آسیب های الگوی مصرف نادرست

مصرف نادرست، خطری در راه پایداری منابع در کشور است که آنچه در این میان مهم است، اصلاح مصرف است. در این نوشتار آسیب های الگوی مصرف نادرست را بیان خواهیم کرد.
پنجشنبه، 14 تير 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
آسیب های الگوی مصرف نادرست
الگوی مصرف ناصحیح، زمینه وابستگی کشور را فراهم می کنید.
 
چکیده:  مصرف نادرست، خطری در راه پایداری منابع در کشور است که آنچه در این میان مهم است، اصلاح مصرف است. در این نوشتار آسیب های الگوی مصرف نادرست را بیان خواهیم کرد.

تعداد کلمات 1786 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه 

آسیب های الگوی مصرف نادرست
 
آسیب های الگوی مصرف نادرست

۱. آسیب های فردی

 الف) افزایش بیماری های روانی
 از جمله آسیب های فردی الگوی مصرف ناصحیح تأثیر بسیار ویرانگر آن تعادل روانی افراد و افزایش بیماری های روحی و روانی است. همه افراد نمی توانند بر پایه این الگوی مصرف نادرست، تثبیت شده عمل کنند (یعنی از نظر درآمد پایین ترند) و چون این الگو مخارج بسیاری را در پی خواهد داشت، بسیاری از افراد در میانه راه از قافله مصرف عقب می افتند. این مسئله به بروز بسیاری از مشکلات روانی همچون افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، خودکشی و... می انجامد.

ب) رواج خودخواهی بیمارگونه
بی شک الگوی مصرف ناصحیح، به ویژه بعد افراطی آن، در طولانی مدت موجب می شود که افراد برای حفظ این الگوی نادرست، همه چیز را برای خود بخواهند و هیچ گونه روحیه همکاری و کمک به دیگران در آنان شکل نگیرد. در چنین موقعیتی افراد چون نمی خواهند و نمی توانند از الگوی شکل گرفته ناصحیح دست بکشند، برای تداوم آن به اجبار تنها خود را در نظر می گیرند. کم کم این احساس بیمارگونه تشدید می شود، از این رو رشد روحیه فردگرایی تا حد خودخواهی و نادیده گرفتن بسیاری از اصول اجتماعی و اخلاقی که رعایت آن برای زندگی جمعی انسان از ضروری ترین مسائل است، واقعیتی انکارناپذیر به شمار می آید. فردگرایی، گذشته از سودپرستی گاه چهره ای زشت و خشن به خود می گیرد که اگر همگانی شود، زندگی اجتماعی انسان را غیرممکن می سازد. این خودخواهی در حال گسترش، از مهر به خود و دیگران کاملا فاصله دارد و در واقع، نوعی از خودبیزاری است خودخواهی و عشق به خود نه تنها یک مفهوم مشترک ندارند، بلکه نقطه مقابل یکدیگرند.
فرد خودخواه، خود را کم دوست دارد نه زیاد، و در حقیقت از خود بیزار است. این فقدان علاقه و توجه به خود که تنها یکی از نشانه های ناباروری است، شخص خودخواه را تهی و بی اثر می سازد. وی لزوما ناشاد است و با نگرانی به زندگی می آویزد و خود، راه رسیدن به خشنودی ها را به روی خویش می بندد. او به ظاهر زیاده از حد مراقب خویش است، ولی در عمل بیهوده کوشش می کند شکست خود را در راه مراقبت از خود حقیقی اش بپوشاند. گرچه شخص خودخواه توانایی عشق ورزی به افزایش دیگران را ندارد، از توانایی عشق به خود نیز تهی است. کاهش روابط مهرآمیز، براثر خودخواهی های بیمارگونه که در پی رشد روابط سرمایه داری وابسته و رشد مصرف ناصحیح تشدید می شود، می رود تا به هنجاری فرهنگی بدل شود.

ج) خود کم بینی و احساس حقارت
 در موقعیتی که داشتن کالاهای لوکس و تجملاتی یا مصرف بیش از حد و افراطی، نشان دهنده منزلت و شأن بالای افراد است، بی شک کسانی که توانایی رقابت برای رسیدن به این الگوی مصرفی را ندارند، کم کم احساس سرخوردگی، خودکم بینی و حقارت خواهند کرد، که خود سرمنشأ بسیاری از مشکلات خواهد شد.

د) مشکلات اخلاقی
 از مهمترین آسیب های الگوی مصرف ناصحیح، ایجاد مشکلات اخلاقی در افراد است. هنگامی که ذهن فرد با به دست آوردن مال بیشتر و مصرف آن برای تفاخر به دیگران درگیر است، نتیجه ای جز رشد حسادت، خودخواهی، حرص و طمع، از بین رفتن روحیه گذشت و فداکاری و دیگر بیماری های اخلاقی نخواهد داشت. بنابراین نمی توان از این مسئله به سادگی گذشت؛ چراکه افزون بر آسیب های دنیوی، به گونه ای مستقیم و غیرمستقیم ویرانی آخرت را نیز در پی خواهد داشت.
 

