ارمائیل ermāil
ارمائیل، در داستانها و افسانههای ملی ایران، نام شاهزادهای که آشپز ضحاک (بیوراسب) بود. گویند با برادر خود، کرمائیل، این شغل را پذیرفته بود تا به مردم کمک کند. این دو برادر از دو نفری که هر روز در مطبخ ضحاک میکشتند و از مغز آنان خوراک برای مارهای ضحاک تهیه میکردند، یکی را آزاد میساختند. این دو برادر افرادی را که نمیکشتند و آزاد میکردند، در دشت و در جای دوردست نزدیک کوه دماوند سکنی میدادند که آنها را پیدا نکنند. چنان که گویند کردان صحرانشین از اولاد آن جماعتاند. داستان از این قرار بود که ارمائیل مأموریت داشت هر روز دو مرد را گرفتار کرده و به دژخیم سپارد تا از مغز سرشان برای بیوراسب (ضحاک) و مارهای شانهاش غذا و معجونی بسازد. ارمائیل برای جلوگیری از کشتن مردمان، هر روز یکی از دو تن را رها میکرد تا پنهان شوند و در کوه دماوند برایشان مأمن و پناهگاهی ساخته بود که هیچکس خبر نداشت. چون فریدون بر بیوراسب ماردوش پیروز شد اعتماد نداشت که اینان توسط ارمائیل رها شده باشند. به همین خاطر، ارمائیل پیکی فرستاد و آن مردمان را گفت تا شب هنگام، هر یک جداگانه، آتشی افروختند. آنگاه فریدون به راستی و درستی حادثه آگاه شد و ارمائیل را آزاد کرد و بر تخت زرّین نشاند و نام مَسمُغان (= بزرگ مغان) بر وی نهاد.