سیر تحولات خانواده (بخش دوم)

بخش جدای ناپذیر از هر جامعه ای خانواده است که در طول تاریخ حیات انسان دارای فراز و نشیب هایی بوده است. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
دوشنبه، 21 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سیر تحولات خانواده (بخش دوم)
هرجا نظام اقتصادی از طریق صنعتی شدن توسعه یابد، الگوهای خانواده متحول می شود، روابط گسترده خویشاوندی تضعیف می گردد.
 

خانواده مدرن

 طبق نظر محققان، خانواده مدرن برای اولین بار در انگلستان در قرن ۱۶ به وجود آمد. در آن دوره، الگوهای جدیدی در روابط و زندگی خصوصی زوجین شکل گرفت؛ عشق، جاذبه های شخصی و سازگاری به عنوان اساس زندگی و انتخاب همسر تلقی می شد. اما رواج این الگوها به صورت فراگیر در صد سال اخیر در جهان غرب اتفاق افتاد. تأکید بر تعلقات عاطفی میان زن و شوهر، خانواده مدرن را از خانواده های گذشته متمایز کرد. انتظار می رفت که خانواده مدرن به لحاظ عاطفی خودکفا باشد. بنابراین سایر خویشاوندان به پیرامون رفتند، در حالی که تعلقات میان افراد خانواده هسته ای عمیق تر و عاطفی تر گشت.
 

ارتباط توسعه اجتماعی زیستی و خانواده مدرن

میان توسعه اجتماعی زیستی و خانواده مدرن رابطه ای وجود دارد. خانواده مدرن با رنسانس شروع شد و با انقلاب صنعتی ادامه یافت. هرجا نظام اقتصادی از طریق صنعتی شدن توسعه یابد، الگوهای خانواده متحول می شود، روابط گسترده خویشاوندی تضعیف می گردد، الگوهای دودمانی منحل می شود و نوعی روابط زناشویی خاص پدید می آید که در آن، خانواده هسته ای، یک واحد مستقل خویشاوندی است. همچنان که جوامع رشد می کنند، ساختارهای اجتماعی و خانواده، خود را با شرایط طبیعی و اجتماعی تولید سازگار می کند.
 
عوامل تکاملی مشابه به تحرکات خانواده و رفتارهای تربیت فرزندان منجر می شود. والدین سعی می کنند فرآیند تربیت کودک را با میزان خطری که از محیط متوجه شان می شود، مهارت هایی که از فرزندشان در آینده انتظار دارند و نیز با انتظارات فرهنگی و اقتصادی سازگار کنند؛ به عبارت دیگر اثر متقابل نیرومندی میان تکنولوژی جامعه، ساختار خانواده و ارزش های اجتماعی وجود دارد که این روند را «الگوی جهانی خویشاوندی» نام می نهند. روند جهان شمول خانواده در تاریخ جهان تقریبا جدید است. این روند با توسعه های تاریخی همچون نوسازی، صنعتی شدن یا شهری شدن در ارتباط است.
 
روند جهانی نظام خویشاوندی خانواده
به طور کلی خانواده هسته ای و گسترده، شاخص های تغییر خانواده در طول زمان است. می توان تحولات متنوع به وجود آمده در نظام خویشاوندی را در این طیف دو قطبی خلاصه کرد که هر قطب، در یک سوی طیف قرار دارد و همه نظام های خویشاوندی شناخته شده می تواند در نقطه ای از این طیف قرار گیرد (بنابر این دو طرف طیف در شکل خالص به عنوان تیپ های ایده آل هستند).
 
حرکت جهانی نظام خویشاوندی در مسیر هسته ای آن با توجه به جغرافیا، فرهنگ، طبقه اجتماعی و زمان کاملا ناهموار بوده است. این حرکت در هر جامعه از نقطه متفاوتی بر روی طیف آغاز می شود. تعدادی از دانشمندان ادعا کرده اند که پیوندهای خویشاوندی در جوامع غربی پس از جنگ دوم جهانی مجددأ تقویت شده است؛ اما بسیار مهم است که بین معانی واژه «پیوندهای خویشاوندی» دقت کرد.
 
