به قلم آیت الله ری شهری

شادى از نگاه قرآن و حديث

مبدأ همه شادى‏هاى روا، عقل، و مبدأ همه غم‏هاى ناروا، جهل است. در نبرد عقل و جهل در صحنه جان انسان، هرگاه عقل، بر جهل پيروز شود، غم‏ها زدوده مى‏شوند، و نشاط و شادى، سراسر وجود او را فرا مى‏گيرد، و اگر جهل غلبه كرد، نشاط و شادى، جاى خود را به تنبلى و نگرانى مى‏ دهد.
پنجشنبه، 5 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: اخبار و تحلیل راسخون
موارد بیشتر برای شما
شادى از نگاه قرآن و حديث

مبدأ همه شادى‏هاى روا، عقل، و مبدأ همه غم‏هاى ناروا، جهل است. در نبرد عقل و جهل در صحنه جان انسان، هرگاه عقل، بر جهل پيروز شود، غم‏ها زدوده مى‏شوند، و نشاط و شادى، سراسر وجود او را فرا مى‏گيرد، و اگر جهل غلبه كرد، نشاط و شادى، جاى خود را به تنبلى و نگرانى مى‏ دهد.
 
به گزارش راسخون به نقل از خبرگزاری حوزه، الگوى شادى در اسلام، بهترين الگوى شادكامى است و بر پنج اصل اساسى استوار است آیت الله محمدی ری شهری در کتاب شادی از نگاه قرآن و حدیث، این مهم را مورد بررسی قرار داده است.
 
امام صادق عليه السلام در تبيين سپاهيان عقل و جهل، نشاط و شادى را در صف سپاهيان عقل، و تنبلى و اندوه را در شمار سپاهيان جهل قرار داده است.
 
در روايتى ديگر از امام على عليه السلام آمده: أصلُ العَقلِ القُدرَةُ، وثَمَرَتُهَا السُّرورُ.
 
بنياد خرد، توانمندى است، و ميوه توانمندى، شادمانى.
 
ايشان در حديث ديگرى مى‏فرمايد:
 
رَزانَةُ العَقلِ تُختَبَرُ فِي الفَرَحِ وَالحُزنِ. سنگينى [و سبكى‏] عقل، در شادى و غم، آزموده مى‏شود.
 
بر اين اساس، مبدأ همه شادى‏هاى روا، عقل، و مبدأ همه غم‏هاى ناروا، جهل است. در نبرد عقل و جهل در صحنه جان انسان، هرگاه عقل، بر جهل پيروز شود، غم‏ها زدوده مى‏شوند، و نشاط و شادى، سراسر وجود او را فرا مى‏گيرد، و اگر جهل غلبه كرد، نشاط و شادى، جاى خود را به تنبلى و نگرانى مى‏دهد.
 
بنا بر اين، هر چه عقل، تقويت شود و خرد، افزون‏تر گردد، انسان از نشاط و شادىِ بيشترى برخوردار خواهد بود. بدين سان، شادى و غم، معيارى است براى سنجشِ سنگينى و سبكى عقل، و در يك جمله: عاقل‏ترين انسان‏ها، شادترين و بانشاط ترينِ آنهاست، و جاهل‏ترين مردم، غمگين‏ترين و تنبل‏ترين آنها.
 
سؤالى كه در اين جا قابل طرح است، اين كه اگر عقل، مبدأ شادى است، و عاقل‏ترين انسان‏ها، شادترين و بانشاط ترينِ آنها هستند، چرا شمارى از روايات، خردورزى را مايه حزن و اندوه دانسته‏اند؟ مانند اين كه امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:
 
صاحبُ الفِقهِ و العَقلِ ذو كَآبَةٍ وحُزنٍ.   انسان فهميده و خردمند، دردمند و اندوهناك است.
 
نيز از امام على عليه السلام روايت شده:
 
كُلُّ عاقلٍ مَحزونٌ.   هر خردمندى اندوهگين است.
 
