پرسش :
با توجه به اینکه مقام رهبرى، ولى امر مسلمین جهان است؛ چرا برخى از عالمان سایر کشورهاى مسلمان، عضو مجلس خبرگان نیستند؟
پاسخ :
تبیین دقیق این موضوع نیازمند بررسى تابعیت نمایندگان مجلس خبرگان و نقش و کارویژه آنان در شناسایى و معرفى ولى فقیه مى باشد:
الف. ایرانى بودن خبرگان
از نظر قانون اساسى و قوانین انتخاباتى، چنین شرطى (ایرانى بودن ) براى نمایندگان مجلس خبرگان رهبرى، ذکر نشده1 و تنها این شرط براى «انتخاب کنندگان» آمده است2. چند فرض درباره علت این موضوع وجود دارد:
1. خبرگان رهبرى براساس نظریه نصب، کارویژه کشف و شناسایى «فقیه جامع شرایط برتر» را بر عهده دارند؛ و از آنجا که مهم ترین شرایط رهبرى، نظیر فقاهت و عدالت و...، خارج از حدود جغرافیایى است؛ طبیعتاً خبرگان نیز نیازمند تابعیت خاصى نیستند. بر این اساس نه در قانون اساسى و نه در آیین نامه هاى داخلى مجلس خبرگان رهبرى، چنین شرطى براى آنان لحاظ نگردیده است.
2. هرچند در قوانین ذکرى از تابعیت خبرگان وجود ندارد؛ ولى نمى توان این سکوت را علامتى بر نفى این شرط دانست؛ بلکه با توجه به اصل 115 قانون اساسى در مورد ریاست جمهورى و ماده 982 قانون مدنى و ماده 29 قانون انتخابات مجلس شوراى اسلامى، مى توان شواهدى بر لزوم این شرط پیدا نمود. زیرا در جایى که فردى با تحصیل تابعیت ایرانى حق عضویت در شوراى شهرى هرچند کوچک را نداشته باشد، به طریق اولى باید در مورد حق عضویت او که مقام رهبرى را انتخاب مى کند، تردید کرد3.
واقعیت این است که جایگاه رهبرى نیز وجود چنین شرطى براى نمایندگان مجلس خبرگان را اجتناب ناپذیر مى سازد: زیرا ولى فقیه در مقام رهبرى جمهورى اسلامى ایران، در جایگاهى قرار دارد که به عنوان ولایت امر منصوب خبرگان منتخب مردم ایران4 و عالى ترین مقام رسمى کشور5، مسؤالیت هاى مهمى همچون تعیین سیاست هاى کلى نظام جمهورى اسلامى ایران6، فرماندهى کل نیروهاى مسلح و اعلان جنگ و صلح با کشورهاى بیگانه7، هدایت شوراى امنیت ملى8 و نظایر آن را بر عهده دارد که «همگى مرتبط با حاکمیت ملى، استقلال و تمامیت ارضى کشور و حفظ حقوق و منافع ملت ایران است.» مجموعه مسؤالیت هاى مذکور، با داشتن تابعیت اصلى ایران سازگارى بیشترى دارد.9
ب. کارکرد مجلس خبرگان
نگاهى به کارکرد خبرگان و نقش آنان در تعیین رهبرى نیز، مبیّن لزوم شرط تابعیت براى نمایندگان از یک سو و کفایت و حجیت انتخاب و شناسایى آنان براى سایر مسلمانان جهان از سوى دیگر، مى باشد؛ زیرا خبرگان دو کارکرد عمده دارند:
1. به عنوان خبره و کارشناس توانایى شناسایى فقیه واجد شرایط برتر و نظارت بر او را دارند؛ بر این اساس از آنجا که در حال حاضر، «ایران» کانون اصلى تشیع و نظام ولایت فقیه است که به دلیل وجود علماى برجسته شیعه عملاً ولى فقیه از همین سرزمین برمى خیزد. و خبرگان نیز لاجرم باید از داخل کشور انتخاب شوند؛ تا علاوه بر شناخت کافى و عمیق نسبت به شخص ولى فقیه در مرحله گزینش، در دوران تصدّى ولایت نیز، نظارت دائم و پیوسته بربقاى شرایط رهبر داشته باشند. بنابراین داخلى بودن مجلس خبرگان، ناشى از وضعیت اجتماعى است؛ نه اینکه مستقیماً به دستور شرع باشد.
2. این شناسایى به عنوان «بیّنه شرعى» براى تمامى مسلمانان حجت است؛ بر این اساس زمانى که خبرگان به عنوان جمعى از افراد کارشناس، خبره و مورد وثوق جامعه اسلامى، به معرفى فقیه جامع الشرایط برتر همت گمارند، ولى فقیه انتخاب شده توسط آنان، براى سایر مسلمانان داخل و خارج کشور (اعم از کسانى که در انتخابات شرکت کرده اند و یا در انتخابات شرکت نکرده اند )، حجّت بوده و داراى ولایت مى باشد.
و بالأخره اینکه، خاستگاه ولایت بر جهان شیعه و جهان اسلام، آراى چند میلیون ایرانى و نمایندگان آنان در مجلس خبرگان نیست؛ بلکه مبانى دینى است. بلى نقش این آرا آن است که در بزرگ ترین کانون تشیع در جهان، شاخص ترین فرد شناسایى و ولایت او فعلیت مى یابد و از این طریق امت اسلام در سراسر جهان، مى توانند «ولى واجب الاطاعه» خود را نیز بشناسند و براساس رهنمودهاى او، خط سیر سیاسى و اجتماعى خویش را تنظیم کنند10.
پی نوشت:
1. سید محمد هاشمى، حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، ج 2، ص 42.
2. ر.ک: ماده 9 قانون انتخابات مجلس خبرگان.
3. مجلس خبرگان، پیشین، صص 116 ج 117.
4. اصل 107 قانون اساسى؛ ماده 9 قانون انتخابات مجلس خبرگان.
5. اصل 113 قانون اساسى.
6. اصل 110 قانون اساسى.
7. همان.
8. اصل 107 و 106 قانون اساسى.
9. جهت آگاهى بیشتر ر.ک: حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، پیشین.
10. براى آگاهى بیشتر ر.ک:
الف. جوادى آملى، آیه اللّه عبداللّه ، ولایت فقیه، ص 400 و478.
ب. مصباح یزدى، آیه اللّه محمدتقى، فصلنامه حکومت اسلامى، سال اول، شماره اول، ص 81.
منبع: www.porseman.org
تبیین دقیق این موضوع نیازمند بررسى تابعیت نمایندگان مجلس خبرگان و نقش و کارویژه آنان در شناسایى و معرفى ولى فقیه مى باشد:
الف. ایرانى بودن خبرگان
از نظر قانون اساسى و قوانین انتخاباتى، چنین شرطى (ایرانى بودن ) براى نمایندگان مجلس خبرگان رهبرى، ذکر نشده1 و تنها این شرط براى «انتخاب کنندگان» آمده است2. چند فرض درباره علت این موضوع وجود دارد:
1. خبرگان رهبرى براساس نظریه نصب، کارویژه کشف و شناسایى «فقیه جامع شرایط برتر» را بر عهده دارند؛ و از آنجا که مهم ترین شرایط رهبرى، نظیر فقاهت و عدالت و...، خارج از حدود جغرافیایى است؛ طبیعتاً خبرگان نیز نیازمند تابعیت خاصى نیستند. بر این اساس نه در قانون اساسى و نه در آیین نامه هاى داخلى مجلس خبرگان رهبرى، چنین شرطى براى آنان لحاظ نگردیده است.
2. هرچند در قوانین ذکرى از تابعیت خبرگان وجود ندارد؛ ولى نمى توان این سکوت را علامتى بر نفى این شرط دانست؛ بلکه با توجه به اصل 115 قانون اساسى در مورد ریاست جمهورى و ماده 982 قانون مدنى و ماده 29 قانون انتخابات مجلس شوراى اسلامى، مى توان شواهدى بر لزوم این شرط پیدا نمود. زیرا در جایى که فردى با تحصیل تابعیت ایرانى حق عضویت در شوراى شهرى هرچند کوچک را نداشته باشد، به طریق اولى باید در مورد حق عضویت او که مقام رهبرى را انتخاب مى کند، تردید کرد3.
