يکشنبه، 15 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آیا آزادی محدود است یا مطلق ؟ اگر محدود است حدود آن را چه کسی مشخص می کند ؟


پاسخ :
آزادی یعنی توانایی انجام یک کار و یا ترک آن کار است . اینکه انسان بتواند با اختیار خود یک کاری را انجام داده و یا آن را ترک کند . فطرت انسان به گونه ای است که آزاد است . خداوند در کنار اختیار چند ویژگی دیگر هم به انسان داده است . از جمله عقل و اراده . آزادی مطلق یعنی یک ماشین بدون ترمز که انسان خود را به نهایت سقوط مبتلا کند . عقل و اراده ی انسان می گوید که برای این آزادی باید یک چارچوب قرار داد . به نظر شما اگر ما به عقل خود رجوع کنیم می گوید آزادی باید مطلق باشد یا اینکه می گوید برای آزادی باید یک چارچوب قرار دهیم ؟ انسان را باید با تمام ویژگی های آن مشاهده کرد . وقتی که خداوند در نهاد انسان آزادی را قرار داده ، کنار آن عقل را نیز به ودیعه گذاشته است . با استفاده از این عقل ما می توانیم بگوییم که آزادی باید مطلق باشد یا در یک محدوده ای قرار بگیرد . با توجه به اینکه عقل انسان می گوید : آزادی باید دارای محدوده ای باشد، این سوال مطرح می شود که ما چه حدودی را باید برای آزادی ترسیم کنیم . امروزه تمام جوامع بشری برای آزادی یک حدودی را قرار داده اند . برخی آزادی را به این صورت تفسیر کرده اند که انسان می تواند دست خود را تکان دهد تا جایی که به فرد دیگری برخورد نکند . تا این حد او آزاد است . برخی جوامع دیگر حدود آزادی را بیرون از چارچوب خانه دیده اند . یعنی اینکه فرد تا زمانی که در خانه ی خود است آزاد است و می تواند هرکاری می خواهد انجام دهد . اما زمانی که از خانه خارج شد باید از یک مقرراتی تبعیت کند . گاهی این مقررات را انسان ها با عقل خود پایه ریزی می کنند و گاهی نیز ممکن است منشأ وحی داشته باشد .
مفهوم آزادی یعنی مانع ایجاد نکردن . باید ارتباط این مفهوم با انسان روشن شود . اگر این ارتباط مشخص شود ، ما می بینیم که ناظر به این متعلق است که باید آزادی را تعریف کنیم . مثلاً وقتی که می خواهیم برای یک حیوان آزادی را تعریف کنیم ، در محدوده ی اهدافی که برای او متصور است آزادی را تعریف می کنیم . برای انسان کاملاً متفاوت برخورد می کنیم . اگر انسان را به گونه ای در نظر بگیریم که فقط اهداف مادی دارد ، ناظر به این مسئله آزادی رابرای او تعریف می کردیم . آزادی یک تقسیم دارد که در کلمات بزرگان ما هم آمده است . خداوند انسان را آزاد خلق کرده و خلقت تکوینی انسان آزاد است . انسان مختار است که کارهایی را انجام دهد . این اختیار انسان یک آزادی تکوینی است . اما آزادی تشریعی نوعی قانونگذاری خاص است تا انسان بتواند از این آزادی تکوینی خود استفاده کند . انسان باید به گونه ای تشریعاً آزاد باشد که بتواند از آزادی تکوینی در جهت کمال خود استفاده کند . همینجا است که آزادی مطلق بی معنا می شود . معنای آزادی مطلق برای انسان در واقع جنون فرض می شود . هیچکس به اسم آزادی امور ارزشمند خود را در معرض دیگران قرار نمی دهد . هیچکس به اسم آزادی فرزند خود را مطلق العنان قرار نمی دهد . بنابراین ما دو نوع آزادی داریم . آزادی تکوینی یعنی انسان مختار آفریده شده است . اگر اینگونه نبود کمال و امتحان معنا نداشت . همانطور که ما می توانیم در زندگی خود انتخاب های خاصی را داشته باشیم . آزادی تشریعی یعنی خداوند نوعی آزادی را برای انسان قرار داده که با عقل فهمیده می شود . اینکه در سایه ی این آزادی ما بتوانیم کمال را برای خود فراهم کنیم . بنابراین آزادی متناسب است با کمالات چیزی که این آزادی رابرای آن تعریف می کنیم . در متون دینی و در فضای عقلی ما دو نوع آزادی وجود دارد . در قانون های اساسی کشورهای مختلف نیز وارد شده که آزادی ها محدود است .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.