اتریش فعالیت گروه‌های اسلامی را محدو‌دتر کرد

اظهارات اسلام‌ستیزانه رئیس‌جمهور فرانسه به‌نظر می‌رسد با هدف بازسازی وجهه تخریب‌شده مکرون به‌دلیل نابسامانی‌های اقتصادی-اجتماعی و نیز مطرح‌شدن میان گرایش‌های راست افراطی است. او می‌خواهد پیش از فرارسیدن...
شنبه، 24 آبان 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اتریش فعالیت گروه‌های اسلامی را محدو‌دتر کرد

انگیزه‌های اقتصادی نئولیبرال‌ها علیه مسلمانان

سیدمهدی طالبی: اروپا پس از وقفه‌ای کوتاه مجددا «اسلام‌هراسی» را در راس دستورکارهای خود قرار داده است. موج جدید اسلام‌هراسی در این قاره زمانی آغاز شد که امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در روز 2 اکتبر (11 مهر) سال‌جاری در جریان یک سخنرانی در پاریس مدعی شد اسلام به دینی تبدیل شده که نه‌تنها در فرانسه بلکه در سراسر جهان دچار بحران شده است. او در ماه بعد نیز پس از قتل یک معلم فرانسوی توسط یکی از اعضای داعش به بهانه توهین به حضرت محمد(ص)، مواضع ضداسلامی خود را تشدید کرد و به تبع آن دولت فرانسه که پیش‌تر طراح‌هایی را برای افزایش فشار بر مسلمانان درنظر گرفته بود اعلام کرد آنها را با جدیت بیشتری به اجرا درخواهد آورد.

پس از فرانسه حالا از اتریش خبر می‌رسد این کشور قصد دارد «اسلام سیاسی» را در اتریش جرم اعلام کرده و حتی با افراد و گروه‌های مشکوک به این گرایش نیز برخورد کند. «سباستیان کورتز»، صدراعظم اتریش، روز چهارشنبه هفته گذشته 11 نوامبر (21 آبان) پس از تشکیل جلسه دولت این کشور گفت: «در مبارزه با اسلام سیاسی -که اساس عقیدتی آن را تشکیل می‌دهد- قصد داریم یک جرم کیفری به‌نام «اسلام سیاسی» ایجاد کنیم تا بتوانیم علیه کسانی که تروریست نیستند اما زمینه را برای آن آماده می‌کنند، اقدام کنیم.» صدراعظم 34 ساله اتریش همچنین اعلام کرد قصد دارد دست مقامات سیاسی را برای بستن مساجد و تعطیلی انجمن‌هایی که در افراط‌گرایی نقش دارند بازتر کرده و برای نظارت دقیق‌تر بر فعالیت‌های اسلامی مرکزی برای ثبت مشخصات امامان جمعه ایجاد کند. موارد دیگری که کابینه اتریش تصویب کرده است عبارتند از امکان صدور حکم حبس ابد برای افراد محکوم به جرائم «تروریستی»، نظارت الکترونیکی بر افراد محکوم به جرائم مرتبط با تروریسم پس از آزادی‌شان و جرم‌انگاری اقدامات افراطی که با انگیزه مذهبی انجام می‌شوند. کورتز از عزم دولتش برای تصویب سریع طرح دولت در پارلمان برای ماه دسامبر خبر داده است.

دو هفته پیش در شامگاه 2 نوامبر (12 آبان) یک فرد مسلح با به آشوب کشیدن ۷ نقطه مرکزی پایتخت اتریش، ۴ تن را کشته و ۱۷ تن دیگر را زخمی کرد. پلیس اتریش که پس از چند ساعت موفق به کشتن این فرد مهاجم شد مدعی ا‌ست وی از طرفداران داعش است. نکته جالب اینجاست که چنین فردی کمتر از یک سال پیش در دسامبر 2019 (آذر 1398) از زندان آزاد شده بود. تنها یک هفته پس از این ماجرا در 9 نوامبر (19 آبان) نیروهای نظامی اتریش با حمله به ۶۰ محل مرتبط با گروه‌های اخوان‌المسلمین و جنبش حماس، ۳۰ فرد مرتبط با این گروه‌ها را بازداشت کردند. حمله به مراکز اخوان‌المسلمین که شاخص‌ترین شاخه آن به کشور مصر مربوط بوده و همچنین حماس که گروهی فلسطینی است درحالی صورت می‌گیرد که بیشتر اعضای داعش و گروه‌های تروریستی از این دست از کشورهایی به‌جز دو کشور نام‌برده تامین شده‌اند و هزاران عضو عربستانی و تونسی دارند.

تلاش‌های اتریش برای مقابله با مسلمانان پس از اوج‌گیری اسلام‌ستیزی در فرانسه شدت گرفته است. فرانسه ماه گذشته به‌دلیل قتل «ساموئل پتی» به‌دست «عبدالله انزاروف» ۱۸ ساله در روز ۱۶ اکتبر (25 مهر) شاهد شدیدترین حملات سیاسی و اجتماعی علیه مسلمانان بود. این معلم فرانسوی به‌دلیل استفاده از کاریکاتورهای موهن نشریه شارلی ابدو برای تدریس در مدرسه به دست انزاروف چچنی‌تبار به قتل رسید. مکرون پس از کشته شدن پتی بلافاصله به محل قتل وی رفته و سعی کرد با سخنان تند علیه اسلام، موج اسلام‌هراسی به راه افتاده در کشورش را تقویت کند.

رئیس‌جمهور فرانسه با وجود آنکه کشورش را جایی فرامذهبی می‌داند که نباید سخنی از نمادهای مذهبی در آن برجسته شود مدعی شد به حمایت از شهروندان کاتولیک خواهد پرداخت. رئیس‌جمهور فرانسه پس از وقوع این قتل در جمله‌ای قابل تامل خطاب به اعضای شورای دفاعی این کشور گفته بود: «ترس، تغییر جهت خواهد داد.» این مساله نشان‌دهنده تهدید مسلمانان فرانسه توسط مکرون به ایجاد رعب و وحشت علیه آنهاست. این اظهارات مکرون در زمانی ایراد می‌شدند که جامعه فرانسه از روز 2 سپتامبر (12 شهریور) به‌دلیل آغاز روند محاکمه مهاجمان مسلح به نشریه شارلی ابدو، جوی ضد اسلامی به خود گرفته بود. این افراد در سال نخستین روزهای سال 2015 به این نشریه موهن که کاریکاتورهایی را منتشر کرده بود حمله و ۱۲ نفر را کشته و ۱۰ نفر دیگر را زخمی کرده بودند.

با وجود سیر و روند اخبار در اروپا، آنچه دلیل این اسلام‌هراسی‌هاست نیاز به بررسی بیشتری دارد. خبرها سطوح ماجرا هستند و برای پیدا کردن فهم عمیق درباره آنها باید به بررسی بیشتری پرداخت. باید دید چه کسانی در اروپا دست به حرکات تروریستی زده‌اند و منشأ پیدایش آنها کجاست و همچنین اهداف کشورهای اروپایی از اسلام‌هراسی جدیدی که راه افتاده، چیست و این مساله از نظر آنان می‌تواند تامین‌کننده کدام منافع‌شان باشد. در ادامه گزارش به بررسی این سوالات پرداخته‌ایم.
 

منشأ حملات تروریستی داعش در اروپا کجاست؟

افزایش جمعیت مسلمانان در اروپا موضوعی غیرقابل انکار است. این افزایش جمعیت از دو طریق صورت گرفته است؛ نخست مهاجرت مسلمانان به اروپا و دیگری نفوذ فزاینده دین اسلام میان ساکنان بومی این قاره. به‌عنوان نمونه گفته می‌شود در کشور 66 میلیون نفری فرانسه 6 میلیون مسلمان هستند که در آنها 300 هزار تازه‌مسلمان فرانسوی‌تبار وجود دارد. با این وجود عدد دقیقی از جمعیت مسلمانان در فرانسه به‌دلیل سیاست‌های این کشور در دست نیست و این جامعه به‌رغم آنکه 10 درصد از جمعیت کشور را شامل می‌شود هیچ نماینده‌ای در مجلس 577 عضوی فرانسه ندارد.

رشد جمعیتی مسلمانان در اروپا که با گرایش جوامع بومی این قاره به اسلام نیز همراه بوده از سوی مقامات اروپایی تهدیدی بزرگ به‌حساب می‌آید. با وجود برنامه‌هایی که برای ادغام فرهنگی مهاجران در اروپا برای زدودن تفکرات اسلامی از آنها صورت می‌گیرد اما در عمل این طرح‌ها با وجود تاثیرات قوی خود از رسیدن به اهداف‌شان ناتوان بوده‌اند. معمولا نخستین خانواده‌های مسلمانانی که به‌صورت مهاجر وارد اروپا می‌شوند به‌راحتی جذب فرهنگ این قاره ‌شده اما وضعیت در نسل‌های بعدی یعنی نسل‌های دوم و سوم تغییر می‌کند و آنها برخلاف والدین خود در برابر فرهنگ بومی اروپا سرسختی نشان می‌دهند.

دلیل پذیرش فرهنگ اروپایی توسط والدین و رد این فرهنگ توسط فرزندان به زمان و ویژگی‌های زمان ورودشان به جامعه اروپایی بازمی‌گردد. نخستین نسل از یک خانواده مسلمان هنگامی وارد جامعه اروپایی می‌شود که در جست‌وجوی کار، موقعیت بهتر و یا فرار از بی‌ثباتی و جنگ بوده است. به همین دلیل آنها زمانی که شغلی یافته و از بی‌ثباتی و جنگ رهایی می‌یابند دچار احساس رضایتی نسبی از شرایط خود در اروپا می‌شوند. آنها از سویی دیگر فرصتی برای فکر درباره ابعاد دیگر زندگی و پیشرفت ندارند. این مساله اما برای فرزندان آنها قدری متفاوت‌تر است.

آنها در اروپا به دنیا آمده‌اند و در این کشور تحصیل کرده و خود را با دیگر ساکنان اروپا مقایسه می‌کنند و متوجه تفاوت سطح زندگی خود با آنان، تبعیض‌های اجتماعی و سیاست‌های دولت برای دورکردن‌شان از پیشرفت می‌شوند. در اینجاست که آنها سعی می‌کنند در مقابل فرهنگی که آنها را نپذیرفته، علیه‌شان تبعیض روا داشته و از ارائه فضای پیشرفت به آنها دریغ کرده است موضع‌گیری کنند. این موضع‌گیری معمولا به شکل رجوع به فرهنگ و ریشه قبلی صورت می‌گیرد. مهاجران در برابر تحقیر شدن خود در جوامع اروپایی به‌دلیل مسلمان بودن و تعلق‌شان به نژادهای غیربومی تمرکز بیشتری روی هویت دینی خود پیدا می‌کنند. این رجوع به ریشه‌های دینی که می‌تواند پتانسیلی قوی برای ایجاد تغییرات در جوامع اروپایی باشد توسط این کشورها شناسایی شده و تلاش‌هایی برای انحراف نیروی اسلامی در آنها صورت گرفته است. روانه کردن این مسلمانان به درگیری‌های خاورمیانه و کمک به شکل‌گیری داعش نمونه‌ای از طرح‌های اروپا برای مقابله و خلاصی از موج اسلام‌گرایی در اروپا توسط فرزندان مهاجران مسلمان و حتی مسلمانان اروپایی است.
 

«خلافت داعش» مدینه فاضله انحرافی جلوی راه مسلمانان اروپایی

دولت‌های اروپایی پس از روبه‌رو شدن با موج فزاینده گرایش به اسلام و ایجاد پتانسیل حرکت‌های سیاسی و اجتماعی در آن، تلاش برای طراحی نقشه‌ای جهت منحرف کردن این پتانسیل را شروع کردند. نخستین هدف دولت‌های اروپایی که به‌ناگاه با چنین موج غیرقابل مهاری روبه‌رو شده بودند، خارج کردن این افراد از اروپا بود. تشکیل یک دولت اسلامگرا با شعارهای تاریخی که در قالب آرمان تشکیل خلافت نگاه‌های بلندی به توسعه سرزمین داشته و از واژه‌هایی تاریخی مانند «دیوان» به سبک حکومت دوران خلفا استفاده می‌کرد، می‌توانست آهن‌ربایی باشد تا با جذابیت‌های خود برخی از مسلمانان را از اروپا به خود جذب کند.

این افراد برای جهاد در راه خلافت آرمانی خود و پایه‌گذاری حکومتی که صدها سال پیش فروپاشیده بود، ولی کماکان ازنظر بسیاری از مسلمانان نقطه اوج قدرت‌شان بود، راهی خاورمیانه شدند. آنها نه‌فقط برای جهاد مقطعی بلکه برای سکونت همیشگی راهی این منطقه می‌شدند. جذابیت حکومت اسلامی تشکیل شده در خاورمیانه برای آنها تا حدی بود که به‌همراه تمامی همفکران از خانواده خود به این منطقه مهاجرت می‌کردند. اروپا با شکل‌گیری خلافت داعش به چند هدف خود می‌رسید؛ نخست از دست چنین افرادی که انگیزه بالایی برای ضدیت با غرب داشتند و از اراده و توانایی ضربه زدن به آن برخوردار بودند رها می‌شد، دوم آنکه این افراد با قرارگیری در عراق و سوریه که ازنظر جغرافیایی قلب جهان اسلام هستند، درقالب یک خلافت اهل‌سنت که در قرائت داعش شیعیان را دشمن نخست و اصلی خود می‌دانست، غرب آسیا را بر مدار درگیری‌های مذهبی قرار می‌دادند.

مسلمانان داعشی که اروپا از دست آنها رها شده بود با راه‌اندازی جنگ شیعه-سنی کشورهای اسلامی را تضعیف کرده و با ایجاد سوءتفاهم میان ملت‌ها و دولت‌های مسلمان باعث وقوع درگیری‌های خونین میان آنها می‌شدند. در این میان کشورهای اروپایی در میانه سرگرمی کشورهای اسلامی به جنگ و ضعف‌شان، راهی مناسب برای نفوذ در سیاست خاورمیانه می‌یافتند. سوم آنکه تشکیل دولت داعش در عراق و سوریه ازسوی دیگر روند روبه‌رشد محور مقاومت را متوقف کرده و در عراق و شام ارتباط زمینی آن را قطع می‌کرد.

چهارمین استفاده اروپا از تشکیل داعش و درگیری‌های به‌تبع آن درخاورمیانه بهره‌مندی از امواج مهاجرتی جدیدی بود که آوارگان جنگی را راهی اروپا می‌کرد تا نیروی کار ارزان و خدماتی این قاره تامین شود.

از آنجاکه مهاجران موج پساداعش به‌دلیل ترس از داعش و درگیری‌های گسترده و تبعات جنگ از خاورمیانه می‌گریختند و حتی در این مسیر خانه، اموال و حتی بسیاری از اعضای خانواده خود را از دست می‌دادند، قاعدتا باید به افرادی تبدیل می‌شدند که در سطحی بسیار رقت‌بار به اروپا رسیده و تا چندده سال به‌دلیل مشکلات مهاجرت اینچنینی اصلا به فکر اثرگذاری نیز نمی‌افتادند. از سوی دیگر این مهاجران که به‌دلیل جنگ‌های مذهبی آواره شده بودند، از دیدگاه‌های اسلام-سیاسی رویگردان شده و حتی احتمال گریز آنها از اسلام نیز وجود داشت.

پس مهاجران دردسرسازی که اروپا درقالب داعش از دست آ‌نها خلاص شده بود، با مهاجرانی بسیار بهتر از نظر دولت‌های اروپایی جایگزین می‌شدند که حتی ظرفیت تحمیل فرهنگی نیز داشتند. این مهاجران همچنین به‌دلیل ازدست دادن همه‌چیز خود در جنگ‌های شدید خاورمیانه با حقوق بسیار کمتری راضی به کار می‌شدند. این مهاجران به‌دلیل تحصیلات بالا یا در جست‌وجوی موقعیت بهتر به اروپا نمی‌آمدند، بلکه با ازدست دادن همه‌چیزشان برای زنده ماندن راهی قاره سبز می‌شدند، پس با حقوقی کمتر قابل‌جذب به بازار کار بودند، آن‌هم با این منت که دولت‌های اروپایی شما را از بدبختی نجات داده‌اند و باوجود تعداد زیادتان شما را پذیرفته‌اند.
 

