شهادت «مرتضی» در سالگرد ازدواجش

شب دهمین سالگرد ازدواج مرتضی دیگر خبری از کت و شلوار نیست اما ردای شهادت بر قامت استوارش و سربند یا زهرا (س) بر پیشانی‌‌اش نقش بسته است.
پنجشنبه، 30 آبان 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهادت «مرتضی» در سالگرد ازدواجش
به گزارش راسخون به نقل از فارس از شهریار؛ محمد حسینی: باران خیلی زودتر از همسایه‌ها کوچه و خیابان‌های منطقه کهنز شهریار را برای استقبال از شهید مدافع امنیت و مدافع ملت مرتضی ابراهیمی شسته بود و گرمای دل‌های مردم همیشه در صحنه و آماده بر سرمای شدید هوا هم غلبه کرده بود و باد، باران و سرما بر حضور باشکوه مردم و قدردانی از شهیدشان اثری نداشت.

حوالی ساعت 8 صبح خود را به محل زندگی شهید رساندیم. پیرزن همسایه قدیمی مرتضی که از کودکی او را بزرگ کرده سر کوچه مات و مبهوم با بغضی فرو رفته منقل کوچکش را جداگانه آماده می‌کرد و به انتظار دلیر مردی که حالا فیض شهادت نصیبش شده و افتخار محله گشت، نشسته است.

یکی از پنجره سرک می‌کشد و دیگری از لابه‌لای در منتظر پیکر شهید است و عده‌ای هم در رفت‌وآمد شلوغ صبحگاهی در خانه شهید به خانواده تبریک و تسلیت می‌گویند.

بغض‌هایی که با در آغوش کشیدن بستگان، دوستان، آشنایان و همکاران می‌شکند و همه بیقراره رسیدن شهیدشان هستند و همه مرتضی را از آن‌ خود می‌دانند.
 
اما در خانه شهید اوضاع خیلی متفاوت‌تر است و مادر و همسری که همیشه با امیدی منتظر نشستن کنار هم سر سفره بودند حالا باید برای آخرین بار با پیکر عزیز خود وداع کنند و از این به بعد بر سر مزار پاکش حلقه بزنند.
محسن جوان ۲۱ ساله‌ای است که ده سال قبل تو کوچه داد زده بود عروسی آقا مرتضی است امروز با قطره‌های اشکی که از گوشه چشمش جاری می‌شود به همه می‌گوید برامون شهید آوردن...مرتضی جان شهادتت مبارک...

هر کس در حس، حال و هوایی یا مشغول فراهم کردن بساط پذیرایی از شهید است و ناگهان همکاران سبزپوش و اهالی به سمت سر خیابان می‌روند و از مرتضایی استقبال می‌کنند که دو روز قبل با پای خودش برای آرام کردن اوضاع ناآرامی‌های اخیر رفته بود و حالا با نامردی عده‌ای پیکرش با زخم‌های خصمانه و ناجوانمردانه بازگشته است.

پیکر با طنین الله اکبر میزبانان راهی منزل می‌شود و هیچ کس حق حضور ندارد تا خانواده شهید برای آخرین بار با عزیز خود وداع و خلوت کوتاهی داشته باشند.
 
محمدسینا فرزند دوم شهید امروز چهل روزه شده و فقط  در آغوش همه به جز بابا دست به دست می‌شود و دور تابوت پدر می‌گردد و در میان بی‌تابی خانواده به خصوص مادر و همسر و محمدصدرای هفت ساله‌ پسر بزرگ شهید، بستگان با ندای لا اله الا الله شهید مرتضی ابراهیمی را بر دوش خود از خانه خارج می‌کنند و او دیگر به کانون گرم خانواده باز نخواهد گشت.

سردار قربان محمد ولی زاده یکی از فرماندهان مرتضی ابراهیمی که از درب منزل به استقبال شهید آمده با چشمانی که اشک در آن حلقه زده می‌گوید: یکی از مخلص‌ترین و شجاع‌ترین بسیجیان، پاسداران عزیز و فرماندهان گردان‌های امام حسین لشکر عملیاتی ۲۳ خاتم الانبیاء(ع) را از دست دادیم.

وی با بیان اینکه شهید توانسته با فرماندهی گردان تعداد زیادی بسیجی را آموزش، سازماندهی و در چنین مأموریت‌هایی به کار گیرد، اضافه می‌کند: در مأموریت اخیری که اشرار، اراذل و اوباش و دشمنان نظام و انقلاب در شهرستان‌های استان تهران که اغتشاشات و ناآرامی‌هایی ایجاد کرده بود به صورت داوطلبانه و با شوق به سمت دفاع مردم عزیز و شریف شهرستان ملارد شتافت و در نهایت این اراذل کور و نابه خرد با وی درگیر و در یکی از محلات این شهرستان به شهادت رساندند.

این فرمانده سپاه شهید ابراهیمی را عاشق شهادت و ولایت دانسته و اضافه می‌کند: این شهید مدافع امنیت و مدافع ملت حرف رهبری اصل و مبنای مهمی برایش بود و خود را همواره در خط مقدم مبارزات می‌دید و همیشه تلاش داشت در صحنه حضور مؤثری داشته باشد.

سردار ولی زاده در پایان با اشاره به اینکه شهید از دوستان صمیمی مدافعان حرم بود و برایش سخت بود نتواند در زمره شهدا قرار بگیرد، می‌گوید: این شهادت بار دیگر نشان داد ما بسیجیان و پاسداران، همیشه در صحنه و مدافع انقلاب و پیرو ولایت هستیم و در کنار مردم پای نظام مقدس تا پای جان ایستادگی می‌کنیم.
 
دقایقی مرتضی را به ماشین آخرت می‌سپاریم تا به خیل باشکوه و منتظر مردم شهید دوست در خیابان ولی عصر(عج) شهریار ملحق شویم.

شور و هیجان شعارهای انقلابی مردم در خیابان ولی عصر(عج) ما را خیلی زود به آن‌جا رساند که عاشقان ولایت و شهادت سراسیمه خود را رساندند تا پس از چند روز ملتهب با مشت‌های گره کرده خشم و نفرت خود از اراذل، اشرار و غارتگران ‌بیت‌المال را در تشییع پیکر پاک شهید مدافع امنیت و مدافع ملت اعلام کنند و مثل همیشه پاسخ کوبنده‌ای به دشمنان این مرز و بوم اسلامی بدهند.

"فتنه گر حیا کن این ملت را رها کن"..."آشوبگر بی‌ریشه، تهران دمشق نمیشه"..."ای رهبر آزاده آماده‌ایم آماده" در اوج شعارهای ملتی قرار دارد که وقتی از تعدادی از آن‌ها می‌پرسم شهید را می‌شناسید می‌گویند او برای دفاع از ملت، کشور و رهبری شهید شد و ما به عشق شهدا، ایران و رهبر انقلاب تا پای جان در صحنه‌ایم.

سردار حسن حسن زاده فرمانده سپاه حضرت سیدالشهداء(ع) استان تهران در میان این فریادهای انزجارآمیز ملت از فتنه‌گران روی ماشین دستگاه صوتی رفت و با صدایی رسا اعلام کرد: ما چیزهای زیادی از شهدا و امثال مرتضی ابراهیمی یاد گرفتیم که تنها رمز موفقیت و شاه کلید پیروزی بر استکبار تبعیت و اطاعت کامل از ولی فقیه است. ملت از شما به خوبی یاد گرفت برای مقابله با استکبار نیاز به بصیرت دارد.

وی با بیان رشادت‌ها و ازخودگذشتگی مرتضی ابراهیمی ادامه داد: ما آموختیم اگر قرار است از ملت دفاع کنیم باید از شیرینی در کنار فرزند و همسر خود بودن گذشت و جان خود را به ملت، کشور و رهبری هدیه داد.

فرمانده سپاه حضرت سیدالشهداء(ع) استان تهران یادآور شد: مرتضی با دست خالی در صحنه بود و دشمنان چقدر رزل و پست بودند که پول گرفتند و با سلاح گرم و سرد به جان مرتضی افتاده و فجیحانه به شهادت رساندند.

خانم جوانی کاسه نقل بر دست گرفته و به سختی به سمت تابوت شهید می‌پاشد و در حالی که فریاد می‌زند "مرتضی جان سالگرد ازدواجت مبارک"..."شهادتت مبارک"...از تشییع کنان تشکر می‌کند و آن‌ها را همراهی می‌کند.

 

قاتل پسرم را دستگیر کنید

پدر شهید مرتضی ابراهیمی با قدرت و صلابت می‌گوید: از همه مردم تشکر می‌کنم و امیدوارم کسی داغ فرزندش را در جوانی با دیدن چنین صحنه‌هایی نبیند ولی به فرموده امام و رهبر انقلاب هر چه ما را بکشند بیدارتر‌، قوی‌تر و زنده‌تر می‌شویم که این کوردل‌ها این حرف‌ها را نمی‌فهمند.

وی از مسؤولان می‌خواهد قاتل پسرش را دستگیر کنند و ادامه می‌دهد: پسرم برای صحبت با دست خالی رفته بود که بیش از ده نفر دوره‌اش کردند و نامردانه بی‌هوا از پشت زدند.

این پدر شهید با بیان اینکه فقط می‌خواهم از قاتل پسرم بپرسم چگونه مرتضی را کشت با روحیه‌ای مثال زدنی می‌گوید این بدین معنا نیست که نمی‌بخشمش، فقط می‌خواهم دستگیر شود و من با دیدنش سوألاتم را از او بپرسم.

پیکر شهید پس از طی مسافتی بر روی خودروی ویژه حمل پیکر مطهر شهدا بر دوش مردمی که سر از پا برای تبرک کردن جسم و جان و وسایل‌شان به این تابوت نورانی نمی‌شناختند، قرار گرفت و با تشییع باشکوهی به سمت آستان مقدس امامزاده اسماعیل(ع) حرکت دادند و پس از طواف در این حریم ملکوتی در جوار این امامزاده واجب التعظیم(ع) آرام گرفت.
 
یکی از همکاران شهید با ناراحتی تمام در نزدیکی قبر شهید به سختی می‌گوید: مرتضی همواره دعا می‌کرد شهید شود و برای حضور در جمع مدافعان حرم چندبار اقدام کرد و به شهادت افتخار می‌کرد و این آرزو را در سر داشته و در نهایت به خواسته خود رسید. مراسم با مداحی کوتاه پسر هفت ساله شهید به اتمام رسید.

مرتضی هاشمی خانواده خود را گذاشت و برای آرامی زندگی هزاران خانواده و هموطن ایرانی پا در عرصه خطر گذاشت و به میان اغتشاشگران رفت.

به حال و لحظات نورانی و راه پرافتخار این شهدای عزیز غبطه می خورم؛ شهدایی که چه قبل از انقلاب، در جنگ تحمیلی و بعدها در راه مبارزه با جریان نفاق و منافقین، دفاع از حرم و چه در طی تمام حوادث و فتنه های ریز و درشت چهاردهه انقلاب اسلامی مظلومانه و با ایثاگری از تمام هستی خود گذشتند تا در راه دین و وطن، جان پاک خویش را تقدیم کنند تا من و شما با امنیت و آرامش زندگی کنیم.

پاسدار شهید مرتضی ابراهیمی ۳۵ ساله از نیروهای سپاه حضرت سیدالشهداء(ع) استان تهران در راستای صیانت از امنیت مردم در درگیری با منافقان و آشوبگران روز یکشنبه در شهرستان ملارد در پی صحنه آرایی این دشمنان به سیاق شهدای مظلوم دهه ۶۰ در حلقه محاصره اشرار قرار گرفته و با سلاح سرد به شهادت رسید.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط