در اختلال تجزیه ای، ارتباط شخص با هویت حقیقی اش کاملا قطع می شود.
اختلال های تجزیه ای و جسمانی شکل
در اختلال های تجزیه ای جدایی فرایندهای ذهنی مانند افکار، هیجانات، هویت، حافظه یا هشیاری وجود دارد - فرایندهایی که باعث می شوند فرد احساس کند کامل است. این اختلال ها چندان شایع نیستند و حتی نادر هستند. در مورد اختلال هویت تجزیه ای (که قبلا اختلال شخصیت چندگانه نامیده می شد)، شماری از متخصصان حتی در مورد اینکه آیا این اختلالی مجزا، با شکلی از نقش گزاری مفصل است، اتفاق نظر ندارند.
افراد مبتلا به اختلال جسمانی شکل ممکن است مشکلی جسمانی مانند فلج، کرختی، یا درد اسرارآمیز را نشان دهند که با هرگونه توجیه پزشکی مغایرت دارد یا به رغم فقدان شواهد پزشکی، عقیده دارند که به بیماری جدی مبتلا هستند. اختلال های تجزیه ای و جسمانی شکل به علت دیدگاه روان پویشی سنتی مبنی بر اینکه آنها بیانگر دفاع های روان شناختی هستند که از خود در برابر اضطراب محافظت می کنند، معمولا با هم دسته بندی می شوند.
افراد مبتلا به اختلال جسمانی شکل ممکن است مشکلی جسمانی مانند فلج، کرختی، یا درد اسرارآمیز را نشان دهند که با هرگونه توجیه پزشکی مغایرت دارد یا به رغم فقدان شواهد پزشکی، عقیده دارند که به بیماری جدی مبتلا هستند. اختلال های تجزیه ای و جسمانی شکل به علت دیدگاه روان پویشی سنتی مبنی بر اینکه آنها بیانگر دفاع های روان شناختی هستند که از خود در برابر اضطراب محافظت می کنند، معمولا با هم دسته بندی می شوند.
انواع اختلال های تجزیه ای
DSM چهار نوع اختلال تجزیه ای را فهرست می کند: یادزدودگی تجزیه ای، گریز تجزیه ای، اختلال هویت تجزیه ای، و اختلال مسخ شخصیت.
یادزدودگی تجزیه ای
تصور می شود که یادزدودگی تجزیه ای شایع ترین نوع اختلال تجزیه ای است. افراد مبتلا به این اختلال ناگهان نمی توانند اطلاعات شخصی مهم درباره خود، مانند تجربیات گذشته یا حتی اسم شان را به یاد آورند. این از دست دادن حافظه را نمی توان به مشکلات عضوی مانند وارد شدن ضربه به سر یا مسمومیت الکلی نسبت داد. بنابراین این یک اختلال روان شناختی است نه عضوی. در اغلب موارد شایع، فرد نمی تواند رویدادها را چند ساعت بعد از واقعه استرس زا به یاد آورد. در یادزدودگی فراگیر، افراد کل زندگی خود را فراموش می کنند.
گریز تجزیه ای
در گریز تجزیه ای فرد ناگهان خانه یا محل کار خود را ترک کرده و به مکان دیگری سفر می کند و تمام خاطره زندگی گذشته خود را از دست می دهد. وقتی که این فرد در محل تازه قرار دارد، درباره گذشته فکر نمی کند یا اینکه گذشته پر از خاطرات جعل شده را گزارش می دهد. شخصیت جدید اغلب معاشرتی تر از هویت «واقعی» است. بعد از بهبودی، رویدادهایی که در مدت گریز اتفاق افتاده اند یادآوری نمی شوند.
اختلال هویت تجزیه ای
در اختلال هویت تجزیه ای دو یا چند هویت یا شخصیت، هر یک با صفات و خاطرات مجزا، فرد واحدی را «اشغال» می کنند. هر هویت ممکن است از هویت های دیگر آگاه باشد یا نباشد. این شخصیت های دیگر افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای می توانند، با یکدیگر بسیار متفاوت باشند.
برخی روان شناسان وجود اختلال هویت تجزیه ای را به عنوان اختلالی مجزا به چالش طلبیده اند. آنها انکار نمی کنند که افراد دارای شخصیت های متعدد رفتار آشفته دارند ولی رفتار آنها را به نوعی نقش گزاری توجه طلب نسبت می دهند. این نظریه پردازان معتقدند که افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است این شخصیت های دیگر را به عنوان نقش هایی ساخته باشند تا هیجانات متضاد و گیج کننده ای را که تجربه کرده اند به نمایش بگذارند. به مرور زمان، این نقش ها ممکن است آن قدر عمیق در شخصیت آنها ریشه کرده باشند که به نظر می رسد شخصیت های مجزایی شده اند.