سه معنا از پیوند خویشاوندی وجود دارد: ۱) پیوندهای خویشاوندی، وظایف و حقوق خویشاوندان، نسبت به پیوندهای زن و شوهری تقدم دارد؛ ۲) پیوند خویشاوندی ممکن است میزان استقلال خانواده های هسته ای در درون شبکه های خویشاوندی را نشان دهد؛ ۳) پیوند خویشاوندی یعنی تعداد افرادی که شبکه وظایف و حقوق خویشاوندی فرد را در بر می گیرد.
 
دو نوع اخیر به ویژه تحت تاثیر ملاحظات اقتصادی و جمعیت شناختی قرار می گیرند و بنابراین در زمان ها و مکان های مختلف به طور گسترده ای دچار نوسان می شوند. لکن نوع اول که مستقیما به هنجارهای فرهنگی مربوط است، برای سنخ شناسی ما اهمیت اساسی دارد. این نوع نشان دهنده حرکت تدریجی به سوی روابط خویشاوندی ضعیف است. بدون تردید در جوامع توسعه یافته وظایف و کنترل خویشاوندی کم رنگ شده است، ولی در عین حال افراد این جوامع ممکن است از طریق فن آوری های پیشرفته ارتباطی و حمل ونقل با تعداد زیادی از خویشاوندان در ارتباط باشند.
 

ویژگی های نظام خویشاوندی هسته ای

یکی از ویژگی های نظام خویشاوندی هسته ای این است که در مقایسه با نظام خویشاوندی گسترده کارکردهای کمتری دارد. ویژگی دوم آن، این است که پیوندهای خویشاوندی، به خصوص برحسب کنترل و نظارت بر همسرگزینی، انتخاب محل سکونت، تقسیم کار و اجتماعی کردن کودکان کم رنگ شده است. در این شکل از نظام خویشاوندی، زنان آزادی بیشتری دارند، چرا که ساختار نظام های خویشاوندی گسترده معمولا پدر سالار بوده است.
 
به بیان دیگر، رقیق شدن پیوندهای خویشاوندی به معنای ضعیف شدن ساختار پدر سالار است. در نتیجه هنجارهای مربوط به تقسیم کار نیز از بین رفته و زنان با آزادی عملی که به دست آورده اند، می توانند حتی به بازارهای کار وارد شوند؛ بدین طریق منبع درآمدی برای زنان به وجود می آید. از آنجا که در ساختار خانواده های هسته ای، داشتن قدرت تصمیم گیری در خانواده، با داشتن قدرت اقتصادی گره خورده است، زنان می توانند در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های اساسی که در نظام خویشاوندی گسترده بر عهده مردان بود، سهیم شوند.
 
قرار دادن دو نوع نظام خویشاوندی در دو سوی طیف به این معنا است که هر چه از نظام خانواده گسترده دورتر و به نظام هسته ای نزدیک می شویم، پیوندهای خویشاوندی رقیق تر شده و هنجارهای حاکم از هم فرو می پاشد. نظام خانواده در جوامع توسعه یافته، در حدود یک قرن است که هسته ای شده و امروزه هسته ای تر می شود؛ اگر روند تضعیف پیوندهای خویشاوندی همچنان ادامه داشته باشد، به نظر می رسد که جوامع پیش رفته باز هم رقیق تر می شوند. با رسیدن به سر طیف، به هر معنایی، آنها کاملا هسته ای شده اند.
 
برخی معتقدند اگر این روند همچنان ادامه داشته باشد، نه تنها پیوندهای خویشاوندی، بلکه خود خانواده همراه با نهاد ازدواج از بین خواهد رفت و شکلی از ازدواج اشتراکی و جمعی رایج خواهد شد که در تاریخ ما سابقه نداشته است. خلاصه، فردگرایی به سر آمده و انسان ها دوباره به زندگی های جمعی بازخواهند گشت. در این میان ممکن است برخی از افراد این جمع با یکدیگر رابطه خویشاوندی داشته باشند. در این گونه جمع ها، رابطه دوستانه جای روابط خویشاوندی را خواهد گرفت. همچنان که در سوئد گرایش های ضعیفی در اندکی از گروه ها به این سمت مشاهده می شود. احتمالا زاد و ولد بیرون از رحم ممکن خواهد شد و در این صورت، پرورش کودکان به مؤسسات دولتی واگذار می شود و ضرورتی وجود ندارد که والدین زیستی، در کنار کودکان باشند.
 
منبع: تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، گروه نویسندگان، صص143-146، موسسه علمی-پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، سوم، 1388.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما