نقش جوانى در خودسازى و سازندگى از نگاه اسلام
قرآن,احادیث, جوان, خودسازی, سازندگی,اسلام
دوران جوانی، دوران خودسازی برای یک راه بی نهایت است.
چکیده: دوران جوانى، همان دوران قوّت و کمال نیرومندى است و تا هر زمان که توانمندى انسان تداوم داشته باشد، جوان خواهد بود. این نگاهی است که اسلام به دوران جوانی دارد و برای آن سن محدودی را قرار نداده است. خودسازی در این دوران بهترین و موثرترین راه برای رسیدن به سعادت است. در این نوشتار به نقش دوران جوانی در خودسازی و سازندگی از منظر دین اسلام پرداختیم.
تعداد کلمات 1256 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1256 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
مراحل زندگى از نگاه قرآن
قرآن کریم، مراحل زندگى انسان را از نظر توانمندى به سه دوره، تقسیم کرده است:
«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ. خدا، همان کسى است که شما را آفرید، در حالىکه ناتوان بودید. آنگاه، پس از ناتوانى قوت بخشید و سپس، بعد از توانمندى، ناتوانى [و پیرى] قرار داد. او هر چه بخواهد، مىآفریند، و هم اوست داناى توانا». (روم، آیه 54)
دورانهاى سهگانه زندگى، در آیهاى دیگر، چنین آمده است:
«ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخا. سپس شما را به صورت نوزادى [از شکم مادر] بیرون مىفرستد، تا به کمال نیرومندى خود برسید، سپس تا پیر شوید». (غافر، آیه 67)
دوران جوانى، همان دوران قوّت و کمال نیرومندى است و تا هر زمان که توانمندى انسان تداوم داشته باشد، جوان خواهد بود.
نکته ظریفى که در اینجا قابل تأمّل است، این که اسلام، در رهنمودهاى حکیمانه خود، رمز تداوم جوانىِ جان و اندیشه را در چهارده قرن پیش به جامعه بشر، عرضه کرده است.
«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ. خدا، همان کسى است که شما را آفرید، در حالىکه ناتوان بودید. آنگاه، پس از ناتوانى قوت بخشید و سپس، بعد از توانمندى، ناتوانى [و پیرى] قرار داد. او هر چه بخواهد، مىآفریند، و هم اوست داناى توانا». (روم، آیه 54)
دورانهاى سهگانه زندگى، در آیهاى دیگر، چنین آمده است:
«ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخا. سپس شما را به صورت نوزادى [از شکم مادر] بیرون مىفرستد، تا به کمال نیرومندى خود برسید، سپس تا پیر شوید». (غافر، آیه 67)
دوران جوانى، همان دوران قوّت و کمال نیرومندى است و تا هر زمان که توانمندى انسان تداوم داشته باشد، جوان خواهد بود.
نکته ظریفى که در اینجا قابل تأمّل است، این که اسلام، در رهنمودهاى حکیمانه خود، رمز تداوم جوانىِ جان و اندیشه را در چهارده قرن پیش به جامعه بشر، عرضه کرده است.
رمز تداوم جوانىِ جان
یکى از برجسته ترین آثار جوانى، شادابى و نشاط است. از نظر اسلام، باورهاى صحیح و کردارهاى نیک، رمز تداوم نشاط و شادابى جوانى است. از این رو، امام على (علیهالسلام) در تبیین اوصاف شخص باایمان مىفرماید:
«تَراهُ بَعیدا کَسَلُهُ دائِما نَشاطُهُ. او (مؤمن) را چنان مىبینى که کسالت از وى دور، و نشاط او همیشگى است.»[1]
روزى امام صادق علیه السلام از شخصى به نام سلیمانبن جعفر پرسید که «فَتى» نزد شما کیست؟». گفت: ما به جوان، «فَتى» مىگوییم.
امام (علیه السلام) فرمود:
أما عَلِمتَ أنَّ أصحابَ الکَهفِ کانوا کُلُّهُم کُهولًا فَسَّماهُمُ اللّهُ فِتیَةً بِإِیمانهِمِ؟! یا سُلَیمانُ! مَن آمَنَ بِاللّهِ وَاتَّقى فَهُوَ الفَتى. مگر نمىدانى که اصحاب کهف، همگى میانسال بودند، امّا خداوند به سبب ایمانشان، آنان را «فتیة (جوانان)» نامید؟ اى سلیمان! هر که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه کند، جوان [واقعى] است».[2]
انسانهاى شایسته، در دوران پیرى، به رغم ناتوانى قواى جسمانى، به قوّت اندیشه و شادابى جان آنها افزوده مىشود و همانگونه که در کلام على (علیه السلام) آمده است:
«إذا شابَ العاقِلُ شَبَّ عَقلُهُ. خردمند، چون پیر شود، عقلش جوان مى گردد.»[3]
نمونه روشن اینگونه سالخوردگان در عصر حاضر، امام خمینى قدس سره است که با اندیشه جوان و جان نیرومند و شاداب خود، نه تنها جوانان ایران، بلکه جوانان مسلمان را در سطح جهان به خود جذب کرد.
