يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

حسین بهزاد

حسین بهزاد
زندگی نامه مختصر: (1347 -1273 ش)، مینیاتورساز. پدرش قلمدان‏ساز و نقاش بود. وى از سن هفت سالگى وارد كارگاه پدرش شد و پس از چندى به كارگاه ملاعلى قلمدان‏ساز رفت و چنان مینیاتورهاى عالى ساخت كه مشتریها فقط كارهاى او را خریدارى مى‏كردند. در هیجده سالگى كارگاهى ساخت و به تقلید از آثار استادان بزرگ پرداخت. وى پس از كمال‏الدین بهزاد هراتى، بزرگترین استاد مینیاتور است. در دوران پديد آمدن هنرمنداني چون حسين بهزاد و هادي تجويدي و محمدعلي زاويه و ديگران، سپري شدن مکتب دوره ي دوم قاجاريه (از 1250 تا 1313) قطعي شده بود و تنها نوعي که مانده بود و عمل مي کرد، مکتب آکادميک کمال الملک و شاگردان و پيروانش بود. نقاشي سنتي، محدود مانده بود به ساختن تعدادي قلمدان و قاب آيينه و جلد روغني ـ که هيچ استاد بزرگي هم درميان سازندگان آنها وجود نداشت. رجعت نسلي از هنرمندان با پيشينه ي هنرهاي سنتي، به شيوه ي نگارگري قرن هاي دهم و يازدهم ايران؛ تنها براساس علاقه به بازسازي يک سنت منسوخ نبود.اين هنرمندان، بازار کار خود را از دست رفته مي ديدند و با نقاشي غربي هم الفتي نداشتند.اينان در درجه ي اول به زمينه ي اقتصادي توجه کردند که با آمدن دلال ها، ديپلمات ها، بازرگانان و سياحان اروپايي و آمريکايي، رونقي تازه گرفته بود. اين خريداران، جست و جوي گسترده را با پيشنهادهاي مالي وسوسه کننده همراه کردند و هنرمندان جوان و با استعداد، به جاي ادامه دادن به هنر منسوخ قلمدان سازي، به اين بازار داير روي آوردند و با مهارت چشمگير به تقلب و تقليد نمونه هاي عصر صفوي پرداختند. نمونه هايي از کار مرحوم حسين بهزاد که به شيوه ي مکتب هاي بخارا و هرات و قزوين و اصفهان ساخته شده اند، چنان فراوان است که در بسياري از موزه ها و مجموعه ها، به عنوان نمونه هاي اصيل، وارد شده اند. نقاشي ايراني، در شرايط طبيعي، نمي توانسته رجعت و تقليدي چنين آشکار و دقيق را ـ با جهشي چهارصد ساله ـ بپذيرد و در راستاي حرکت ناگزير خود، جايگاهي قابل قبول براي آن فراهم کند.نقاشي ايراني، از قرون هفتم و هشتم به بعد، رو در ابداع و خلاقيت و تصحيح و ترقي داشته و تمايل به قهقرا و نسخه برداري از نمونه هاي گذشته ي دور، در آن جايي نداشته است. اما نسلي که با مرحوم حسين بهزاد، کارش را آغاز کرد، هيچ پروايي از اين امر نداشت.اگر هم ر فته رفته بر اين جسد فاخر، جامه هاي تازه پوشاند و دست از جعل کردن برداشت و آثارش را امضا کرد و تاريخ گذاشت، بيشتر به اين خاطر بود که در مقابل فشار روزافزون و جايگزين شونده ي هنرغربي، مابه ازايي فراهم آمده بود. اين مابه ازا در جايي پنهاني از حافظه ي قومي مردمان ما، يادي و اشاره اي داشت به آن باغ بهشت رنگارنگ مستتر و منتشر در نگاره هاي زيباي قرن هاي سپري شده. نويسنده:آيدين آغداشلو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.