برخی روان شناسان وجود اختلال هویت تجزیه ای را به عنوان اختلالی مجزا به چالش طلبیده اند. آنها انکار نمی کنند که افراد دارای شخصیت های متعدد رفتار آشفته دارند ولی رفتار آنها را به نوعی نقش گزاری توجه طلب نسبت می دهند. این نظریه پردازان معتقدند که افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای ممکن است این شخصیت های دیگر را به عنوان نقش هایی ساخته باشند تا هیجانات متضاد و گیج کننده ای را که تجربه کرده اند به نمایش بگذارند. به مرور زمان، این نقش ها ممکن است آن قدر عمیق در شخصیت آنها ریشه کرده باشند که به نظر می رسد شخصیت های مجزایی شده اند.
اختلال مسخ شخصیت
اختلال مسخ شخصیت با احساس های پایدار یا عودکننده ای که فرد از بدن خودش جدا شده است مشخص شده اند، انگار که فرد فرایندهای فکر خود را از بیرون نظاره می کند با در مه راه می رود. افراد مبتلا به این اختلال تغییراتی را در توجه و ادراک تجربه می کنند، که تمرکز کردن واضح بر رویدادها را برای آنها مشکل می کند. در نتیجه، ممکن است آنها احساس کنند که انگار در حالت رؤیا عمل می کنند.
عوامل علیتی در اختلال های تجزیه ای
شرح حال های افراد مبتلا به اختلال هویت تجزیه ای نشان می دهند که اکثر آنها در کودکی، معمولا قبل از ۵ سالگی توسط یک سرپرست یا خویشاوند متحمل بهره کشی جنسی یا جسمی شده اند. بسیاری از آنها از بهره کشی جسمی و جنسی خبر می دهند. کودکانی که شخصیت های چندگانه را پرورش می دهند ممکن است در اوایل زندگی یاد گرفته باشند با گریختن روان شناختی و پناه بردن به این خودهای دیگر، از بهره کشی فاصله بگیرند. نشانه های تجزیه ای ممکن است بیانگر تنها وسیله گریختن از موقعیت غیرقابل تحمل باشند.
روان شناسان دیدگاه های نظری مختلف نیز فرضیه هایی را درباره منشاء اختلال هویت تجزیه ای و اختلال های تجزیه ای دیگر ارایه داده اند. برای مثال، طبق نظریه روان پویشی، افراد مبتلا به اختلال های تجزیه ای برای اینکه از تشخیص دادن تکانه های نامناسب یا یاد آوری رویدادهای زشت جلوگیری کنند، از سرکوبی استفاده می کنند. در یادزدودگی و گریز تجزیه ای فرد رویداد یا تکانه عمیقا ناراحت کننده ای را صرفا فراموش یا آن را از حافظه دور می کند. در اختلال هویت تجزیه ای، فرد تکانه های غیر قابل قبول را از طریق هویت های دیگر ابراز می دارد. در مسخ شخصیت، فرد بیرون می ایستد و خود را از آشوب درون، دور می کند.
به عقیده نظریه پردازان یادگیری، افراد مبتلا به اختلال های تجزیه ای یاد گرفته اند تفکر خود را از خاطرات ناراحت کننده یا تکانه های آزار دهنده منحرف کنند تا از احساس های اضطراب، گناه، و شرم اجتناب نمایند. نظریه های روان پویشی و یادگیری حکایت دارند که اختل های تجزیه ای به افراد کمک می کنند تا خاطرات یا افکار ناراحت کننده را از ذهن خود دور کنند.
روان شناسان دیدگاه های نظری مختلف نیز فرضیه هایی را درباره منشاء اختلال هویت تجزیه ای و اختلال های تجزیه ای دیگر ارایه داده اند. برای مثال، طبق نظریه روان پویشی، افراد مبتلا به اختلال های تجزیه ای برای اینکه از تشخیص دادن تکانه های نامناسب یا یاد آوری رویدادهای زشت جلوگیری کنند، از سرکوبی استفاده می کنند. در یادزدودگی و گریز تجزیه ای فرد رویداد یا تکانه عمیقا ناراحت کننده ای را صرفا فراموش یا آن را از حافظه دور می کند. در اختلال هویت تجزیه ای، فرد تکانه های غیر قابل قبول را از طریق هویت های دیگر ابراز می دارد. در مسخ شخصیت، فرد بیرون می ایستد و خود را از آشوب درون، دور می کند.
به عقیده نظریه پردازان یادگیری، افراد مبتلا به اختلال های تجزیه ای یاد گرفته اند تفکر خود را از خاطرات ناراحت کننده یا تکانه های آزار دهنده منحرف کنند تا از احساس های اضطراب، گناه، و شرم اجتناب نمایند. نظریه های روان پویشی و یادگیری حکایت دارند که اختل های تجزیه ای به افراد کمک می کنند تا خاطرات یا افکار ناراحت کننده را از ذهن خود دور کنند.
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
منبع: کتاب «بهداشت روانی»