زمانی که سالک خودسازی را به نحوی که دین فرموده است شروع میکند با تعجب میبیند گناهانی که با شروع خودسازی از او سر میزند بیشتر از دوران غفلت از خودسازیاش میباشد! در نتیجه گمان میکند که راه را اشتباه رفته است و در دام شیطان افتاده است! یا ممکن است با خود بگوید: ای کاش خودسازی و بندگی را شروع نمیکردم!؟
اما باید بگوییم این فرد به دلیل آنکه نتوانسته است دیدگاه دین مبین در این باره را به خوبی بفهمد دچار چنین اشتباه بزرگی شده است. اگر این فرد به متون دینی رجوع نماید به روشنی درمییابد که یکی از مصادیق هدایت خداوند متعال، نشان دادن عیوب و مشکلات باطنی به سالک است، زیرا تا عیبی فهمیده نشود، مجاهدتی برای برطرف کردن آن عیب انجام نمیگیرد و اگر عیب برطرف نگردد، تقربی به سوی کمال مطلق حاصل نمیشود.
در متون معرفتی به صراحت آمده است که اگر خداوند خیر بنده را بخواهد، عیوبش را به او نشان میدهد؛ و این عنایت، عین رحمت و هدایت است. از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمودند: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً زَهَّدَهُ فِی الدُّنْیَا، وَ فَقَّهَهُ فِی الدِّینِ، وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَهَا، زمانی که خداوند خیر بنده را بخواهد او را در دین فقیه میکند و او را نسبت به دنیا زاهد میکند و عیوبش را به او می شناساند».(اصول کافی ج3ص336)
مرحوم فیض کاشانی(ره) هم درباره اینکه شناخت عیوب باطنی از توفیقات خداوند متعال برای رشد بنده است، چنین فرموده است: «اِعلَم أنَّ الله تعالى، إذا أَرادَ بَعَبدٍ خَیراً بَصَّره بِعُیوبِ نَفسِه فَمَن کَمُلَت لَهُ بَصیرَتُه لَمتَخفُ عَلیهِ عیوبُه، وَ إِذَا عَرَفَ العُیوب أَمکَنَهُ العَلاج، بدان! همانا خدای متعال زمانی که برای بندهاش خیری را بخواهد او را به عیوب خودش بینا میکند و کسی که بصیرتش کامل شد، عیوبش بر او مخفی نمیماند و زمانی که عیوبش را شناخت علاج و درمان برای او ممکن می شود».(المحجّة البیضاء، ج5ص114) حال که این مطلب را توضیح دادیم وقت آن است که دیدگاه خود نسبت به خودسازی را درست نماییم تا بدانیم چرا خودسازی در بیان بزرگان واجبترین کار عنوان شده است و چرا اهمیت فراوانی دارد؟
این مطلب را در دو قسمت توضیح میدهیم:
قسمت اول: برای آنکه بتوانیم اهمیت خودسازی را به خوبی متوجه شویم لازم است بدانیم خداوندی که تمام وعده و وعید و فرمایشات او در قرآن کریم عین واقعیت میباشد و تخلف ناپذیر است، زمانی که میخواهد از خودسازی صحبت نماید، 11 قسم جلیل و عظیم برای آن میخورد تا مومنین بدانند که خودسازی پراهمیتترین عمل در عالم وجود است. خداوند در سورۀ مبارکۀ شمس آیات 10 و 11 چنین فرموده است: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها. وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها، حتماً کسی که خودسازی و تزکیه کرد به رستگاری رسید و کسی که آن را آلوده کرد محروم گشت».
در این آیات خداوند بعد از 11 قسم میفرماید که تنها راه رستگاری، تزکیه و خودسازی است، به بیان دیگر هرکس به تزکیه و خودسازی پرداخت، به رستگاری میرسد و هرکس از آن دوری کرد، به فلاح نخواهد رسید.
قسمت دوم: برای فهم اهمیت خودسازی، بررسی آیات بهشت میباشد؛ اینکه بهشت برای چه کسانی آماده شده است؟ آیا بهشت برای همگان است و هرکس با هر وضعیت روحی وارد آن خواهد شد؟ آیا گناهکار نیز میتواند وارد آن شود یا نه؟ خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ واقعه آیات 25 و 26 نیز چنین آمده است: «لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا. إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا، در بهشت سخن لغو و سخنی که گناه باشد شنیده نمیگردد جز سخنی که از آلودگیای پاک باشد».
برای فهم این آیه لازم است دو مقدمه دانسته شود:
مقدمه اول: اینکه بهشتیان سخن لغو و گناه نمیشنوند به این مطلب اشاره دارد که بهشتیان سخنانی که گناه یا لغو و بیفایده باشد بر زبان نمیآورند بلکه تمام جملاتی که به یکدیگر میگویند از هر آلودگیای تطهیر گشته است و جز حرفی که سالم باشد بر زبان نمیآورند.
مقدمه دوم: گفتار یک انسان بیانکننده حقیقت اوست، یعنی اگر انسان در گفتارش سخنانی بر زبان آورد که گناه یا لغو باشد، نشان میدهد که باطن او نیز تاریک و ظلمانی است و اگر گفتار او از هر عیب و ظلمتی پاک باشد، نشان میدهد که باطن او نیز پاک میباشد. زیرا قاعده چنین است که از «کوزه همان برون تراود که در اوست». اگر کوزۀ دل انسانی پاک باشد، از او جز نورانیت ظاهر نمیشود و اگر تاریک باشد، از آن جز ظلمت چیزی بروز پیدا نمیکند. امیرالمومنین علیهالسلام در روایتی فرمودند: «الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه، هر فردی زیر زبانش پنهان شده است».(نهج البلاغه صبحی صالح،ص497)
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
در روایات نیز به مطلبی که گفته شد اشاره شده است که کسی وارد بهشت میگردد که پاک باشد. از امام باقر علیهالسلام نقل شده است: «الْجَنَّةُ لَایَدْخُلُهَا إِلَّا طَیِّبٌ، داخل بهشت جز انسانی که پاک شده است نمیگردد».(اصول کافی،ج3ص670)
با مطالبی که گفته شد فهمیده میشود که چرا خداوندمتعال 11 قسم برای خودسازی خورده است، زیرا هرکس تزکیه کرد به بهشت وارد میشود و اَبدیت خود را تضمین مینماید و هرکس با گناهان خود را آلوده کرد باید در آتش و عذابهای مختلف بسوزد تا سزاوار ورود به بهشت گردد.
پس کسی که به فکر تطهیر خود نباشد باید بداند راه تطهیر او بعد از مرگ با آتش و عذابهایی که خداوند برای او مهیا کرده است ممکن میگردد، زیرا طهارت در دنیا فقط با تزکیه و در قیامت نیز با عذاب، آتش و رنج و اندوه حاصل میگردد؛ حقیقتا کدام عاقلی هست که عذابهایی که آسمانها و زمین تاب تحمل آن را ندارند را بر مجاهدت با نفس ترجیح دهد؟!
رضا مهدوی