نئولیبرال‌های اروپایی از اسلام‌هراسی چه می‌‌خواهند؟

نئولیبرال‌های حاکم بر اروپا که افراد شاخص آن «امانوئل مکرون»، رئیس‌جمهور فرانسه، «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان، «جوزپه کنته» نخست‌وزیر ایتالیا و افرادی مانند «سپاستین کورتز» صدراعظم اتریش هستند، قصد دارند با انجام مانوری ضمن برآورده کردن خواست‌های نئولیبرالی خود پدیده رشد راست‌های افراطی را در اروپا مدیریت کنند. خواسته اصلی نئولیبرال‌های اروپایی که مدت‌هاست در قالب اتحادیه اروپایی گرد هم آمده‌اند کاهش هزینه تولید و خدمات است. آنها به همین دلیل خواستار حضور مهاجران در اروپا برای تامین نیروی کار ارزان هستند. در این شرایط کارگران بومی کشورهای اروپایی به‌دلیل حضور مهاجران در بازار کار با کاهش حقوق مواجه شده‌اند و مهاجران را دلیل کاهش دستمزد خود می‌دانند. آنها به‌جز مساله اقتصادی حضور مهاجران را تهدیدی علیه فرهنگ‌های بومی کشورشان نیز می‌دانند. همین مساله باعث رشد گروه‌های ملی‌گرا در قالب راست‌های افراطی‌شده که با اندیشه‌های ضدلیبرالی خواهان کاهش حضور مهاجران در اروپا و برخورد با آنها هستند. اجرا شدن ایده‌های راست‌های افراطی می‌تواند برخلاف ایده‌های نئولیبرالی با افزایش دستمزد کارگران بومی هزینه تولید و خدمات را افزایش دهد.

راهی که نئولیبرال‌ها در نظر گرفته‌اند فشار بر مهاجران به‌خصوص مسلمانان است. در این طرح البته از دو خواسته راست‌های افراطی یعنی کاهش استفاده از نیروی کار مهاجران و دوم حفاظت از فرهنگی بومی مردم اروپا تنها خواسته دوم مورد توجه قرار گرفته تا به‌وسیله آن کارگران اروپایی طرفدار راست‌های افراطی فریب‌خورده و مجددا پیرو گروه‌های نئولیبرال شوند. فشار بر جامعه مسلمانان تعداد آنها را کاهش نمی‌دهد بلکه تنها از لحاظ فرهنگی این گروه را تحت فشار قرار می‌دهد. متهم کردن اسلام و جامعه مسلمانان به تروریسم و تصلب فکری  و البته امنیتی‌کردن مسلمانان می‌تواند به پاریس وجهه برخورد و تعطیل‌سازی مراکز اسلامی را بدهد و ازسوی دیگر باعث شود مسلمانان برای آنکه در مظان اتهام قرار نگیرند خود و سخنان‌شان را بیشتر شبیه لیبرال‌دموکرات‌ها کنند.

با این کار فرانسه هم جمعیت مورد نیاز خود برای اقتصاد و کارهای خدماتی را جذب کرده و هم با اتهام بنیادگرایی اسلامی آنان را در حفاظ محکمی قرار می‌دهد تا نتوانند به‌اندازه وزن جمعیتی خود در این کشور اثرگذار باشند. ژرالد دارمانن وزیر کشور فرانسه از تعطیلی 73مسجد، مدرسه خصوصی و مغازه از ابتدای سال جاری در کشورش به بهانه «مبارزه با اسلام افراطی» خبر داده است. این اظهارات دارمانن تنها مدتی پس از ادعای مکرون مبنی‌بر دچار شدن اسلام به بحران در همه‌جای جهان گفته شد. اقدامات فرانسه در این مسیر دقیقا شبیه به سیاست آمریکا در قبال سیاه‌پوستان است. آمریکا در همان حال که از حضور سیاه‌پوستان استفاده کرده و آنها را به‌صورت مدیریت‌شده وادار به انجام کار در مشاغل سطح پایین می‌کند، دست به ایجاد بی‌ثباتی در این گروه نیز می‌زند. بی‌ثبات‌سازی سیاه‌پوستان از طریق متهم بودن همیشگی آنها از نظر پلیس و تعداد بسیار زیاد این افراد در زندان‌ها صورت می‌گیرد به‌گونه‌ای که سیاه‌پوستان با تزریق فشار و ترس فضای پیشرفت فکری را از دست می‌دهند.

در این وضعیت آمریکا بدون روبه‌رو شدن با معضلی خاص ازسوی سیاه‌پوستان که می‌تواند شامل سهم‌خواهی آنان در ساختارهای حکومتی باشد از نیروی کار آنها به‌عنوان شهروندانی درجه دو بهره می‌برد. فرانسه نیز تقریبا چنین سیاستی مقابل ساکنان مسلمان خود در پیش گرفته است. شعارهای ضداسلامی سر داده شده توسط سران اروپایی همچنین می‌تواند شکاف‌های ایجادشده در اتحادیه اروپایی را ترمیم کند. این شکاف‌ها از سال 2015 عمدتا به‌دلیل بحث مهاجرت ایجاد شده‌اند. اختلافاتی که میان لیبرال‌دموکرات‌های اروپایی و راستگرایان بر سر مسدودسازی راه ورود مهاجران درگرفته است در دوقطبی شدن فضای اتحادیه اروپا نقش به‌سزایی داشته است. این مساله تا حدی بوده که کشورهای جنوب و شرق اروپا با فرانسه بر سر مهاجرت اختلاف‌نظر شدیدی پیدا کرده‌اند. کشورهایی مانند لهستان و مجارستان با دولت‌های راست افراطی خود ازجمله دولت‌های مخالف مکرون هستند.

بلند شدن صدای فرانسه در زمینه اسلام‌هراسی می‌تواند برای حس بیگانه‌هراسی کشورهای راستگرا و مخالفت فرانسه، رضایت‌بخش باشد. فرانسه بر این اعتقاد است مخالفت با اسلام می‌تواند با کمرنگ کردن اختلافات بر سر ورود مهاجران به یکپارچه‌شدن اتحادیه اروپا کمک کند. با موج اسلام‌هراسی راه‌افتاده توسط فرانسه و حرکات تند پاریس دربرابر اسلام، راستگرایان اروپایی با رضایت خاطر به الیزه نگاه کرده و در همان حال فرانسه می‌تواند به بهانه مبارزه با اسلام و جذب نیروی کار و مهاجرانی که به‌خاطر بنیادگرایی اسلامی از آفریقا و آسیا گریخته‌اند نیروی کار ارزان کشورش را تامین کند. سخنان ضداسلامی افرادی مانند رئیس‌جمهور فرانسه یا فردی مانند کورتز که پیش‌تر در دولت خود با راست‌های افراطی ائتلاف کرده بود می‌تواند جایگاه داخلی آنها را نیز مستحکم کند.

مکرون برای انتخابات ریاست‌جمهوری 2022 فرانسه به‌شدت دچار مشکل است. او که در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه در سال 2017 رقیب راست افراطی خود «مارین لوپن» را با نتیجه 66درصد در مقابل 33درصد برده بود حالا می‌داند که این نتیجه در زمانی به دست آمده که راست‌های افراطی در آغاز حرکت‌شان برای دستیابی به قدرت بوده‌اند. رشد بی‌وقفه اندیشه‌های راست افراطی باعث شد در سال 2019 حزب وابسته به لوپن در انتخابات پارلمان اروپا در برابر حزب مکرون به پیروزی برسد. در سال جاری نیز در جریان انتخابات شهرداری‌ها در فرانسه، حزب «جمهوری‌به‌پیش» به رهبری مکرون متحمل شکست دیگری شد، به‌گونه‌ای که حتی نتوانست یک کرسی شهرداری را در شهرهای بزرگ فرانسه به‌دست بیاورد. در مقابل احزاب سبز، چپ‌ها و راست‌های افراطی موفق به کسب پیروزی و دستاوردهایی در جریان این انتخابات شدند.

اظهارات اسلام‌ستیزانه رئیس‌جمهور فرانسه به‌نظر می‌رسد با هدف بازسازی وجهه تخریب‌شده مکرون به‌دلیل نابسامانی‌های اقتصادی-اجتماعی و نیز مطرح‌شدن میان گرایش‌های راست افراطی است. او می‌خواهد پیش از فرارسیدن موعد انتخابات 2022 فرانسه، انتخاب مجدد خود را به‌نوعی تضمین کند. اسلام‌هراسی و اقدامات تندروانه تروریستی در فرانسه می‌تواند نگاه‌ها را از ضعف‌های اقتصادی-اجتماعی که مقصر آنها مکرون است، منحرف کرده و آن را به حوزه امنیتی بکشاند؛ جایی که گروه‌های تروریستی مقصر نامیده می‌شوند. با این اقدام مردم فرانسه بیش از هر چیز نگران مشکلات امنیتی و تحرکات تروریستی که جان آنها را هدف قرار می‌دهد، می‌شوند و در آنجاست که مکرون به‌عنوان یک منجی و ضامن برقراری امنیت در کشورش، تنفر از خود را به محبوبیت تغییر می‌دهد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط