پرسش :
چرا امام زمان فرمودند: ما ساخته شدگان خدا هستیم و خلق ساخته شده ما ؟!
پاسخ :
شرح پرسش:
در بحارالانوار، روایتی از حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد که می فرمایند: ما ساخته شدگان خدا هستیم و خلق ساخته شده ما هستند، آیا این روایت معتبر و سندش تمام است؟ حدیث را تفسیر نمایید.
پاسخ :
یکی از اصول مذهب شیعه مسئله امامت است. همان طوری که لازم است به نبوّت اعتقاد داشته باشیم به امامت نیز باید باور داشت و هر دلیلی که برای اثبات نبوت اقامه شد با همان دلیل امامت ثابت میشود.
امّا در رابطه با سؤال: همان طور که مطرح شد در بحارالانوار روایتی نقل شده است که امام زمان علیه السلام فرموده اند: «نحن صنائع ربّنا و الخلق بعد صنائعنا» ولی در نهج البلاغه نامه 28 حضرت علی علیه السّلام در ضمن خطاب به معاویه میفرمایند: «فإنّا صنائع ربّنا و الناس بعد صنائعنا» این دو حدیث با تفاوت اندک در الفاظ هر دو به یک معنا و مفهوم اشاره دارند، که ترجمه تحت اللفظی آن این است که: «ما ساخته و پرورش یافته و رهین منّت پروردگار خویش هستیم، ولی مردم پرورش یافته و تربیت شدههای ما هستند». ولی از نظر تفسیر و توضیح، معنایی بس عمیق دارد، این کلام مشتمل بر اسرار عجیب از عظمت شأن ائمه علیهم السّلام است که عقل ها از درک آن عاجزند، و اشاره دارد به نعمت بزرگی که خداوند به آنها اختصاص داده و آن نعمت رسالت و فضل و شرف است، ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه[1] میگوید: این کلام بزرگی است بهترین کلام و بالاترین معنا را در بردارد، امام علیه السّلام میفرماید: هیچ بشری ما را در نعمت خود قرار نداده، این خدا هست که ما را غرق در نعمت خود نموده است، بنابراین بین ما و خدا واسطهای وجود ندارد، بلکه مردم دست پرورده ما هستند، ما واسطه میان مردم و خدا هستیم، این مقام بزرگی است که خدا به امام داده و جان کلام امام این است که خاندان رسالت خدا هستند و مردم بندگان خاندان نبوت، امام و حجّت خدا گرچه در صورت از صنف بشر است، امّا در معنا و در باطن، عقول از درک آن عاجزند و فکر و اندیشه بشر معمولی راهی به او ندارد، چنان که از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده که فرمودند: «ظاهری ولایه و وصایه و باطنی غیب لایدرک»؛[2] یعنی ظاهر من ولایت و وصی پیغمبر بودن است و باطن من غیبی است که درک نمیشود، پس تمام حجج الهی را خداوند برای خود انتخاب فرموده و از بین سایر بندگان آنها را اختیار نموده و آن بزرگواران واسطه فیض الهی بین خالق و خلق هستند، ملّا صالح مازندرانی در شرح اصول کافی بعد از ذکر این حدیث فرمودند: مراد امام علیه السّلام این است که هر کسی که طالب علم و حکمت و اسرار شریعت هست، باید به ما رجوع کند و از ما بپرسد و مردم با تعلیم ما علم پیدا میکنند و با هدایت ما هدایت میشوند.[3]
پیام مهم دیگر این حدیث، این است که خلیفه خدا حتما باید از طرف خدا منصوب باشد، همان طوری که فرمود «نحن صنائع ربّنا» و از طرف دیگر آنها باید معصوم باشند، زیرا خداوند کسی را که گنهکار باشد و معصوم نباشد اختیار نمیکند، و این مطلب با مراجعه به کارهای روزمره مردم مشخص میشود، چون هر کسی سعی میکند، چیز خوب را برای خودش انتخاب کند نه چیز بد را و خداوند که خالق همه چیز است به طریق اولی در عرصه ولایت و حکومت، بهترین را انتخاب میکند.
امّا در مورد سند حدیث؛ اگر کسی سند بحار الانوار را مخدوش بداند (به اعتبار این که در بحار الانوار همان طوری که احادیث معتبر وجود دارد، احادیث ضعیف هم وجود دارد) آن چه که از نهج البلاغه نقل شده را نمیتواند به سادگی رد کند، چون عظمت نهج البلاغه بزرگتر از آن است که کسی توان رد آن را داشته باشد، نهج البلاغهای که «أخ القرآن» یعنی برادر قرآن لقب گرفته و کلماتی که در آن است فریاد میزند که جز از امیر المؤمنین علیه السّلام کسی دیگری نمیتواند مانند آنها را بر زبان جاری کند. بر فرض این که کسی بتواند در سند نهج البلاغه خدشه وارد کند. این کلام امام علیه السّلام به یک حقیقت انکارناپذیر اشاره دارد و آن این است که ما اعتقاد داریم پیغمبر و امام علیهم السّلام معصوم هستند و باید از طرف خدا منصوب گردند و خداوند هم، هر کسی را به عنوان جانشین خود انتخاب نمیکند.
خلاصه این که مراد امام علیه السّلام از این حدیث، این است که واسطه بین خلق و خالق و واسطه فیض الهی، ائمه معصوم علیهم السّلام هستند و آنها پرورش یافته خدا میباشند. سند حدیث هم با توجه به اعتقادات ما مشکلی ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج15.
2ـ نهج البلاغه از دیدگاه قرآن، مصطفی زمانی، ج4.
3ـ امام شناسی، علامه سید محمد حسینی تهرانی، ج1.
پی نوشتها:
[1]. شرح نهج البلاغه، ج15، ص194.
[2]. الحافظ رجب البرسی، مشارق انوار الیقین فی أسرار امیرالمؤمنین علیه السلام، بی جا، منشورات الشریف الرضی، ص70؛
قراچه داغی تبریزی، محمد علی بن احمد، اللعمه البیضاء، قم، ا لهادی، چاپ اول، 1418ق، ص64.
[3]. شرح اصول کافی، ج2، ص210.
منبع: اندیشه قم
شرح پرسش:
در بحارالانوار، روایتی از حضرت مهدی علیه السلام وجود دارد که می فرمایند: ما ساخته شدگان خدا هستیم و خلق ساخته شده ما هستند، آیا این روایت معتبر و سندش تمام است؟ حدیث را تفسیر نمایید.
پاسخ :
یکی از اصول مذهب شیعه مسئله امامت است. همان طوری که لازم است به نبوّت اعتقاد داشته باشیم به امامت نیز باید باور داشت و هر دلیلی که برای اثبات نبوت اقامه شد با همان دلیل امامت ثابت میشود.
امّا در رابطه با سؤال: همان طور که مطرح شد در بحارالانوار روایتی نقل شده است که امام زمان علیه السلام فرموده اند: «نحن صنائع ربّنا و الخلق بعد صنائعنا» ولی در نهج البلاغه نامه 28 حضرت علی علیه السّلام در ضمن خطاب به معاویه میفرمایند: «فإنّا صنائع ربّنا و الناس بعد صنائعنا» این دو حدیث با تفاوت اندک در الفاظ هر دو به یک معنا و مفهوم اشاره دارند، که ترجمه تحت اللفظی آن این است که: «ما ساخته و پرورش یافته و رهین منّت پروردگار خویش هستیم، ولی مردم پرورش یافته و تربیت شدههای ما هستند». ولی از نظر تفسیر و توضیح، معنایی بس عمیق دارد، این کلام مشتمل بر اسرار عجیب از عظمت شأن ائمه علیهم السّلام است که عقل ها از درک آن عاجزند، و اشاره دارد به نعمت بزرگی که خداوند به آنها اختصاص داده و آن نعمت رسالت و فضل و شرف است، ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه[1] میگوید: این کلام بزرگی است بهترین کلام و بالاترین معنا را در بردارد، امام علیه السّلام میفرماید: هیچ بشری ما را در نعمت خود قرار نداده، این خدا هست که ما را غرق در نعمت خود نموده است، بنابراین بین ما و خدا واسطهای وجود ندارد، بلکه مردم دست پرورده ما هستند، ما واسطه میان مردم و خدا هستیم، این مقام بزرگی است که خدا به امام داده و جان کلام امام این است که خاندان رسالت خدا هستند و مردم بندگان خاندان نبوت، امام و حجّت خدا گرچه در صورت از صنف بشر است، امّا در معنا و در باطن، عقول از درک آن عاجزند و فکر و اندیشه بشر معمولی راهی به او ندارد، چنان که از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده که فرمودند: «ظاهری ولایه و وصایه و باطنی غیب لایدرک»؛[2] یعنی ظاهر من ولایت و وصی پیغمبر بودن است و باطن من غیبی است که درک نمیشود، پس تمام حجج الهی را خداوند برای خود انتخاب فرموده و از بین سایر بندگان آنها را اختیار نموده و آن بزرگواران واسطه فیض الهی بین خالق و خلق هستند، ملّا صالح مازندرانی در شرح اصول کافی بعد از ذکر این حدیث فرمودند: مراد امام علیه السّلام این است که هر کسی که طالب علم و حکمت و اسرار شریعت هست، باید به ما رجوع کند و از ما بپرسد و مردم با تعلیم ما علم پیدا میکنند و با هدایت ما هدایت میشوند.[3]
پیام مهم دیگر این حدیث، این است که خلیفه خدا حتما باید از طرف خدا منصوب باشد، همان طوری که فرمود «نحن صنائع ربّنا» و از طرف دیگر آنها باید معصوم باشند، زیرا خداوند کسی را که گنهکار باشد و معصوم نباشد اختیار نمیکند، و این مطلب با مراجعه به کارهای روزمره مردم مشخص میشود، چون هر کسی سعی میکند، چیز خوب را برای خودش انتخاب کند نه چیز بد را و خداوند که خالق همه چیز است به طریق اولی در عرصه ولایت و حکومت، بهترین را انتخاب میکند.
امّا در مورد سند حدیث؛ اگر کسی سند بحار الانوار را مخدوش بداند (به اعتبار این که در بحار الانوار همان طوری که احادیث معتبر وجود دارد، احادیث ضعیف هم وجود دارد) آن چه که از نهج البلاغه نقل شده را نمیتواند به سادگی رد کند، چون عظمت نهج البلاغه بزرگتر از آن است که کسی توان رد آن را داشته باشد، نهج البلاغهای که «أخ القرآن» یعنی برادر قرآن لقب گرفته و کلماتی که در آن است فریاد میزند که جز از امیر المؤمنین علیه السّلام کسی دیگری نمیتواند مانند آنها را بر زبان جاری کند. بر فرض این که کسی بتواند در سند نهج البلاغه خدشه وارد کند. این کلام امام علیه السّلام به یک حقیقت انکارناپذیر اشاره دارد و آن این است که ما اعتقاد داریم پیغمبر و امام علیهم السّلام معصوم هستند و باید از طرف خدا منصوب گردند و خداوند هم، هر کسی را به عنوان جانشین خود انتخاب نمیکند.
خلاصه این که مراد امام علیه السّلام از این حدیث، این است که واسطه بین خلق و خالق و واسطه فیض الهی، ائمه معصوم علیهم السّلام هستند و آنها پرورش یافته خدا میباشند. سند حدیث هم با توجه به اعتقادات ما مشکلی ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج15.
2ـ نهج البلاغه از دیدگاه قرآن، مصطفی زمانی، ج4.
3ـ امام شناسی، علامه سید محمد حسینی تهرانی، ج1.
پی نوشتها:
[1]. شرح نهج البلاغه، ج15، ص194.
[2]. الحافظ رجب البرسی، مشارق انوار الیقین فی أسرار امیرالمؤمنین علیه السلام، بی جا، منشورات الشریف الرضی، ص70؛
قراچه داغی تبریزی، محمد علی بن احمد، اللعمه البیضاء، قم، ا لهادی، چاپ اول، 1418ق، ص64.
[3]. شرح اصول کافی، ج2، ص210.
منبع: اندیشه قم