پرسش :
منظور از سجده کردن نجم و شجر در آیه: "و النجم و الشجر یسجدان"، چیست؟
پاسخ :
شرح پرسش:
انسان برای سجده کردن خم شده و سر بر خاک می گذارد، بر این اساس سجده کردن نجم و شجر در آیه: "و النجم و الشجر یسجدان" به چه معنا است؟
پاسخ :
برای روشن شدن معنای آیه و این که منظور از سجده "نجم" و "شجر" چیست! ناگزیر نخست معنای این دو واژه را بررسی می کنیم، آن گاه به سراغ تفسیر آیه می رویم تا دریابیم که منظور از سجده نجم و شجر در قرآن کریم چیست!
نجم: "نجم" چنان که راغب در مفردات می گوید: "أصل النَّجْم، الکوکب الطالع، و جمعه نُجُومٌ، و نَجَمَ، طَلَعَ، ... و منه شُبِّهَ به طلوعُ النّبات،...".[1]
"نجم" در اصل به معناى ستاره است، و گاه به معناى گیاه بدون ساقه می آید. اساساً این واژه در اصل به معناى طلوع است، و اگر به این گیاهان(گیاه بدون ساقه) "نجم" مىگویند؛ بدان جهت است که از زمین سر بر مى آورند، و اگر به ستاره "نجم" گفته مىشود، نیز به دلیل طلوع آن است. در این جا(سوره الرحمن) به قرینه "شجر" (درخت) منظور معناى دوم یعنى گیاهان بدون ساقه است. به این ترتیب "نجم" به انواع گیاهان کوچک و خزنده؛ مانند بوته کدو، خیار، خربزه و.... می گویند.
شجر: "الشَّجَرُ من النّبات، ما له ساق"،[2] و الشجر: "ما قام على ساق...".[3] شجر به انواع گیاهان ساقه دار؛ مانند غلات، درختان و ... گفته مىشود.
بنابر این، اگرچه معنای اصلی نجم همان ستاره است، اما بسیاری از مفسران قرآن با توجه به کنار هم قرار گرفتن "نجم" و "شجر" نجم را به گیاه بدون ساقه (بوته ای) معنا کرده اند.
با این مقدمه و با توجه به روشن شدن معنای این دو واژه (نجم و شجر) به بررسی دیدگاه مفسران در تفسیر این آیه می پردازیم تا روشن شود که منظور از سجده نجوم و درختان چیست.
بیشتر مفسران قرآن، پس از معنای نجم به گیاهان بی ساقه، سجده گیاهان و درختان را اطاعت بی چون و چرا از خداوند متعال می دانند. و این اطاعت، همان پیروی از قوانین تکوین و عدم تخلف و سرپیچی از مداری است که خداوند در عالم تکوین برایشان ترسیم کرده است.
علامه طباطبائی ضمن نقل نظر مشهور مفسران از معنای نجم مى گوید: ... این معناى خوبى است، آنچه که این نظر را تأیید می کند این است که کلمه نجم با شجر جمع شده است، هر چند که آمدن نام "شمس" و "قمر" در آیه جلوتر، ممکن است باعث این تصور در ذهن شود که شاید مراد از نجم، ستاره باشد. وی آن گاه می گوید این که آیه شریفه می فرماید: گیاه و درخت براى خدا سجده مىکنند، منظور از این سجده، خضوع و اطاعت این دو موجود در مقابل امر خدا است که به امر او از زمین سر بر مىآورند، و به فرمان او رشد و نمو مى کنند... ".[4]
برخی از مفسران نیز نجم را حمل بر همان معنای اصلی خود کرده و می گویند؛ نجم آن است که در آسمان است(ستاره) و شجر همان درخت است که در زمین است، و شاید هدف از یاد کردن این دو با هم، بیان دورترین چیزها و نزدیک ترین آنها به ما، در طبیعت بوده باشد، و اینها هر چند در نظر جامد و بى روح به نظر مى رسند، اما اندازهاى از فهم و احساس دارند که آنان را به عبادت پروردگارشان دعوت مى کند: "وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ"؛[5] و هیچ چیز نیست جز آن که تسبیح گوید به سپاسگزارى از پروردگارش، ولى شما ستایش و تسبیح آنها را درنمىیابید.
از آن جا که سجود دلالت بر منتهاى خضوع و عبودیت دارد، سجود ستاره و درخت در خاضع بودن آنها نسبت به سنت هاى الاهى مربوط به خود آنها تجلّى پیدا مىکند، چه هیچ ستاره ای را نمى بینیم که از مدار خود انحراف پیدا کند و هیچ درختى را که میوه اى جز میوه خود به بار آورد.[6]
نتیجه: این که نجم چه به معنای ستاره باشد یا گیاه و نبات، سجده آنها مانند سجده انسان (نهادن سر بر خاک) نیست، بلکه به معنای تسلیم و خضوع در برابر خدای متعال است که تمام موجودات در مقابل او تسلیم اند و تسبیح او می گویند، منتها هرکدام متناسب با زبان خود؛ چرا که هر نوعى از موجودات را سجده مخصوص به خودشان است و ما با این چشم سر نمی توانیم سجده آنها را درک کنیم،[7] چنانچه هر نوعى از موجودات را تسبیح مخصوص به خود است که ما چگونگى آن را نمی توانیم درک نماییم به دلیل: "وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ"؛ اما شما ستایش و تسبیح آنها را درنمىیابید.
برای آگاهی بیشتر در باره این موضوع به تفاسیر قرآن کریم، سوره الرحمن، آیه 6 مراجعه کنید.
پی نوشت:
[1] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 791- 792، واژه "نجم".
[2] همان، ج 1، ص 446، واژه "شجر".
[3] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 6، 173، واژه "شجر".
[4] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 96، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[5] اسراء، 44.
[6] مترجمان، تفسیر هدایت، ج 14، ص 291، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، 1377 ش.
[7] "ماسمیعیم و بصیریم و هشیم *** با شما نامحرمان ما خامشیم"، مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم. ص 387،
منبع:islamquest.net
شرح پرسش:
انسان برای سجده کردن خم شده و سر بر خاک می گذارد، بر این اساس سجده کردن نجم و شجر در آیه: "و النجم و الشجر یسجدان" به چه معنا است؟
پاسخ :
برای روشن شدن معنای آیه و این که منظور از سجده "نجم" و "شجر" چیست! ناگزیر نخست معنای این دو واژه را بررسی می کنیم، آن گاه به سراغ تفسیر آیه می رویم تا دریابیم که منظور از سجده نجم و شجر در قرآن کریم چیست!
نجم: "نجم" چنان که راغب در مفردات می گوید: "أصل النَّجْم، الکوکب الطالع، و جمعه نُجُومٌ، و نَجَمَ، طَلَعَ، ... و منه شُبِّهَ به طلوعُ النّبات،...".[1]
"نجم" در اصل به معناى ستاره است، و گاه به معناى گیاه بدون ساقه می آید. اساساً این واژه در اصل به معناى طلوع است، و اگر به این گیاهان(گیاه بدون ساقه) "نجم" مىگویند؛ بدان جهت است که از زمین سر بر مى آورند، و اگر به ستاره "نجم" گفته مىشود، نیز به دلیل طلوع آن است. در این جا(سوره الرحمن) به قرینه "شجر" (درخت) منظور معناى دوم یعنى گیاهان بدون ساقه است. به این ترتیب "نجم" به انواع گیاهان کوچک و خزنده؛ مانند بوته کدو، خیار، خربزه و.... می گویند.
شجر: "الشَّجَرُ من النّبات، ما له ساق"،[2] و الشجر: "ما قام على ساق...".[3] شجر به انواع گیاهان ساقه دار؛ مانند غلات، درختان و ... گفته مىشود.
بنابر این، اگرچه معنای اصلی نجم همان ستاره است، اما بسیاری از مفسران قرآن با توجه به کنار هم قرار گرفتن "نجم" و "شجر" نجم را به گیاه بدون ساقه (بوته ای) معنا کرده اند.
با این مقدمه و با توجه به روشن شدن معنای این دو واژه (نجم و شجر) به بررسی دیدگاه مفسران در تفسیر این آیه می پردازیم تا روشن شود که منظور از سجده نجوم و درختان چیست.
بیشتر مفسران قرآن، پس از معنای نجم به گیاهان بی ساقه، سجده گیاهان و درختان را اطاعت بی چون و چرا از خداوند متعال می دانند. و این اطاعت، همان پیروی از قوانین تکوین و عدم تخلف و سرپیچی از مداری است که خداوند در عالم تکوین برایشان ترسیم کرده است.
علامه طباطبائی ضمن نقل نظر مشهور مفسران از معنای نجم مى گوید: ... این معناى خوبى است، آنچه که این نظر را تأیید می کند این است که کلمه نجم با شجر جمع شده است، هر چند که آمدن نام "شمس" و "قمر" در آیه جلوتر، ممکن است باعث این تصور در ذهن شود که شاید مراد از نجم، ستاره باشد. وی آن گاه می گوید این که آیه شریفه می فرماید: گیاه و درخت براى خدا سجده مىکنند، منظور از این سجده، خضوع و اطاعت این دو موجود در مقابل امر خدا است که به امر او از زمین سر بر مىآورند، و به فرمان او رشد و نمو مى کنند... ".[4]
برخی از مفسران نیز نجم را حمل بر همان معنای اصلی خود کرده و می گویند؛ نجم آن است که در آسمان است(ستاره) و شجر همان درخت است که در زمین است، و شاید هدف از یاد کردن این دو با هم، بیان دورترین چیزها و نزدیک ترین آنها به ما، در طبیعت بوده باشد، و اینها هر چند در نظر جامد و بى روح به نظر مى رسند، اما اندازهاى از فهم و احساس دارند که آنان را به عبادت پروردگارشان دعوت مى کند: "وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ"؛[5] و هیچ چیز نیست جز آن که تسبیح گوید به سپاسگزارى از پروردگارش، ولى شما ستایش و تسبیح آنها را درنمىیابید.
از آن جا که سجود دلالت بر منتهاى خضوع و عبودیت دارد، سجود ستاره و درخت در خاضع بودن آنها نسبت به سنت هاى الاهى مربوط به خود آنها تجلّى پیدا مىکند، چه هیچ ستاره ای را نمى بینیم که از مدار خود انحراف پیدا کند و هیچ درختى را که میوه اى جز میوه خود به بار آورد.[6]
نتیجه: این که نجم چه به معنای ستاره باشد یا گیاه و نبات، سجده آنها مانند سجده انسان (نهادن سر بر خاک) نیست، بلکه به معنای تسلیم و خضوع در برابر خدای متعال است که تمام موجودات در مقابل او تسلیم اند و تسبیح او می گویند، منتها هرکدام متناسب با زبان خود؛ چرا که هر نوعى از موجودات را سجده مخصوص به خودشان است و ما با این چشم سر نمی توانیم سجده آنها را درک کنیم،[7] چنانچه هر نوعى از موجودات را تسبیح مخصوص به خود است که ما چگونگى آن را نمی توانیم درک نماییم به دلیل: "وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ"؛ اما شما ستایش و تسبیح آنها را درنمىیابید.
برای آگاهی بیشتر در باره این موضوع به تفاسیر قرآن کریم، سوره الرحمن، آیه 6 مراجعه کنید.
پی نوشت:
[1] راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 791- 792، واژه "نجم".
[2] همان، ج 1، ص 446، واژه "شجر".
[3] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 6، 173، واژه "شجر".
[4] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ج 19، ص 96، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[5] اسراء، 44.
[6] مترجمان، تفسیر هدایت، ج 14، ص 291، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ اول، 1377 ش.
[7] "ماسمیعیم و بصیریم و هشیم *** با شما نامحرمان ما خامشیم"، مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم. ص 387،
منبع:islamquest.net