۲. آسیب های خانوادگی

الگوی مصرف ناصحیح، آسیب های خانوادگی بسیاری را در پی خواهد داشت، که در طولانی مدت موجب بر هم خوردن تعادل و از بین رفتن آرامش خانواده، و حتی در مواردی، از هم پاشیدن آن می شود. از جمله موجب ناهماهنگی درآمد و هزینه خانواده می شود، و با وجود تلاش بسیار و فشار شدید (دو تا سه شغله کردن خویش) به عدم تعادل روانی و پریشانی روانی همه خانواده، به ویژه نان آور آن می انجامد. این پریشانی مسائلی را برای خانواده در پی می آورد که احساس حقارت، خود کم بینی و نبود نظارت خردمندانه بر زندگی روزمره از آن جمله است. در چنین اوضاعی، خانواده بدون پس انداز و پشتوانه ای برای رویارویی با هزینه های پیش بینی ناپذیر و بدون چشم انداز، به طور آنی زندگی می کند و در فشار رقابتی و هم چشمی با خانواده های مرفه به اقداماتی دست می زند که وضع مالی اش را وخیم تر می سازد.
خانواده های پردرآمد با الگوبرداری از غرب در زمینه مصرف، به دلیل جایگاهشان و ضروری شمردن مصرف، خودبه خود الگویی را برای خانواده های کم درآمد پدید می آورند که کمترین نتیجه آن، ناهماهنگی های مالی در خانواده هاست.
 در موقعیتی که داشتن کالاهای لوکس و تجملاتی یا مصرف بیش از حد و افراطی، نشان دهنده منزلت و شأن بالای افراد است، بی شک کسانی که توانایی رقابت برای رسیدن به این الگوی مصرفی را ندارند، کم کم احساس سرخوردگی، خودکم بینی و حقارت خواهند کرد، که خود سرمنشأ بسیاری از مشکلات خواهد شد.

تربیت فرزندان نیز متأثر از فرهنگ غرب دگرگون شده است. گرچه شیوه گاه خشن تربیت فرزندان به شکل سنتی پذیرفته نیست، رها کردن فرزند و مسئولیت پذیر نکردن وی در سنین گوناگون نیز نادرست است. تلاش بی وقفه پدران و مادران در رفع نیازهای بی پایان فرزندان، هم اکنون بحرانی را پدید آورده است. در خانواده های درگیر با این بحران، مشابه غرب، فرزندان پرتوقع، راحت طلب و مسئولیت ناپذیر شده اند و امکانات ذهنی و بدنی آنان برای انجام وظایفی که اجتماع به آنان می سپارد، به اندازه کافی رشد نکرده است. این مسئله، افزون بر تشنج در خانواده ها و روابط خانوادگی، شکنندگی شدید جوانان را در برابر مشکلات و سختی ها پدید آورده و آنان را به انواع بی تعادلی های روانی، از جمله افسردگی، اعتیاد و دیگر مشکلات روانی دچار کرده است
این الگو موجب اختلاف های شدید خانوادگی، به ویژه بین زن و شوهرها شده و بر آمار تحمل خانواده را پایین آورده است. طلاق ها به شدت افزوده است؛ زیرا آسیب روانی پدید آمده براثر ناهماهنگی مالی، آستانه تحمل خانواده را پایین آورده است.
آسیب های الگوی مصرف نادرست

٣. آسیب های اجتماعی

 بدون شک، الگوی مصرف ناصحیح، آسیب های بسیار شدیدی را به اجتماع و فرهنگ حاکم بر آن خواهد زد. از جمله این آسیب ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
این شکل مصرف بر اقتصاد جامعه تأثیر می گذارد و موجب افزایش واردات می شود. برای مثال، با واردات، تولیدات داخلی تضعیف می شود و این مسئله در طولانی مدت انگیزة تولیدگران داخلی را از بین می برد. نتیجه این مسئله، رشد فزاینده بیکاری در جامعه خواهد بود که خود عامل بسیاری از بزهکاری ها، فسادها، دزدی ها، طلاق ها و... است. پس باید الگوی مصرف را متناسب با رشد تولید داخلی تنظیم و طراحی کرد، نه بی ارتباط با تولید داخلی یا رها کردن آن و توجه به واردات برای تأمین مصرف داخلی.

بی شک با تثبیت الگوی مصرف ناصحیح، نیاز کشور به واردات کالاهای خارجی روز به روز بیشتر می شود؛ به گونه ای که می بینیم در ویترین همه مغازه ها، کالاهای خارجی چشم هر بیننده ای را جلب می کند. البته باید توجه داشت که به هر حال ورود هر کالایی، به همراه خود فرهنگی را وارد کشور می کند، که در بسیاری از موارد، این فرهنگ وارداتی با فرهنگ اصیل ملی و دینی ما مطابق و متناسب نیست و با بسیاری از اصول و مبانی جامعه سازگاری ندارد. از این روی، مثل سم مهلکی همه اصول و مبانی را به چالش می کشد و کم کم موجب تضعیف و از بین رفتن فرهنگ واقعی می شود.
از جمله عوامل مهم ایجاد فاصله طبقاتی نیز، الگوی مصرف ناصحیح، نشئت گرفته از مصرف بالا و افراطی برخی از خانواده هاست، که خود زمینه بسیاری از مشکلات اجتماعی خواهد بود.
پدیده دیگری که در پی الگوی مصرف ناصحیح رخ می دهد، کیش پرستش کالاست. مصرف کالا که برای رفع نیازها و وسیله ای برای زندگی است، خود هدف می شود و زندگی برای آن جریان می یابد و همه وجوه شخصیت و ذهنیت انسان را اشغال می کند. در چنین موقعیتی هدف های خودپرستانه، انگیزه رفتار فرد می شود و تلاش برای مصرف هرچه بیشتر در اندرون انسان، برای هیچ گونه عشق جایی باقی نمی گذارد. کالاپرستی یا مصرف زدگی با زهرآگین کردن ذهن ان

ویژه را به وی تحمیل می کند، که براثر آن، روابط با افراد خانواده دوستان و هم میهنان به اختلال دچار می شود. فرد یا خانواده مصرف در آزمندانه همه هستی خویش را در جهت رفع نیازمندیهای کاذبی که هرگز به مرحله سیری نخواهند رسید، صرف می کند. در چنین وضعیتی روابط انسانی و اخلاقی که جامعه انسانی بدون آن به جامعه جانوران شباهت پیدا می کند، در عمل امری استثنایی به شمار می آید.
فرایند مصرف، نخست با ایجاد نیاز به مصرف کالاها و خدماتی معین پدیدار می شود. سپس با توجه به واقعیت موجود داخلی که اغلب ارضا نشدن این نیاز است، بی تعادلی روانی بر خانواده حاکم میشود که از آن پس، خود دیگر واقعیتی عینی است. بسا اوقات با آسیب دیدن نان آوران خانواده و محروم شدن اعضا از دسترسی به کالاها و خدمات حیاتی و در نتیجه ایجاد بی تعادلی های شدید روانی، وضع مالی و روانی خانواده با وجود تلاش های بسیاری از آنچه بود، بدتر می شود. در چنین موقعیتی، با توجه به درصد بالای خانوارهای دچار این وضع، دیگر تنها بحث خانوار نیست، بلکه بحث آسیب ملی مطرح می شود.
 

۴. آسیب های کشوری

الگوی مصرف ناصحیح در سطح کشور نیز آسیب های شدیدی را در پی خواهد داشت. از جمله این آسیب ها تهی شدن منابع طبیعی از سوخت تا برخی کانی های فلزی است. بی تردید، مصرف بی رویه کالاها و مواد، نیاز به استخراج و تولید بیشتر مواد طبیعی و معدنی را در پی دارد. این روند کم کم مورد نیاز کشور خواهد شد. موجب تهی شدن و پایان یافتن بسیاری از منابع طبیعی، معادن و سوخت مورد نیاز کشور خواهد شد.
آلودگی های شدید محیط زیست از آلودگی هوا در شهرها تا آبهای زیرزمینی، جاری و دریاها و نابودی فضاهای سبز تا نابودی خاک های کشاورزی و وابستگی کشور به بیگانگان دیگر آسیب های مصرف ناصحیح است.
 

۵. آسیب های جهانی

 الگوی مصرف ناصحیح، آسیب های شدید جهانی را نیز در پی خواهد داشت؛ مانند رشد باور سرمایه داری و رفاه شخصی، که موجب از بین رفتن همدلی ها و عواطف بین ملل می شود. این مسئله موجب احساس جدایی بیشتر بین ملت ها می شود و به تشدید اختلافات و جنگ ها می انجامد.
افزون بر آن برخی از آلودگی ها که نتیجه الگوی مصرف نادرست است (مثل مصرف بی رویه انرژی و..) بر چرخه های زندگانی کره زمین نیز تأثیر منفی می گذارند؛ مانند باران های اسیدی که کل کره زمین را دربر می گیرد، گرم شدن زمین و آسیب به لایه ازن.
 
 
منبع: کتاب «حسابی مصرف کنیم! (مهارت اصلاح الگوی مصرف)»
نویسنده: محمدرضا بنیانی
 

بیشتر بخوانید :
اصلاح الگوی مصرف
اصلاح الگوی مصرف در فرهنگ اسلامی
راهکارهای اصلاح الگوی مصرف
اصلاح الگوی مصرف و جایگاه با اهمیت آن در تغذیه 
اسلام و اصلاح الگوی مصرف



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما