خرسندی و امیدواری، مهمترین گزارههای تبلیغی رسانههای ضدانقلاب در ارزیابی واکنشها در ایران به پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. در این راستا رسانههای بیگانه، انتخابات آمریکا را برای ایرانیان مهم قلمداد کردند و کوشیدند اظهارنظرهای برخی از مسئولان و مطالب مطبوعات ایران را بیانگر خرسندی آنها از پیروزی بایدن توصیف کنند.
در این میان، رسانههای بیگانه تلاش میکنند با تاکید بر کوتاه مدت بودن این خوشحالی و استفاده بایدن از سیاست فشار حداکثری اعمال شده در دولت ترامپ، برای پیشبرد اهداف آمریکا علیه جمهوری اسلامی، این خوشحالی -و به تعبیر بیگانه ذوقزدگی و اشتیاق- دولتمردان ایران از آمدن جوبایدن را به چالش بکشند. از آنجایی که هدف رسانهای بیگانه، تحمیل مذاکره فرابرجامی به جمهوریاسلامی و مجبور کردن تهران به امتیازدهی منطقهای و موشکی است، شرایط جمهوری اسلامی را به نحوی توصیف میکنند که ناگزیر از مذاکره است و پیشاپیش، هر نوع تفاهم بهمنزله امتیازدهی ایران تلقی میشود.
در همین راستا رسانههای بیگانه به تأثیر خبر پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا بر اوضاع اقتصادی ایران و کاهش قیمتها در بخشهای ارز، طلا، خودرو و مسکن نیز پرداختهاند و این ریزش را موقتی و کوتاهمدت خوانده، با مقایسه این شرایط با شرایط قطعنامه ۵۹۸، مدعی شدند این کاهش قیمتها کوتاهمدت است و دوباره شاهد سیرصعودی افزایش قیمتها را به دلیل مشکلات ساختاری در اقتصاد ایران، خواهیم بود.
القای نهادینه شدن «ترامپیسم» در ساختار سیاسی آمریکا
در نگاه رسانههای ضدانقلاب، شاهد چرخش تدریجی از تفاوتهای دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات به «یکساننمایی» آنها و تجزیه و تحلیلهای ساختاری درباره آینده فشارهای آمریکا بر ایران هستیم. این روند از زمانی که بخت بایدن شروع به درخشش نمود شتاب بیشتری یافت و به نظر میرسد که نوعی پیشنهاد به بایدن برای در پیش گرفتن سیاست ترامپ به عنوان «قابل دسترسترین» مسیر برخورد با مسائل ایران است. فضاسازی رسانههای ضدانقلاب بر این اصل استوار است که ابتدا لغو یا کاهش تحریمها را تنها راه امید یادآوری نموده، سپس آمریکا را «متغیر مستقل تاثیرگذار» در وضعیت ایران القا کنند.رسانههای معاند درصدد هستند تا راهبرد «مقارنهسازی» را دنبال کنند، به این معنا که «ترامپیسم» را معادل ساختار حاکم سیاسی آمریکا القا کنند؛ به عبارت دیگر در محور تبلیغاتی این رسانهها، گفتمان ترامپیسم پس از سالها بالاخره به بار نشسته و حتی در صورت روی کار آمدن رئیس جمهوری دموکرات هم گریزناپذیر خواهد بود.
گویی اکنون زمینبازی ایران و آمریکا فراتر از شخص ترامپ رفته و نوع بازیهای زبانی بیگانه نیز در مسیر ایجاد دلهره و تزلزل سیاسی و تصمیم سازی در سمتوسوی ایران است. گزاره فرعی رسانههای بیگانه این است که ایران با همه این احوال، باز هم ترجیح میدهد با کسی مذاکره کند که در پشت صحنه ترور شهید سلیمانی نبوده است.
ادعای مشکلات ساختاری جمهوری اسلامی برای مذاکره
در فضای تبلیغاتی رسانههای ضدانقلاب تلاش میشود رهبر معظم انقلاب و سپاه پاسداران به عنوان موانع مذاکرات با آمریکا معرفی شوند. این رسانهها با طرح این موضوع که جوهره و ماهیت جمهوری اسلامی در آمریکاستیزی و مقابله با استکبار است، موافقت رهبری ایران با مذاکره را زیرسؤال بردن شعارهای انقلابی و اصول اولیه جمهوری اسلامی عنوان میکنند.این محور عملیاتی در واقع در جهت مقصر جلوه دادن شخص رهبر معظم انقلاب در به وجود آمدن مشکلات معیشتی مردم و شبکهبندی اعتراضات و انتقادات به وضع موجود به سمت ایشان قابل تحلیل است. از سوی دیگر سپاه نیز به عنوان مانع اصلی مذاکره با آمریکا معرفی میشود. فعالان جریان معاند با طرح این ادعا که ادامه تحریمها از نظر سیاسی و اقتصادی برای سپاه و سرداران آن مفید است مدعی هستند سپاه در جهت ایفای نقش فعال در حوزه سیاسی در مسیر مذاکره با آمریکا کارشکنی خواهد کرد.
طرح عدم مذاکره «جوبایدن» با دولت روحانی
یکی از گزارههای رسانهای جریان ضدانقلاب، «تزریق ناامیدی» به جامعه و سیاهنمایی آینده کشور است. در چارچوب این پروژه رسانهای، آنها با طرح این پیشفرض که «جوبایدن» به دلیل فرصت اندک دولت روحانی، ریسک مذاکره با ایران را نخواهد پذیرفت و منتظر دولت بعدی ایران خواهد بود، این مفهوم را طرح میکنند که تا پایان دولت روحانی شرایط سخت معیشتی ادامه خواهد داشت و مردم نباید منتظر بهبود شرایط در ماههای پیشرو باشند. این در حالی است که برخی از کارشناسان معتقدند امکان دارد دولت جوبایدن با دیدگاه مثبت مذاکره در کنار بهبود شرایط اقتصادی جامعه در ماههای پیش رو، نقش فعالتری در روی کار آمدن اصلاحطلبان در ایران داشته باشد.گسترش «دستورکارها ، زمینبازی و بازیگران» عرصه ایران و آمریکا
میتوان پیشبینی کرد که مسیر ترویجی رسانههای ضدانقلاب در آینده، دستور کار مذاکرات احتمالی منطقه را فراتر از هستهای و حتی فراتر از ایران -روسیه و چین و احیانا دیگر قدرتهای منطقهای- توصیف خواهد کرد. به این روی میتوان چرخش اصلی را چرخش در «دستورکارها، زمینبازی و حتی بازیگران» تفهیم نمود؛ بهویژه احتمالا بحث تفاهمنامه آتی ایران و چین و تحولات قدیم و جدید منطقه و سهم خواهیها نیز به میان خواهد آمد. سیاستهای احتمالی تهران بیشتر دست به عصا و محتاطانه تجویز میشود. در واقع نوعی نگاه تجویزی به دولت ایران فراتر از یک نگاه توصیفی صرف وجود دارد که در آن محافظهکاری سیاسی و خارجی القا میشود.اولین و شاید مهمترین سناریوی پیشروی جریان ضدانقلاب، بازگرداندن خط رسانهای اغتشاشات آبان 98 به رسانهها است که به واسطه انتخابات آمریکا به حاشیه رفته است. تاکید کارشناسان و فعالان سیاسی معاند بر این نکته که «منشا فعالیتهای مدنی در ایران، مسائل داخلی است و تغییرات در ریاست جمهوری آمریکا نقشی در آن ندارد» را میتوان از دو جنبه بررسی کرد؛ اول اینکه «جریان برانداز» به واسطه شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دچار عصبانیت، سرخوردگی و به نوعی ناامیدی شده است، اینرا میتوان در حمایت آنها از گزاره «تقلب دمکراتها در انتخابات» به خوبی درک کرد.
در این میان در آستانه سالگرد اعتراضات آبان 98 که فضاسازی رسانهای زیادی در ماههای اخیر برای تکرار اعتراضات انجام شده بود، یکی از پروژههای رسانههای معاند «تغییر سریع فضای رسانهای به سمتوسوی بازخوانی حوادث آبان سال گذشته» خواهد بود. از جنبه دیگری رسانههای معاند تلاش خواهند کرد آنچه جریان برانداز از آمریکا به عنوان «منجی» در ذهن دارد را کمرنگ و برنقش و تاثیر عوامل داخلی تاکید کنند. در واقع یکی از خطوط اصلی تبلیغاتی این رسانهها تاکید بر تغییر به واسطه «خود مردم» و دل نبستن به کمکهای خارجی و آمریکا خواهد بود.