*پاسخ قانعکننده یک خبرنگار به حاتمیکیا
در نشست خبری فیلم خروج فقط «ابراهیم حاتمی کیا» و «فرامرز قریبیان» حرف زدند و بقیه ساکت بودند. دو سوال از «قریبیان» شد و بقیه سوالات مربوط به حاتمیکیا بود. وقتی حاتمیکیا پرسید چرا از بقیه سوال نمیپرسید، یکی از خبرنگاران پاسخ جالبی داد. او گفت: «به این خاطر که بقیه را میتوانیم در طول سال تلفنی پیدا کنیم. ولی شما فقط اینجا به سوالات جواب میدهید.»*خروج؛ نتیجهگیری جدی از مقدمه کمدی
حرف و سخن حاتمیکیا نسبت به فیلم توقیفشده «گزارش یک جشن» تغییری نکرده است. فیلم «خروج» همان پیامی را منتقل میکند که فیلمساز ده سال پیش رویش پافشاری میکرد.در فیلم «گزارش یک جشن» پلمب شدن موسسه ازدواج منجر به تجمع و اعتراض جوانان میشود و این بار تخریب زمین کشاورزان. در هر دو فیلم حاتمیکیا از مطالبهگری و لزوم شنیدن صدای مردم میگوید و این که نباید به اعتراضات ساده و مردمی نگاهی امنیتی داشت.
حاتمیکیا حرفش را عوض نکرده؛ ولی تسلطش بر عناصر کارگردانی افت محسوسی داشته است. انگار این فیلم آخر را با بیحوصلگی نوشته و جلوی دوربین برده است. کشاورزان معترض هیچکدام تبدیل به شخصیت نمیشوند. نیاز و خواستهشان مشخص نیست و معلوم نیست که چرا مشکلشان را در سطح روستان و شهرستان و استان حل و فصل نمیکنند.
در تمام فیلم «خروج» حتی یک سکانس را هم نمیتوانید مثال بزنید که اندکی بار عاطفی داشته باشد و احساسات مخاطب را تحریک کند. مهمترین و اصلیترین مشکل فیلم این است که میخواهد از مقدمهای شبه کمدی و فانتزی نتیجهای جدی بگیرد. فضای کمدی شکلگرفته در نیمه اول کمدی ناخواسته باشد یا کمدی عامدانه فرقی نمیکند. پیرمردها و پیرزنهای روستایی در همان فضای مضحک نیمه اول تعریف میشوند و در ادامه مواجههشان با رییس جمهور بیش از آنکه تعلیقزا باشد بامزه و خندهدار است. آدمهایی که در حال تراکتورسواری گردو میشکنند و چای میخورند و وسط جاده تنی هم به آب میزنند، چطور ممکن است سفرشان جدی و عدالتطلبانه تلقی شود؟ آدمهای روستایی جغرافیای قصه هر چقدر هم که ساده لوح باشند میفهمند برای یک مشکل کوچک نباید روانه تهران و دفتر ریاست جمهوری بشوند. هر چقدر هم که خنگ و کمسواد باشند، میفهمند نقشهشان در نطفه خفه میشود و پلیس اجازه پیشروی را به آنها نمیدهد. آنها میدانند که بردن تراکتور داخل خیابان و اتوبان ممنوع است و برای بقیه ایجاد مزاحمت میکند. البته در پایان فیلم ذکر شده که این سفر ( و نه تمام قصه) بر اساس داستانی واقعی نوشته شده. یعنی در دنیای خارج فیلم، کشاورزان ملاقاتی با رییس جمهور یا مشاورش نداشتهاند.
*آشنا: منظور حاتمیکیا من نبودم
حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور و معزی دبیر شورای اطلاعرسانی دولت در نشست خبری فیلم حاتمیکیا حضور داشتند. در انتهای جلسه، محمود گبرلو مجری جلسه اعلام کرد که آشنا از فیلمساز تشکر کرده است. در فیلم «خروج» شخصیت مشاور رییس جمهور را «شریفینیا» بازی میکند.آشنا پس از دیدن فیلم، در نشست مطبوعاتی ابراهیم حاتمیکیا، حاضر شد و در پاسخ به اینکه آیا فکر میکند منظور حاتمیکیا در فیلم خروج خود او بوده است؟ گفت: منظور آقای حاتمیکیا من نبودم بلکه همه مشاوران منظورشان بوده است.
او افزود: آقای حاتمیکیا بزرگتر از این است به کسی کنایه بزند.
*«لباس شخصی»؛ تعلیق و هیجان تا آخرین لحظه
«لباس شخصی» ساخته امیرعباس ربیعی و محصول موسسه «اوج» یک نمونه خوب و استاندارد از ژانر جاسوسی و معمایی در سینمای ایران است. درام فیلم تا آخرین لحظه موقعیت معمایی خودش را حفظ میکند و به راحتی به مخاطب باج نمیدهد. شخصیتها به اندازه کافی مرموز و پیچیده هستند و قضاوت دربارهشان کار آسانی نیست. احتمال جاسوس بودن یکی از مامورهایی که وارد سیستم اطلاعات شده تعلیق و هیجان خط اصلی داستان را تقویت میکند.امیرعباس ربیعی با یک فرمول جدید به سراغ سوژهای معمایی رفته. او از نابازیگران بهره برده و توانسته از آنها بازی یکدست و روانی بگیرد. از آنجا که هیچ گونه پیشزمینه ذهنی راجع به این افراد نداریم، حضورشان را در نقشهای متنوع راحتتر میپذیریم.
کارگردان درباره جنبه تاریخی ماجرا اطلاعرسانی کاملی دارد و از طریق تیترهای روزنامه، دیالوگها، شخصیتها و فیلمهای مستند (در تیتراژ پایانی) تصویر کاملی از مختصات حزب توده و فعالیتهای آن ارائه میدهد.
خلق یک شخصیت کلهشق، خودسر و مصمم در راه رسیدن به هدف (یاسر) برگ برنده فیلم است. روایت علاوه بر ایجاد کشمکش اصلی که بین دو قطب جریان (اطلاعاتیها و تودهایها) دارد، درگیری را در بین اعضای مجموعه اطلاعات سپاه هم ترسیم میکند. تضاد رفتاری بین حنیف و یاسر هم لایههای پنهانی این دو شخصیتها را آشکار میکند و هم در خدمت پیشبرد درام است.
پایان بندی فیلم احتمال ساخت فصلهای دوم و سوم را ممکن ساخته است. چرا که به گفته یکی از شخصیتها تودهایها ارتش بدون یونیفرم شوروی بودند و علاوه بر گرفتن پستهای نظامی، موفق به نفوذ در حوزههای دیگر همچون فرهنگی و اجتماعی هم شدند. بنابراین ممکن است در فصل بعدی با یک شخصیت تودهای جدید مواجه شویم.
تولید فیلم مستقل با حمایت فارابی!
بنیاد فارابی شش فیلم تحت حمایت خود در جشنواره را معرفی کرد. ابر بارانش گرفته (مجید برزگر)، پدران (سالم صلواتی)، سینما شهرقصه(کیوان علیمحمدی)، مغز استخوان(حمیدرضا قربانی)، من میترسم (بهنام یهزادی) و مردن در آب مطهر(برادران محمودی) شش فیلم جشنوارهاند که با پشتیبانی فارابی تولید شدهاند.نکته جالب توجه این است که برخی از این فیلمها مدعی هستند که ما به صورت مستقل تولید شدهایم.
*تمسخر فیلم «کیمیایی» در یکی از سینماهای مردمی
به نوشته برترینها، فیلم «خون شد» که پیش از این توسط برخی منتقدین به نوعی بازگشت کیمیایی به اوجش قلمداد میشد، در یکی از اولین نمایشهایش در جشنواره فجر و در سالن سینما آستارا به شدت تمسخر شد. تماشاچیان در صحنههای زیادی از فیلم، با خندههای قهقهآمیز کار تازه کیمیایی را مسخره کردند.در فیلم کاراکتر فضلی با نقشآفرینیِ سعید آقاخانی با شمایلی شبیه به قیصر و با چاقوی ضامندار به دادخواهی خانوادهاش میآید، فضای کار به شدت اگزجره و گلدرشت است و دیالوگهای در فضایی کاریکاتوری ترسیم شده.
*اعتراض به بیانیه یکی از مدیران اوج
حبیب والی نژاد، تهیهکننده و مدیر فیلم و سریال موسسه هنری رسانهای اوج در نشست خبری فیلم «لباس شخصی» بیانیهای را خواند که اعتراض چند خبرنگار را در پی داشت. یکی از خبرنگاران گفت این بیانیه را میشد در یک رسانه منتشر کرد. شما اینجا وقت جلسه را گرفتید. والی نژاد در این بیانیه به آثاری از جشنواره اشاره کرده بود که پشت به مردم کرده و در باتلاق درونیات خود دست و پا میزنند.*واکنش برنامه هفت به خبری درباره خواب فراستی
مجری آیتم طنز برنامه «هفت» به خبر خبرگزاری تسنیم درباره خواب فراستی واکنش نشان داد. او تصاویری جلسه میز نقد «هفت» را نشان داد که فراستی با وجود خواب بودن دارد درباره فیلم «آبادان یازده 60» نظر میدهد. او گفت: «از فراستی پرسیدم چرا میخوابی. جواب داد مگر یک آدم چقدر انرژی دارد. نمیشود که هم نقد کنم و هم فیلم را ببینم. من هم آدم هستم و نیاز به استراحت دارد. فهیم هم فیلمها را نمیبیند. قرار گذاشتیم که هر کدام یک فیلم را ببینیم و سه تایی نقد کنیم. یک میز نقدی پهن شده؛ دور هم داریم نقد میکنیم. ولمان کنید دیگر»
*روزنامههای کممشتری
روزنامههایی مثل فرهیختگان، شهروند، هفت صبح و ایران ویژنامههایشان را به صورت رایگان عرضه میکنند. نکته جالب این است که آخر شب قفسه روزنامهها همچنان پُر است. ظاهرا با آمدن شبکههای اجتماعی و رسانههای اینترنتی عادت روزنامهخوانی حتی در بین اهالی رسانه هم کمرنگ شده است.*فاهیتا استیک؛ فقط 80 هزار تومان
محصولات غیرجشنوارهای فودکورت قیمتهای نجومی دارند که نگو و نپرس! مثلا یک غذایی به نام «فاهیتا استیک» که نمیدانیم معنایش چیست، حدود 80 هزار تومان قیمت دارد.درباره اسامی عجیب و غریب محصولات فودکورت پردیس ملت حتما در روزهای آینده خواهیم نوشت.
چرا فیلم با زبان آذری نسازیم؟
سومین میزگرد خبریِ پرحاشیه هفتین روز از جشنواره فیلم فجر در سینما ملّت برگزار شد.امین منتقد سینما در ابتدا درباره فیلم و نکات مثبت آن گفت که جزئیات فیلم مکمل یکدیگر است و هیچ چیز از فیلم خارج نیست. همه چیز در فیلم توجیه میشود و فضای فیلم بسیار آرام است اما کند نمیشود و از ریتم نمیافتد. هیچ جای خالی در فیلم حس نمیشود. امیدوارم که فیلم در اکران موفق باشد.
حجازیفر درباره عارضه قلبی خود در فیلمبرداری گفت که فکر میکردم که فقط در فیلمهای اکشن مصدوم میشوم اما در این فیلم در یک روز معمولی به خاطر فشار بالای کار در فیلم مشکل قلبی برای من ایجاد شد و دو روز در بیمارستان بستری بودم.
همینطور وی درباره فیلمنامه گفت که هنگام سریال ممنوعه اجازه گرفتیم که چیزهایی را به نقش اضافه کنیم. در آن سریال متوجه شدم که خانم کریمی کاری را دارند انجام میدهند که من هم اجازه گرفتم که طرحی را به آن کاراضافه کنم . یک سال صحبت کردیم و درباره تمام سکانسها فکر کردیم. لطف کردند و در این زمینه همکاری کردیم.
آقای درویشیان صاحب اصلی فکر و ایده این داستانند که درباره عشق یک پسر شهرستانی به دختر شهری است که در این فیلم جای آن برعکس شد. در نهایت با همکاری هم تغییراتی را انجام دادیم و نتیجه این فیملنامهای شد که دیدید.
کریمی درباره شباهتهای زیاد فیلم به فیلمهای نوری بیگله جیلان کارگردان ترکیهای گفت که فیلمهای زیادی وجود دارد که میان فیلمهای من و ایشان فضای مشترک دارد، به علت اینکه من و ایشان فیلمهای یکدیگر را دنبال میکنیم. حجازیفر هم در این باره گفت که فهم اساطیری و افسانهای خوی و آذربایجان با مناطق شرقی ترکیه بسیار زیاد است و همین باعث شده است که میان این فیلم و فیلمهای جیلان شباهت زیادی باشد. دوستان زیادی هم دارم که در آن مناطقند که در شکلگیری بهتر از روستاها نقش داشتند.
کرمی اضافه کرد: رمان فصل نان و دیگر رمانهای رئال و رئالیزم جادویی را خوانده بودم و بعد از اینکه آقای درویشیان را پیدا کردیم و صحبت کردیم قرار شد که فیلم رمان ایشان را بسازیم. آقای حجازیفر هم تواضع میکنند و سلیقههای ما به هم نزدیک بود و با صحبتهای مفصل به نتیجه رسیدیم.
حجازیفر درباره محتوای ضد اخلاقی و ضددینی مانند فمینیستی بودن فیلم گفت که واقعیت این است که شاید ما دوست نداریم برخی از این واقعیتها را باور کنیم اما برخی از این واقعیتها نیز در آن جغرافیا وجود دارد. ما باید درباره شخصیتهایی فیلم میساختیم که وجود داشته باشد. این نوع نگاه در کنار این همه شاعرانگی را درک نمیکنم و این موضوعات هم آنجا رخ میدهد. این نگاه خیلی بدبینانه است. خانم کریمی سیاه نمایی را میخواست که اتفاقاً وجود نداشته باشد.
حجازیفر درباره نقش آفرینی جواد عزتی گفت که نقش آفرینی او در فیلم بسیار خوب بود. با اینکه آذری نبود و شاید معنای برخی از واژگان را نمیدانست همه آنها را به خوبی بیان کرد.
وی به شوخی گفت که بخشی از بدنه روشنفکری سینما در مواجهه با من میگفتند که لابد من از یکی از پایگاههای نظامی آمدم که با خنده حضار مواجه شد.
کریمی نیز درباره زبان آذری فیلم گفت که اتفاقاً باید درباره اقلیمهای دیگر فیلم ساخت. حجازیفر نیز که از این پرسش که چرا باید فیلم با بان آذری ساخته شود عصبانی شد و اشاره کرد که به عنوان یک ترک باید بگویم که این دیدگاه که نباید زبان ترکی در فیلمها باشد دیدگاه فاشیستی است. زبان آذری یکی از زبانهای رسمی ما است که باید با آن فیلم ساخت.
تصاویر روز هفتم جشنواره فیلم فجر
منبع:
1. خبرگزاری تسنیم
2. خبرگزاری فارس
3. ایسنا