يکشنبه، 23 مهر 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

آراکنه ārākne

آراکنه ārākne
در افسانه‌های یونانی، آراکنه (Arachne) نام دختری جوان، ساکن سرزمین لیدی (Lydia) بود که با پدرش ایدمون (Idmon) که به رنگرزی اشتغال داشت، زندگی می‌کرد. آراکنه در بافندگی و گل دوزی شهرت زیادی کسب کرده و منسوجاتی که به دست او طراحی و رنگ آمیزی می‌شد به قدری زیبا بود که الهه‌ی مزارع مجاور به تماشای کارهای او می‌رفتند. مهارت وی چنان بود که همه او را شاگرد آتنا (Athena)، ربةالنّوع نخ ریسان و گل دوزها می‌دانستند. اما آراکنه زیر بار این عقیده نرفته و هنر خود را نتیجه‌ی ابتکار و پشتکار خویش می‌دانست. این مطلب موجب رنجش آتنا شد، به طوریکه خود را به هیئت پیرزنی درآورده، نزد وی رفت. او سعی کرد تا با گفتار و اندرز، دختر را از این خودبینی برحذر داشته و به او تذکر داد که در غیر این صورت به قهر ربةالنّوع گرفتار خواهد شد.
آراکنه با دشنام و ناسزا پاسخ او را داده و باعث شد تا آتنا چهره‌ی واقعی خود را بر او ظاهر سازد و مسابقه‌ای بین آن دو آغاز شد. آتنا بر روی پارچه‌ای، دوازده خدای المپی را با تمام جلال و ابهّت مخصوص خود، تصویر کرده و برای اعلام خطر به رقیب، در چهار گوشه‌ی پارچه، چهار مرحله‌ی شکست افراد بشر را که به خدایان بی‌احترامی کنند، نقش کرد. آراکنه نیز به ترسیم عشق خدایان پرداخته و صحنه‌های این معاشقات را از قبیل عشق زئوس (Zeus) به ائوروپا (Europa) و دانائه (Danae) را مجسّم ساخت. این هنرنمایی که هیچ کسر و نقصی نداشت، آتنا را به خشم آورده و باعث شد تا نتیجه‌ی زحمات آراکنه را پاره کرده و او را با دوک نخ ریسی خود بزند. با این اهانت، آراکنه که سخت متأثّر و ناامید شده بود، خود را به دار آویخت. آتنا که نمی‌خواست او بمیرد، وی را به صورت عنکبوتی که همیشه مشغول ریسندگی و بافندگی است، درآورد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.