تحولات ذهنی، بنیادی ترین تحولات در انسان است.
پیش سخن
وضع شیمیایی خون، اثرات عمیقی در ذهن فرد بالغ دارد و رفع اندیشه و تعقل، تخیل و تصور و نیز حافظه ی او را دگرگون می سازد. بررسی ها نشان داده اند که گاهی این اثرات در حدی است که صاحب نظران آن را اختلال ذهنی می نامند.
مثلا دختران به هنگام قاعدگی ممکن است گرفتار چنان اختلال ذهنی گردند که حتی دست به سرقت بزنند و یا از خانه بگریزند. برخی از آنان و حتی پسران در اوج تمایلات جنسی (ارگانیسم) دچار چنان تحولی می شوند که گویی تمام ارگانیزم بدنشان تحت تأثیر آن قرار می گیرد. خیلی زود خسته و اندوهگین شده و پژمرده و متفکر می گردند. این حالات ناشی از آن است که تعادلی که در دوره ی دبستان برقرار شده بود به مناسبت بلوغ جنسی مختل می گردد. بحث در مورد دامنه ی تحولات ذهنی در دوران بلوغ وسیع و بخشی از آن شامل موارد زیر است:
مثلا دختران به هنگام قاعدگی ممکن است گرفتار چنان اختلال ذهنی گردند که حتی دست به سرقت بزنند و یا از خانه بگریزند. برخی از آنان و حتی پسران در اوج تمایلات جنسی (ارگانیسم) دچار چنان تحولی می شوند که گویی تمام ارگانیزم بدنشان تحت تأثیر آن قرار می گیرد. خیلی زود خسته و اندوهگین شده و پژمرده و متفکر می گردند. این حالات ناشی از آن است که تعادلی که در دوره ی دبستان برقرار شده بود به مناسبت بلوغ جنسی مختل می گردد. بحث در مورد دامنه ی تحولات ذهنی در دوران بلوغ وسیع و بخشی از آن شامل موارد زیر است:
الف) در مورد هوش
در دوران نوجوانی و به ویژه در دوران ظهور بلوغ، اکثر نوجوانان از نظر هوشی در سطح و درجه ی نسبتا بالایی قرار می گیرند. می دانیم براساس نظر بینه و روان شناسان فرانسوی بالاترین درجه ی هوش آدمی در سنین ۱۴ سالگی است و براساس نظر روان شناسان آمریکایی چون ترمن، اوج هوش در سنین ۱۶ سالگی است و این درست در سنین بلوغ و شکوفایی آن است.
پس از این مرحله، تجارب عملی زمینه ساز رشد عقل اوست، بدون آن که بر میزان هوش او اضافه گردد و این رأیی است که اکثر روان شناسان بر آن اند. اگرچه پاره ای از بررسی ها حکایت از افزایش هوش در سنین بعد (بر اثر مراقبت های غذایی، محیطی و گاهی دارویی) دارند. (فراموش نکنیم هوش به تعریف روان شناسان، دانایی خام و عقل هوش عملی است).
پس از این مرحله، تجارب عملی زمینه ساز رشد عقل اوست، بدون آن که بر میزان هوش او اضافه گردد و این رأیی است که اکثر روان شناسان بر آن اند. اگرچه پاره ای از بررسی ها حکایت از افزایش هوش در سنین بعد (بر اثر مراقبت های غذایی، محیطی و گاهی دارویی) دارند. (فراموش نکنیم هوش به تعریف روان شناسان، دانایی خام و عقل هوش عملی است).
ب) در مورد فکر
اساس اندیشیدن، به هم پیوستن و یا در کنار هم قرار دادن مهره های دانایی در ذهن است که بر اثر آن آدمی به کشف مجهول و یا به حل مسئله ای توفیق می یابد. با افزایش رشد فکر، نوجوان به ترقی خود ادامه می دهد و راه خود را به سوی رشد و کمال طی می کند.
براساس اظهار نظر روان شناسان در عین اینکه جنبه ی انفعالی بلوغ بر سر جای خویش است فکر نوجوان به سوی رشد، راه خود را طی می کند. تفکر او مجرد است و به گفته پیاژه، این امر اوج پرواز فکری یک انسان و یک راز و یک واقعیت است. بعدها تفکر مجرد با واقعیت آشتی می کند و به تدریج نوجوان خود را با واقعیت ها وفق می دهد. بد نیست متذکر شویم در سنین ۱۵-۱۱ یک دختر به طور متوسط از پسر همسال خود، به مقدار دو سال کامل جلوتر است.
براساس اظهار نظر روان شناسان در عین اینکه جنبه ی انفعالی بلوغ بر سر جای خویش است فکر نوجوان به سوی رشد، راه خود را طی می کند. تفکر او مجرد است و به گفته پیاژه، این امر اوج پرواز فکری یک انسان و یک راز و یک واقعیت است. بعدها تفکر مجرد با واقعیت آشتی می کند و به تدریج نوجوان خود را با واقعیت ها وفق می دهد. بد نیست متذکر شویم در سنین ۱۵-۱۱ یک دختر به طور متوسط از پسر همسال خود، به مقدار دو سال کامل جلوتر است.
ج) در جنبه ی عقل
عقل، همان هوش عملی است که در سایه ی دانایی و تجارب بر دامنه ی آن افزوده می شود، «العقل غریزه تزید بالعلم و التجارب» این مرحله از عمر، دوره ی حرکت به سوی تکامل عقل است و نوجوان در شرایطی است که از قانون علیت، خوب سردر می آورد و می تواند روابط امور و اشیا را در یابد. البته شکل گیری و اتمام آن در سن ۲۸ سالگی ذکر شده «ینتهی عقله لثمان وعشرین سنة إلا التجارب».
موقعی که احساسات و تمایلات غریزی به هیجان می آیند و زمانی که شهوت یا غضب طغیان می کند و با وجود نوجوان طوفانی می گردد چراغ عقل ضعیف می شود و فروغ آن به خمودی می گراید و نیروی مقاومت خود را از دست می دهد. و این همان مسئله ای است که دامن گیر نوجوانان شده و والدین با آن مواجه می شوند.
نارسایی عقل نوجوانان و اختلالات فکری آنان در بحران بلوغ و تکلیف، به یک کشور و نژاد معین اختصاص ندارد، بلکه کلیه ی فرزندان بشر در سراسر گیتی با این مسئله رو به رو هستند. بدین سان نباید مسئله ی نگران کننده ای به حساب آید. نوجوان بیش یا کم خودش نیز به این امر آگاه است و از تأثیر متقابل خود و محیط آگاهی دارد. (البته آگاهی او ناقص است و هدایت و ارشاد بزرگترها به کمال می رسد).
موقعی که احساسات و تمایلات غریزی به هیجان می آیند و زمانی که شهوت یا غضب طغیان می کند و با وجود نوجوان طوفانی می گردد چراغ عقل ضعیف می شود و فروغ آن به خمودی می گراید و نیروی مقاومت خود را از دست می دهد. و این همان مسئله ای است که دامن گیر نوجوانان شده و والدین با آن مواجه می شوند.
نارسایی عقل نوجوانان و اختلالات فکری آنان در بحران بلوغ و تکلیف، به یک کشور و نژاد معین اختصاص ندارد، بلکه کلیه ی فرزندان بشر در سراسر گیتی با این مسئله رو به رو هستند. بدین سان نباید مسئله ی نگران کننده ای به حساب آید. نوجوان بیش یا کم خودش نیز به این امر آگاه است و از تأثیر متقابل خود و محیط آگاهی دارد. (البته آگاهی او ناقص است و هدایت و ارشاد بزرگترها به کمال می رسد).
د) در حافظه
ما نمی گوییم حافظه ی نوجوان در سنین بلوغ ضعیف می شود، بلکه می گوییم حافظه، یک استعداد است و استعدادها با گذشت زمان رو به توسعه و رشد می گذارند. اما واقعیت این است که نوجوانان در مرحله ی بلوغ برخی از مسائل حال و حتی برخی از آنان دوران قبل از بلوغ خود را فراموش می کنند و گاهی هم ممکن است مسئله این گونه باشد که دوران حال را از یاد می برند و بیشتر به فکر و یاد دوران گذشته اند.
ذهن آنان در آن واحد متوجه چند مسئله است و نیروی آن در حالت پخش و نشر است؛ تمرکز خود را از دست داده و هر لحظه به دنبال خط و برنامه ای است حتی در کلاس درس.
آری، این فراموشی و ضعف حافظه بدان دلیل است که ذهن آنان مشغولیت هایی جدیدی پیدا کرده و چنان نیست که تنها سرگرم یک چند مسئله ی محدود باشد. در گذشته همه ی هم و غم آنان متوجه غذا و لباس و نمره و محبوبیت نزد معلم و والدین و... بوده است ولی امروز آنان را دنیایی دیگر است. بخشی از حافظه و ذهن نوجوانان متوجه زندگی آینده، رؤیاها و خواب و خیال های غریزی است و این مسائل، دیگر جنبه های زندگی او را تحت شعاع قرار می دهد. و حتی ممکن است سبب افت تحصیلی او شود.
ادامه دارد...
ذهن آنان در آن واحد متوجه چند مسئله است و نیروی آن در حالت پخش و نشر است؛ تمرکز خود را از دست داده و هر لحظه به دنبال خط و برنامه ای است حتی در کلاس درس.
آری، این فراموشی و ضعف حافظه بدان دلیل است که ذهن آنان مشغولیت هایی جدیدی پیدا کرده و چنان نیست که تنها سرگرم یک چند مسئله ی محدود باشد. در گذشته همه ی هم و غم آنان متوجه غذا و لباس و نمره و محبوبیت نزد معلم و والدین و... بوده است ولی امروز آنان را دنیایی دیگر است. بخشی از حافظه و ذهن نوجوانان متوجه زندگی آینده، رؤیاها و خواب و خیال های غریزی است و این مسائل، دیگر جنبه های زندگی او را تحت شعاع قرار می دهد. و حتی ممکن است سبب افت تحصیلی او شود.
ادامه دارد...
نویسنده: علی قائمی امیری
منبع: کتاب «دنیای بلوغ»