پرسش :
با وجود اینکه ائمه معصومین علیهم السلام از علم غیب برخوردار بودند؛ پس چرا گاهى انگور یا خرما یا دیگر اشیاى مسموم را تناول کرده و به شهادت میرسیدند؟
پاسخ :
در پاسخ به این پرسش، توجه به نکات ذیل راه گشا است:
یکم. هر چند امامان معصوم علیهم السلام از علم غیب برخوردارند و به وقایع گذشته و حوادث حال و آینده آگاهى دارند؛ اما تکلیف آنان مانند سایر افراد بشر، بر اساس علم عادى است و علم غیب براى آنان، تکلیفى ایجاد نمیکند. به عنوان مثال، امام براساس علم عادى خود، میوه اى را پیش روى خود میبیند که مانعى از خوردن آن نیست و تناول آن جایز است؛ هر چند براساس علم غیب، از مسموم بودن آن آگاهى دارد. در تأیید این مطلب دو دلیل ذکر شده است:
الف. عمل براساس علم غیب، در برخى از موارد، با حکمت بعثت پیامبران و نصب امامان منافات دارد؛ زیرا در این صورت، جنبه اسوه و الگو بودن خود را از دست خواهند داد و سایر افراد بشر، به بهانه برخوردار بودن معصومان از علم غیب و عمل بر اساس علم خدادادى نسبت به آنان احساس جدایى و دوگانگى کرده و از وظایف فردى و اصلاحات اجتماعى سر بازخواهند زد.
ب. عمل دائمى براساس علم غیر عادى، موجب اختلال در امور است؛ زیرا مشیت و اراده غالب خداوند به جریان امور، بر اساس نظام اسباب و مسببات طبیعى و علم عادى نوع بشر تعلق گرفته است. به همین جهت پیامبر و ائمه علیهم السلام، براى شفاى بیمارى خود و اطرافیانشان، از علم غیب استفاده نمیکردند. شاید یکى از حکمتهای ممنوع بودن تمسّک به نجوم، تسخیر جن و ... براى غیب گویى و کشف غیرعادى حوادث آینده نیز همین اختلال در امور باشد.1
دوّم. هر چند بر طبق روایات فراوان، امامان علیهم السلام نسبت به حوادث گذشته، آینده و حال علم و آگاهى دارند2؛ اما از روایاتى دیگر استفاده میشود که این علم به صورت بالفعل نیست؛ بلکه شأنى است؛ یعنى، هرگاه اراده کنند و بخواهند چیزى را بدانند، خداوند سبحان آنان را عالم و آگاه خواهد کرد: «اذا اراد الامام ان یعلم شیئا اعلمه اللّه ذلک»3؛ «هر گاه امام اراده کند که چیزى را بداند، خداوند او را آگاه خواهد کرد».
پس علم غیب امام علیه السلام شأنى است نه فعلى؛ و براساس همین نکته، ممکن است نسبت به نحوه شهادت خود با همه جزئیات آن، علم نداشته باشد؛ چون اراده نکرده که بداند.4 و یا در برخى موارد، دانستن چه بسا مانع کمال شود. چنان که برخى گفتهاند در واقعه «لیلة المبیت» اگر امام على علیه السلام میدانست که خطرى متوجه او نخواهد شد، خوابیدن در بستر پیامبر صلى الله علیه و آله به منزله قبول خطر تلقى نمیشد.
سوّم. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام، تکالیف و وظایفى مخصوص به خود دارند و به همین جهت، آنان در عین اینکه میدانستند دشمن در فلان جنگ غلبه خواهد کرد، وظیفه داشتند اقدام کنند و یا با اینکه میدانستند کارى که انجام میدهند، منجر به شهادتشان خواهد شد جهت مصالح بالاتر و دستیابى به اهداف بلند، اقدام به انجام وظیفه میکردند، چنان که به دلایل متعدد امام حسین علیه السلام علم به شهادت خود داشت، ولى جهت انجام وظیفه اقدام کرد.5
چهارم. برخى از این موارد (مانند خوردن میوه زهرآلود به وسیله امام موسى کاظم علیه السلام و یا امام رضا علیه السلام) اجبارى و بدون اختیار بوده است. پس با اینکه میدانستند به این وسیله به شهادت خواهند رسید؛ ولى به وسیله دشمن، مجبور به خوردن آن شدند و گزینه دیگرى فرا روى آنان نبود. البته این پاسخ اگر چه در جاى خود درست است و شواهد تاریخى بر آن مهر تأیید میزند؛ اما نمیتواند پاسخى براى همه موارد باشد.
پنجم. علامه طباطبایى بر آن است که علم غیب امامان به واقع حتمى و قطعى تعلق میگیرد که در آن تغییر و تبدیل راه ندارد. در چنین مواردى اقدام نکردن و یا اقدام برخلاف بى معناست.
به عبارت دیگر امام به حسب علوّ رتبه وجودیاش، با لطف و اذن الهى از حقایق حوادث عالم، از جمله فعل اختیارى خود آن گونه که به استناد علل تامه اش حتمیت و ضرورت یافته است آگاهى دارد. عمل برخلاف مقتضاى چنین دانشى و تلاش در جهت خلاف آن بى معنا و غیرممکن است.6
افزون بر این، درجات و کمالاتى براى امامان مقدر شده که راه رسیدن به آن، از طریق تحمل همین بلاها و مصایب است.
پی نوشت:
1. صافى گلپایگانى، معارف دین، ج 1، ص 121.
2. اصول کافى، ج1، «باب ان الائمه: یعلمون علم ماکان و ما یکون ...» ؛ بحارالانوار، ج 16، باب 14.
3. اصول کافى، ج1، «باب ان الائمه اذا شاؤا ان یعلموا علموا»؛ بحارالانوار، ج 26، ص 56، 116 و 117.
4. محمد رضا مظفر، علم امام، ترجمه و مقدمه على شیروانى، ص73؛ قابل ذکر است مظفر این پاسخ را به عنوان یک احتمال ذکر میکند، ولى آن را نمیپذیرد.
5. علامه طباطبایى، المیزان، ج18، ص194. وى این را به عنوان یک قول نقل کرده است.
6. براى توضیح بیشتر ر.ک:
الف. سید محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج18، ص192؛ ج13، ص72و74؛ ج19، ص92؛ ج12، ص144؛ ج 4، ص28؛
ب. همو، معنویت تشیع، مقاله علم امام، ص215؛
ج. محمد حسین رخشاد، در محضر علامه طباطبایى، ص121.
منبع: porseman.org
در پاسخ به این پرسش، توجه به نکات ذیل راه گشا است:
یکم. هر چند امامان معصوم علیهم السلام از علم غیب برخوردارند و به وقایع گذشته و حوادث حال و آینده آگاهى دارند؛ اما تکلیف آنان مانند سایر افراد بشر، بر اساس علم عادى است و علم غیب براى آنان، تکلیفى ایجاد نمیکند. به عنوان مثال، امام براساس علم عادى خود، میوه اى را پیش روى خود میبیند که مانعى از خوردن آن نیست و تناول آن جایز است؛ هر چند براساس علم غیب، از مسموم بودن آن آگاهى دارد. در تأیید این مطلب دو دلیل ذکر شده است:
الف. عمل براساس علم غیب، در برخى از موارد، با حکمت بعثت پیامبران و نصب امامان منافات دارد؛ زیرا در این صورت، جنبه اسوه و الگو بودن خود را از دست خواهند داد و سایر افراد بشر، به بهانه برخوردار بودن معصومان از علم غیب و عمل بر اساس علم خدادادى نسبت به آنان احساس جدایى و دوگانگى کرده و از وظایف فردى و اصلاحات اجتماعى سر بازخواهند زد.
ب. عمل دائمى براساس علم غیر عادى، موجب اختلال در امور است؛ زیرا مشیت و اراده غالب خداوند به جریان امور، بر اساس نظام اسباب و مسببات طبیعى و علم عادى نوع بشر تعلق گرفته است. به همین جهت پیامبر و ائمه علیهم السلام، براى شفاى بیمارى خود و اطرافیانشان، از علم غیب استفاده نمیکردند. شاید یکى از حکمتهای ممنوع بودن تمسّک به نجوم، تسخیر جن و ... براى غیب گویى و کشف غیرعادى حوادث آینده نیز همین اختلال در امور باشد.1
دوّم. هر چند بر طبق روایات فراوان، امامان علیهم السلام نسبت به حوادث گذشته، آینده و حال علم و آگاهى دارند2؛ اما از روایاتى دیگر استفاده میشود که این علم به صورت بالفعل نیست؛ بلکه شأنى است؛ یعنى، هرگاه اراده کنند و بخواهند چیزى را بدانند، خداوند سبحان آنان را عالم و آگاه خواهد کرد: «اذا اراد الامام ان یعلم شیئا اعلمه اللّه ذلک»3؛ «هر گاه امام اراده کند که چیزى را بداند، خداوند او را آگاه خواهد کرد».
