ممکن است بعد از سپری شدن مدتی از رابطه، نظر پسر به هر دلیلی (چه موجه و چه غیرموجه) نسبت به دختر عوض شود و او را برای ازدواج نپسندد و ضربه روحی بدی را دختر متحمل شود.
چگونه میتوان پی به قصد و نیت پسر در چنین روابطی برد؟
ملاک و معیار سنجش علاقه پسر در جامعه ما این است که پسر به صورت رسمی همراه با خانوادهاش به خواستگاری دختر خانم برود و اقدام کند. پسری که به صورت رسمی و با خانواده اقدام میکند، دو پیام را به طرف مقابل میرساند:
1. متعهد و مسئولیت پذیر است؛ زیرا اگر اینگونه نبود حاضر نبود به صورت رسمی این مسئولیت و تعهد را برای خودش به جان بخرد.
2. انسان هوس باز و عیاشی نیست؛ زیرا در غیر اینصورت میتوانست دست به روابط پنهانی و بی تعهد بزند و نیازش را طوری دیگر برطرف سازد و دیگر چه نیازی به ازدواج داشت که تعهدآور و مسئولیت آورست.
از این رو، هر پسری به غیر از این راهی که گفته شد، اقدام کند، نمیتوان نگاه خوشبینانهای به قصد و نیتش، داشت. لذا اگر پسری به دختری علاقه مند باشد، در اسرع وقت، به صورت رسمی و همراه با خانواده از دختر مورد علاقه خود خواستگاری کرده و هیچ گاه دست به نوع این روابط که جنسش خطرساز، استرسزا و در نهایت مشکلساز است نمیزند؛ زیرا میداند که این نوع روابط برای دختر اضطراب زاست و با فاش شدن آن به معشوقش ضربه میخورد. بنابراین اگر دختران امروزی جامعه به این ملاکی که اشاره شد توجه کنند، هیچ گاه دچار آسیبهای روابط دختر و پسر نخواهند شد.
متاسفانه مشکل اصلی در ارتباط با پسران، زوایه دیدی است که دختران نسبت به این مسائل دارند. دختران از زاویه احساسات، صداقت و در ادامه با اعتماد به این گونه روابط آغاز میکنند و در آخر با ندامت و پشیمانی تمام میکنند. در حالی که پسران از زاویهی دیگری که دقیقا مقابل زاویه دید آنهاست به این موضوع نگاه میکنند. از این رو اگر پسری ادعای علاقه و ازدواج به دختری را بکند ، ولی از دختر خواست که یک طرفه خطرپذیر باشد، آیا میتوان به او اعتماد کرد؟ اگر پسری، به جای احترام به دختر مورد علاقه خود و اقدام رسمی، قدم اول را از خیابان برداشت و به حریم شخصی او وارد شد، آیا میتوان به نیت او خوشبین بود؟
1. متعهد و مسئولیت پذیر است؛ زیرا اگر اینگونه نبود حاضر نبود به صورت رسمی این مسئولیت و تعهد را برای خودش به جان بخرد.
2. انسان هوس باز و عیاشی نیست؛ زیرا در غیر اینصورت میتوانست دست به روابط پنهانی و بی تعهد بزند و نیازش را طوری دیگر برطرف سازد و دیگر چه نیازی به ازدواج داشت که تعهدآور و مسئولیت آورست.
از این رو، هر پسری به غیر از این راهی که گفته شد، اقدام کند، نمیتوان نگاه خوشبینانهای به قصد و نیتش، داشت. لذا اگر پسری به دختری علاقه مند باشد، در اسرع وقت، به صورت رسمی و همراه با خانواده از دختر مورد علاقه خود خواستگاری کرده و هیچ گاه دست به نوع این روابط که جنسش خطرساز، استرسزا و در نهایت مشکلساز است نمیزند؛ زیرا میداند که این نوع روابط برای دختر اضطراب زاست و با فاش شدن آن به معشوقش ضربه میخورد. بنابراین اگر دختران امروزی جامعه به این ملاکی که اشاره شد توجه کنند، هیچ گاه دچار آسیبهای روابط دختر و پسر نخواهند شد.
متاسفانه مشکل اصلی در ارتباط با پسران، زوایه دیدی است که دختران نسبت به این مسائل دارند. دختران از زاویه احساسات، صداقت و در ادامه با اعتماد به این گونه روابط آغاز میکنند و در آخر با ندامت و پشیمانی تمام میکنند. در حالی که پسران از زاویهی دیگری که دقیقا مقابل زاویه دید آنهاست به این موضوع نگاه میکنند. از این رو اگر پسری ادعای علاقه و ازدواج به دختری را بکند ، ولی از دختر خواست که یک طرفه خطرپذیر باشد، آیا میتوان به او اعتماد کرد؟ اگر پسری، به جای احترام به دختر مورد علاقه خود و اقدام رسمی، قدم اول را از خیابان برداشت و به حریم شخصی او وارد شد، آیا میتوان به نیت او خوشبین بود؟
چه اشکالی دارد که دختر و پسر، یک رابطه و دوستی عادی داشته باشند؟
این طور تصور نشود که هر گونه رابطه و کلامی میان دختر و پسر رد و بدل شود، جنبه منفی دارد و باید جلوی آن گرفته شود، بلکه گاهی لاجرم و به ضرورت، رابطه کلامی و حداقلی، میان دختر و پسر ایجاد میشود که در چنین مواردی معمولا مشکل ساز نیست، ولی در بیشتر اوقات که ضرورتی نیست، این رابطهها خارج از عرف و شرع به وجود میآید که میتواند برای هر یک از دختر و پسر به ویژه دختر مشکل ساز باشد. اینگونه روابط دختر و پسری همانند راه رفتن روی لبه پرتگاه است. البته راه رفتن روی لبه پرتگاه، باعث سقوط فرد نمیشود، ولی خطرساز است. لذا نمیتوان گفت که راه رفتن روی لبه پرتگاه مشکل ساز نیست.
خطرسازی اینگونه روابط به این خاطر است که با بوجود آمدن علاقه شدید میان آن دو، حساب شده و منطقی رفتار نمیکنند. همچنانکه امام علی (علیهالسلام) در این باره فرموده است: «حُـبُّ الشَّـیءِ یُعـمـی و یُـصِـمّ؛ علاقه به چیزی، انسان را کور و کر میکند.»[3] و این کور و کری، انسان را در معرض اشتباهات و خطاهای پی در پی قرار میدهد. چه بسا عدهای هم با همان نیت ازدواج، بعد از مدتی رابطه، بتوانند با فرد مورد نظرشان ازدواج کنند، ولی جدای از حکم شرعی، آیا این موضوع، میتواند دلیلی برای جواز اینگونه دوستیها باشد؟
در آموزههای دینی، بودن زن و مرد نامحرم در مکان خلوتی که دیگری در آن راه ندارد، حرام است. حال ممکن است موارد متعددی پیش بیاید که دختر و پسری با هم رابطه داشته باشند و هیچ گناهی صورت نگیرد، ولی این مسأله بیشتر جنبه بازدارندگی دارد و از احتمال بروز یک گناه و سقوط اخلاقی جلوگیری میکند. دقیقا به همین جهت است که دختر و پسر لازم است از دوستی دختر و پسری با هر نیت و قصدی پرهیز کنند. البته صحبت عادی میان دختر و پسری که هر دو فامیل و یا آشنای نزدیک هم هستند و در حضور جمع که مبادی به آداب هم باشد، معمولا مشکل ساز نیست. بلکه منظور آن محیطهای خصوصی و روابط عاطفی است که به بهانه ازدواج و رابطه سالم، میان دختر و پسر مطرح میشود و باعث شروع مشکلات متعدد و مختلفی برای هر دو به ویژه دختر میشود.
خطرسازی اینگونه روابط به این خاطر است که با بوجود آمدن علاقه شدید میان آن دو، حساب شده و منطقی رفتار نمیکنند. همچنانکه امام علی (علیهالسلام) در این باره فرموده است: «حُـبُّ الشَّـیءِ یُعـمـی و یُـصِـمّ؛ علاقه به چیزی، انسان را کور و کر میکند.»[3] و این کور و کری، انسان را در معرض اشتباهات و خطاهای پی در پی قرار میدهد. چه بسا عدهای هم با همان نیت ازدواج، بعد از مدتی رابطه، بتوانند با فرد مورد نظرشان ازدواج کنند، ولی جدای از حکم شرعی، آیا این موضوع، میتواند دلیلی برای جواز اینگونه دوستیها باشد؟
در آموزههای دینی، بودن زن و مرد نامحرم در مکان خلوتی که دیگری در آن راه ندارد، حرام است. حال ممکن است موارد متعددی پیش بیاید که دختر و پسری با هم رابطه داشته باشند و هیچ گناهی صورت نگیرد، ولی این مسأله بیشتر جنبه بازدارندگی دارد و از احتمال بروز یک گناه و سقوط اخلاقی جلوگیری میکند. دقیقا به همین جهت است که دختر و پسر لازم است از دوستی دختر و پسری با هر نیت و قصدی پرهیز کنند. البته صحبت عادی میان دختر و پسری که هر دو فامیل و یا آشنای نزدیک هم هستند و در حضور جمع که مبادی به آداب هم باشد، معمولا مشکل ساز نیست. بلکه منظور آن محیطهای خصوصی و روابط عاطفی است که به بهانه ازدواج و رابطه سالم، میان دختر و پسر مطرح میشود و باعث شروع مشکلات متعدد و مختلفی برای هر دو به ویژه دختر میشود.
اثرات منفی رابطه نامشروع دختر و پسری بر آینده زندگی دختر
- با گذشت مدتی از رابطهی دختر و پسری، به جهت تحریک احساسات طرفین، میتواند این رابطه گناه آلود شود و چه بسا به دلیل ایجاد شک و سوءظن از سوی پسر نسبت به پاکی دختر، از ازدواج با دختر خانم صرفنظر کند.
- ممکن است بعد از سپری شدن مدتی از رابطه، نظر پسر به هر دلیلی(چه موجه و چه غیرموجه) نسبت به دختر عوض شود و او را برای ازدواج نپسندد و ضربه روحی بدی را دختر متحمل شود.
- چه بسا به دلیل مخالفت از سوی خانوادهها(چه خانواده پسر و چه خانواده دختر) دخترخانم نتواند با پسر موردنظر خود ازدواج کند و بیخودی وقت خود را برای رابطه هدر داده است.
- این امکان وجود دارد که بعد از گذشت مدتی از رابطه، دخترخانم متوجه شود که پسری که با او رابطه دارد، فرد مناسبی برای ازدواج نیست. غافل از آنکه در این مدت بسیاری از موردهای مناسب را بدون دلیل منطقی رد کرده است.
- در مواردی امکان دارد که در جریان رابطه میان طرفین اختلاف یا بگو و مگو بوجود آید که میتواند مانع ازدواج طرفین با همدیگر شود.
- احساس گناه و عذاب وجدان از یک طرف و از طرفی دیگر؛ احساس خیانت به همسر آینده، در هنگام اتمام رابطه، به سراغ اکثر دخترخانمهایی که چنین رابطهایی را تجربه کردهاند، میآید و موجب آزار روحی و روانی آنان میشود.
- به دلیل داشتن اینگونه روابط و متعاقب آن بوجود آمدن عشق و عُلقه، دخترخانم چه بسا موقعیتهای مناسب ازدواج را در این مدت از دست بدهد.
- چه بسا دخترخانم در اینگونه روابط، دچار عشق یک طرفه نسبت به پسرمورد علاقه خود شود که میتواند مانع ازدواج بعدی او گردد.
- لو رفتن و بر ملا شدن رابطه سبب لطمه به آبروی دخترخانم و خانوادهاش میگردد، بطوریکه میتواند مانع ازدواج آینده دختر شود. البته در اینجا خود پسر نیز میتوانند متضرر شود، ولی مسلما به اندازه خود دختر متضرر نمیشود.