«تَراهُ بَعیدا کَسَلُهُ دائِما نَشاطُهُ. او (مؤمن) را چنان مىبینى که کسالت از وى دور، و نشاط او همیشگى است.»[1]
روزى امام صادق علیه السلام از شخصى به نام سلیمانبن جعفر پرسید که «فَتى» نزد شما کیست؟». گفت: ما به جوان، «فَتى» مىگوییم.
امام (علیه السلام) فرمود:
أما عَلِمتَ أنَّ أصحابَ الکَهفِ کانوا کُلُّهُم کُهولًا فَسَّماهُمُ اللّهُ فِتیَةً بِإِیمانهِمِ؟! یا سُلَیمانُ! مَن آمَنَ بِاللّهِ وَاتَّقى فَهُوَ الفَتى. مگر نمىدانى که اصحاب کهف، همگى میانسال بودند، امّا خداوند به سبب ایمانشان، آنان را «فتیة (جوانان)» نامید؟ اى سلیمان! هر که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه کند، جوان [واقعى] است».[2]
انسانهاى شایسته، در دوران پیرى، به رغم ناتوانى قواى جسمانى، به قوّت اندیشه و شادابى جان آنها افزوده مىشود و همانگونه که در کلام على (علیه السلام) آمده است:
«إذا شابَ العاقِلُ شَبَّ عَقلُهُ. خردمند، چون پیر شود، عقلش جوان مى گردد.»[3]
نمونه روشن اینگونه سالخوردگان در عصر حاضر، امام خمینى قدس سره است که با اندیشه جوان و جان نیرومند و شاداب خود، نه تنها جوانان ایران، بلکه جوانان مسلمان را در سطح جهان به خود جذب کرد.
نقش جوانى در خودسازى و سازندگى
از نگاه قرآن و احادیث اسلامى، جوانى، بهار زندگى و بهترین فرصت براى خودسازى و سازندگى است. این فرصت، به قدرى ارزشمند است که در قیامت، حسابرسى جداگانه از ایّام عمر دارد؛[4] اما کمتر جوانى است که تا خزان پیرىاش فرا نرسد، ارزش بهار جوانى را آنگونه که شایسته است، بشناسد.
مجموع آیات و روایات، سه پیام مهم اخلاقى، فرهنگى و سیاسى براى جوانان و مسئولان فرهنگى و سیاسى جوامع اسلامى دارد:
1) پیام اخلاقى
پیام اخلاقى براى جوانان این است که: بشتابید! بشتابید که بهار جوانى، بسى تند و زودگذر است. تا دیر نشده، برنامه زندگى هدفمند خود را تنظیم نموده، آن را با انضباط کامل اجرا کنید. تأخیر و امروز و فردا کردن را از خود دور کنید و انضباط کارى را سرلوحه زندگى خود قرار دهید.[5] فردا را جزء عمر خود محسوب نکنید،[6] هر کارى را در وقت خود انجام دهید[7] و به گونهاى براى زندگى خود برنامهریزى نمایید که هر روز، یک گام جلوتر باشید.[8]
2) پیام فرهنگى
پیام به مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى آن است که تعلیم و تربیت جوانان را جدّى بگیرند؛ چرا که ذهن جوان، آمادگى بیشترى براى آموختن دارد،[9]و فطرت پاک و روح لطیف او، بهتر سخن حق را مى پذیرد، چنانکه امام على (علیه السلام) مىفرماید: «إنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأَرضِ الخالِیَةِ ما القِیَ فیها مِن شَىءٍ قَبِلَتهُ. همانا، دل جوان، مانند زمین خالى است که هر چه در آن افکنده شود، آن را م ىپذیرد.»[10]
پیامبر خدا، با عنایت به این اصل مهم تربیتى، در آغاز بعثت، تلاش خود را براى دعوت جوانان به اسلام، متمرکز کرد و نتیجه گرفت. از این رو، به اصحاب خود نیز توصیه مىکرد که مواظب جوانها باشند:
«اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا فَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً إنَّ اللّهَ بَعَثَنى بَشیرا و نَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وخالَفَنِى الشُّیوخُ. شما را نسبت به جوانان به نیکى سفارش مىکنم؛ چرا که آنان، دلهاى رقیقترى دارند. به راستى که خداوند، مرا نویدبخش و بیمدهنده برانگیخت. آن هنگام، جوانان با من همپیمان شدند، در حالى که پیران به مخالفت با من برخاستند.»[11]
همچنین، امام صادق (علیه السلام)، براى تبلیغ مکتب اهلبیت (علیه مالسلام) به ابوجعفر احول، چنین توصیه مىفرماید:
«عَلَیکَ بِالأَحداثِ؛ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ. جوانان را دریاب، که آنان به سوى هر نیکىاى پُر شتابترند.»[12]
این پیام، وظیفه همه مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى و بخصوص رسانههاى گروهى و مبلّغان را بسیار سنگین مىنماید.