پس علم غیب امام علیه السلام شأنى است نه فعلى؛ و براساس همین نکته، ممکن است نسبت به نحوه شهادت خود با همه جزئیات آن، علم نداشته باشد؛ چون اراده نکرده که بداند.4 و یا در برخى موارد، دانستن چه بسا مانع کمال شود. چنان که برخى گفتهاند در واقعه «لیلة المبیت» اگر امام على علیه السلام میدانست که خطرى متوجه او نخواهد شد، خوابیدن در بستر پیامبر صلى الله علیه و آله به منزله قبول خطر تلقى نمیشد.
سوّم. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام، تکالیف و وظایفى مخصوص به خود دارند و به همین جهت، آنان در عین اینکه میدانستند دشمن در فلان جنگ غلبه خواهد کرد، وظیفه داشتند اقدام کنند و یا با اینکه میدانستند کارى که انجام میدهند، منجر به شهادتشان خواهد شد جهت مصالح بالاتر و دستیابى به اهداف بلند، اقدام به انجام وظیفه میکردند، چنان که به دلایل متعدد امام حسین علیه السلام علم به شهادت خود داشت، ولى جهت انجام وظیفه اقدام کرد.5
چهارم. برخى از این موارد (مانند خوردن میوه زهرآلود به وسیله امام موسى کاظم علیه السلام و یا امام رضا علیه السلام) اجبارى و بدون اختیار بوده است. پس با اینکه میدانستند به این وسیله به شهادت خواهند رسید؛ ولى به وسیله دشمن، مجبور به خوردن آن شدند و گزینه دیگرى فرا روى آنان نبود. البته این پاسخ اگر چه در جاى خود درست است و شواهد تاریخى بر آن مهر تأیید میزند؛ اما نمیتواند پاسخى براى همه موارد باشد.
پنجم. علامه طباطبایى بر آن است که علم غیب امامان به واقع حتمى و قطعى تعلق میگیرد که در آن تغییر و تبدیل راه ندارد. در چنین مواردى اقدام نکردن و یا اقدام برخلاف بى معناست.
به عبارت دیگر امام به حسب علوّ رتبه وجودیاش، با لطف و اذن الهى از حقایق حوادث عالم، از جمله فعل اختیارى خود آن گونه که به استناد علل تامه اش حتمیت و ضرورت یافته است آگاهى دارد. عمل برخلاف مقتضاى چنین دانشى و تلاش در جهت خلاف آن بى معنا و غیرممکن است.6
افزون بر این، درجات و کمالاتى براى امامان مقدر شده که راه رسیدن به آن، از طریق تحمل همین بلاها و مصایب است.
پی نوشت:
1. صافى گلپایگانى، معارف دین، ج 1، ص 121.
2. اصول کافى، ج1، «باب ان الائمه: یعلمون علم ماکان و ما یکون ...» ؛ بحارالانوار، ج 16، باب 14.
3. اصول کافى، ج1، «باب ان الائمه اذا شاؤا ان یعلموا علموا»؛ بحارالانوار، ج 26، ص 56، 116 و 117.
4. محمد رضا مظفر، علم امام، ترجمه و مقدمه على شیروانى، ص73؛ قابل ذکر است مظفر این پاسخ را به عنوان یک احتمال ذکر میکند، ولى آن را نمیپذیرد.
5. علامه طباطبایى، المیزان، ج18، ص194. وى این را به عنوان یک قول نقل کرده است.
6. براى توضیح بیشتر ر.ک:
الف. سید محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج18، ص192؛ ج13، ص72و74؛ ج19، ص92؛ ج12، ص144؛ ج 4، ص28؛
ب. همو، معنویت تشیع، مقاله علم امام، ص215؛
ج. محمد حسین رخشاد، در محضر علامه طباطبایى، ص121.
منبع: porseman.org