
شوک ترامپیسم به ساختارهای آمریکا بهقدری پرشدت و پرسرعت بود که حتی پس از گذشت نزدیک به یک هفته، کنگره نتوانسته هوشیاری خود را بهدست بیاورد. در طول یک هفته گذشته، جریان حاکم بر آمریکا، تنها توانسته با مسدودسازی شبکههای اجتماعی برای رئیسجمهور آمریکا و هوادارانش، از بحرانیتر شدن اوضاع جلوگیری کند و به هر شکل ممکن قدرت را به رئیسجمهور بعدی واگذار کند. گویی هواداران ترامپ در حمله به کنگره، سر آمریکا را هدف قرار دادهاند که هیچکس نمیداند چه کاری درست است و چه کاری را باید انجام دهند.
شاید پس از مسدودسازی دسترسی ترامپ و هوادارانش از شبکههای اجتماعی، جدیترین اقدام پلیس فدرال آمریکا برای شناسایی، تعقیب و بازداشت عوامل حمله به ساختمان کنگره است. FBI برای شناسایی این افراد فراخوان داده و تصویر چندین نفر از افرادی را که در حمله شرکت داشتهاند منتشر کرده و از شهروندان خواسته است که در تعیین هویت آنها به پلیس کمک کنند. با وجود اینکه تاکنون بیش از 70 نفر از هواداران ترامپ دستگیر و زندانی شدهاند، افبیآی برای شناسایی فردی که گفته میشود در ساختمان کنگره بمب کار گذاشته، 50 هزار دلار جایزه تعیین کرده است.
در کنار اقدام پلیس، روز گذشته جمال بومن، نماینده نیویورک در کنگره آمریکا خواستار تشکیل کمیسیونی مشابه کمیسیون بررسی حوادث ۱۱ سپتامبر بهمنظور تفحص ابعاد مختلف حوادث اخیر کنگره شد. بومن در پیامی در حساب توئیتری خود آورد: «چه جهنمی در ششم ژانویه رخ داده است؟ چرا تروریستها توانستند وارد کنگره شوند؟ چرا آنها توانستند آزادانه از آن خارج شوند؟ چرا کنگره برای این حمله آمادهتر نبود؟ ما به جواب نیاز داریم.» او نوشت: «من طرحی را این هفته ارائه میکنم و تشکیل کمیسیونی به سبک کمیسیون یازدهم سپتامبر را برای تحقیق درخواست میکنم.»
سوال اساسی پس از اقدامات پلیس و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و حتی درخواستهای کنگره، اثربخشی این اقدامات است. بر فرض محال حتی اگر دونالد ترامپ نیز محاکمه شود آیا جریانی که او ایجاد کرده است، به پایان خود میرسد و نابود میشود؟ بهطور حتم چنین نیست و حتی اقداماتی که آمریکاییها تا به امروز با وجود تعارض با ارزشهایی همچون آزادیبیان انجام دادهاند، از دید برخی از رهبران کارآمد ارزیابی نشده است. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان یکی از این افراد است. او توقف حساب کاربری ترامپ در توئیتر را «مشکلساز» دانست.

رهبران آمریکا تلاش میکنند از هر ابزاری که در اختیار دارند برای رهایی از این وضعیت بهره ببرند و بر همین اساس توجه چندانی به تعارض این اقدامات با اصول دموکراسی و آزادی بیان ندارند. در این پرونده در کنار ترامپ و هوادارانش، بهطور حتم نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نیز بهدلیل اشتباه محاسباتی در تحلیل و پیشبینی این رخدادها، متهم هستند. این رخداد یکبار دیگر نیز در دهه 1960 اتفاق افتاده بود. در سال 1962 سازمان اطلاعاتی وقت درخصوص بحران خلیج کوبا پیشبینی نادرستی داشت و همین مساله باعث شد تا در سال 1979 آمریکا اقدام به تشکیل شورای اطلاعات ملی آمریکا کند تا این شورا استراتژیهای کوتاهمدت و بلندمدت این کشور را تبیین کند. این شورا وظیفه ارزیابی دقیق چالشهای پیشروی آمریکا در موضوعات سیاسی، اقتصادی، نظامی و حتی چالشهای بهداشتیای همچون گسترش بیماری ایدز را نیز بررسی کند.
اکنون با افشاشدن گفتوگوهای طرفداران ترامپ، مشخص شده که آنها علاوهبر تلاش برای قطع جلسه مشترک مجلس سنا و مجلس نمایندگان و فشار بر نمایندگان، بهطور مشخص بهدنبال نانسی پلوسی، رئیس دموکرات کنگره و «خائنان»ی همچون مایک پنس، معاون رئیسجمهور و جمهوریخواهانی بودند که از رئیسجمهور حمایت نکرده بودند. آنها آنطور که جیم بورگ، عکاس رویترز در توئیتهایش نوشته امیدوار بودند تا پنس را پیدا کنند و سپس او را «بهعنوان یک خائن» از درختی مقابل کنگره دار بزنند. افراد ناشناخته حتی یک چوبه دار در نزدیکی ساختمان کنگره برپا کرده بودند.
اکنون با توجه به اقدام هواداران ترامپ و ناتوانی نهادهای امنیتی در تحلیل طرفداران رئیسجمهور و اینکه آنها چه نقشهای را در سر داشتند، بهنظر میرسد آمریکا با توجه به تقویت این جریان نژادپرست افراطی، نیاز به ایجاد نهادی جدید برای رسیدگی به جریانها و گروههای افراطی که روزبهروز درحال رشد هستند، دارد.
معنای حمله به کنگره
هواداران دونالد ترامپ، چهارشنبه هفته گذشته کنگره آمریکا را تسخیر کردند. اهمیت حمله به کنگره همچنان در داخل ایران با مشکل «تعیین سطح اهمیت» روبهرو است. درباره واقعه حمله به کنگره بیشتر اخبار در ایران حول اهمیت حمله به کنگره هستند و اینکه قوه مقننه یک کشور مورد حمله قرار گرفته است و چند نفری نیز کشته شدهاند. بر همین اساس کل بار معنایی این حمله روی مکانی قرار داد که حمله به آن صورت گرفته است. در این شرایط است که در فضای داخلی بارها شنیده و خوانده میشود که خبرنگاران و تحلیلگران آمریکایی برای توصیف این واقعه از واژه «کودتا» استفاده میکنند.
باتوجه به برجستهشدن تنها یک بعد از واقعه رخداده در آمریکا یعنی «اهمیت کنگره» اینگونه نتیجهگیری میشود که حمله تعدادی معترض و تصرف و شلوغکاری چند ساعته آنها در یکی از صحنهای کنگره در دموکراسی آمریکایی خیلی مهم بوده و برای مقامات آمریکایی گران تمام شده است. سپس نتیجهگیری میشود که بهدلیل اهمیت کنگره در دموکراسی آمریکا حتی رفتن معترضان بهسمت آن نیز نقض دموکراسی است. تمامی این تعاریف اگر بخشی از واقعیت را توضیح دهند دچار اشکال نیستند، اما مشکل آنجاست که در ایران این گفتهها و برداشتها مهمترین دلایل اهمیت واقعه اشغال کنگره هستند. درست به همین دلیل است که برای بسیاری این سوال پیش آمده که واکنشها به این رخداد از سوی مقامات غربی دیگر بیش از حد شده است.
حقیقت آن است که واکنش مقامات غربی بسیار کمتر از حد انتظار بوده است و به همین دلیل هم آنها دنبال نقرهداغ کردن ترامپ هستند. بخش نادرست این ماجرا، برداشتهایی است که در ذهن ما شکل گرفته و آن هم تنها مربوط به برجسته کردن «مکان» مورد حمله قرار گرفته شده است.
برای بهتر مشخص شدن این موضوع باید بدانیم بهجز اهمیت «مکان» مساله «زمان» حمله نیز دارای اهمیت بوده است. نکته محوریتر در اینجا مساله زمان حمله است. اما وظیفه ما پرداختن کامل به مساله و روشنسازی تمامی ابعاد رخداد اشغال کنگره است.
فرمان اشغال دموکراسی
در نظام تفکیک قوای آمریکا از میان سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه مهمترین رکن مقدس «قوه مقننه» است که درقالب کنگره متجلی میشود. کنگره مظهر نمایندگی ملت و خانه مردم بهحساب میآید. این مساله الزاما شأن کارکردی را نشان نمیدهد زیرا اختیارات عمده برای اداره کشور در دست قوه مجریه است و حتی اموری که طبق قانون اساسی برعهده کنگره است مانند «اعلان جنگ» بهمرور عملا در دست قوه مجریه قرار گرفته است. در اینجا بحث بر سر میزان قدرت و اختیارات نیست، بلکه موضوع مهمشان مقدس بودن قوه مقننه دربرابر قوه مجریه است. در ذهن افکار عمومی، احتمال انحراف و حرکت قوه مقننه بهسمت دیکتاتوری مطلقا وجود ندارد اما این مساله پررنگ است که قوه مجریه احتمال دارد بهسمت سوءاستفاده از قدرت حرکت کند.در چنین شرایطی تنها نهادی که میتواند و باید مردم را از یک دیکتاتوری نجات دهد، قوه مقننه و یا همان مجلس است. این مساله بهخصوص در ذهن مهاجران اروپایی که مورد ستم و سرکوب دولتهای اروپایی قرار داشتهاند و پس از مهاجرت به قاره جدید نیز زیر سایه ظلم آنها بودهاند از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. کنگره در دموکراسی آمریکایی شأنی مقدس دارد. پس مورد حمله قرار گرفتن آن یعنی آسیبرساندن به مهمترین و مقدسترین نهاد دموکراسی در آمریکا که حافظ دموکراسی این کشور است و بزرگترین تضمین بر عدمانحراف قوه مجریه به حساب میآید. این مساله اهمیت مکان مورد حمله قرار گرفته شده را نشان میدهد.

اما همانطور که پیشتر گفتیم اهمیت «زمان» حمله مهمتر از «مکان» حمله بوده است. سوال اساسی اینجاست که کنگره با تمامی اهمیتش چه زمانی مورد حمله قرار گرفت؟ تهاجم به کنگره زمانی انجام گرفت که این نهاد درحال برگزاری جلسه تایید انتخابات ریاستجمهوری بود؛ جایی که قرار بود آینده و مشروعیت قدرت در قوه مجریه را تعیین کند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا بههمراه تعدادی از نمایندگان جمهوریخواه تلاش داشتند به بهای سنگینی، مانع از تایید نتیجه انتخاباتی شوند که تکلیف قدرت در قوه مجریه را مشخص میکرد و آن را از ترامپ به «جو بایدن» رئیسجمهور منتخب میداد. پس حمله به کنگره اگر از بعد زمانی دیده شود، هواداران ترامپ در یک روز بهصورت همزمان دو رکن اصلی نظام تفکیک قوا یعنی «قوه مقننه» و «قوه مجریه» را مورد حمله قرار دادهاند.
در این فرآیند اگر تنها اهمیت مکانی درنظر گرفته شود، حمله هواداران ترامپ به قوه مقننه بوده است. اما توجه به اهمیت زمانی حمله واقعیت ماجرا را نشان میدهد و مشخص میکند که بیش از کنگره، این حمله علیه قوه مجریه بوده است چراکه کنگره درحال انجام یکی از حساسترین وظایف خود یعنی انتقال دولت و جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت قوه مجریه مورد حمله قرار گرفته است و در این تهاجم هدف تضعیف مشروعیت قوه مجریه نیز بوده است. هواداران ترامپ با این اقدام در تلاش بودند تا به هر شکل ممکن مانع از تایید ریاست رئیسجمهور منتخب بر قوه مجریه شوند. در اینجا مشخص میشود که چرا تحلیلگران از واقعه حمله به کنگره بهعنوان «کودتا» یاد میکنند.
کودتا تعاریف مختلفی دارد اما درمجموع زمانی یک حرکت را کودتا مینامند که گروه کوچکی از افراد تلاش کنند قدرت حکومت را در دست بگیرند. این حرکت سیاسی، غیرقانونی بوده و معمولا توسط ارتش و یا مقامات ردهبالای کشور انجام میشود که ممکن است در برخی موارد، مورد حمایت مردم کشور باشد و در برخی موارد نیز اینگونه نباشد. مطالعات اخیر نشان میدهد، کودتا میتواند چهار پیامد مختلف داشته باشد که فقط به یکی از آنها منجر میشود. هواداران ترامپ با تسخیر کنگره بهدنبال بیاعتبار کردن دموکراسی در این کشور بودند و تلاش داشتند برخلاف خواست اکثریت، ترامپ را که در انتخابات بازنده شده بود را رئیسجمهور کنند.
در روزهای نخست، این ترامپ و هوادارانش بودند که در این پرونده نقشآفرینی کرده بودند، اما اکنون مشخص شده بخشی از مقامات امنیتی آمریکا نیز با ترامپ و هوادارانش همکاری کردهاند. این همکاری را «استیون ساند»، رئیس نیروی پلیس کنگره افشا کرده است. او پس از اینکه برخی قانونگذاران آمریکایی مدعی بودند رئیس نیروی پلیس کنگره برای مقابله با هجوم هواداران «دونالد ترامپ» به این ساختمان درخواست کمک نکرده، در مصاحبه با روزنامه «واشنگتنپست» افشا کرد که مقامهای امنیتی مجالس سنا و نمایندگان آمریکا مانع تلاشهای وی برای فراخواندن گارد ملی جهت مقابله با طرفداران ترامپ شدند که به ساختمان کنگره حمله کرده بودند.
وی در این باره توضیح داد، حتی بعد از آنکه بخش اطلاعاتی پلیس کنگره تخمین زد تعداد معترضانی که ترامپ از آنها برای حضور در واشنگتن و حمله به کنگره دعوت کرده بیش از تظاهراتهای گذشته خواهد بود، بازهم مسئولان ارشد او تمایلی نداشتند که گامهای رسمی برای اعزام گارد ملی بردارند.
به نوشته خبرگزاری «رویترز» به نقل از این مصاحبه، رئیس نیروی پلیس کنگره گفت که از مقامهای امنیتی مجالس سنا و نمایندگان برای درخواست آمادهباش گارد ملی درصورت نیاز سریع به پشتیبانی مجوز خواسته بود اما آنها این اجازه را به وی ندادند. ساند با تاکید بر اینکه درخواست وی از مقامهای بالادستی امنیتی برای کمک گرفتن از گارد ملی، 6 بار رد شد، اظهار داشت: «اگر گارد ملی را داشتیم، میتوانستیم مدتزمان طولانیتری تا موقع رسیدن ماموران بیشتر از سازمانهای امنیتی، آنها (مهاجمان) را عقب نگه داریم.» رویترز همچنین نوشت، «کنث راپوانو»، معاون وزیر دفاع آمریکا در امور دفاع داخلی و امنیت جهانی نیز هفته پیش گفته بود پنتاگون در تماسی که با پلیس کنگره داشته به آنها گفته نیازی به کمک از سوی گارد ملی نیست.