کارگردان : Justin Kurzel
نویسندگان : Michael Lesslie, Adam Cooperبازیگران : Michael Fassbender, Marion Cotillard, Jeremy Irons
خلاصه داستان
وقتی که “کالوم لینچ” (مایکل فاسبندر) خاطرات جد خود “آگولار” را مرور می کند و متوجه مهارت های یک استاد قاتل می شود، در می یابد که خود او نیز یکی از نوادگان حزب مخفی “آدمکش ها” می باشد.سیب عدن
بنای فیلم بر اساس داستانی تخیلی از سفر پیدایش در مورد سیب عدن ساخته شده است. در سفر پیدایش در مورد خلقت آدم و حوا آمده است که خداوند در شش روز هستی را آفرید و در روز هفتم به استراحت پرداخت. سپس آدم و حوا و حیوانات را خلق نمود و در باغ عدن سکونت داد اما به آنها دستور داد که از میوه درخت دانش نباید بخورند. مار آنها را فریب داد و از میوه خوردند، پس به فرمان خداوند، بر روزی زمین هبوط کردند.هر چند که به اعتقاد بسیاری از بزرگان، این کتب آسمانی دچار تحریف شدند و از واقعیات به دور هستند؛ ولی این ها هیچ کدام باعث نمی شود که چنین فیلم هایی ساخته نشوند. علاوه بر تمام این تحریف ها، در این فیلم با توجه به آموزه های فراماسونری، جاستین کورزل، سیب عدن را دارای بذر جاودانگی معرفی میکند و حشاشین، همان مبارزان فرقه ی اسماعیلیه را حافظ آن قرار می دهد.
سیب یا گندم؟!
سوال ابتدایی که می توان گفت این است که این میوه ممنوع در واقعیت چه بوده است؟ برخی آن را نمادی از علم و حقیقت دانسته اند و برخی دیگر آن را درخت سیب و در برخی روایات به گندم اشاره شده است. میوه ممنوع یا درخت ممنوع اصطلاحی در ادیان ابراهیمی در اشاره به درختیست که آدم و حوا از خوردن میوه آن منع شده بودند.به داستان درخت ممنوع در یهودیت، مسیحیت و اسلام اشاره شدهاست. آدم و حوا با خوردن این میوه نخستین گناه تبار انسان را مرتکب شدند و به کیفر آن به زمین تبعید شدند. در کتاب پیدایش در عهد عتیق، این درخت، درخت معرفت نیک و بد نامیده شده است؛ در حالی که در قرآن چنین تعبیری وجود ندارد.
در الهیات یهودی، فقط خدا میتواند هر آنچه که میخواهد اراده کند، چرا که خدا خیر مطلق است و به همین جهت فقط خیر را میتواند اراده کند؛ و حق آزادی مطلق دارد. تفسیر عالمان الهیات یهودی این است که نخستین زوج انسانی، با خوردن میوه ممنوع، چنان عمل کردند که گویی خیر مطلق بودند. در الهیات یهودی، درخت معرفت خیر و شرّ نمایانگر قوه تجلی یا قوهٔ مربوط به اصل عالم است که مجسّم کنندهاست. در تورات آمده است که: درخت معرفت نیک و بد در وسط باغ عدن جای داشتهاست.(پیدایش ۲:۹) و خداوند آدم و همسرش را از خوردن از این درخت منع نمود. (پیدایش ۲:۱۷) ماری حوا را وسوسه نمود که از میوه درخت معرفت بخورد. (پیدایش ۳:۱) حوا همسرش آدم را نیز به خوردن از آن میوه ترغیب نمود، و آنها از برهنگی خود آگاه شدند. (پیدایش ۳:۶) از آن پس آدم و حوا از باغ عدن رانده شدند. (پیدایش ۳:۱۹) و از آن پس مجبور بودند خود دست به ساختن، تولید، ابداع و اختراع بزنند و از کشاورزی و دامپروری وسایل مورد حاجت خود را فراهم آورند.
در الهیات مسیحی، باور دینشناسان مسیحی این است که بشر بار نخستین گناه آدم و حوا را به دوش میکشد و هیچ انسانی نمیتواند بیگناه باشد. البته گروهی از مسیحیان نیز اعتقاد دارند که بشر امروز همان قدر بین گناه و رستگاری حق انتخاب دارد که آدم و حوا انتخاب داشتهاند.
روایت قرآن از داستان درخت ممنوعه تفاوتهایی با روایت تورات دارد؛ در شش مورد از قرآن مجید اشاره به شجره ممنوعه شده است، بدون اینکه درباره کیفیت و یا نام آن سخنى به میان آید، ولى در منابع اسلامى دو نوع تفسیر براى آن آمده است، یکى تفسیر مادى که طبق معروف در روایات، گندم بوده است.
باید توجه داشت که عرب شجره را تنها به درخت اطلاق نمی کند، بلکه به بوته هاى گیاهان نیز شجره می گوید و لذا در قرآن مجید به بوته کدو شجره اطلاق شده است وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَهً مِنْ یَقْطِینٍ (صافات آیه 146).
و دیگرى تفسیر معنوى که در روایات از آن تعبیر به شجره حسد شده است، زیرا طبق این روایات، آدم پس از ملاحظه مقام و موقعیت خود چنین تصور کرد که مقامى بالاتر از مقام او وجود نخواهد داشت، ولى خداوند او را به مقام جمعى از اولیاء از فرزندان او (پیامبر اسلام و خاندانش) آشنا ساخت، او حالتى شبیه به حسد پیدا کرد، و همین شجره ممنوعه بود که آدم مامور بود به آن نزدیک نشود .
اتفاقا کلمه شجره در قرآن مجید در هر دو معنى به کار رفته است، گاهى در معنى درختان معمولى و مادى مثل و شَجَرَهً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ (مؤمنون- 20) که اشاره به درخت زیتون است، و گاهى در شجره معنوى به کار رفته مانند وَ الشَّجَرَهَ الْمَلْعُونَهَ فِی الْقُرْآنِ (اسراء- 60) که منظور از آن، جمعى از مشرکان یا یهود و یا اقوام طاغى دیگر همانند بنى امیه مىباشد.
شجره علم و حیات
اما آنچه که در این فیلم به تاسی از تورات ساختگى، بدان اشاره می کند؛ شجره ممنوعه به عنوان شجره علم و دانش و شجره حیات و زندگى معرفى شده است. تورات می گوید: آدم قبل از آنکه از شجره علم و دانش بخورد علم و دانشى نداشت و حتى برهنگى خود را تشخیص نمی داد، و هنگامى که از آن خورد، و به معنى واقعى، آدم گردید، از بهشت رانده شد، از ترس اینکه مبادا از درخت حیات و زندگى نیز بخورد و همچون خدایان! حیات جاویدان پیدا کند!اساسین
اساسین که در این فیلم به عنوان محافظین سیب اشاره شده است، در واقع از معنای اصلی خود جدا شده است. اَساسین نامی است که صلیبیون و اروپائیان قرون وسطایی به اسماعیلیان نزاری در دوران الموت، که گسترده حکمرانیشان، ایران و سوریه را به مرکزیت قلعه الموت شامل میشد، استفاده میشود که البته حشاشیون یک تاریخچه پیش از اسماعیلیون هم داشته که در تاریخ مدفون شده که میگویند هدفی والا و روحانی داشتند. نام حشیشیه توسط صلیبیون از سوریه به اروپا منتقل شده و در شکلهای گوناگون ادبیات غربی جنگهای صلیبی، در متون عبری و یونانی به کار رفته است.اسماعیلیان نزاری که یک گروه شیعی مهم بودند، در اروپای سده میانه به اسم «اساسین» معروف شدند. این نامگذاری از اصطلاح حشاش که خود مشتق از واژه حشیش است و به معنای داروساز است، ریشه گرفته است. جنگجویان صلیبی و وقایع نگاران غربی آنها، که در دهههای آغازین قرن ۱۲ میلادی در خاور نزدیک با اعضای این فرقه مذهبی برخورد کرده بودند، این اصطلاح را رواج دادند. اروپاییهای سده میانه که از دین اسلام و اعتقادات و اعمال دینی مسلمانان اطلاعی نداشتند، یک سلسله داستانهای به هم پیوسته را نیز درباره ی کارهای مرموز و سری حشاشین و رهبر آنها، شیخ الجبل (که پیرمرد کوهستان مینامیدند) شایع ساختند.
با گذشت زمان، افسانه حشاشین در روایت مارکوپولو به اوج خود رسید؛ و واژه حشاشین که ریشه آن فراموش شده بود، به عنوان واژهای معمولی به معنی «آدمکش» وارد زبان انگلیسی شد. در واقع حشاشین در زبان انگلیسی به کسی گفته میشود که با اهداف و عقاید خاصی که از نظر خود مثبت است به قتل فردی، یا افرادی مخصوص در جامعه میپردازد. فداییان فرقه اسماعیلی یا حشاشین با روش جانفشانی خود کارهای خود را پیش میبردند.
اما اساسین در این فیلم، چهره ای یهودی به خود گرفته است. ستاره ی داوود را ما دائم با اساسین مشاهده می کنیم. آنچه به نظر می رسد ترویج این نظر است که اسرائیل وظیفه ی حفاظت از دانه های بهشتی را دارد تا اراده در جهان پایدار بماند و قدرت اختیار و آزادی انسان ها از بین نرود. روح عقاب همان نماد آمریکاست که دائم در حال پرواز بر سر آنهاست و به حمایت آن ها می آید.
جاستین کورزل در این فیلم به دور از تمام واقع بینی ها، انگار آب بسته تا اسرائیل را تطهیر کند. اسرائیل و فرقه فراماسونری در طول تاریخ متهم ردیف اول در جنایت و انجام قتل و کثافت کاری بوده است. فرقه ی فراماسونری که همان بقایای شوالیه های معبد بودند، در انجام کارهای جادوگری و قبایح جنسی سرآمد شده بودند، به دستور پاپ فیلیپ چهارم دستگیر و به اعدام محکوم شدند. پس از آن نیز به صورت مخفی به زندگی کثیف خود ادامه دادند و به صورت مخفیانه تشکیلات خود را دوباره راه انداختند.
اباحه گری
دیالوگ معروف فیلم:"وقتی مردان دیگر، کورکورانه حقیقت را دنبال می کنند، به یاد داشته باش هیچ حقیقتی وجود ندارد. وقتی مردان دیگر محدود به قانون و اخلاق هستند، به یاد داشته باش همه چیز مجاز است. ما در تاریکی کار می کنیم تا به روشنایی خدمت کنیم."
اباحه گری دقیقا در مقابل تکلیف محوری است. هر قدر که دین، انسان را مکلف به رعایت شرع و اخلاق می کند، اباحه گری برعکس عمل می کند و هر چیزی را برای خود آزاد می داند. اباحیگری انسان را از هرنوع قید و بندی آزاد می کند و او را به این فکر وا میدارد که: هرچه که به نفع توست انجام بده. دقیقا نکته ی مقابل آنچه از اسلام به ما رسیده: هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هرآنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند.
اما در بعد دولتی و سازمانی، اباحیگری به مراتب خطرناک تر است. چرا که در این مورد، قدرت بیشتر است و منافع بزرگتر است. اسرائیل به زعم خود باید بیت المقدس را از دست مسلمانان پس بگیرد (زهی خیال باطل)، و برای رسیدن به هدف خود از هیچ روشی دریغ نمی کند. ترور، قتل عام، کودک کشی و... نیز از جمله ی این راه هاست. حتی اگر لازم شد، 70 سال شرایط جنگی اعلام می کند و یا بدتر از آن، اگر لازم شد می تواند از بمب اتم استفاده کند.
نویسنده: جواد محمدلو