 آيا اين روايات با رواياتى كه عقل را مبدأ شادى مى‏دانند، تعارض دارند؟
 
پاسخ، اين است كه تعارضى ميان اين دو دسته از روايات وجود ندارد؛ زيرا اندوه، به خودىِ خود، ناروا نيست. در مواردى، غم، شادى‏آفرين است.
 
از اين رو، عقل، مبدأ اين گونه غم‏ها نيز هست، و از سوى ديگر، مطلق غمناك نشدن نيز، روا نيست. بى‏غمى، اگر ريشه در ناتوانى عقل و يا ضعف‏هاى روانى داشته باشد، نه تنها ممدوح نيست، بلكه بسيار نكوهيده است.
 
انسان خردمند، اگر مرتكب كار ناشايستى شود، اندوهگين مى‏گردد و همين اندوه، زمينه‏ساز توبه اوست. ساير موارد اندوه‏هاى روا نيز اين گونه اند.
 
بر اين اساس، هنگامى كه عقل، زمام امور زندگى انسان را به دست بگيرد، جهت‏ دستيابى به بهترين الگوى شادى، او را به پنج اقدام اساسى در كنار هم دعوت مى‏نمايد:
 
اوّل: مبارزه با آفت‏هاى شادى.
 
دوم: درمانِ نگرانى‏هاى ناروا و بيهوده.
 
سوم: به كار بستن عوامل شادى‏آفرين.
 
چهارم: تلاش در جهت شادكامى ديگران.
 
پنجم: رعايت آداب شادى.

 
اين اقدامات، در واقع، اصول الگوى شادى از منظر اسلام است كه اينك به شرح آنها مى‏پردازيم:
 
*اصل اوّل: مبارزه با آفت‏هاى شادى‏
 
براى دستيابى به زندگىِ توأم با شادى، پيش از هر اقدام، مبارزه با آفت‏هاى شادكامى، ضرورى است. اين آفت‏ها نه تنها مانع تأثيرگذارى عوامل شادى مى‏شوند، بلكه خود، مايه غم و نگرانى اند.
 
آفت‏هاى شادى به شش دسته تقسيم شده‏اند:
 
1- 1. آفت‏هاى اخلاقى‏
 
مقصود از آفت‏هاى اخلاقى، صفات ناپسندى‏  هستند كه اگر انسان، متّصف به آن صفات باشد، نمى‏تواند شاد زندگى كند، مانند بداخلاقى، بدگمانى، خودپسندى، حسادت، كينه‏ورزى، عصبانيّت، آرزوهاى دور و دراز، ترس، بيتابى، و دلبستگى به دنيا.
 
مى‏توان گفت: يكى از جامع‏ترين و خطرناك‏ترين آفات اخلاقى شادى، بد اخلاقى‏  است. از اين رو، امام على عليه السلام در پاسخ به اين سؤال كه: «چه كسى درزندگى بيش از ديگران پيوسته غمناك است؟»، فرمود:
 
أسوَؤُهُم خُلُقاً.
 
كسى كه از همه بداخلاق‏تر است.
 
1- 2. آفت‏هاى عملى‏
 
آفت‏هاى عملى، عبارت است از كارهاى ناشايسته‏اى كه آرامش درونى انسان را از بين مى‏برند و بدين‏سان، موجب اضطراب و نگرانى مى‏گردند. گفتنى است، يكى از علائمى كه براى تشخيص كارهاى خوب از كارهاى بد، در روايات اسلامى ذكر شده، احساس آرامش درونى در كارهاى خوب، و اضطراب درونى در كارهاى زشت و نارواست.
 
كارهاى نيك، هماهنگ با فطرت و سرشت آدمى اند، به همين جهت، انسان از انجام دادن آن، احساس آرامش و لذّت و شادى دارد؛ امّا كارهاى زشت و ناروا با فطرت انسان، سازگارى ندارد. لذا انجام آن موجب اضطراب و نگرانى درونى مى‏گردد. بديهى است هر چه كار، نارواتر، و گناه، سنگين‏تر باشد، اضطراب و نگرانىِ حاصلِ از آن نيز بيشتر مى‏گردد و چه بسا يك لحظه هوسرانى، يك عمر پشيمانى به دنبال داشته باشد.
 
نكته قابل توجّه اين كه نقش شمارى از آفات عملى مانند: هوسرانى، چشم‏چرانى، كوتاهى در انجام دادن كارهاى نيك، بيكارى و از دست دادن فرصت‏ها، در پديد آوردن نگرانى روشن است؛ امّا رابطه شمارى از آنها با اندوه، مشخص نيست. آفات عملى‏اى چون: عمّامه‏گذارى در حال نشسته، پوشيدن‏ ،شلوار در حال ايستاده، گرفتن ناخن با دندان، خشك كردن صورت با دامن و ... از اين دسته‏اند؛ ولى ما نمى‏توانيم رابطه آنها را با نگرانى بفهميم، امّا درك نكردن ما، دليل نبودن رابطه نيست. در اين گونه موارد، اگر صدور روايات از اهل بيت عليهم السلام قعطى باشد، مسلّماً ارتباطى ميان امور ياد شده و نگرانى، وجود دارد؛ ليكن با توجّه به ضعيف بودن روايات اين باب، راهى براى اظهار نظر قطعى- نفياً يا اثباتاً- در اين باره وجود ندارد. از اين رو، پرهيز از اين امور به منظور مصون ماندن از زيان احتمالى آن، نيكوست.
 
1- 3. آفت‏هاى اقتصادى‏
 
شدّت نيازمندى انسان به امكانات اقتصادى، ايجاب مى‏كند كه آفت‏هاى اقتصادى، بيش از ديگر آفت‏ها براى او نگران كننده باشد. از اين رو، شاد زيستن بدون مبارزه با اين طيف از آفت‏ها، امكان‏پذير نيست؛ امّا بايد توجّه داشت كه تنها فقر و نادارى و بدهكارى، موجب غم و اندوه نيست؛ بلكه گاه دلبستگى به ثروت و ترسِ از دست دادن آن، و تلاش براى نگهدارى و افزودن آن، به مراتب بيش از فقر، نگران كننده است.
 
1- 4. آفت‏هاى طبيعى‏
 
مراد از آفات طبيعى، چيزهايى است كه جزء اقتضائات زندگى دنيوى اند و موجب ايجاد اختلال در بُعد مادّى زندگى مى‏شوند.
 
آفت‏هاى طبيعىِ شادى را به دو دسته مى‏توان تقسيم كرد:
 
دسته اول: آفاتِ قابل پيشگيرى، مانند بيمارى‏ها و حوادثى كه مى‏توان آنها را پيش‏بينى و پيشگيرى كرد.
 
 دسته دوم: آفاتِ غير قابل پيشگيرى، مانند: مرگ و ديگر حوادثى كه لازمه زندگى دنيا، و در صورت پيش‏بينى هم قابل پيشگيرى نيستند.
 
اين موارد، از آن جهت مانع سرورند كه پيامدهاى منفى دارند و موجب درد و رنج مى‏گردند و لذّت و خوشى را از بين مى‏برند. سردمزاجى‏  از طريق تأثير بر فيزيولوژى انسان (عملكرد اعضا) و سيستم جسمانى او موجب بروز احساس ناخوشايند مى‏شود.  مرگ‏  و بروز حوادث ناگوارى كه لازمه زندگى اين دنيا هستند،  از طريق ايجاد احساس ناكامى در لذّتجويى تام و برآورده نشدن خواسته‏ها و آرزوها مى‏توانند بر انسان، تأثير منفى بگذارند و موجب حزن و اندوه وى گردند.
 
1- 5. آفت‏هاى خيالى‏
 
بخش قابل توجّهى از آفت‏هايى كه موجب نگرانىِ انسان مى‏شوند، آفت‏هايى هستند كه وجود خارجى ندارند! بلكه ساخته و پرداخته توهّمات و خيالاتى هستند كه از مجارى گوناگون، وارد عرصه ذهن و روان انسان مى‏شوند.
 
منبع: الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث :آیت الله ری شهری
/2759/



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما