پرسش :
تفاوت میان صنعت و تربیت را بیان کنید؟
پاسخ :
تربیت به طور کلّى با صنعت یک فرق دارد که از همین تفاوت، انسان مى تواند جهت تربیت را بشناسد. صنعت عبارت است از ساختن؛ به معنى اینکه شى ء یا اشیایى را تحت یک نوع پیراستن ها و آراستن ها قرار مى دهند. میان اشیا و میان قواى اشیا ارتباط برقرار مى کنند. قطع و وصل هایى در جهت مطلوب انسان صورت مى گیرد و آن گاه این شى ء مصنوعى مى شود از مصنوع هاى انسان. فرض کنید که از طلا یک حلقه انگشتر یا یک زیور دیگر مى سازیم، به آن شکل مى دهیم یا به قول معروف پرداخت مى کنیم. وضع مخصوصى به آن مى دهیم و مى شود یک مصنوع براى ما. تربیت عبارت است از پرورش دادن؛ یعنى استعدادهاى درونى را که بالقوّه در یک شى ء موجود است، به فعلیّت در آوردن و پروردن. بنابراین، تربیت فقط در مورد جاندارها؛ یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر در مورد غیر جاندار این کلمه را به کار ببریم، مجازا به کار برده ایم؛ نه اینکه به مفهوم واقعى آن شى ء را پرورش داده ایم؛ یعنى یک سنگ یا یک فلز را آن طور که یک گیاه یا یک حیوان و یا یک انسان را پرورش مى دهند، نمى شود پرورش داد. این پرورش دادن ها به معنى شکوفا کردن استعدادهاى درونى آن موجودها است که فقط در مورد موجودهاى زنده صادق است و از همین جا معلوم مى شود که تربیت باید تابع و پیرو فطرت؛ یعنى تابع و پیرو طبیعت و سرشت شى ء باشد. اگر بنا باشد یک شى ء شکوفا بشود، باید کوشش کرد همان استعدادهایى که در آن هست، بروز و ظهور بکند، ولى اگر استعدادى در یک شى ء نیست، بدیهى است آن چیزى را که نیست و وجود ندارد، نمى شود پرورش داد.
منبع: تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 56 و 57.
تربیت به طور کلّى با صنعت یک فرق دارد که از همین تفاوت، انسان مى تواند جهت تربیت را بشناسد. صنعت عبارت است از ساختن؛ به معنى اینکه شى ء یا اشیایى را تحت یک نوع پیراستن ها و آراستن ها قرار مى دهند. میان اشیا و میان قواى اشیا ارتباط برقرار مى کنند. قطع و وصل هایى در جهت مطلوب انسان صورت مى گیرد و آن گاه این شى ء مصنوعى مى شود از مصنوع هاى انسان. فرض کنید که از طلا یک حلقه انگشتر یا یک زیور دیگر مى سازیم، به آن شکل مى دهیم یا به قول معروف پرداخت مى کنیم. وضع مخصوصى به آن مى دهیم و مى شود یک مصنوع براى ما. تربیت عبارت است از پرورش دادن؛ یعنى استعدادهاى درونى را که بالقوّه در یک شى ء موجود است، به فعلیّت در آوردن و پروردن. بنابراین، تربیت فقط در مورد جاندارها؛ یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر در مورد غیر جاندار این کلمه را به کار ببریم، مجازا به کار برده ایم؛ نه اینکه به مفهوم واقعى آن شى ء را پرورش داده ایم؛ یعنى یک سنگ یا یک فلز را آن طور که یک گیاه یا یک حیوان و یا یک انسان را پرورش مى دهند، نمى شود پرورش داد. این پرورش دادن ها به معنى شکوفا کردن استعدادهاى درونى آن موجودها است که فقط در مورد موجودهاى زنده صادق است و از همین جا معلوم مى شود که تربیت باید تابع و پیرو فطرت؛ یعنى تابع و پیرو طبیعت و سرشت شى ء باشد. اگر بنا باشد یک شى ء شکوفا بشود، باید کوشش کرد همان استعدادهایى که در آن هست، بروز و ظهور بکند، ولى اگر استعدادى در یک شى ء نیست، بدیهى است آن چیزى را که نیست و وجود ندارد، نمى شود پرورش داد.
منبع: تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 56 و 57.