از پذیرش دین اسلام باز می داشت، حسد و رشک به پیامبر عزیز اسلام بود و با اینکه حقیقت وجود پیامبر و رسالتش بر آنان آشکار و ثابت شده بود و گاه و بی گاه به آن اقرار می کردند، ولی به شدت با آن حضرت دشمنی و مخالفت می ورزیدند. خداوند در قرآن کریم درباره گروهی از آنان می فرماید:
وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ اِیمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أنفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ. (بقره: 109)
بسیاری از اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) با وجود اینکه حق برای آنها روشن شده است، به سبب حسدی که در دل دارند، دوست دارند شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند.
البته آیات قرآنی و روایت های فراوان دیگری در این باره موجود است که در این نوشتار نمی گنجد.
چنان که بیان شد، حسد از بیماری های روحی بسیار خطرناکی است که اگر انسان آن را درمان نکند، دین و دنیای او را به تباهی و بدبختی می کشاند. درمان این بیماری خطرناک جز از راه آگاهی و عمل امکان پذیر نیست.
1. از راه شناخت
در این راه کار درمانی، شخص حسود باید به دو نکته توجه کند: اول، آثار و پی آمدهای ویرانگر حسدورزی از نظر روح و جسم و دوم، بررسی ریشه ها و انگیزه های پیدایش این صفت زشت و اقدام به ترک آن.
1. شخص حسود باید بداند حسادت، پی آمدهای بسیار بدی برای دین و دنیای او دارد و برای دین و دنیای کسی که به او رشک می ورزد، نه تنها هیچ گونه زیانی ندارد، بلکه مفید است. هنگامی که فرد از روی بصیرت به این موضوع توجه کند، از حسادت دوری می گزیند.
زیانی که حسادت به دین فرد وارد می کند، این گونه است که حسود با حسادت خود، با حکم خدا مخالفت می کند و نعمت خداوند را که به حکم خویش میان بندگانش تقسیم کرده و عدل او را که بر اساس حکمش اقامه کرده است، مکروه و بد می داند. همچنین فرد حسود، از پیامبران و اولیای خدا که خیر مردم را می خواهند، کناره می گیرد و با شیاطین و کفار که گرفتاری مؤمنان و زوال نعمت آنها را می خواهند، شریک می شود و این در حقیقت، خیانت قلبی است که حسنات را نابود می کند، همان گونه که آتش، هیزم را از بین می برد.1
زیان حسادت به دنیای فرد این گونه است که حسود هماره از حسد خود در رنج است و در غم و اندوه به سر می برد؛ زیرا خداوند به دشمنانش نعمت هایی عطا کرده که وی از آن محروم است. ازاین رو، حسود همیشه با دیدن این نعمت ها معذب و ناراحت می شود و از هر بلایی که از آنها رفع شود، دل گیر می گردد. پس همواره ناراحت است. بنابراین، بایسته است حسود به پی آمدهای کار خود و عذاب شدیدی بیندیشد2 که در آخرت برای وی در نظر گرفته شده است.
2. نکته دیگری که لازم است حسود به آن توجه کند، ریشه یابی انگیزه های پیدایش صفت زشت حسادت و تلاش برای از بین بردن آن است. برای مثال، اگر دوستان ناباب و وسوسه های آنها فرد را به این وادی کشانده است، به مخالفت با آنان برخیزد یا اگر ضعف ایمان و ناآشنایی به توحید افعالی خداوند، وی را در این گرداب گرفتار ساخته است، به تقویت مبانی ایمان و خداشناسی بپردازد یا اگر ناآگاهی از استعدادهای خویش و ظرفیت هایی که برای ترقی و پیشرفت در وجود اوست، وی را گرفتار عقده حقارت و حسادت کرده است، به درمان آن رو آورد و در سایه توکل به خداوند و اعتماد به نفس، عقده حقارت را بگشاید و رذیله حسد را از خود دور سازد.
2. راه عملی
تکرار عملی، به تدریج به عادت می انجامد و ادامه عادت، به ملکه و صفت درونی تبدیل می شود. اگر فرد حسود به جای اینکه به در هم شکستن اعتبار و شخصیت دیگری بیندیشد، به تقویت موقعیت خود بپردازد و به جای غیبت و نکوهش رقیبش، صفات خوب وی را بستاید و به جای تلاش در تخریب زندگی مادی او، برای پیشرفت خود، از وی کمک و یاری بخواهد، به او محبت ورزد و همچنین برای وی خیر و سعادت آرزو کند، به یقین، تکرار این کارها به تدریج آثار زشت حسادت را از روح او دور می کند و محبت، خیرخواهی، صفا و معنویت جانشین آن می شود.
به عبارت دیگر، حسود باید پس از شناخت بیماری خود وارد عمل شود و بهترین و مؤثرترین کار برای درمان این بیماری، عمل کردن برخلاف خواهش نفس است. برای مثال، اگر نفس تمایل دارد با بیان عیب کسی، او را رسوا سازد، نه تنها خاموشی گزیند، بلکه او را ستایش کند. این کار در آغاز سخت است، ولی به تدریج آسان می شود.
پی نوشتها:
1. امام على علیه السلاممى فرماید: «وَ لاتُحاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ یَأکُلُ الْإیمَانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ به یکدیگر حسادت نورزید که به راستى، حسد ایمان را مى خورد و از بین مى برد، همان گونه که آتش هیزم را مى سوزاند و از بین مى برد». غررالحکم و دررالکلم، ح 6813 .
2. امیرمؤمنان، على علیه السلام مى فرماید: «إِحْتَرِسُوا مِنْ سُورَةِ الجُمَدِ و الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَدِ، وَ أَعِدُّوا لِکُلِّ شَى ءٍ مِنْ ذَلِکَ عِدَّةً تُجاهِدُونَ بِمَا مِنَ الفِکْرِ فِى الْعَاقِبَةِ وَ مَنْعِ الرَّذِیلَةِ وَ طَلَبِ الْفَضِیلَةِ؛ خود را از شدت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و براى مبارزه با هر یک از این امور، وسیله اى آماده سازید، از جمله، تفکر در عواقب بد این صفات پست و راه درمان و طلب فضیلت از این راه». همان، ح 6806 .
www.irc.ir