واقعیت این است که جایگاه رهبرى نیز وجود چنین شرطى براى نمایندگان مجلس خبرگان را اجتناب ناپذیر مى سازد: زیرا ولى فقیه در مقام رهبرى جمهورى اسلامى ایران، در جایگاهى قرار دارد که به عنوان ولایت امر منصوب خبرگان منتخب مردم ایران4 و عالى ترین مقام رسمى کشور5، مسؤالیت هاى مهمى همچون تعیین سیاست هاى کلى نظام جمهورى اسلامى ایران6، فرماندهى کل نیروهاى مسلح و اعلان جنگ و صلح با کشورهاى بیگانه7، هدایت شوراى امنیت ملى8 و نظایر آن را بر عهده دارد که «همگى مرتبط با حاکمیت ملى، استقلال و تمامیت ارضى کشور و حفظ حقوق و منافع ملت ایران است.» مجموعه مسؤالیت هاى مذکور، با داشتن تابعیت اصلى ایران سازگارى بیشترى دارد.9
ب. کارکرد مجلس خبرگان
نگاهى به کارکرد خبرگان و نقش آنان در تعیین رهبرى نیز، مبیّن لزوم شرط تابعیت براى نمایندگان از یک سو و کفایت و حجیت انتخاب و شناسایى آنان براى سایر مسلمانان جهان از سوى دیگر، مى باشد؛ زیرا خبرگان دو کارکرد عمده دارند:
1. به عنوان خبره و کارشناس توانایى شناسایى فقیه واجد شرایط برتر و نظارت بر او را دارند؛ بر این اساس از آنجا که در حال حاضر، «ایران» کانون اصلى تشیع و نظام ولایت فقیه است که به دلیل وجود علماى برجسته شیعه عملاً ولى فقیه از همین سرزمین برمى خیزد. و خبرگان نیز لاجرم باید از داخل کشور انتخاب شوند؛ تا علاوه بر شناخت کافى و عمیق نسبت به شخص ولى فقیه در مرحله گزینش، در دوران تصدّى ولایت نیز، نظارت دائم و پیوسته بربقاى شرایط رهبر داشته باشند. بنابراین داخلى بودن مجلس خبرگان، ناشى از وضعیت اجتماعى است؛ نه اینکه مستقیماً به دستور شرع باشد.
2. این شناسایى به عنوان «بیّنه شرعى» براى تمامى مسلمانان حجت است؛ بر این اساس زمانى که خبرگان به عنوان جمعى از افراد کارشناس، خبره و مورد وثوق جامعه اسلامى، به معرفى فقیه جامع الشرایط برتر همت گمارند، ولى فقیه انتخاب شده توسط آنان، براى سایر مسلمانان داخل و خارج کشور (اعم از کسانى که در انتخابات شرکت کرده اند و یا در انتخابات شرکت نکرده اند )، حجّت بوده و داراى ولایت مى باشد.
و بالأخره اینکه، خاستگاه ولایت بر جهان شیعه و جهان اسلام، آراى چند میلیون ایرانى و نمایندگان آنان در مجلس خبرگان نیست؛ بلکه مبانى دینى است. بلى نقش این آرا آن است که در بزرگ ترین کانون تشیع در جهان، شاخص ترین فرد شناسایى و ولایت او فعلیت مى یابد و از این طریق امت اسلام در سراسر جهان، مى توانند «ولى واجب الاطاعه» خود را نیز بشناسند و براساس رهنمودهاى او، خط سیر سیاسى و اجتماعى خویش را تنظیم کنند10.
پی نوشت:
1. سید محمد هاشمى، حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، ج 2، ص 42.
2. ر.ک: ماده 9 قانون انتخابات مجلس خبرگان.
3. مجلس خبرگان، پیشین، صص 116 ج 117.
4. اصل 107 قانون اساسى؛ ماده 9 قانون انتخابات مجلس خبرگان.
5. اصل 113 قانون اساسى.
6. اصل 110 قانون اساسى.
7. همان.
8. اصل 107 و 106 قانون اساسى.
9. جهت آگاهى بیشتر ر.ک: حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، پیشین.
10. براى آگاهى بیشتر ر.ک:
الف. جوادى آملى، آیه اللّه عبداللّه ، ولایت فقیه، ص 400 و478.
ب. مصباح یزدى، آیه اللّه محمدتقى، فصلنامه حکومت اسلامى، سال اول، شماره اول، ص 81.
منبع: www.porseman.org