ازدواج؛ لا موجود

پرده هاي مختلفي از يك از دواج
دوشنبه، 20 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ازدواج؛ لا موجود
راسخون: پرده اول : به جان مامانمان ما آنقدر کار داريم که ديگر براي ازدواج وقتي باقي نمي ماند. خيابان گردي ، پاساژگردي ، چک کردن تمام کافي شاپها، سينماها و پارکهاي شهر خيلي وقت مي خواهد. وا خدا مرگم بده مگه من چقدر خون دارم که با اين همه کار تازه برم زن بگيرم!
پرده دوم: ژيلا جون من اصلاً وقت ندام سرمو تکون بدم از صبح زود ساعت 11 که از خواب ناز پا مي شم، 7-8 تا دکتر تغذيه بايد ويزيتم کنند. بعد مي رم سونا وکلاس مدي تيشن وآخه آرامش اعصاب براي  پوستم خيلي خوبه!
بعد از ظهر هم تمام وقتم پره نوبت دارم براي مش، فر، مانيکور و تاتو. ساعت 11 شب مي رسم خونه اين کانالهاي ماهواره تمام زندگيمو پر کرده . اوف ديگه شوهر مي خوام چي کار. هي غر مي زنه هي ننه شو مي ياره خونه بعدشم مي ره معتاد مي شه مگه عقلم کمه.
پرده سوم: دستشان درد نکند مي گويند قرار است پيش دانشگاهي حذف شود.اينجوري ما يک سال در زندگي جلو مي افتيم . دو سال ماندن پشت کنکور، دو سال سربازي، دو سال ماندن پشت کنکور، چهار سال دانشگاه 7-8 سال دنبال کار دويدن و7-8 سال هم براي پول ذخيره کردن. با حسابهاي سرانگشتي من مي تونم در سن حدود 40 سالگي ازدواج کنم. تازه از اون به بعد مصيبت شروع مي شه اگه خيلي زرنگ باشم وقتي 50 ساله بشم خونه خريدم و مي تونم بچه دار بشم. اونوقت پسرم به من مي گه آقا جون . اما اينم شرط داره شنيدم نازايي در ايران زياد شده که يکي از دلايلش بالا رفتن سن ازدواج خانوماست. بنابراين مثل اينکه بچه دار نمي شيم. اوووه ولش کن اصلاً لازم نکرده ما ازدواج کنيم!
پرده چهارم: من که حالا ، حالا ازدواج نمي کنم. بايد دانشگاه خوب قبول بشم. بعد همين طور که دنبال يک دکتر خوب براي عمل کردن دماغم مي گردم جهت بستن دهان فاميل براي فوق ليسانس هم درس مي خونم. بعد از 2-3 سال رد شدن در کنکور کارشناسي ارشد، به دليل پريدن همون 2-3 تا خواستگار براي گذاشتن گونه ، گشاد کردن چشمها و از بين بردن چربيهاي اضافه اقدام مي کنم. حالا ديگه 30سالم شده و منتظرم تا سروکله يک مهندس خوش تيپ، پولدار و بدون مادر سوار بر يک پرادو سفيد پيدا بشه. همچنان منتظرم و کم کم به مرض افسردگي دچار مي شوم. اما اشکال نداره آخه اين مرضه خيلي مد شده ، راستي شما يک جراح پلاستيک قابل سراغ نداريد، آخه پوست صورتم خيلي چروک شده!
پرده پنجم: اصلاً براي ازدواج عجله ندارم.آخه توتمام فيلمهاي داخلي وخارجي سن ازدواج بالا رفته مثل قيمت طلا. گذشته از اون همه هنرپيشه هاي زن ايراني که دو سه تا بچه دارن هميشه نقش دختر ازدواج نکرده اي را بازي مي کنند که يه صدتايي خواستگار داره. هميشه مي گن تا نباشد چيزکي مردم نگويند چيزها. بنابراين منم مثل تو فيلمها صبر مي کنم تا چهل سالم بشه و يک عالمه خواستگار درست و حسابي انتظار مو بکشن!
/1027
 
/1002

منتظر اخبار ، انتقاد و پيشنهادات شما هستيم :
news@rasekhoon.net

جذب خبرنگار افتخاري


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.