آراکنه ārākne
آراکنه با دشنام و ناسزا پاسخ او را داده و باعث شد تا آتنا چهرهی واقعی خود را بر او ظاهر سازد و مسابقهای بین آن دو آغاز شد. آتنا بر روی پارچهای، دوازده خدای المپی را با تمام جلال و ابهّت مخصوص خود، تصویر کرده و برای اعلام خطر به رقیب، در چهار گوشهی پارچه، چهار مرحلهی شکست افراد بشر را که به خدایان بیاحترامی کنند، نقش کرد. آراکنه نیز به ترسیم عشق خدایان پرداخته و صحنههای این معاشقات را از قبیل عشق زئوس (Zeus) به ائوروپا (Europa) و دانائه (Danae) را مجسّم ساخت. این هنرنمایی که هیچ کسر و نقصی نداشت، آتنا را به خشم آورده و باعث شد تا نتیجهی زحمات آراکنه را پاره کرده و او را با دوک نخ ریسی خود بزند. با این اهانت، آراکنه که سخت متأثّر و ناامید شده بود، خود را به دار آویخت. آتنا که نمیخواست او بمیرد، وی را به صورت عنکبوتی که همیشه مشغول ریسندگی و بافندگی است، درآورد.