پله آخر

شنبه، 21 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پله آخر
کارگردان: علی مصفا نویسنده: علی مصفا بازیگران : لیلا حاتمی، علیرضا آقاخانی، علی مصفا خلاصه داستان: لیلی(لیلا حاتمی) ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست داده‌است سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خنده اش می‌گیرد و از کار باز می‌ماند. هیچ کس نمی‌تواند دلیل خنده‌هایش را حدس بزند. نویسنده: سعید مستغاثی کار علی مصفا را در بهترین حالت می‌توان کپی نازل و ناشیانه‌ای از سینمای روشنفکری اروپا دانست. قصه‎‌پردازی ضعیف، شخصیت‎های سطحی که از کار در نیامده‌اند، خصوصا شخصیت دکتر و اشتباهات بزرگ منطقی و روایی، فیلم را آنچنان ضعیف ساخته که حتی فرصت تامل را از مخاطب می‌گیرد. به ویژه صحنه‌هایی از فیلم که گویا صرفا برای کامل شدن تقلید کارگردان خلق شده و با اینکه سعی دارد فیلم را غیرمتعارف و مسحورکننده کند، نتیجه‌ای جز تخطی از منطق درونی فیلم و توهین به شعور تماشاگر ندارد. مضمون اصلی فیلم چیزی جز تکرار زندگی و دغدغه‌‌های قشر مرفه مدعی روشنفکری نیست. تنها دو شخصیت متعلق به طبقات پایین در فیلم حضور دارند (همکلاسی قدیمی خسرو و خدمتکار خانه دکتر) که هر دو صرفا اسباب خنده و تفریح تماشاگرند. گویا مصفا دوربین را به درون خانه و خانواده خود برده و حتی زحمت فکر کردن برای ترسیم یک تصویر همه‎جانبه و واقعی از زندگی به قشری را که متعلق به آن است به خود نداده. اما درون‎‌نگری‌ها و مونولوگ‎های شخصیتی مثل خسرو هم نمی‌تواند به فیلم جنبه فلسفی یا ادبی ببخشد. جایگاه زن و خانواده در فیلم شخصیت لیلی را می‌توان آرمان فمینیسم لیبرال دانست، با این تفاوت که فمینیسم در سطحی‌ترین حالت خود نیز بهره‌ای از کنشگری اجتماعی دارد اما زن فیلم مصفا در زندگی‌اش چیزی بیشتر از دغدغه‌ها و آرزوهای کاملا شخصی ندارد. او زنی است که به بهای حفظ آزادی و پرهیز از خانه‎نشینی حاضر است به سر کاری برود که دوستش ندارد، به دلایل مبهم از بچه‌ آوردن خودداری می‌کند، روابط راحت و صمیمی با مردانی که دوستشان دارد برقرار می‌کند، به خواسته‌‌ها و احساسات نوستالژیک شوهرش بی‌اعتنایی می‌کند و کلا حاضر است زندگی مشترکشان را فدای یک حس قدیمی بکند. اما با تمام اینها او زنی است که شدیدا محبوب اطرافیانش است. نه تنها شوهرش کاملا به ساز‌هایش می‌رقصد بلکه حتی کارگردانی که با او کار می‌کند حاضر است کل پروژه فیلم را به خاطر او معطل کند. البته حضور زنان سنتی مانند مادر و مادربزرگ لیلی، مادر خسرو و مادر دکتر با اینکه به گونه‌ای مورد احترام هستند و حتی از جهتی القاکننده رموز زیبایی‌شناختی در فیلم محسوب می‌شوند اما نهایتا به یک نوستالژی مربوط به گذشته ختم می‌شوند و تاثیری در زندگی واقعی شخصیت‌های اصلی ندارند. خانواده علی مصفا نیز از الگوی لیبرال پسامدرن تبعیت می‌کند. روابطی که حتی تعهدهای اخلاقی نیز آن را سروسامان نمی‌دهد؛ طوری که لیلی با اینکه متاهل است، همچنان در فکر عاشق قدیمی‌اش باقی مانده. آنچه در این خانواده حرف اصلی را می‌زند، آزادی، عشق و احساسات فردی است و افرادی که در پی احترام به این عشق و آزادی هستند شدیدا تحسین می‌شوند. در پایان فقط می‌توان گفت کاش علی مصفا به جای اینکه فیلم ساختن را صرفا اسباب تفنن مرفهانه خود بداند، نگاه جدی‎تری به سینما داشت و کپی‌های بالاتری از آثار روشنفکری غربی خلق می‌کرد تا دست کم جماعت از دیدن یک فیلم روشنفکرانه تمام عیار‎لذتی می‌بردند! منبع:سینما انقلاب


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.