دوشنبه، 30 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

طبق آیه 124 سوره بقره حضرت ابراهیم(ع) به چه چیزهایی امتحان شده بود؟


پاسخ :
شرح پرسش:
در سوره بقره آیه 124 خداوند می‌فرمایند: «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً....»، خدا ابراهیم را به امور و کلماتی امتحان کرد.... این کلمات و اموری چه چیزهایی بود؟

پاسخ :
امتحان بر دو نوع است:[1]
1. امتحانى که به منظور کشف حقیقت و پى‌بردن به عاقبت امر صورت می‌گیرد، این نوع امتحان بر خداوند محال است؛ زیرا خداوند علام الغیوب است و حقیقت هر موضوعى و عاقبت هر امرى را می‌داند.
2. امتحان به جهت بروز استعدادها: خداوند در زندگى براى اشخاص حوادثى پیش می‌آورد تا استعدادها بروز کند و حقایق اشخاص معلوم گردد، کسانى که در برابر این حوادث به وظیفه خود عمل می‌کنند و شکیبایى و مقاومت به خرج می‌دهند به کمال می‌رسند و مستحق پاداش می‌گردند، و استحقاق ارتقا به مقام بالاتر و کمال عالی‌­تر را پیدا مى‌‏کنند. ضمناً عمل آنها سرمشق دیگران نیز واقع می‌گردد. بنابر این حوادث زندگى در عین حال که سنگ محک است، نردبان تکامل نیز محسوب می‌شود. امتحان خداوند نسبت به حضرت ابراهیم(ع) از نوع دوّم است.
خداوند براى ابراهیم(ع) حوادثى پیش آورد و او در آن حوادث با کمال مقاومت و شکیبایى به وظیفه خود عمل کرد و در نتیجه، شایستگى وى براى «مقام امامت» براى همه روشن و مسلّم گردید.
از این جهت در قرآن کریم فرموده: «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»؛[2] (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم». ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده)». خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى‏‌رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)».
در این که مراد از کلمات چیست که حضرت ابراهیم به وسیله آنها امتحان شد و سربلند گردید، اقوال گوناگون و متعددی ذکر شده است.[3] اما از بررسى آیات قرآن و اعمال مهم و چشم‌گیرى که ابراهیم انجام داد و مورد تحسین خداوند قرار گرفت، چنین استفاده مى‌‏شود که مقصود از «کلمات»، یک سلسله وظایف سنگین و مشکل بوده که خدا بر دوش ابراهیم گذارده بود، و این پیامبر مخلص همه آنها را به عالی‌ترین وجه انجام داد، این دستورات عبارت بودند از:
1. یقین.[4] به دلیل قول خداوند: «و این چنین، ملکوت آسمان‌ها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد».[5]
2. توحید خداوند و منزّه دانستن او از تشبیه:[6] هنگامى که او به ستاره و ماه و خورشید، در میان ستاره پرستان و ماه پرستان و خورشید پرستان، نگاه کرد و رو به خدا آورد و گفت: «اى قوم من از شریک‌هایى که شما (براى خدا) مى‏‌سازید، بیزارم! من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده، من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم»![7]
3. شجاعت:[8] به دلیل قول خداوند: «سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها- جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد، شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)».[9]
4. حلم:[10] به دلیل گفتار خداوند: «چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشت‏کننده (بسوى خدا) بود».[11]
5. سخاوت:[12] و دلیل آن گفتار خداوند است: «آیا خبر مهمان‌هاى بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است»؟[13]
6. اعتزال و کناره جویى در راه خدا از خویشاوندان خود:[14] به دلیل قول خداوند: «و از شما، و آنچه غیر خدا مى‏‌خوانید، کناره‏‌گیرى مى‌‏کنم و پروردگارم را مى‏‌خوانم».[15]
7. امر به معروف و نهى از منکر.[16] دلیل آن قول خداوند است: «هنگامى که به پدرش گفت: «اى پدر! چرا چیزى را مى‌‏پرستى که نه مى‌‏شنود، و نه مى‏‌بیند، و نه هیچ مشکلى را از تو حلّ مى‏‌کند؟!».[17]
8. بدى را به نیکى مکافات کردن،[18] هنگامى که پدر وى گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از این کار) دست برندارى، تو را سنگسار مى‏‌کنم! و براى مدّتى طولانى از من دور شو».[19]
ولى ابراهیم(ع) در جواب گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو مى‏‌کنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است».[20]
9. توکّل و اعتماد ویژه بر خداوند: به دلیل گفتار خداوند: «همان کسى که مرا آفرید، و پیوسته راهنماییم مى‏‌کند، و کسى که مرا غذا مى‌‏دهد و سیراب مى‌‏نماید، و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مى‌‏دهد».[21]
10. محنت در نفس به واسطه انداختن او در آتش[22] که خداوند متعال فرمود: «(سرانجام او را به آتش افکندند ولى ما) گفتیم: «اى آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»[23]
11. امتحان نسبت به ذبح فرزند خود اسماعیل(ع):[24] که خداوند چنین می‌فرماید: « گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى‏‌کنم».[25]
12. امتحان در باره اسکان خانواده‌اش در سرزمین خشک و بی‌آب و علف،[26] چنانچه خداوند در این باره از قول ابراهیم(ع) می‌فرماید: «پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى‏‌آب و علفى، در کنار خانه‌‏اى که حرم تو است، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند».[27]
13. شکیبایى بر بد اخلاقى همسرش ساره.[28]
14. خود را در عبادت مقصر محسوب داشت،[29] به دلیل قول خداوند: «و در آن روز که مردم برانگیخته مى‏‌شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن».[30]
15. موقعیت و مقام ممتاز وى.[31] به دلیل گفتار خداوند «ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى بلکه موحّدى خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود».[32]
16. مداومت او به همه طاعات و ادای وظایف عبودیّت.[33] به دلیل آیات «بگو نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است. همتایى براى او نیست و به همین مأمور شده‏‌ام و من نخستین مسلمانم».[34]
17. اجابت خداوند دعاى او را[35] هنگامى که گفت: «و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى‏‌کنى»؟[36]
18. خیر عاقبت،[37] چنان که خداوند متعال می‌فرماید: «ما او را در این جهان برگزیدیم و او در جهان دیگر، از صالحان است»[38]
19. پیروى پیغمبران بعد، از او.[39] به دلیل آیه: «سپس به تو وحى فرستادیم که از آیین ابراهیم- که ایمانى خالص داشت و از مشرکان نبود- پیروى کن[40].«
پی نوشت:
[1]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 379، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش.
[2]. بقره، 124.
[3]. مجمع البیان، همان، ص 377.
[4]. مجمع البیان، همان، ص 379؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 182، اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 ش.
[5]. انعام، 75.
[6]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[7]. انعام، 78 – 79.
[8]. مجمع البیان، همان؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 437، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374 ش؛ أطیب البیان، همان.
[9]. انبیاء، 58.
[10]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[11]. هود، 75.
[12]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[13]. ذاریات، 24.
[14]. مجمع البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان؛ أطیب البیان، همان.
[15]. مریم، 48.
[16]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[17]. مریم، 42.
[18]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[19]. مریم، 46.
[20]. مریم، 47.
[21]. شعراء، 78 – 80.
[22]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان.
[23]. انبیاء، 69.
[24]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان.
[25]. صافات، 102.
[26]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان؛ تفسیر نمونه، همان.
[27]. ابراهیم، 37.
[28]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[29]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[30]. شعراء، 87.
[31]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[32]. آل عمران، 67.
[33]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[34]. انعام، 162 – 163.
[35]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[36]. بقره، 260.
[37]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[38]. بقره، 130.
[39]. مجمع البیان، همان؛ أطیب البیان، همان.
[40]. نحل، 123.
منبع:
islamquest.net


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.