محمدعلی منتظری
عالم دینى.
تولد: بهمن 1323، نجفآباد.
شهادت: 7 تیر 1360، تهران.
حجتالاسلام محمدعلى منتظرى نجفآبادى درس و كار را توأما آغار كرد. در ابتدا، براى امرار معاش و كمك به وضع مادى خانواده، اول در كار كشاورزى و سپس به عنوان كارگرى ساده در یك كارگاه كوچك ریختهگرى قاشق و چنگال، مشغول كار شد، گاه نیز به كار كشاورزى مىپرداخت. از طرف دیگر توانست تا سیزده سالگى كلاس پنجم را به پایان برساند. سپس راهى مدرسه علمیه شد و به فراگیرى علوم اسلامى در محضر استادانى چون آیتالله محقق داماد، آیتالله حسینعلى منتظرى، آیتالله على مشكینى اردبیلى، آیتالله جنتى، و بعدها امام خمینى (ره)، و دیگر اساتید حوزه علمیه قم و نجف پرداخت. وى عمدهى آموزشهاى خود را از آیتالله منتظرى فراگرفت. به گونهاى كه قسمت اعظمى از دروس خود، به ویژه دروس «سطح» و تا اندازهاى «خارج» را پیش پدرش آموخت. علاوه بر این علوم، همراه پدرش به مسافرتها و دیدار با علما مىرفت. وى همچنین با اقتصاد اسلامى آشنایى كامل یافت و در این رشته استاد گشت. وى در زمینهى حكومت اسلامى هم مطالعاتى داشت. موضوع نخستین درسش براى طلاب در تابستان سال 1348، حكومت اسلامى بود و درس اقتصاد اسلامى را نیز در تابستان سال 1349 تا بهار سال 1350 تدریس مىكرد.
حجتالاسلام منتظرى از سال 1341 وارد عرصه فعالیتهاى سیاسى گشت. در این سال از نوشتن اعلامیه شروع كرد و بعد به مسائل تشكیلاتى و ساختن افراد براى مبارزه پرداخت. در پانزده خرداد 1342 به پخش اعلامیههاى گوناگون به وسیله دستگاهى ساده كه خود ساخته بود، پرداخت. اولین بار در تهران هنگام شعار علیه رژیم در مجلسى، دستگیر شد و روانه زندان گردید. این بازداشت چندان دوام نیافت و به زودى آزاد گردید. وى پس از این مسافرتهایى به شهرستانها به منظورهاى تبلیغ سیاسى داشت، دستههاى كوچكى از افراد جوان و متدین ایجاد كرد؛ و در عین حال شروع به خواندن زبان انگلیسى و مطالعه مكتبها و نهضتها و تحولات كشورهاى دیگر پرداخت. وى در اول فروردین سال 1345 همراه عدهاى از طلاب حوزهى علمیهى قم، هنگام پخش اعلامیههاى ضد رژیم در صحن حضرت معصومه (س) دستگیر و روانه بازداشتگاه شد. بعد از سه روز وى را تحویل زندان قزل قلعه دادند. وى تا پانزده روز به شدت شكنجه شد و مدت سه سال در زندان به سر برد. در اواخر سال 1347 از زندان آزاد شد. به وى گفته بودند حق اقامت در شهر قم را ندارد. اما وى اهمیتى نداد و به قم رفت. از جمله فعالیتهاى این دوره وى این بود كه در سالهاى 1349 -1348 در با همكارى عدهاى از جوانان نجفآباد كتابخانهاى سیار تأسیس كرد. او كلاسهایى براى طلاب جوان مدرسهى علمیهى نجفآباد ترتیب داد. اما ساواك هم مدرسهى علمیهى نجفآباد و هم كتابخانهى موجود در آن را تعطیل نمود. كار كتابخانه سیار هم به تعطیلى كشید. در همان سالها به تكثیر و توزیع اعلامیههاى امام خمینى و دیگر علما مشغول بود. در این دوره همچنین به فكر فعالیتهاى تشكیلاتى و در پى انجام اقدامات مسلحانه بود. هنوز در این امر پیشرفتى نكرده بود كه در سال 1350 شناسایى شد و مجبور به فرار گشت، به پاكستان و سپس به عراق و بعد كشورهاى عربى و سپس به افغانستان و بعد از آن به اروپا رفت. و در این سفرها به افشاگرى دربارهى رژیم مىپرداخت. در پاكستان در شهر كویته بود. با شخصیتهاى پاكستانى ملاقات داشت، از جمله با مولانا ابوالاعلى مودودى در ارتباط بود. مسافرتهایى به افغانستان نیز داشت. پس از مدتى از كویت به كراچى رفت و با سازمان آزادى بخش فلسطین (فتح) در پاكستان آشنا شد. این آشنایى به برقرارى رابطهاى محكم و طولانى انجامید. پس از دو سال سرگردانى در پاكستان و عراق سرانجام در سال 1352 به عراق رسید. در عراق، ضمن شركت در درس امام خمینى (ع) به مبارزات خود ادامه داد. چون با اوضاع افغانستان آشنا بود، به جمع انقلابیون مسلمان افغانى پیوست، راهى افغانستان شد و به مبارزه خود در آنجا ادامه داد. مدتى نیز در زندان آن كشور بود.
حجتالاسلام محمد منتظرى در عراق همراه عدهاى از طلاب قسمتى از برنامههاى فارسى رادیو بغداد را به دست گرفت و از آن علیه رژیم فعالیت مىكرد. همچنین در عراق به مبارزان ایرانى تعلیمات چریكى آموزش مىداد. با بهبود روابط ایران و عراق، راهى كشورهاى دیگر عرب زبان شد. او با ابتكارات جالب به جعل گذرنامه مىپرداخت. او در كشورهاى خلیج فارس، عراق و سوریه و لبنان و افغانستان در حركت بود و كتاب و نوار و نشریه پخش مىنمود و به افراد آموزشهاى نظامى مىداد. او بارها در عراق، لبنان، سوریه و كلیه كشورهاى خلیج به زندان افتاد و شكنجهها دید. ایشان در لبنان و سوریه در كنار رزمندگان فلسطینى قرار داشت و در دو جنگ لبنان شركت داشت. انقلابیون منطقه به ایشان لقب «ابواحمد» داده بودند. وى همچنین تشكیلات «روحانیت مبارز خارج از كشور» را پایهریزى كرد. در سال 1356 به هنگام شهادت فرزند امام خمینى، تظاهرات گستردهاى را در لندن برپا نمود. ضمنا در همان سال در بیروت به مناسبت چهلم فقدان دكتر على شریعتى مجلس ختمى در بیروت برپا كرد. در تابستان 1356 در كلیساى سنت مرى پاریس به یارى روحانیت و دانشجویان عضو انجمنهاى اسلامى خارج از كشور سمینار و تحصن بزرگى را شكل داد كه در آن خواستار آن بودند كه عدهاى از زندانیان آزاد شوند.
در سال 1357 محمد به طور ناشناس به ایران آمد. سپس در دى ماه 1357 كه همراه پدرش به دیدار امام خمینى به پاریس رفته بود، از طریق سوریه و عراق به كشور بازگشت. در ایران پس از انقلاب اسلامى به فعالیت پرداخت. او چون معتقد به فعالیت در سطح جهان بود، از همان بدو تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامى برنامهاى براى تداوم فعالیتهایش داشت (تأسیس واحد نهضتهاى آزادى بخش). وى همچنین تشكیلاتى براى مسلمانان جهان تأسیس نمود به نام «سازمان انقلابى تودههاى جمهورىهاى اسلامى (ساتجا)» و خود رهبرى آن را به عهده داشت. وى همچنین دست به انتشار نشریهاى به نام «شهید» زد كه چهار شماره بیشتر منتشر نشد. سپس دست به انتشار روزنامهاى به نام «پیام شهید» زد كه این هم چندان طولانى نكشید. سرانجام در دوم شهریور ماه 1358 دادستان انقلاب اسلامى آن زمان طى حكمى دستور توقیف این روزنامه را داد. وى دلیل این كار را كوشش در تضعیف دولت بیان كرد. وى براى كمك به مردم لبنان، دست به تشكیل سپاهى از جوانان زد و این گروه را پس از تعلیم آموزشهاى نظامى و جنگهاى چریكى، براى جنگ با اسرائیل روانه جنوب لبنان ساخت. اعزام این افرار سر و صداى بسیارى در محافل داخل و خارج كرد. در لبنان مسئله ورود حجتالاسلام منتظرى بسیار پر سر و صدا شد.
در جریان انتخابات اولین مجلس شوراى اسلامى از نجفآباد نامزد انتخاباتى مىشود و با آوردن 95 درصد آرا به مجلس شوراى اسلامى راه مىیابد. در مجلس شورا عضو كمیسیون خارجه بود. و در هیئت بررسى شنكنجه در ایران نمایندهى امام بود. وى همچنین نماینده مجلس در شوراى عالى دفاع بود. از وى مقالههایى در نشریات و جراید به جا مانده است.
حجتالاسلام محمد منتظرى در هفتم تیرماه 1360 به سبب انفجار بمب در دفتر حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسید.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.