پرسش :
عبرتها و آسیبهای نهضت مشروطه چیست؟
پاسخ :
انسان، وقتی به حوادث گذشته بنگرد و حوادث و رخدادها را با دقت مطالعه نماید از وقایع اتفاق افتاده می تواند درسها و عبرتهایی برای بهبود زندگی خود بگیردو همچنین می تواند دریابد که این رخدادها چه نقاط ضعف و قوتی داشته اند. از جملة وقایعی که در دوره معاصر تاریخ ایران رخ داد و مملو از عبرت ها بود، جریان مشروطة سال 1285 در ایران است.
نهضت مشروطه که برخی از آن با عنوان انقلاب مشروطه یاد می کنند درآغاز براساس خواسته های رهبران وروبه به اهداف اولیه که تعدیل استبداد بود در حرکت بود ؛ اما ازآنرو که دراندک زمان با مشکلاتی مانند اختلاف انقلابیون مواجه شد نتوانست به اهداف عالیه و نهایی خود برسد ؛ به نحوی که درنهایت دوباره،تبدیل به استبداد سیاه دیگری شد و شکست خورد . از طرفی تعمیق در علل و عوامل شکست نهضت مشروطه در زمینه آسیب شناسی جریان انقلاب اسلامی مردم ایران و جلوگیری از تکرار حوادث تلخ مشروطه بسیار مهم و اساسی می باشد و به همین دلیل به برخی از عوامل این شکست اشاره می کنیم :
1. اولین نقطة آسیب پذیری انقلاب مشروطه این بود که نیروهای حاضر در انقلاب مشروطه ماهیتی کاملاً متفاوت با یکدیگر داشتند.[1]
2. ضعف رهبری در این انقلاب که با کوچکترین اختلاف اتحاد و یگانگی خود را از دست داده و دچار تفرقه و نزاع می شد و این امر در شکست مشروطه نقش اساسی داشت. فقدان همگرایی در بین رهبران به دلیل حاکمیت طولانی استبداد در ایران که این اختلافات به جای آنکه با بحث و گفتگو خاتمه یابد به درگیری فیزیکی، رواج تهمت و افترا و سرانجام ترور و خشونت کشیده شد به عبارت بهتر نیروهای موجود در کادر رهبری مشروطه هر کدام هدف و مقصد خاص را دنبال می کردند. تنها نقطه اشتراکشان در نفی وضع موجود بود. این اختلافات ائتلاف آنان را شکننده کرد و باعث از هم پاشیدن آن گردید. از طرف دیگر رهبران مذهبی این نهضت زود خسته شده و میدان را خالی کردند. شهید مطهری در این باره می فرماید: متأسفانه تاریخ نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر، یک نقیصه را در رهبری روحانیت و علما نشان می دهد و آن اینکه روحانیت نهضتهائی را رهبری کرده، تا مرحله پیروزی بر خصم ادامه داده و از آن پس ادامه نمی دهد و دنبال کار خود رفته و نتیجه زحمات او را دیگران و احیاناً دشمنان برده اند.[2] در مشروطیت ایران روحانیت نقش بسیار چشمگیر داشت و آن را در ابتدا به ثمر رساندند؛ ولی به خاطر بروز اختلاف و نفوذ ایادی بیگانه که به این اختلافات دامن می زد و همچنین قرائتهای مختلف از مفاهیم موجود در مشروطه که باعث دسته بندی میان علما شده بود از سیاست دلزده شده و صحنه را ترک می کردند.[3]
3. اختلاف بین رهبران از دیگر نقاط آسیب پذیر انقلاب مشروطه بود: جنبش مشروطه که انگیزة اصلی و عمومی آن ضدیت با ظلم و استبداد بود، با بروز اختلافات میان منورالفکرها و روحانیون که بر سر توافق با برخی از افکار لیبرالها که به زبان اسلام نیز انتشار می یافت با یکدیگر درگیر شدند که در نهایت شیخ فضل الله نوری جانب ضدیت با این افکار را گرفت و بهبهانی و طباطبائی جانب دسته مقابل را.
علمای فعّال در دوره مشروطه چند گروه بودند:
1. علمای مخالف مشروطه که رهبری آنها با شیخ فضل اله نوری بود که تمام هراس و واهمه شان از نفوذ افکار جدید و لیبرالی بود و آنها را چیزی جز الحاد نمی دیدند و کسان دیگری نیز در شهرهای مختلف موضع اینان را تأیید می کردند و خواهان مشروطة مشروعه بودند و حتی مطرح کردن نظارت مجتهدین به مصوبات مجلس و پذیرفتن آن از سوی مجلس نیز در همین راستا بود.[4]
2. دسته دیگر از علما در تهران سیدین و پیروانشان بودند و علی رغم اهمیتی که شیخ فضل الله در آن دوره داشت رهبری مشروطه را بدست گرفتند، گفته شده که بهبهانی از لحاظ عمل، رهبری قوی و شجاع بوده ولی از لحاظ فکری دید روشن و مشخصی دربارة مشروطه نداشت از این رو بیشتر سیاسی کار می کرد و لذا در درگیریهای سیاسی می بینیم که از افرادی چون امین السلطان حمایت می کند. که بعدها به خاطر جانبداری از اعتدالیون در برابر دمکراتهای تندرو و غربگرا بدست تقی زاده ترور می شود.[5]
3. علمای نجف که مهمترین آنها مرحوم آخوند خراسانی و سیدمحمد کاظم یزدی بودند که با هم، هم رأی نبودند. یزدی نظر خوشبینانه به مشروطه نداشت؛ ولی مرحوم آخوند بعد از شکست انقلاب بدست محمدعلی شاه جانبداری آشکاری را از مشروطه آغاز کرد. علمای نجف بخاطر توجهی که به استبداد و ضدیت با آن داشتند از توجه به رواج اندیشه غربگرائی و نظام پارلمانی غرب، که منورالفکرها خواهان آن بودند، غفلت داشتند و موضع خود را حتی با فرض وجود برخی مشکلات و انحرافات براساس ضدیت با استبداد بنا کرده و این مسائل را برطرف شدنی می دانستند.
4. آسیب دیگر انقلاب مشروطه این بود که رهبران مشروطه چه روشنفکر و چه مذهبی از مفاهیمی چون: عدالت، آزادی و برابری و حتی مشروطه برداشتهای متفاوتی داشتند و هر کدام از گروهها براساس ایده های خود این مفاهیم را تبیین می کردند و به همین خاطر مخالفت شیخ با مشروطه پر رنگتر می شود. رهبران روشنفکر انقلاب بیشتر باتأسی از اندیشه ها و مفاهیم غربی به فعالیت خود ادامه می دادند و این در حالی بود که جامعه ایرانی آمادگی پذیرش آن اندیشه ها و برنامه ها را نداشت لذا منجر به اختلاف در بین مردم و در رهبری انقلاب شد و باعث انحراف آن گردید. تغییر جهت دادن اندیشه های انقلاب، به انزوا کشیدن روحانیت، غرب زدگی، سلطه بیگانگان و تجددگرائی افراطی[6] از نتایج این انحراف بود.
5. از نقاط آسیب پذیری دیگر انقلاب مشروطه می توان به رخنه فرصت طلبان اشاره کرد، که چرا که انقلاب مشروطه را علمای آزادی خواه ، سردار ملی ها ، سالارملی ها و سایر آزادیخواهان، به ثمر رساندند؛ ولی با نفوذ افراد سودجو و فرصت طلب و نفوذی بیگانه، همه به گوشه ای رانده شدند و یا اینکه برخی به قتل رسیدند و عده ای دیگر به فراموشی سپرده شدند.
شهید مطهری در این زمینه می فرمایند: «هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینی اش بر دوش افراد مؤمن، مخلص و فداکار است؛ اما همین که به بار نشست و با لااقل نشانه های بار دادن آشکار گشت. افراد فرصت طلب نفوذ می کنند، تا آنجا که انقلابیون مؤمن و فداکار اولیه را از میدان به در می کنند.[7]
بطور کلی می توان به این ترتیب به نقاط آسیب پذیر انقلاب مشروطه اشاره کرد:
1. ماهیت کاملاً متفاوت نیروهایی که در جریان انقلاب حضور داشتند.
2. ضعف رهبری، که با کوچکترین درگیری اتحاد و یکپارچگی خود را از دست می دهد.
3. اختلاف در بین رهبران مشروطه و تقسیم بندی آن به مشروعه و مشروطه.
4. تفسیرهای گوناگون از مفاهیم موجود در جریان انقلاب.
5. نفوذ ایادی نفوذی بیگانه و فرصت طلب و کناره کشیدن نیروهای اصلی.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. از عدالت خانه تا مشروط غربی نویسنده:جواد سلیمانی.
2. تاریخ سیاسی معاصر نویسنده:سید جلال الدین مدنی.
پاورقی ها:
[1] . جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرائی و چگونگی رخداد آن، دفتر نشر معارف، ص 49.
[2] . مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، انتشارات صدرا، ص 95.
[3] . جعفریان، رسول، بررسی وتحقیق در مشروطه ایران، انتشارات طوس، چاپ اول، 1369، ص 323.
[4] . همان، ص 42.
[5] . همان، ص 42.
[6] . گروهی از نویسندگان انقلاب اسلامی، چگونگی و چرائی رخداد آن، دفتر نشر معارف، ص 169.
[7] . مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، انتشارات صدرا، ص 92.
انسان، وقتی به حوادث گذشته بنگرد و حوادث و رخدادها را با دقت مطالعه نماید از وقایع اتفاق افتاده می تواند درسها و عبرتهایی برای بهبود زندگی خود بگیردو همچنین می تواند دریابد که این رخدادها چه نقاط ضعف و قوتی داشته اند. از جملة وقایعی که در دوره معاصر تاریخ ایران رخ داد و مملو از عبرت ها بود، جریان مشروطة سال 1285 در ایران است.
نهضت مشروطه که برخی از آن با عنوان انقلاب مشروطه یاد می کنند درآغاز براساس خواسته های رهبران وروبه به اهداف اولیه که تعدیل استبداد بود در حرکت بود ؛ اما ازآنرو که دراندک زمان با مشکلاتی مانند اختلاف انقلابیون مواجه شد نتوانست به اهداف عالیه و نهایی خود برسد ؛ به نحوی که درنهایت دوباره،تبدیل به استبداد سیاه دیگری شد و شکست خورد . از طرفی تعمیق در علل و عوامل شکست نهضت مشروطه در زمینه آسیب شناسی جریان انقلاب اسلامی مردم ایران و جلوگیری از تکرار حوادث تلخ مشروطه بسیار مهم و اساسی می باشد و به همین دلیل به برخی از عوامل این شکست اشاره می کنیم :
1. اولین نقطة آسیب پذیری انقلاب مشروطه این بود که نیروهای حاضر در انقلاب مشروطه ماهیتی کاملاً متفاوت با یکدیگر داشتند.[1]
2. ضعف رهبری در این انقلاب که با کوچکترین اختلاف اتحاد و یگانگی خود را از دست داده و دچار تفرقه و نزاع می شد و این امر در شکست مشروطه نقش اساسی داشت. فقدان همگرایی در بین رهبران به دلیل حاکمیت طولانی استبداد در ایران که این اختلافات به جای آنکه با بحث و گفتگو خاتمه یابد به درگیری فیزیکی، رواج تهمت و افترا و سرانجام ترور و خشونت کشیده شد به عبارت بهتر نیروهای موجود در کادر رهبری مشروطه هر کدام هدف و مقصد خاص را دنبال می کردند. تنها نقطه اشتراکشان در نفی وضع موجود بود. این اختلافات ائتلاف آنان را شکننده کرد و باعث از هم پاشیدن آن گردید. از طرف دیگر رهبران مذهبی این نهضت زود خسته شده و میدان را خالی کردند. شهید مطهری در این باره می فرماید: متأسفانه تاریخ نهضتهای اسلامی صد ساله اخیر، یک نقیصه را در رهبری روحانیت و علما نشان می دهد و آن اینکه روحانیت نهضتهائی را رهبری کرده، تا مرحله پیروزی بر خصم ادامه داده و از آن پس ادامه نمی دهد و دنبال کار خود رفته و نتیجه زحمات او را دیگران و احیاناً دشمنان برده اند.[2] در مشروطیت ایران روحانیت نقش بسیار چشمگیر داشت و آن را در ابتدا به ثمر رساندند؛ ولی به خاطر بروز اختلاف و نفوذ ایادی بیگانه که به این اختلافات دامن می زد و همچنین قرائتهای مختلف از مفاهیم موجود در مشروطه که باعث دسته بندی میان علما شده بود از سیاست دلزده شده و صحنه را ترک می کردند.[3]
3. اختلاف بین رهبران از دیگر نقاط آسیب پذیر انقلاب مشروطه بود: جنبش مشروطه که انگیزة اصلی و عمومی آن ضدیت با ظلم و استبداد بود، با بروز اختلافات میان منورالفکرها و روحانیون که بر سر توافق با برخی از افکار لیبرالها که به زبان اسلام نیز انتشار می یافت با یکدیگر درگیر شدند که در نهایت شیخ فضل الله نوری جانب ضدیت با این افکار را گرفت و بهبهانی و طباطبائی جانب دسته مقابل را.
