پرسش :
منشا اخلاق در کجاست ؟ نسبت دین و اخلاق چیست ؟
پاسخ :
ریشه های اخلاق در فطرت است . ریشه های کلان اخلاق عقلانی است یعنی همه می فهمند که دروغگویی بد است و راستگویی خوب است . شریعت در ریزه کاری ها به ما کمک می کند نه دراصول اخلاق . بخاطر همین انسان که اگر مسلمان هم نباشد می فهمد که راستگویی خوب است . دین در زمینه ی اخلاق چند کار می کند . یکی اینکه ریزه کاریها و ظرایف را برای ما آشکار می کند . یکی اینکه پشتوانه برای اخلاق می شود . شهیدمطهری در کتاب اخلاق می نویسد که راسل می گوید که ما احتیاجی به دین ندارد و خودمان اخلاق را بررسی می کنیم و آنرا رعایت می کنیم . من گاو همسایه ام را نمی دزدم زیرا اگر من گاو او را بدزدم ،دیگران هم بقیه ی وسایل من را می دزدند . با یک حساب دو دو تا چهارتا فرد این کار را نمی کند و احتیاجی به معنویت ندارد . شهید مطهری می گوید که این حرف برای شرایط عادی ممکن است که حرف خوبی باشد . یعنی عقل حسابگر می گوید که اگر من دروغ بگویم ، دیگران من را بعنوان دروغگو می شناسند و بعد من را کمتر تحویل می گیرند و ضرر می کنم . شهید مطهری می گوید که این در شرایط بحرانی و زمانی که توازن بهم می خورد جواب نمی دهد . این افراد که در کشور خودشان این اخلاقیات را رعایت می کنند وقتی به کشورهای شرقی می رسند ، جنایت های آنچنانی انجام می دهند . زیرا می داند که او می تواند در این کشورها ظلم کند و کسی به او ظلم نکند . اینکه من راست می گویم صرف راستگویی نیست بلکه یک تحولی در من ایجاد می کند و در اینجا دین یک پشتوانه ای برای اخلاق ایجاد می کند.
ریشه های اخلاق در فطرت است . ریشه های کلان اخلاق عقلانی است یعنی همه می فهمند که دروغگویی بد است و راستگویی خوب است . شریعت در ریزه کاری ها به ما کمک می کند نه دراصول اخلاق . بخاطر همین انسان که اگر مسلمان هم نباشد می فهمد که راستگویی خوب است . دین در زمینه ی اخلاق چند کار می کند . یکی اینکه ریزه کاریها و ظرایف را برای ما آشکار می کند . یکی اینکه پشتوانه برای اخلاق می شود . شهیدمطهری در کتاب اخلاق می نویسد که راسل می گوید که ما احتیاجی به دین ندارد و خودمان اخلاق را بررسی می کنیم و آنرا رعایت می کنیم . من گاو همسایه ام را نمی دزدم زیرا اگر من گاو او را بدزدم ،دیگران هم بقیه ی وسایل من را می دزدند . با یک حساب دو دو تا چهارتا فرد این کار را نمی کند و احتیاجی به معنویت ندارد . شهید مطهری می گوید که این حرف برای شرایط عادی ممکن است که حرف خوبی باشد . یعنی عقل حسابگر می گوید که اگر من دروغ بگویم ، دیگران من را بعنوان دروغگو می شناسند و بعد من را کمتر تحویل می گیرند و ضرر می کنم . شهید مطهری می گوید که این در شرایط بحرانی و زمانی که توازن بهم می خورد جواب نمی دهد . این افراد که در کشور خودشان این اخلاقیات را رعایت می کنند وقتی به کشورهای شرقی می رسند ، جنایت های آنچنانی انجام می دهند . زیرا می داند که او می تواند در این کشورها ظلم کند و کسی به او ظلم نکند . اینکه من راست می گویم صرف راستگویی نیست بلکه یک تحولی در من ایجاد می کند و در اینجا دین یک پشتوانه ای برای اخلاق ایجاد می کند.