3) پیام سیاسى
پیام سیاسى فوق العاده مهمی از سوی دین برای رهبران امت اسلامی درمورد جوانان وجود دارد.
خداوند متعال، پیامبران خود را از میان جوانان، انتخاب کرده است.[13] خاتم انبیا محمّد (صلى الله علیه وآله) نیز براى جذب قشر جوان به آیین اسلام، اهمیّت ویژهاى قائل بود. از این رو، غالب هواداران او در آغاز بعثت، جوانان بودند. نخستین نماینده فرهنگى سیاسى او، یعنى مُصعَب بن عُمَیر، جوانى نورس بود. نخستین فرماندار او پس از فتح شهر مهم مکّه، جوانى 21 ساله به نام عَتّاب بن اسَید بود و نیز آخرین کسى که به فرماندهى سپاه اسلام براى جنگ با روم منصوب کرد، جوانى هجدهساله بود که اسامه نام داشت و مهمتر آن که ایشان، در سال پایانى عمر شریف خود، از طرف خداوند متعال، مأموریت یافت تا امام على (علیه السلام) را که در آن وقت، جوانى تقریبا 32 ساله بود، به عنوان رهبر آینده جهان اسلام، به امّتْ معرّفى کند.[14]
جالب این که پیامبر خدا، در پاسخ به اعتراض کسانى که از انتصاب جوانى 21 ساله به فرماندارى مکّه آزرده خاطر شده بودند، ضمن نامه مفصّلى نوشت:
«و لایَحتَجَّ مُحتَجٌّ مِنکُم فى مُخالَفتهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَیسَ الأَکبَرُ هُوَ الأَفضَلَ بَلِ الأَفضَلُ هُوَ الأَکبَرُ. ... و کسى به خاطر کمى سنّ او، به مخالفت برنخیزد؛ چرا که هر بزرگترى از نظر سنّى، شایستهتر نیست؛ بلکه هر شایستهترى، بزرگتر است.»
نکته دیگر این که امام مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه) نیز در هنگام ظهور، شکل و شمایل جوان دارد و در حکومت او جوانان، نقش اصلى را ایفا مىنمایند.
تأمّل در آیات و روایات، به روشنى نشان مىدهد که جوانگرایى درادیان الهى برپایه حکمت، استوار است و منافع و مصالح جامعه در همه ابعاد مدیریتى اقتضا مىکند که در نظام دینى، جوانانِ شایسته، بیشترین نقش را ایفا کنند.
منبع : کتاب «حکمت نامه جوان»، نویسنده: آیت الله ری شهری
مجموع آیات و روایات، سه پیام مهم اخلاقى، فرهنگى و سیاسى براى جوانان و مسئولان فرهنگى و سیاسى جوامع اسلامى دارد:
1) پیام اخلاقى
پیام اخلاقى براى جوانان این است که: بشتابید! بشتابید که بهار جوانى، بسى تند و زودگذر است. تا دیر نشده، برنامه زندگى هدفمند خود را تنظیم نموده، آن را با انضباط کامل اجرا کنید. تأخیر و امروز و فردا کردن را از خود دور کنید و انضباط کارى را سرلوحه زندگى خود قرار دهید.[5] فردا را جزء عمر خود محسوب نکنید،[6] هر کارى را در وقت خود انجام دهید[7] و به گونهاى براى زندگى خود برنامهریزى نمایید که هر روز، یک گام جلوتر باشید.[8]
2) پیام فرهنگى
پیام به مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى آن است که تعلیم و تربیت جوانان را جدّى بگیرند؛ چرا که ذهن جوان، آمادگى بیشترى براى آموختن دارد،[9]و فطرت پاک و روح لطیف او، بهتر سخن حق را مى پذیرد، چنانکه امام على (علیه السلام) مىفرماید: «إنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالأَرضِ الخالِیَةِ ما القِیَ فیها مِن شَىءٍ قَبِلَتهُ. همانا، دل جوان، مانند زمین خالى است که هر چه در آن افکنده شود، آن را م ىپذیرد.»[10]
پیامبر خدا، با عنایت به این اصل مهم تربیتى، در آغاز بعثت، تلاش خود را براى دعوت جوانان به اسلام، متمرکز کرد و نتیجه گرفت. از این رو، به اصحاب خود نیز توصیه مىکرد که مواظب جوانها باشند:
«اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا فَإِنَّهُم أرَقُّ أفئِدَةً إنَّ اللّهَ بَعَثَنى بَشیرا و نَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وخالَفَنِى الشُّیوخُ. شما را نسبت به جوانان به نیکى سفارش مىکنم؛ چرا که آنان، دلهاى رقیقترى دارند. به راستى که خداوند، مرا نویدبخش و بیمدهنده برانگیخت. آن هنگام، جوانان با من همپیمان شدند، در حالى که پیران به مخالفت با من برخاستند.»[11]
همچنین، امام صادق (علیه السلام)، براى تبلیغ مکتب اهلبیت (علیه مالسلام) به ابوجعفر احول، چنین توصیه مىفرماید:
«عَلَیکَ بِالأَحداثِ؛ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ. جوانان را دریاب، که آنان به سوى هر نیکىاى پُر شتابترند.»[12]
این پیام، وظیفه همه مسئولان فرهنگى جوامع اسلامى و بخصوص رسانههاى گروهى و مبلّغان را بسیار سنگین مىنماید.
