يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مهدی میرزایی صفی آبادی

مهدی میرزایی صفی آبادی
شهید مهدی میرزایی صفی آبادی : فرمانده تیپ امام موسی کاظم(ع) ازلشگر5 نصر (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در سال 1341 در شهر «مشهد» به دنیا آمد .او در خانواده ای مذهبی رشد کرد و در شرایط سخت دشوار اقتصادی روز گار کودکی را پشت سر گذاشت .«مهدی» احکام را از همان سنین کودکی درمحیط ساده ،صمیمی و پر از معنویت خانواده فرا گرفت و خودش را برای شرایط دشوار آینده آماده کرد .با آن که همه از هوش و خلاقیتش مطمئن بودند ،اما شجاعانه تصمیم گرفت تا عصای دست خانواده باشد و برای کمک به امرار معاش آنان ،میدان کار و تلاش اقتصادی را تجربه کند . دوران نوجوانی را در محیط کار فنی گذراند .خداوند مهربان ،در آن مسیر سخت و پر تلاش استاد کاری مومن و پاک دامن سر راه او قرار داد تا انرژی روحی و فکری اش به بهبودی هدر نرود .مهدی در کنار او به رشد اجتماعی و سیاسی لازم دست پیدا کرد .با نهضت امام خمینی آشنا شد و علیه رژیم پهلوی مبارزه کرد . با حضور در جلسه ها و سخنرانی مخفیانه ی مبارزان مسلمان ،روز به روز آبدیده تر می شد .با اوج گیری مبارزه ی مردم و علنی شدن تظاهرات خیابانی و خروش محرومان ،«مهدی» در اواخر دوران حاکمیت رژیم پهلوی ،اسلحه به دست گرفت و به همراه تعداد دیگری از جوانان با نقشه ای که از قبل طراحی شده بود ،به ساختمان مزدوران ساواک ،در خیابان «پاستور» شهر« مشهد» حمله کردند .این شعبه پس از ساعت ها در گیری با رشادت مهدی و همرزمانش به تصرف نیروهای انقلابی در آوردند . انقلاب به پیروزی رسید و مهدی همراه دیگر جوانان پر شور و متعهد و با حضور در نهاد مردمی جهاد سازندگی ،در قسمت فنی و مهندسی مشغول به کار شد .کمک به روستاییان محروم و ستم دیده و عاصی از ظلم خان ها ،هدف بزرگی بود که با ایثار و فداکاری انجام داد و در راه آن خطرهای فراوانی را تحمل کرد . با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه انقلاب نو پای اسلامی ایران ،عرصه وسیع تر و آزمونی سخت برای مهدی ایجاد شد .پس از گذشت بیست و پنج روز از آغاز جنگ به همراه گروهی از نیروهای اعزامی جهاد «خراسان» ،عازم جبهه های جنوب کشور شد و در قسمت فنی و مهندسی برای پشتیبانی از رزمندگان ،تلاش شبانه روزی خودش را نشان داد .اما روح ساحشور و خلاق تاب تحمل پشت خط را نداشت .احساس می کرد که بیشتر از آن می تواند در خدمت رزمندگان باشد و آنان را در شرایط سخت یاری دهد . او پس از چند ماه ،با تقاضای خودش از جهاد به سپاه پاسداران خراسان منتقل شد و به خاطر علاقه اش به خنثی کردن مین و عملیات انفجاری ،به عنوان تخریب چی ،لباس سپاه را تن کرد در اولین حضورش عملیات ظفر مند سوسنگرد و بعد فتح قله های الله اکبر را تجربه کرد . عملیات نصر در منطقه ی الله اکبر و شحیطیه گام بعدی بود ،اما زخم ترکش دشمن باعث شد تا مدت کوتاهی در پشت جبهه به انتظار بماند .پس از بهبود ،برای شرکت در عملیات طریق القدس خودش را به خط مقدم رساند . دلاوری های او در کنار سایر رزمندگان برای آزاد سازی شهر بستان در خاطره ها باقی مانده است .او در این عملیات بار دیگر مجروح شد و برای درمان به مشهد رفت .روح بی قرار مهدی طاقت ماندن در شهر را نداشت .هنوز زخم ها التیام نیافته بود که خودش را به جبهه رساند .دلش می خواست در حمله بعدی حضور داشته باشد .در تنگه ی چزابه ،با خلاقیت و شجاعتش همه را متحیر کرد .به دنبال آن در عملیات« فتح المبین» ،پا به پای رزمندگان ،متجاوزان عراقی را به عقب راند . وقتی برای اولین بار نیروهای رزمی خراسان سازماندهی شدند و تیپ 21 امام رضا (ع) شکل گرفت ،مهدی که در میدان های مین کار آزموده شده بود ،با عنوان مسئول گروه تخریب ،به کار آموزش نیروهای جدید مشغول شد . در عملیات «بیت المقدس» و کانال بیوض از ناحیه شانه ی راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و برای مداوا به زادگاهش رفت .دستش صدمه ای جدی دیده بود اما طاقت نشستن و شنیدن اخبار جنگ را نداشت .با همان وضعیت خودش را به جبهه رساند و در عملیات «آزاد سازی خرمشهر» شرکت کرد . عملیات «رمضان» آزمون دشوار دیگری بود که مهدی با سر بلندی از آن بیرون آمد .در این حمله که در محور شلمچه انجام شد ،برادر کوچکترش «رضا» به شهادت رسید و مهدی از همه رزمندگان خواست تا جنازه سایر شهدا به عقب منتقل نشده ،پیکر برادرش را از روی زمین بلند نکنند . انفجار مین در عملیات «مسلم بن عقیل» باعث مجروح شدن دستش شد .اما پس از مدت کوتاهی از بیمارستان راهی جبهه شد و همه رزمندگان را حیرت زده کرد .عده ای به خاطر وجود ترکش های فراوان در بدن او ،لقب فرد آهنین را برایش انتخاب کرده بودند . در عملیات والفجر «مقدماتی» و والفجر« یک» به عنوان مسئول تخریب ماموریت بزرگی را انجام داد . او و گروهش با نفوذ در خاک عراق ،تلمبه خانه های مهم منطقه را منهدم کردند . شایستگی ،شجاعت ،تجربه و خلاقیت او باعث شد تا به عنوان معاون فرماندهی تیپ امام موسی (ع) هدایت نیروهای تیپ را به عهده بگیرد . در عملیات والفجر 4 در منطقه ی پنجوین و همچنین عملیات پیروز خیبر لحظه به لحظه در کنار همرزمانش جنگید .او در این عملیات پیش از دیگران خودش را به جاده ی بصره – العماره رساند . پس از ازدواج با همسری مومن و فادار به دیدار امام خمینی رفت و سپس به جبهه های جنگ باز گشت .هنوز چند ماهی نگذشته بود که به زیادت خانه خدا مشرف شد .سفر حج تحول بزرگی در شخصیت و روحیه او پدید آورد .مهدی پس از پایان سفر بلافاصله راهی خط مقدم شد وعملیات میمک را فرماندهی کرد و در بیست و هشتم آبان ماه سال 1363 با اصابت گلوله ای مستقیم به سرش به شهادت رسید و روح بلندش به اوج آسمان پرواز کرد .


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.