علمای فعّال در دوره مشروطه چند گروه بودند:
1. علمای مخالف مشروطه که رهبری آنها با شیخ فضل اله نوری بود که تمام هراس و واهمه شان از نفوذ افکار جدید و لیبرالی بود و آنها را چیزی جز الحاد نمی دیدند و کسان دیگری نیز در شهرهای مختلف موضع اینان را تأیید می کردند و خواهان مشروطة مشروعه بودند و حتی مطرح کردن نظارت مجتهدین به مصوبات مجلس و پذیرفتن آن از سوی مجلس نیز در همین راستا بود.[4]
2. دسته دیگر از علما در تهران سیدین و پیروانشان بودند و علی رغم اهمیتی که شیخ فضل الله در آن دوره داشت رهبری مشروطه را بدست گرفتند، گفته شده که بهبهانی از لحاظ عمل، رهبری قوی و شجاع بوده ولی از لحاظ فکری دید روشن و مشخصی دربارة مشروطه نداشت از این رو بیشتر سیاسی کار می کرد و لذا در درگیریهای سیاسی می بینیم که از افرادی چون امین السلطان حمایت می کند. که بعدها به خاطر جانبداری از اعتدالیون در برابر دمکراتهای تندرو و غربگرا بدست تقی زاده ترور می شود.[5]
3. علمای نجف که مهمترین آنها مرحوم آخوند خراسانی و سیدمحمد کاظم یزدی بودند که با هم، هم رأی نبودند. یزدی نظر خوشبینانه به مشروطه نداشت؛ ولی مرحوم آخوند بعد از شکست انقلاب بدست محمدعلی شاه جانبداری آشکاری را از مشروطه آغاز کرد. علمای نجف بخاطر توجهی که به استبداد و ضدیت با آن داشتند از توجه به رواج اندیشه غربگرائی و نظام پارلمانی غرب، که منورالفکرها خواهان آن بودند، غفلت داشتند و موضع خود را حتی با فرض وجود برخی مشکلات و انحرافات براساس ضدیت با استبداد بنا کرده و این مسائل را برطرف شدنی می دانستند.
4. آسیب دیگر انقلاب مشروطه این بود که رهبران مشروطه چه روشنفکر و چه مذهبی از مفاهیمی چون: عدالت، آزادی و برابری و حتی مشروطه برداشتهای متفاوتی داشتند و هر کدام از گروهها براساس ایده های خود این مفاهیم را تبیین می کردند و به همین خاطر مخالفت شیخ با مشروطه پر رنگتر می شود. رهبران روشنفکر انقلاب بیشتر باتأسی از اندیشه ها و مفاهیم غربی به فعالیت خود ادامه می دادند و این در حالی بود که جامعه ایرانی آمادگی پذیرش آن اندیشه ها و برنامه ها را نداشت لذا منجر به اختلاف در بین مردم و در رهبری انقلاب شد و باعث انحراف آن گردید. تغییر جهت دادن اندیشه های انقلاب، به انزوا کشیدن روحانیت، غرب زدگی، سلطه بیگانگان و تجددگرائی افراطی[6] از نتایج این انحراف بود.
5. از نقاط آسیب پذیری دیگر انقلاب مشروطه می توان به رخنه فرصت طلبان اشاره کرد، که چرا که انقلاب مشروطه را علمای آزادی خواه ، سردار ملی ها ، سالارملی ها و سایر آزادیخواهان، به ثمر رساندند؛ ولی با نفوذ افراد سودجو و فرصت طلب و نفوذی بیگانه، همه به گوشه ای رانده شدند و یا اینکه برخی به قتل رسیدند و عده ای دیگر به فراموشی سپرده شدند.
شهید مطهری در این زمینه می فرمایند: «هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی می کند سنگینی اش بر دوش افراد مؤمن، مخلص و فداکار است؛ اما همین که به بار نشست و با لااقل نشانه های بار دادن آشکار گشت. افراد فرصت طلب نفوذ می کنند، تا آنجا که انقلابیون مؤمن و فداکار اولیه را از میدان به در می کنند.[7]
بطور کلی می توان به این ترتیب به نقاط آسیب پذیر انقلاب مشروطه اشاره کرد:
1. ماهیت کاملاً متفاوت نیروهایی که در جریان انقلاب حضور داشتند.
2. ضعف رهبری، که با کوچکترین درگیری اتحاد و یکپارچگی خود را از دست می دهد.
3. اختلاف در بین رهبران مشروطه و تقسیم بندی آن به مشروعه و مشروطه.
4. تفسیرهای گوناگون از مفاهیم موجود در جریان انقلاب.
5. نفوذ ایادی نفوذی بیگانه و فرصت طلب و کناره کشیدن نیروهای اصلی.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. از عدالت خانه تا مشروط غربی نویسنده:جواد سلیمانی.
2. تاریخ سیاسی معاصر نویسنده:سید جلال الدین مدنی.
پاورقی ها:
[1] . جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرائی و چگونگی رخداد آن، دفتر نشر معارف، ص 49.
[2] . مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، انتشارات صدرا، ص 95.
[3] . جعفریان، رسول، بررسی وتحقیق در مشروطه ایران، انتشارات طوس، چاپ اول، 1369، ص 323.
[4] . همان، ص 42.
[5] . همان، ص 42.
[6] . گروهی از نویسندگان انقلاب اسلامی، چگونگی و چرائی رخداد آن، دفتر نشر معارف، ص 169.
[7] . مطهری، مرتضی، بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، انتشارات صدرا، ص 92.