3) پیام سیاسى
پیام سیاسى فوق العاده مهمی از سوی دین برای رهبران امت اسلامی درمورد جوانان وجود دارد.
خداوند متعال، پیامبران خود را از میان جوانان، انتخاب کرده است.[13] خاتم انبیا محمّد (صلى الله علیه وآله) نیز براى جذب قشر جوان به آیین اسلام، اهمیّت ویژهاى قائل بود. از این رو، غالب هواداران او در آغاز بعثت، جوانان بودند. نخستین نماینده فرهنگى سیاسى او، یعنى مُصعَب بن عُمَیر، جوانى نورس بود. نخستین فرماندار او پس از فتح شهر مهم مکّه، جوانى 21 ساله به نام عَتّاب بن اسَید بود و نیز آخرین کسى که به فرماندهى سپاه اسلام براى جنگ با روم منصوب کرد، جوانى هجدهساله بود که اسامه نام داشت و مهمتر آن که ایشان، در سال پایانى عمر شریف خود، از طرف خداوند متعال، مأموریت یافت تا امام على (علیه السلام) را که در آن وقت، جوانى تقریبا 32 ساله بود، به عنوان رهبر آینده جهان اسلام، به امّتْ معرّفى کند.[14]
جالب این که پیامبر خدا، در پاسخ به اعتراض کسانى که از انتصاب جوانى 21 ساله به فرماندارى مکّه آزرده خاطر شده بودند، ضمن نامه مفصّلى نوشت:
«و لایَحتَجَّ مُحتَجٌّ مِنکُم فى مُخالَفتهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَیسَ الأَکبَرُ هُوَ الأَفضَلَ بَلِ الأَفضَلُ هُوَ الأَکبَرُ. ... و کسى به خاطر کمى سنّ او، به مخالفت برنخیزد؛ چرا که هر بزرگترى از نظر سنّى، شایستهتر نیست؛ بلکه هر شایستهترى، بزرگتر است.»
نکته دیگر این که امام مهدى (عجل اللّه تعالى فرجه) نیز در هنگام ظهور، شکل و شمایل جوان دارد و در حکومت او جوانان، نقش اصلى را ایفا مىنمایند.
تأمّل در آیات و روایات، به روشنى نشان مىدهد که جوانگرایى درادیان الهى برپایه حکمت، استوار است و منافع و مصالح جامعه در همه ابعاد مدیریتى اقتضا مىکند که در نظام دینى، جوانانِ شایسته، بیشترین نقش را ایفا کنند.
منبع : کتاب «حکمت نامه جوان»، نویسنده: آیت الله ری شهری
بیشتر بخوانید :
جایگاه تزکیه و اهمیت خودسازی در جوانی
ضرورت تهذیب نفس در دوران جوانی
پی نوشت :
[1] . حکمت نامه کودک، ص 267، ح 462.
[2] .همان، ص 347 ح 538.
[3] . غرر الحکم: ح 4169.
[4]. پیشین، ص 49 ح 21.
[5] . همان. ص 45 ح 13.
6. همان،ص 45 ح 12.
[7] . همان،ص 45 ح 8.
[8] . همان، ص 49 ح 19.
[9] .همان، ص 57 ح 29.
[10] . همان، ص 59 ح 35.
[11] . همان، ص 53 ح 23.
[12] . همان، ص 55 ح 27.
[13] . همان، ص 61 ح 39 و 40.
[14] . دانشنامه امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ج 2، ص 237 -354.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}