يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

عبدالکریم حائری یزدی

عبدالکریم حائری یزدی
عبدالکریم حائری یزدی معروف به آیت‌ الله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ ه.ش بود. ایشان با تربیت شاگردان برجسته‌ای همچون امام خمینی(رحمة الله علیه) به رشد و بارور ساختن علوم دینی یاری رساند.
 
شناسنامه
 1276 ه.ش   تولد
 ۱۷ ذی‌ القعده سال ۱۳۵۵ ه.ق برابر با ۹ بهمن ۱۳۱۵ ه.ش  درگذشت
  -  علت درگذشت
 حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)  آرامگاه
 ایرانی  ملیت
 اسلام  دین
 شیعه  مذهب
 آیت‌ الله مؤسس  دیگر نام ها
 تحصیلات حوزی و اجتهاد  تحصیلات
 حوزه های علمیه یزد، نجف و قم  دانشگاه
 علمی، فرهنگی، اجتماعی  زمینه فعالیت
 -  سبک
 1293 ه.ق تا 1355 ه.ق  سال های فعالیت
 تألیفات کتاب  آثار مهم
 -  جایزه ها
 -  وبگاه رسمی
 همسر اول: خواهر عبدالعظیم لورائی - همسر دوم: فرزند حاج محمدابراهیم خوانساری  همسر
 پسران: مرتضی، مهدی – دختران: کبری، زهرا، خدیجه  فرزندان
 پدر: محمد جعفر  والدین

زندگی نامه

تولد
عبدالکریم حائری در خانواده‌ای مذهبی در مِهرجِرد میبد در سال ۱۲۷۶ ه.ق قبه دنیا آمد. پدرش، محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده‌اند که به خریدوفروش کرباس و گوسفند و احتمالاً گاهی به کشاورزی اشتغال داشته است. در بیش‌تر منابع، سال تولد عبدالکریم ۱۲۷۶ ه.ق ذکر شده ولی فرزندش، مرتضی، احتمال داده است که وی در حدود ۱۲۸۰ ه.ق به دنیا آمده باشد.

همسر اولش خواهر عبدالعظیم لورائی از علمای همدرسش در نجف و همسر دومش فرزند حاج محمدابراهیم خوانساری مؤسس مدرسه حاج محمدابراهیم خوانساری در شهر اراک بودند. حائری ۵ فرزند به نام‌های مرتضی حائری یزدی، مهدی حائری یزدی، کبری (همسر سید محمد محقق داماد)، زهرا (همسر محمد تویسرکانی و مادر احمد غروی) و خدیجه (همسر احمد حائری و مادر عبدالهادی و عبدالحسین حائری ) داشت.
 
عبدالکریم حائری یزدی
 
درگذشت
حائری در ذیقعده ۱۳۵۵ ه.ق (بهمن ۱۳۱۵ ه.ش)، پس از حدود پانزده سال اقامت در قم، درگذشت. با وجود محدودیت‌های حکومتی، پیکر او تشییع باشکوهی شد و سپس در مسجد بالاسر، کنار مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها)، به خاک سپرده شد.
 
عبدالکریم حائری یزدی

سمت و فعالیت ها

فعالیت های علمی
تحصیلات و استادان
شوهرخاله عبدالکریم، میرابوجعفر، او را دارای استعداد فراوان یافت و در خردسالی وی را به محل زندگی خود، اردکان، برد و به مکتب سپرد؛ ازاین‌رو، حائری همیشه خود را مدیون او می‌دانست. طولی نکشید که عبدالکریم پدرش را از دست داد و مدتی در مهرجرد نزد مادرش ماند. پس از چندی به یزد رفت و با سکونت در مدرسه محمدتقی‌خان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب و برخی دیگر از درس‌های مقدماتی حوزه را نزد عالمانی چون سیدحسین وامق و سیدیحیی بزرگ، معروف به مجتهد یزدی، فراگرفت. او در ۱۲۹۸ ه.ق برای ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهی عراق شد. نخست به کربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردکانی (عالم بزرگ و رئیس حوزه علمیه کربلا ) به تحصیل پرداخت و درس‌های سطوح میانی فقه و اصول را در آن‌جا آموخت.