- ممکن است دخترخانم نتواند حتی بعد از ازدواج با فرد دیگر، از فکر پسر مورد علاقه خود بیرون بیاید که برای دخترخانم طاقت فرسا خواهد بود.
- ممکن است دخترخانم، همسر آینده خود را مدام با کسی که با او رابطه داشته است مقایسه کند و از این بابت با همسرش دچار مشکل شود و به همین خاطر نتواند همسر خود را مانند اولین عشق خود، دوست بدارد.
- چه بسا دخترخانم به خاطر مورد سوءاستفاده واقع شدن از سوی جنس مخالف، نسبت به جنس مخالف زده و بی اعتماد شود.
منبع : سایت خبرگزاری رسا
پینوشت:
[1]. سوره الذاریات، آیه56
[2]. هدف زندگى، استاد مطهرى، ص75 و76
[3]. من لایحضره الفقیه، ج4، ص380، ح5812
- ممکن است بعد از سپری شدن مدتی از رابطه، نظر پسر به هر دلیلی(چه موجه و چه غیرموجه) نسبت به دختر عوض شود و او را برای ازدواج نپسندد و ضربه روحی بدی را دختر متحمل شود.
- چه بسا به دلیل مخالفت از سوی خانوادهها(چه خانواده پسر و چه خانواده دختر) دخترخانم نتواند با پسر موردنظر خود ازدواج کند و بیخودی وقت خود را برای رابطه هدر داده است.
- این امکان وجود دارد که بعد از گذشت مدتی از رابطه، دخترخانم متوجه شود که پسری که با او رابطه دارد، فرد مناسبی برای ازدواج نیست. غافل از آنکه در این مدت بسیاری از موردهای مناسب را بدون دلیل منطقی رد کرده است.
- در مواردی امکان دارد که در جریان رابطه میان طرفین اختلاف یا بگو و مگو بوجود آید که میتواند مانع ازدواج طرفین با همدیگر شود.
- احساس گناه و عذاب وجدان از یک طرف و از طرفی دیگر؛ احساس خیانت به همسر آینده، در هنگام اتمام رابطه، به سراغ اکثر دخترخانمهایی که چنین رابطهایی را تجربه کردهاند، میآید و موجب آزار روحی و روانی آنان میشود.
- به دلیل داشتن اینگونه روابط و متعاقب آن بوجود آمدن عشق و عُلقه، دخترخانم چه بسا موقعیتهای مناسب ازدواج را در این مدت از دست بدهد.
- چه بسا دخترخانم در اینگونه روابط، دچار عشق یک طرفه نسبت به پسرمورد علاقه خود شود که میتواند مانع ازدواج بعدی او گردد.
- لو رفتن و بر ملا شدن رابطه سبب لطمه به آبروی دخترخانم و خانوادهاش میگردد، بطوریکه میتواند مانع ازدواج آینده دختر شود. البته در اینجا خود پسر نیز میتوانند متضرر شود، ولی مسلما به اندازه خود دختر متضرر نمیشود.
- ممکن است دخترخانم نتواند حتی بعد از ازدواج با فرد دیگر، از فکر پسر مورد علاقه خود بیرون بیاید که برای دخترخانم طاقت فرسا خواهد بود.
- ممکن است دخترخانم، همسر آینده خود را مدام با کسی که با او رابطه داشته است مقایسه کند و از این بابت با همسرش دچار مشکل شود و به همین خاطر نتواند همسر خود را مانند اولین عشق خود، دوست بدارد.
- چه بسا دخترخانم به خاطر مورد سوءاستفاده واقع شدن از سوی جنس مخالف، نسبت به جنس مخالف زده و بی اعتماد شود.
منبع : سایت خبرگزاری رسا
پینوشت:
[1]. سوره الذاریات، آیه56
[2]. هدف زندگى، استاد مطهرى، ص75 و76
[3]. من لایحضره الفقیه، ج4، ص380، ح5812