جمعه، 3 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

با توجه به حدیث معروف ـ «هرکس امام زمان خود را نشناسد، چنانچه بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است» ـ این شناخت چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه حاصل می‌شود؟


پاسخ :
پیروى از مدعیان رهبرى در برابر امامت معصوم، برخلاف عقل و منطق است، از این رو؛ تلاش براى شناختن و یافتن امام معصوم، واجب و لازم است؛ چنان که رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «من مات و هو لایعرف امامه، مات میتةً جاهلیة»1.
ویژگی‌های این شناخت، آن است که:
اولاً، از منابع معتبر و موثق و مستند اخذ شود.
ثانیا، گستره‌اش شامل آموزه هاى اعتقادى، اخلاقى و عبادى گردد.
ثالثا، از آنجا که امام الگوى عملى براى انسان‌ها است، به ابعاد فکرى، عملى و روحى امام نیز ناظر باشد.
اما این شناخت از سه راه حاصل می‌شود:
یکم. مطالعه تاریخ زندگانى آنان
مطالعه سرگذشت و سیره امامان معصوم؛ به خصوص در باب فضایل، مناقب و خصوصیات آنان ـ از قبیل: شجاعت، ایثار، تواضع، صبر، فرزانگى و... ـ انسان را متوجه مقام والاى آن بزرگواران می‌کند و جذبه و کشش خاصى نسبت به آنان در روح انسان، حاکم می‌شود.
دوم. مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان
اسلام اندیشیدن را موجب بصیرت،2 دعوت کننده به عمل نیک،3 پدید آورنده نور4، نشانه حیات و زنده بودن قلب بصیر می‌داند5.
مطالعه و تفکّر در آثار فکرى امامان، هر چند کار مشکلى به نظر می‌رسد؛ ولى بسیار سودمند است. این امر علاوه بر آنکه باعث شناخت شخصیت ایشان و ایجاد محبت آنان در دل می‌شود؛ سرمایه بزرگى براى روح بشر به شمار می‌رود. همان طور که فراگیرى فصول یک کتاب، باید با تحقیق و دقت کامل و رجوع به استاد و... قرین باشد؛ مطالعه و اندیشه در آثار ائمه علیهم السلامنیز، باید با استفاده از استادان فن و مراجعه به کتاب‌هایی که در شرح سخنان آنان به رشته تحریر درآمده، همراه باشد.
سوم. شناخت خدا
اگر ما خداوند و صفات و اسماى او را به طور حقیقى بشناسیم، می‌توانیم انسان‌های کامل (امامان) را نیز بشناسیم؛ زیرا آنان آینه تمام نماى صفات جمال و جلال حضرت حق اند و در تسمیه به اسماى الهى، از تمامى موجودات عالم امکان برترند. بر این اساس، با شناخت خدا و صفات او، می‌توانیم به اوصاف و ویژگی‌های امامان نیز واقف گردیم. شاید دعایى که سفارش شده در زمان غیبت بعد از نماز زیاد بخوانیم، ناظر به همین حقیقت باشد: «اللهم عَرِّفنى نَفسک فاِنّک ان لم تُعَرِّفنى نفسَک لَم اعرف رسولَک اللهم عرِّفنى رسولک فانّک ان لم تُعَرفنى رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنى حجتک فانّک ان لم تُعَرفنى حجتک ضللت عن دینى»6؛ «خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیغمبر را نمی‌شناسم؛ خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر به پیامبر معرفت پیدا نکنم، نمی‌توانم امامم را بشناسم؛ خدایا! حجت و امامت را به من بشناسان که اگر امام را نشناسم، در دین خود گمراهم».
اى مشیر ما تو اندر خیر و شر
از اشارت‌هاست دلمان بى خبر
اى «یرانا لانراه» روز و شب
چشم بند ما شده دید سبب
چشم من از چشم‌ها بگزیده شد
تا که در شب آفتابم دیده شد
لطف معروف تو بود آن اى بهى!
پس کمال البرّ فى اتمامه
یارب! «اتمم نورنا فى الساهره
وانجنا من مفضحات قاهره»
یار شب را روز مهجورى مده
جان قربت دیده را دورى مده
بُعد تو مرگ است با درد و نکال
خاصه بُعدى که بُوَد بعد الوصال
آن که دیده ستت مکن نادیده‌اش
آب زن بر سبزه بالیده اش7
پی نوشت:
1. میزان الحکمه، ج 1، ص 171، ح 840.
2. الحیاة، ج 1، ص 8، ح3.
3. همان، ح 9.
4. همان، ص 49، ح 18.
5. همان، ص 48، ح 5.
2. مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمانعج.
7. مثنوى، دفتر ششم، ابیات 2888 ـ 2898.
منبع: porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.