تعیین سیاست ها و تصمیمگیری ها: انتخابات، فرصتی است که مردم بتوانند رئیس جمهور خود را انتخاب کنند. این فرد بناست در منصب رئیس جمهور تصمیمگیریهای مهمی را انجام بدهد که تأثیر زیادی بر زندگی روزمره مردم دارد. این تصمیمگیری ها می تواند شامل راه های جدید مناسب در اجرای سیاست های اقتصادی، سیاست های اجتماعی و سایر مسائل مهم باشد.
تأثیر در اقتصاد و توان مالی و پولی: نتایج انتخابات و تصمیم گیری های سیاسی می تواند تأثیر زیادی بر اقتصاد کشور داشته باشد. سیاست های اقتصادی فرد انتخاب شده می تواند بهبود یا تضعیف اقتصاد کشور را به دنبال داشته باشد. این تأثیر می تواند بر قیمت ها، میزان بیکاری، سطح رفاه و سایر جنبه های اقتصادی باشد. رئیس جمهور میتواند تصمیماتی درست و کارشناسی شده در ریل گذاری اقتصادی کشور بگیرد. این تصمیمات میتواند تأثیر مستقیمی بر اقتصاد و زندگی روزمره مردم داشته باشند، مانند تعیین قیمتها، سیاستهای مالی و اقتصادی، سرمایهگذاریها و ایجاد فرصتهای شغلی.
تأثیر در سیاست های اجتماعی: انتخابات می تواند تأثیر زیادی بر سیاست و فعالیت های اجتماعی داشته باشد. رئیس جمهور انتخاب شده میتواند با اجرای قوانین و سیاستهایی مصوب به بهبود شرایط زندگی اجتماعی، حقوق زنان، حقوق کودکان و سایر مسائل اجتماعی کمک کند. انتخابات میتواند تأثیر مستقیمی در سیاستهای اجتماعی داشته باشد. رئیس جمهور که در یک روند درست انتخاب میشود، میتواند تصمیماتی درباره حقوق اقلیتها، برابری جنسیتی، سیاستهای بهداشتی و آموزشی و سایر مسائل اجتماعی بگیرند. این تصمیمات میتوانند زندگی روزمره مردم را بهبود بخشید یا تحت تأثیر قرار دهند.
تأثیر در حقوق و آزادیها: انتخابات میتواند تأثیر مستقیمی در حقوق و آزادیهای شهروندان داشته باشد. نمایندگانی که در انتخابات انتخاب میشوند، میتوانند تصمیماتی درباره حقوق مدنی، حقوق سیاسی و آزادیهای شهروندی بگیرند. این تصمیمات میتوانند زندگی روزمره مردم را تحت تأثیر قرار دهد و بهبود یا تضعیف حقوق و آزادیهای آنها منجر شود. انتخابات می تواند تأثیر زیادی بر حقوق و آزادیهای شهروندان داشته باشد. فرد انتخاب شده می توانند راهی را که حقوق شهروندان را تضمین کند پیش بگیرد و آزادیهای شهروندان را حفظ کند. همچنین در این راستا باید با پایش نیازهای شهروندان به کیفیت در قانون گذاری هم کمک کند. به عبارتی با اجرای قوانین و سنجش بازخورد و کیفیت اثر گذاری می تواند نقاط ضعف و قوت قوانین را شناسایی کند. این موضوع در تمام موارد قبل هم صدق می کند.
تأثیر در اعتماد عمومی: انتخابات میتواند تأثیر زیادی بر اعتماد عمومی مردم به سیستم سیاسی داشته باشد. هنگامی که مردم می بینند انتخابشان به کیفیت زندگی آنها کمک کرده است اعتمادشان به انتخابات بیشتر می شود و به عکس وقتی می بینند کیفیت زندگی آنها بدتر شده اعتمادشان را از دست می دهند.
اسلام و انتخابات
بحثی علمی و فنی وجود دارد مبنی بر اینکه آیا در اسلام انتخاب و انتخابات وجود دارد یا نه؟ اگر وجود دارد دلایل انتخاب چیست و چه کسی را با چه ملاکهایی باید انتخاب کرد؟ اول آنکه هیچ شکی نیست که عدهای باید در جامعه مسئولیت کارهای کشور را برعهده بگیرند. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «إذا کانَ ثلاثةٌ فی سَفَرٍ فَلْیُؤَمِّرُوا أحَدَهُم؛ هرگاه سه نفر همسفر شدند، از میان خود یک نفر را بهعنوان رهبر انتخاب کنند.(کنزالعمّال، 17550)حدیث نورانی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به این موضوع اشاره و تاکید دارد که در یک جمع باید فردی باشد که دیگران را رهبری، هدایت و راهنمایی کند. پس هم از نظر عقلی و هم از نظر عقلی دلیل داریم که هر امری در جامعه نیاز به رهبر و فردی که سکان هدایت آن کار را به دست بگیرد دارد. دوم آنکه سنت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) هم حکایت از این اصل دارد و ایشان در دوران حیات ظاهری و رهبری جامعه اسلامی افرادی را برای انجام اموری مادی، معنوی، سیاسی، نظامی، مذهبی و... انتخاب و انتصاب فرمودند.
در زندگی دیگر ائمه(علیه السلام) هم این موضوع در زمانهای مختلف با ضرورتها و الزامات متعدد اتفاق افتاد که بهصورت فرمانده، نماینده، نایب و... با مردم در ارتباط بودند. دلیل قرآنی انتخاب و انتخابات آیه: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم»(رعد/11) میباشد. یعنی خداوند هیچ چیزی را برای مردم تغییر نمیدهد، مگر اینکه خودشان بخواهند. این اراده خود مردم است که امر بد یا خوبی را برای خودشان اراده کنند پس تصمیم با خود مردم است.
بحث اختیار در تعیین سرنوشت بحثی مفصل است اما همینقدر باید بدانیم که آزادی یعنی توان انتخاب اینکه چه کسی مدیریت امور دنیایی من را بهعهده بگیرد و آنجا که من نمیتوانم خودم مستقیم وارد عمل شده و امورات سیاسی و اجتماعی خود را سامان دهم این حق را با اختیار و تدبیر کامل به کسی بسپارم که بهعنوان نماینده من آن را انجام دهد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرمایند: «لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ لَقَد خَلَقَکَ اللهُ حُرّا»؛ بنده دیگران مباش، در حالىکه خداوند تو را آزاد آفریده است.(نهج البلاغه، خطبه۲۱۶) یعنی چرا بردگى دیگران!؟ از مسلّمات دین ما این است که سرنوشت جامعه باید توسط مردم آن تعیین شود و اگر فردی فکر میکند حضورش و رأیش اثرگذار نیست، اخیارش را به کسی داده است که از نظر فکری و عملی با او متفاوت است و امکان دارد این عدم حضور در مسیر انتخاب به ضرر دنیا، آخرت، مادیات و معنویات او تمام شود.
موضوع دیگر این است که خداوند اختیار از ما دانسته و نظارت را از سوی خودش؛ خداوند در قرآن میفرماید: «ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلَائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ»؛ سپس شما را جانشینان آنها در روی زمین -پس از ایشان- قرار دادیم؛ تا ببینیم شما چگونه عمل میکنید!(یونس/14) خداوند قدرت انتخاب را به خودمان داده است و نظارت میکند که آیا در این آزادی انتخاب درست عمل میکنیم یا نه؟! یعنی انسانها از سوی خداوند انتخاب شدند برای انجام امور خودش با اختیار کامل؛ البته اینجا انتخاب کننده و انتخاب شونده با هم آزمایش میشوند پس همه باید خود را جوابگو بدانند.