ما کی گفتیم کش لقمه؟!
درست است که به هلیکوپتر نمیگوییم بالگرد و دفترک هنوز جای بروشور را نگرفته است. قبول که آسانسور همه جا هنوز همین نام را دارد و فقط در فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد سعدی (بهواسطه داشتن مدیر مشترک با فرهنگستان) شده آسانبر اما بزرگراه در ذهن بخش عمدهای از جامعه جای اتوبان را گرفته، کامپیوتر شده رایانه و سوبسید هم یارانه. پیامک در زبان مردم از اساماس پیشی گرفته و پویانمایی هم تا حدی توانسته جانشین واژه بیگانه انیمیشن شود. این واژهها و چند ده واژه دیگر را همین چند روز پیش با خودمان بررسی کردیم، وقتی دیدیم اعلام شده فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه شرکت نوآفرین را برابر استارت آپ انگلیسی معادلسازی کرده است، رفتیم سراغ کلمههایی که گروه واژه گزینی فرهنگستان پیشتر انتخاب کرده است، برخی موفق بودهاند و برخی دیگر هم نه. گاهی هم فعالیتهای این گروه بازار شوخیها را در جامعه حسابی گرم کرده و خلاصه حواشی، موفقیت و ناموفقیتهایی داشته است.10 قرن واژه گزینی در ایران!
بخش عمدهای از جامعه فکر میکند واژه گزینی و معادلسازی در برابر واژههای بیگانه میرسد به همین یکی دو دهه پیش و تبلیغهای تلویزیونی که با عنوان فارسی را پاس بداریم، سعی میکردند به جامعه بیاموزند از کلمههای فارسی استفاده کنند، اما این تصور اشتباه است و آنطور که دکتر طباطبایی میگوید سابقه این ماجرا در ایران به زمان بزرگانی چون بوعلی سینا، ابوریحان بیرونی و جوزجانی برمیگردد. یعنی این اتفاق در ایران حدود ده قرن عمر دارد و در قرنهای چهار و پنج هم سابقه دارد.سپس در سال 1314 و در دوره مظفرالدین شاه پی گرفته شده است. هر چند قبل از آن هم چند انجمن برای همین امر در ایران فعالیت میکردهاند.
این نکات را علاءالدین طباطبایی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در شورای واژه گزینی هم فعال است، بیان میکند و میافزاید: در دوره مظفرالدین شاه برای اولین بار واژه راه آهن به کار میرود تا جای لغات بیگانه شمن دوفر فرانسوی و ریلوی انگلیسی که با این پدیده جدید وارد ایران شده بودند را بگیرد و البته هم موفق میشود.
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: دلیل موفقیتش هم این است که دولت و رسانه از آن استفاده میکنند. مردم وقتی وارد جامعه میشوند. لغت راهآهن را دیده، شنیده و میپذیرند.
وقتی همه به فرودگاه میخندیدند
رویارویی با پدیدههای تازه جهان مدرن با ورود آنها به ایران با لغات جدید و تازهای همراه است. لغاتی که از نظر طباطبایی تنها با پشتوانه دولت و کاربرد رسانهها میتوانند گوشهنشین شده و معادل فارسیاش را به ذهن و زبان مردم وارد کنند.او در ادامه به بیان نکته جالب دیگری هم پرداخته و میگوید: کلمههای دانشگاه، دانشجو، دانشکده و بسیاری واژههای دیگر به همین ترتیب در میان مردم جا باز کردهاند، اما شاید باورتان نشود که جامعه روزگاری به واژه فرودگاه میخندیده و خیلیها نسبت به آن اعتراض داشتهاند، اما حالا واژهای است عادی که همه ما از آن استفاده میکنیم.
آنطور که عضو پیوسته زبان و فرهنگستان ادب فارسی توضیح میدهد، وقتی واژه فرودگاه در برابر معادل انگلیسیاش که معنای بندر هوایی میدهد، انتخاب شده، خیلی گفتهاند مگر هواپیما فقط فرود میآید که نام این مکان را بگذاریم فرودگاه، اما حالا بعد از این همه سال ما تکرارش میکنیم.
فرودگاه اما به نظر ما که امروزه استفادهاش میکنیم، میتواند واژه زیبایی باشد، از فرود میگوید، اما فرود هواپیما معنای رسیدن دارد و چه بهتر از رسیدن. شاید بتوان با این معادلسازیهای کشورهای مختلف هم کاری پژوهشی انجام داد و دید هر فرهنگی از چه زاویهای دست به معادلسازیها میزند.
عجیب و غریبسازی نداریم
سؤال مهم دیگری که میتوان مطرح کرد، این است که شورای واژهگزینی فرهنگستان بر چه اساسی واژهها را انتخاب میکند و چه معیارهایی دارد؟ آیا بیشتر درگیر بحثهای دستوری و فنی واژه است یا به بعد زیباییشناسی آن و دربرگیریاش در عامه مردم هم توجه دارد؟ طباطبایی که دکترای زبانشناسی داشته و مقوله زبان، افت و خیزهای آن را در بستر زمان میشناسد، سعی میکند به دقت و با زبانی ساده در اینباره توضیحدهد.او میگوید: طبیعتا در گزینش واژه و معادلسازی بعد دستوری، مهمترین مساله است. باید واژهای را جایگزین کرد که از نظر دستور زبان فارسی هم دست باشد، اما دقت میکنیم واژهها برای جامعه عجیب و غریب هم نباشد. خوشآهنگ بوده و تنافر آوایی نداشته باشد.
طباطبایی تاکید میکند که همه این موارد مهم است، اما مهمترین مساله این است که رسانهها واژههای معادلسازی شده را جایگزین واژههای بیگانه کرده و آنها را کمکم وارد زندگی مردم کنند. همانطور که جامعه پذیرفته بگوید پیامک، با تلاش رسانهها میتواند دفترک را هم بهعنوان جایگزین بروشور بپذیرد.
حالا چه رسانهها و چه دولت، جا انداختن برخی واژهها برای مردم دشوار است. این را طباطبایی هم تایید کرده و میگوید: هر چه عمر ورود لغتی به جامعه طولانیتر باشد جا انداختن معادل فارسیاش هم دشوارتر است. وقتی میگویم پس با این حساب باید زود دست به کار شد و زمان را از دست نداد، این نکته را تایید کرده و ساختن معادل برای استارت آپ را نمونهای از این اتفاقات میداند که قبل از همهگیر شدن لغت بیگانه رخ داده و میتواند موفق باشد.
میشنویم،ناراحت نمیشویم
شوخیها هم با معادل سازیهای فرهنگستان کم نبودهاند. نمونهاش همین کش لقمه به جای پیتزا و دراز آویز زینتی جای کراوات است! همان ابتدا که مطرح میکنم، طباطبایی صریحا میگوید ما هم این شوخیها را میشنویم و تا به حال به خیلیها هم توضیح دادهایم که اینها شوخی با کار ماست، شوخیهایی که البته ناراحتمان نمیکند.او میافزاید: مردم ما دوست دارند با همه چیز شوخی کنند، شاید در دیگر نقاط دنیا هم همینطور باشد اما در هر صورت این اتفاقها عادی است. حتی اگر معادلسازیهای ما را هم به شوخی و تمسخر بگیرند اتفاق عجیبی نیست. مگر روزگاری در همین کشور به فرودگاه نمیخندیدهاند، اما حالا همه تکرارش میکنند. این عضو پیوسته فرهنگستان تاکید میکند که هر واژهای را حتی فارغ از کیفیتش دولت و رسانه میتواند در جامعه جا بیندازد.