از علی بفروئی یزدی به عنوان یکی از استادان او در کربلا یاد شده است. سپس حائری، به توصیه فاضل اردکانی که استعداد او را فراتر از ظرفیت آن زمان حوزه علمیه کربلا یافته بود و با معرفی‌نامه‌ای از جانب او برای میرزای بزرگ، محمدحسن شیرازی، به سامرا رفت. میرزا او را به‌گرمی پذیرفت و از او خواست که با فرزندش، سیدعلی‌آقا، مباحثه کند.

دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ ه.ق تا ۱۳۱۲ ه.ق یا ۱۳۱۳ ه.ق، تأثیر ژرفی در شکل‌گیری شخصیت علمی او داشت تا جایی که می‌توان او را از اصحاب مکتب سامرا دانست. در سامرا، او نخست دو تا سه سال درس‌های سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضل‌ اللّه نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزا مهدی شیرازی (متوفی ۱۳۰۸ ه.ش، خواهرزاده میرزامحمدتقی شیرازی ) به اتمام رساند و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول سیدمحمد فشارکی اصفهانی و میرزامحمدتقی شیرازی، و مدتی در مجلس درس میرزا محمدحسن شیرازی شرکت کرد.

و از میرزا حسین نوری (مشهور به محدّث نوری، صاحب مستدرک الوسائل ) اجازه روایت دریافت کرد. در میان استادان حائری، نقش فشارکی بسیار جدّی‌ تر و پررنگ‌ تر و مدت فراگیری حائری از او طولانی‌ تر از دیگران بوده، تا جایی که از بهترین و نزدیک‌ترین شاگردان او به شمار می‌رفته است؛ بنابراین حائری، به تعبیری، دست‌ پرورده فشارکی بوده است.
 
عبدالکریم حائری یزدی

این استاد و شاگرد چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ه.ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند. حائری در نجف نیز همواره در درس استادش شرکت می‌کرد و در ماه‌های آخر عمر فشارکی، از او مراقبت هم می‌کرد. حائری در ۱۳۱۳ ه.ق حج گزارد. به گزارش شماری از منابع، حائری در نجف در زمان حیات فشارکی، در درس آخوند خراسانی هم شرکت می‌کرده است

اما به گزارش شماری دیگر، او پس از درگذشت فشارکی (۱۳۱۶ ه.ق) به حلقه درس آخوند پیوست. گزارش‌های اخیر، نادرست به نظر می‌رسند، زیرا مستلزم آن‌اند که حائری در مجموع، قبل و بعد از دوره اول اقامتش در اراک، فقط حدود یک یا دو سال در درس آخوند خراسانی حاضر شده باشد و این با گزارش‌های دیگر، که جایگاه مؤثر حائری و حضور طولانی‌تر او را در این درس نشان می‌دهد، سازگاری ندارد، از جمله این‌که او درس آخوند را برای برخی شرکت‌کنندگان، تقریر می‌کرده

اشکالات خود را بر درس‌های طول هفته، چهارشنبه‌ها مطرح می‌کرده و گاهی نظر استاد را تغییر می‌داده؛ او مجموعه سؤال و جواب‌های مبحث علم اجمالی در کفایةالاصول خراسانی را به اشکالات خود در آن درس مربوط دانسته است. آخوند درس عمومی خود را برای چند نفر، از جمله حائری و نائینی، مفید ندانسته و برای آن‌ها درس خصوصی دایر کرده است.

و از همه مهم‌ تر این‌که حائری خود اذعان داشته که در تألیف جلد دوم دُررالفوائد از آموزه‌های آخوند استفاده کرده است. حائری و آقاضیاء عراقی و محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی، هم‌ بحث بوده‌اند که احتمالا به سال‌های اقامت حائری در نجف مربوط است.

شیخ عبدالکریم حائری در طول زندگی خود از محضر اساتید نامداری استفاده کرد. برخی از اساتید وی عبارتند از:
1. میرزا حسین نوری
2. شیخ فضل الله نوری
3. سید محمد فشارکی
4. میرزا محمد تقی شیرازی
5. میرزا محمد حسن شیرازی
6. آخوند خراسانی
7. میرزا مهدی شیرازی
8. فاضل اردکانی
9. سید محمد کاظم طباطبایی
 
عبدالکریم حائری یزدی

تدریس
حائری پس از درگذشت فشارکی با اصرار و همراهی دوست خود، محمود عراقی (فرزند آقامحسن عراقی، روحانی متمکّن و متنفذ اراک)، به ایران بازگشت و در سلطان‌آباد (اراک کنونی) حوزه درس پررونقی دایر کرد. شماری از منابع، سال بازگشت او را ۱۳۱۶ ه.ق و شماری دیگر، ۱۳۱۸ ه.ق گزارش کرده‌اند.

بسیاری از منابع نیز از این دوره اقامت شش یا هشت ساله او در اراک، یادی نکرده و به گونه‌ای گزارش داده‌اند که گویا او تمام این مدت را در نجف یا کربلا به سر می‌برده است. در دوره اقامت حائری در کربلا، از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام، او در اوایل ۱۳۳۳ ه.ق/۱۲۹۳ ه.ش، به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت.

عبدالکریم حائری در پاسخ به نامه میرزامحمدتقی شیرازی، پس از فوت سیدمحمدکاظم یزدی (۱۳۳۷ ه.ق/۱۲۹۸ ه.ش) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد. عبدالکریم حائری به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای شیرازی درس می‌داد. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهار نظری، نخست دیدگاه‌های گوناگون و دلایل هر یک بیان می‌شد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل نظر با آنها به جمع بندی آرا می‌ پرداخت، آنگاه نظر خود را می‌گفت و در پایان اجازه می‌داد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند.

همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص می‌کرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین رو، در تألیف دررالاصول به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس کرد.
 
تربیت شاگرد
از حوزه درس حائری، عالمانی تربیت شدند که برخی در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. از جمله شاگردان او:
1. علی اکبر کاشانی
2. مصطفی کشمیری
3. احمد مازندرانی
4. سید صدرالدین صدر
5. میرزا هاشم آملى
6. محمدعلی اراکی
7. سیداحمد حسینی زنجانی
8. سید روح الله موسوی خمینی
9. سید احمد خوانساری
10. سید محمد تقی خوانساری
11. سیدمحمد داماد
12. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی
13. سیدکاظم شریعتمداری
14. سیدکاظم گلپایگانی
15. سید محمد رضا گلپایگانی
16. ملاعلی معصومی همدانی
17. سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی
18. سید رضا موسوی زنجانی
19. محمدجواد انصاری همدانی
عبدالکریم حائری یزدی

فعالیت های سیاسی
برخی اهتمام او را به حفظ حوزه قم مهم‌ترین دلیل اجتنابش از ورود در بسیاری از رویدادهای سیاسی و رویارویی با حکومت دانسته‌اند. به نظر اینان، حائری آگاهانه و هوشمندانه به مسائل مرتبط با حکومت وارد نمی‌شد، زیرا بر این باور بود که موضع‌گیری در برابر رضا شاه پهلوی در آن اوضاع و احوال، نتیجه‌ای جز برچیده شدن حوزه نخواهد داشت؛ بنابراین، با دوراندیشی و درایت و بردباری، حیات حوزه و بلکه حیات دین و مذهب را در ایران استمرار بخشید. با این‌که این نظر را نمی‌توان یکسره نادیده گرفت، شواهد زیادی وجود دارد که به استناد آن‌ها می‌توان شخصیت حائری را اساساً غیرسیاسی قلمداد کرد. به نظر می‌رسد که کناره گیری شدید او از دخالت در مسائل سیاسی، به حدی که حیرت و بلکه اعتراض برخی را برانگیخت، بیش از آن‌که بنا به مصلحت‌جویی بوده باشد از روحیه او ناشی می‌شده است. رویه حائری پیش از ورود به قم، درباره مسائل سیاسی نامرتبط با حکومت ایران، نیز همین‌گونه بود. منابعی که حوادث دهه سوم و چهارم قرن چهاردهم را ثبت کرده‌اند مملو از اسامی عالمانی هستند که در اعتراض به حضور بیگانگان و اشغال بخشی از سرزمین‌های اسلامی (به‌ویژه عراق) در جنگ جهانی اول، یا در اعتراض به برخی سیاست‌های حاکمان این سرزمین‌ها، اعلامیه داده، حکم صادر کرده و حتی به پا خاسته‌اند. در میان آنان با آن‌که نام تنی چند از استادان حائری و بسیاری از همدرسان او زیاد دیده می‌شود، از حائری نامی نیست. مثلا در میان عالمانی که در محرّم ۱۳۳۰ ه.ق، هم‌زمان با حضور حائری در کربلا، در اعتراض به نیروهای اشغالگر خارجی از نجف و کربلا به کاظمین رفتند و حدود سه ماه در آن‌جا ماندند، نام کسانی چون میرزامحمدتقی شیرازی، شیخ‌الشریعه اصفهانی، نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی و آقاضیاء عراقی در منابع تاریخی ثبت شده است، ولی نشانی از حائری نیست. برخی برگشت او را از اراک (در سفر اول) به نجف و در پی آن، هجرت از نجف به کربلا را به منظور دورماندن از حوادث انقلاب مشروطه و منازعات دو طیف مشروطه‌خواه و مشروعه‌خواه دانسته‌اند؛ بنابراین می‌توان حائری را، همچون استادش فشارکی، از عالمانی دانست که نه تنها هیچگاه در مسائل سیاسی فعال نبوده، بلکه از حوادث سیاسی و جنجالی گریزان بوده‌اند. با این همه، جایگاه اجتماعی او، به‌ویژه در دهه آخر عمرش، مانع از آن بود که به کلی از هر آنچه رنگ و بوی سیاسی داشت، کناره‌گیری کند.

مهم‌ترین چالش آیت‌اللّه حائری در این سال‌ها نحوه تعامل و مناسباتش با رضاخان (بعداً رضاشاه ) بود. این مناسبات را می‌توان به سه دوره متمایز تقسیم کرد: در دوره نخست، دوره سردار سپهی، رئیس‌الوزرایی و نیز اوایل سلطنت رضاخان، روابط نسبتآ خوبی با یکدیگر داشتند. از یک‌سو، رضاخان که می‌کوشید به حوزه علمیه و عالمان دینی نزدیک شود، بسیار به حائری توجه داشت و با او محترمانه رفتار می‌کرد، تا جایی که خود را مقلد او معرفی کرد. از سوی دیگر، حائری در تأیید و تا حدی تثبیت رضاخان بی‌تأثیر نبود؛ مثلا اعلامیه مشترک او و نائینی و اصفهانی در نفی جمهوریت، پس از ملاقات رضاخان با آن سه، در مجموع به سود رضاخان تمام شد.

سه مسئله را می‌توان در این رویکرد حائری مؤثر دانست: تمایلات دینی و مذهبی رضاخان یا دست‌کم تظاهر به آن تا آن زمان، وعده‌های او مبنی بر تقویت اسلام و جلوگیری از افکار ضد دینی، و اقتدار او و درنتیجه ایجاد امنیت و ثبات نسبی در کشور. در دوره دوم، از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله کشف حجاب، مناسبات میان آن‌ها نه حسنه نه تیره بود.
 
عبدالکریم حائری یزدی

در این دوره، حائری در پاره‌ای مسائل، مشی بی‌طرفانه اتخاذ کرد و درنتیجه، گاهی توانست با میانجی‌گری از به وجود آمدن بحران جلوگیری کند؛ مانند نقش او در ماجرای مخالفت با نظام وظیفه اجباری به رهبری حاج‌آقا نوراللّه اصفهانی و نیز در موضوع اجباری کردن پوشش متحدالشکل مردان، که از سویی مجبور کردن مردم را به یکسان لباس پوشیدن، ناپسند می‌دانست و از سوی دیگر، سرپیچی مردم از این دستور دولت را تأیید نکرد. حائری حتی گاهی با تصمیم کلی حکومت، همراهی نشان داد ولی کوشید با تغییراتی، آن را در جهت اهداف و برنامه‌های خود مدیریت کند، مانند تصمیم دولت درباره امتحان گرفتن از طلاب به منظور اعطای جواز استفاده از لباس روحانیت.

اما او در بسیاری از مسائل، با این‌که موافق عملکرد دولت نبود، بردبارانه سکوت کرد و رو در روی حکومت قرار نگرفت؛ مانند برخورد حکومت با بافقی و سیدحسن مدرس. در تحلیل رفتار کژدارومریز حائری با رضاشاه در این دوره، علاوه بر روحیه غیرسیاسی او و نیز اهمیتی که به ماندگاری حوزه می‌داد، می‌توان این نگرش او را نیز مؤثر دانست که دربار پهلوی را تحت نفوذ انگلیس و جنگ با آن را بی‌ثمر می‌دانست. روی هم رفته، حائری در این دوره هرچند بر ضد حکومت و در حمایت از مخالفان موضع نمی‌گرفت، اما حکومت هیچگاه نمی‌توانست از سلوک وی به نفع خود بهره‌برداری کند.

در دوره سوم، از واقعه کشف حجاب ( ۱۳۱۴ ه.ش) تا درگذشت حائری (۱۳۱۵ ه.ش)، مناسبات میان آن‌دو تیره بود. در پی این ماجرا، حائری با اصرار و نیز فشار دیگران، در ۱۱ تیر ۱۳۱۴ ه.ش در تلگرامی به رضاشاه، اوضاع را برخلاف قوانین شرع اعلام کرد و جلوگیری از آن را خواستار شد. از آن پس، مناسبات آن‌ها به کلی قطع شد و حتی آمد و شدهای نزد حائری به شدت تحت نظر بود. به نقل برخی منابع، موضوع کشف حجاب چنان بر حائری گران آمد که پس از آن خانه‌نشین شد و حتی به باور شماری از شاگردان و نزدیکانش، از غصه فوت کرد.
 
فعالیت های اجتماعی
1. تأسیس اولین بیمارستان در قم
۲. تأسیس بیمارستان سهامی‌ قم
۳. تأسیس بیمارستان فاطمی‌ قم
۴. تعمیر و بازسازی مدرسه دارالشفاء
۵. تعمیر مدرسه فیضیه
۶. تأسیس کتابخانه فیضیه
۷. ایجاد قبرستان و غسالخانه در قم
۸. ایجاد دارالاطعام در قم
۹. بنای سیل‌ بند و سد در رودخانه قم
۱۰. احداث واحدهای مسکونی برای سیل زدگان شهر قم
 
عبدالکریم حائری یزدی

فعالیت های فرهنگی
حائری در ۱۳۳۷ ه.ق به قصد زیارت مرقد امام رضا علیه‌ السلام عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمیه آن آشنا شد و از مهجوری و غربت مدارس علمی آن‌جا افسوس خورد.

در ماه رجب ۱۳۴۰ ه.ق (در آستانه نوروز ۱۳۰۱ ه.ش)بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت مرقد حضرت معصومه، با همراهی چند تن، از جمله فرزند خردسالش مرتضی، به قم رفت و با استقبال بسیاری از علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، به‌ویژه محمدتقی بافقی، حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائری، «آیت‌اللّه مؤسس» لقب گرفت.

حائری تصمیم خود را به شاگردانش اعلام کرد. علاوه بر سید محمدتقی خوانساری، که همراه حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله شاگردان برجسته‌ای چون سید احمد خوانساری، سید روح‌ اللّه خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی، به قم منتقل شدند.
 
 شکوفایی حوزه قم
با این هجرت و آغاز شدن درس حائری در قم و همراهی و همکاری عالمان قم، حال و هوای مدارس دینی آن‌جا دگرگون و حوزه علمی قم پرتحرک شد.

گر چه قم در گذشته هم در دوره‌هایی، حوزه‌های علمی پررونقی داشت، اما هیچگاه بدین درجه از شکوفایی و اعتبار نرسیده بود و در ردیف حوزه‌های درجه اول جهان اسلام به‌شمار نمی‌رفت.
سیدابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی ــ که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ش، حدود هشت ماه در قم ماندند ــ نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند. به گزارش بسیاری از منابع، حائری با استقبال از حضور آن دو در قم و فراهم کردن مقدمات تدریسشان، شاگردان خود را به حضور در درس آنان تشویق کرد. بنابر برخی گزارش‌ها، حائری حتی درس خود را به احترام آن‌ها تعطیل کرد.

با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها یا محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت.

از آن پس، نام شیخ عبدالکریم ــ که دوستان و شاگردانش بیش‌تر از او با عنوان «حاج شیخ» یاد می‌کردند ــ با نام حوزه قم پیوند خورد. او از سه جایگاه در تثبیت و توسعه حوزه علمی قم مؤثر بود: مرجعیت؛ تدریس و زعامت علمی؛ و اداره امور حوزه.
 
مرجعیت
هرچند حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداده و بلکه با ترک حوزه علمی عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ‌الشریعه اصفهانی و میرزامحمدتقی شیرازی، در فاصله سال های ۱۳۳۷ ه.ق تا ۱۳۳۹ ه.ق که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند. پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته‌رفته بر مقلدان او افزوده شد تا این‌که بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند. از جمله عوامل مهم و مؤثر در مرجعیت حائری را توجه ویژه میرزامحمدتقی شیرازی به او، از جمله ارجاع مقلدان خود به حائری در مسائل مورد احتیاط، دانسته‌اند.
 
عبدالکریم حائری یزدی

آثار

مهم‌ترین اثر وی، درر الفوائد است که دُرَرُ الاصول هم نامیده شده است. این اثر از یک سو، ریشه در مبانی اصولی فشارکی دارد. از سوی دیگر، از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است. حائری، بنابر اظهار خود، در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده است.

برخی از شاگردان حائری از جمله میرزا محمود آشتیانی، میرزا محمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی، بر دررالفوائد حاشیه نوشته‌اند که برخی از آن‌ها به چاپ رسیده است.

وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، کمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که می‌توان آن‌ها را چهار نوع دانست:

* آثار تالیفی: از وی ۵ اثر تالیفی باقی مانده است که عبارتند از: دُرَرُالفوائد، کتاب النکاح، کتاب الرضاع، کتاب المواریث و کتاب الصلوة.
* حواشی بر کتابهای فقهی: مانند حاشیه بر عروة الوثقی اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر اَنیسُ التجّار اثر ملامهدی نراقی.
*نگاشتن تقریرات درس استادانش: از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه سید محمد فشارکی یاد شده است.
*تقریرات درس هایش: این تقریرات را شاگردانش تدوین کرده‌اند؛ مانند رساله الاجتهاد و التقلید، کتاب البیع و کتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درس‌های او، به قلم سید محمد رضا گلپایگانی و میرزامحمود آشتیانی.
*رساله‌ های عملیه و فتاوا: مانند ذخیرةالمعاد، مَجمع الاحکام، مَجمع المسائل، مُنتخب الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسک حج که به صورت مستقل می‌باشند.

در نگاه دیگران

سایت
شیخ عبدالکریم حائری فردی خوش اخلاق، شوخ طبع، معتدل و دور از ظاهرسازی و ریاکاری بود. در مصرف وجوهات شرعی، بسیار احتیاط می‌کرد و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستی حاکم بود. وی توجهی ویژه به وضع زندگی طلبه‌ها و برطرف کردن مشکلاتشان داشت، گاهی شخصاً به حجره‌های آنان می‌رفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پرکار و کوشا را تشویق می‌کرد.

حائری به آسایش و رفاه مردم و کاستن از مشکلات آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله کارهای عام المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمی در قم بود. به اهل بیت (علیه السلام) بسیار علاقه‌مند بود و در جوانی در سامرا نوحه خوان این مراسم بود. برپایی سوگواری در ایام فاطمیه دوم (اول تا ۳ جمادی‌ الثانی) را در ایران مرسوم کرد. به جای مراسم تعزیه و شبیه خوانی، مجالس روضه خوانی را رواج داد و برای جلوگیری از نقل مطالب بدون منبع در مجالس اهل بیت و مناسبت‌ های مذهبی کوشید.

منابع:
1. ویکی پدیا
2. ویکی شیعه
3. ویکی فقه
4. خبرگزاری ایرنا


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مشاهیر مرتبط