اتحادیه اروپا دیروز به فاصله ۴۸ ساعت مانده به دور دوم مذاکرات برای توقف تحریمهای امریکا در وین، هشت فرمانده سپاه، بسیج و پلیس را به لیست تحریمهای حقوق بشری خود اضافه کرد. سردار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران، سردار غلامرضا سلیمانی رئیس سازمان بسیج مستضعفین و سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه در بین تحریمهای جدید اتحادیه اروپا قرار گرفتند. در حالی که مذاکرات درباره لغو تحریمهای امریکا از جمله تحریمهایی اعمالی دونالد ترامپ از فردا در وین شروع خواهد شد، اتحادیه اروپا روز دو شنبه مجموعهای از تحریمهای جدید را با برچسب «حقوق بشر» علیه ایران اعمال کرد.
تحریمهای اتحادیه اروپا در شرایطی اعلام شده که ایران به طرفهای اروپایی اعلام کرده که امریکا علاوه بر تحریمهای برجامی، باید تحریمهای دوره ترامپ را هم بردارد، ولی حالا اروپاییان با اعمال تحریم با برچسب «حقوق بشری» نشانههایی از مصالحهناپذیری در وین از خود بروز میدهند.
سنگینی نطنز بر وین
همزمان، اقدام تروریستی روز یک شنبه در نطنز هم بر مذاکرات وین سنگینی میکند. البته ظاهراً برنامه این است که اقدام خرابکارانه روز یک شنبه در وین، بر مذاکرات وین اثر نگذارد.اروپا و امریکا، اهمیت خرابکاری روز یک شنبه را به «حادثه» کاهش دادهاند. اروپاییان میگویند نگرانند که «حادثه» نطنز نتیجه غیرسازندهای بر مذاکرات در وین بگذارد. یک مقام امریکایی هم که نامش فاش نشده، به واشنگتنپست گفته که امریکا «هیچ گونه نقشی» در حادثه نطنز نداشته، حتی دوستان روس هم میگویند «دشواری خاصی در روند مذاکرات دیده نمیشود»، اما ناظران درباره ادامه روند «مذاکره در وین، تروریسم در نطنز» هشدار میدهند.
یک مقام ارشد دولت «جو بایدن» که نام او فاش نشده دیروز به واشنگتنپست گفته که ما گزارشها درباره حادثه در تأسیسات غنیسازی نطنز در ایران را مشاهده کردهایم و تأکید کرده که ایالات متحده هیچ نقشی (در این حادثه) ندارد. او همچنین گفته که ما چیزی هم برای افزودن به گمانهزنیها درباره دلایل این حادثه نداریم. موازی با امریکا، سخنگوی کمیسیونر سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید که این اتحادیه هرگونه اقدامی را که باعث انحراف در مذاکرات جاری برجام در وین شود، رد میکند.
پیتر استانو در گفتگو با خبرنگاران گفت که این حادثه ممکن است اقدامی خرابکارانه باشد و اتحادیه اروپا با «نگرانی» حادثه روز یک شنبه را دنبال میکند. او تأکید کرده که مذاکرات وین برای بازگرداندن برجام به مسیر اصلی جریان دارد و هرگونه اقدامی که آن را منحرف کند مردود است. علاوه بر اتحادیه اروپا، برلین در موضعی جداگانه گفته که حادثه نطنز برای مذاکرات برجام در وین نمیتواند سازنده باشد. هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان افزود: «آنچه که ما اکنون از تهران میشنویم به ویژه از نطنز، چیز مثبتی برای مذاکرات نیست.»حتی دوستان روس هم میگویند که دشواری خاصی در روند مذاکرات وین دیده نمیشود.
سرگئی ریابکوف نماینده روسیه در وین دیروز پیش از آغاز دور دوم رایزنیها در وین گفت: «نیازی به واکنش بیش از حد در مذاکرات درباره برنامه جامع اقدام مشترک از جمله لغو احتمالی تحریمهای واشنگتن علیه ایران نیست.» ریابکوف اطمینان داد که جلسات بهرغم حادثه در تأسیسات هستهای نطنز ایران در این هفته ادامه خواهد یافت. ریابکوف افزود: «هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد؛ ما هیچ بنبست یا دشواری خاصی نمیبینیم؛ این لحظات طبیعی هستند. طرفین با انرژی رویکردهای خود را شکل میدهند. ما کمک سیاسی و فکری در یافتن راهحل میکنیم.»
وین از نطنز جدا نیست
با این حال، در تهران، در این باره نگرانی جدی وجود دارد که ادامه مذاکرات در چنین شرایطی، باعث شکلگیری یک روند جدید شود که طرفهای غربی، همزمان با روند مذاکره، کارتهای مذاکراتی ایران را از طریق اقدامات خرابکارانه از بین ببرند. محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران دیروز در اولین واکنش به تروریسم هستهای در نطنز گفت که «صهیونیستها میخواهند انتقام موفقیتها در مسیر لغو تحریمهای ظالمانه را از مردم ایران بگیرند، ولی ما اجازه نخواهیم داد و انتقام این اقدامات را از خود صهیونیستها خواهیم گرفت.»اشاره ظریف به «مسیر لغو تحریمها»، روند شروع شده در وین است و نشان میدهد که تیم هستهای دولت، دستکم در مرحله کنونی، در این باره با طرفهای مذاکراتی در وین هم عقیدهاند که اقدام تروریستی در وین، نباید بر روند مذاکرات اثرگذار باشد. ظریف که در مجلس صحبت میکرد، در عین حال گفت: «اتفاقاً این عمل زبونانه موضع ما را در مذاکرات قویتر خواهد کرد و طرفهای مذاکره باید بدانند اگر تاکنون با تأسیسات غنیسازی با ماشینهای نسل اول مواجه بودند الان نطنز میتواند مملو از سانتریفیوژهای پیشرفته با چند برابر توان غنیسازی باشد.» موضعگیری سخنگوی وزارت خارجه نیز، نشاندهنده رویکردی مشابه است.
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه در کنفرانس مطبوعاتی درباره نطنز گفت: «خرابکاری در تأسیسات هستهای نطنز برای جلوگیری از مذاکرات در خصوص برنامه هستهای انجام شد.» خطیبزاده همچنین گفت: «اگر هدف این بوده که توان ایران تضعیف شود، اینطور نبوده. تمامی سانتریفیوژهایی که از مدار خارج شدند از نوع IR۱ بوده و با سانتریفیوژهای جدید جایگزین میشود.»او گفته که «آنچه در نطنز رخ داد، نه صنعت هستهای ایران را به عقب برمیگرداند و نه در مسیر قطعی رفع تحریمها مؤثر است.» به گفته سخنگوی دستگاه دیپلماسی، «پاسخ ایران انتقام از رژیم صهیونیستی در جا و زمان خود خواهد بود.»
صالحی: با ۵۰ درصد ظرفیت بیشتر ادامه میدهیم
در حالی که مقامهای ایرانی مداخله رژیم صهیونیستی در تروریسم هستهای در نطنز را قطعی اعلام میکنند، درباره میزان آسیب به تواناییهای هستهای ایران، گزارشهایی متفاوت منتشر میشود. آژانس هنوز گزارش رسمی منتشر نکرده و سخنگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگوید که آژانس در این باره «با مقامهای ایران در ارتباط و تماس» است. نیویورکتایمز در گزارشی به نقل از منابع اطلاعاتی نوشته که در اثر انفجار روز یک شنبه در سیستم برق نیروگاه نطنز «ایران تا ماهها امکان غنیسازی اورانیوم را از دست داده است.»نیویورکتایمز گفته که دو منبع اطلاعاتی گفتهاند خسارت رخ داده در نیروگاه نطنز «به علت وقوع یک انفجار» بوده که «به طور کامل سیستم برقرسانی مستقل را که تأمین برق سانتریفیوژها برای غنیسازی اورانیوم را برعهده داشته» نابود کرده است. به نوشته نیویورکتایمز دو مقام اطلاعاتی ایالات متحده و اسرائیل تأیید کردهاند که در این حادثه اسرائیل نقش داشته است. همچنین روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» نوشته که تدارک و برنامهریزی طولانی برای «حمله» به تأسیسات نطنز انجام شده است. این روزنامه چاپ فلسطین اشغالی در گزارش خود مدعی شد: «جروزالم پست مطلع شد که حمله به تأسیسات کلیدی ایران در نطنز از مدتها قبل از مذاکرات جاری هستهای در وین میان ایران و قدرتهای جهانی تدارک و برنامه ریزی شده بود.»
با این حال علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی گفته که خللی در تأسیسات نطنز ایجاد نشده و «روند غنیسازی همچنان ادامه دارد.» وی گفت: «تا چند روز آینده به سرعت سانتریفیوژهای آسیب دیده با سانتریفیوژهایی با توان بیشتر جایگزین خواهند شد.» صالحی در خصوص برخی گزارشها از جمله گزارش نیویورکتایمز درباره عقبافتادگی سایت نطنز به مدت ۹ ماه گفت: «در کوتاهترین زمان سایت نطنز با ۵۰ درصد ظرفیت بیشتر به کار خود ادامه میدهد.(1)
شواهد از یک تقسیم کار هوشمندانه میان صهیونیست ها دولت بایدن و اتحادیه اروپا در ماجرای نطنز حکایت می کند
شریک جرم
تجربه اقدامات قبلی کشورهای غربی بهوضوح نشان میدهد ترور شهید فخریزاده، خرابکاری سالن مونتاژ نطنز و خرابکاری در سیستم برق این تاسیسات در فروردین 1400 همگی طراحی مشترک اروپا و آمریکا با رژیمصهیونیستی بوده است.جزئیات حادثه روز یکشنبه تاسیسات هستهای نطنز هنوز اعلام نشده است اما از لابهلای اظهارات علیاکبر صالحی و بهروز کمالوندی، رئیس و سخنگوی سازمان انرژی اتمی و همچنین مقام مطلع وزارت اطلاعات تقریبا مشخص میشود چه اتفاقی در این تاسیسات افتاده است. براساس گفتههای این سه منبع، بامداد روز یکشنبه در بخشی از شبکه برق تاسیسات غنیسازی شهید مصطفی احمدیروشن نطنز حادثهای رخ میدهد. مشخص نیست چگونه ولی آنطور که مقام مطلع در وزارت اطلاعات به سایت نورنیوز نزدیک به شورای عالی امنیت ملی گفته، فردی که هویت او همچنان نامشخص است، اقدام به ایجاد اختلال در سیستم برق مجتمع غنیسازی شهید احمدیروشن کرده و باعث قطع برقرسانی به یکی از سالنهای این مجتمع شده است.
منابع رسمی تاکنون جزئیاتی از چگونگی ایجاد اخلال در سیستم برقرسانی اعلام نکردهاند و مشخص نیست که چه تعداد سانتریفیوژ در این سالن در گردش بوده و با این اخلال نابود شدهاند تا بتوان واضح درباره میزان خسارات احتمالی سخن گفت. پس از این ماجرا رسانههای غربی مدعی شدند غنیسازی در نطنز متوقف شده و برای بازگشت به وضع قبلی به حدود 9ماه زمان نیاز است. اما سخنگوی وزارت امور خارجه در این رابطه گفته است: «اگر در این ماجرا هدف این بوده که توان هستهای ایران محدود شود، باید اعلام کنم که برعکس است. تمامی سانتریفیوژهایی که از مدار خارج شدند، از نوع1IR بودهاند و با نوع پیشرفته سانتریفیوژها جایگزین خواهند شد.»
این دومینبار در کمتر از یک سال گذشته است که در تاسیسات هستهای نطنز، بهسادگی و با استفاده از عوامل انسانی و بدون استفاده از روشهای پیچیده امنیتی و اطلاعاتی، حادثه رخ میدهد. بخشی از چرایی این حادثه را باید در نهادهای امنیتی که وظیفه تامین امنیت اماکن حساسی همچون تاسیسات غنیسازی را برعهده دارند جست و بخشی نیز در تعلل در پاسخ به ترور شهید محسن فخریزاده و حتی پیش از آن در حادثه سال گذشته نطنز. اگر پس از ترور شهید فخریزاده، پاسخی قاطع به رژیمصهیونیستی و سایر عوامل همکار در این پروژه داده میشد و تدابیر امنیتی و حفاظتی تاسیسات هستهای ارتقا پیدا میکرد، بهطور حتم حادثه روز یکشنبه آنهم توسط یک فرد که احتمالا پیمانکار پروژه نیز بوده است، اتفاق نمیافتاد. واقعیت تاسفبار این است که برخی در ایران با احتمالات بهدنبال احیای برجام هستند اما در ازای این توافق، حاضر به معامله بازدارندگی ایران هستند. ایران با شروطی مشخص حاضر به ادامه برجام شده اما بهطور حتم، احیای این توافق با تضعیف سایر مولفههای اقتدار همچون بازدارندگی ایران امکانپذیر نخواهد بود.
تروریسم؛ ابزاری برای مذاکره
از میانه اردیبهشتماه 97 و خروج آمریکا از برجام، برخی محافل سیاسی و رسانهای بهدنبال هر اقدام ماجراجویانه دولت ترامپ، به تهران پیشنهاد میکردند در برابر دولت جنگطلب(!) و دیوانه ترامپ، «صبر استراتژیک» داشته باشد و از هر پاسخی که منجر به یک جنگ بیسرانجام خواهد شد، پرهیز کند. ترس از اظهارات و اقدامات احمقانه رئیسجمهور آمریکا باعث شده بود همین جریانات، پس از انفجار مرکز مونتاژ سانتریفیوژها در محوطه باز سایت نطنز و حتی ترور سردار شهید قاسم سلیمانی هم تلاش کنند تجویز سابق را به خورد مردم ایران بدهند.پس از شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری 2020، جریانی که مخالف پاسخ به اقدامات ماجراجویانه آمریکا بود، به تهران پیشنهاد کرد برای احیای توافق هستهای، نهتنها در برابر اقدام ماجراجویانه آمریکا، «صبر استراتژیک» را سرلوحه امورش قرار دهد که این مدل را در برابر رژیمصهیونیستی و احتمالا سایر ماجراجویان منطقهای نیز از خود نشان دهد تا نکند به مذاکرات احتمالی برجامی که رد آن در سخنرانیهای انتخاباتی جو بایدن به چشم میآمد، خدشهای وارد شود. پس از مشخص شدن نتایج انتخابات در آمریکا، هیچ چشمانداز ملموسی برای بازگشت به برجام از سوی واشنگتن وجود نداشت اما در تهران، آنها که در انتظار اظهارنظر و یا حداقل یک توئیت در اینباره بودند، امیدوار به احیای برجام بودند و ازاینرو تلاش میکردند از هر اقدامی که در آمریکا آن را «تنشزا» میخوانند، پرهیز کنند.
در چنین فضایی، محسن فخریزاده، دانشمند هستهای کشورمان در آذر 99 در روز روشن به شهادت رسید. بلافاصله پس از این رخداد همان محافلی که توصیه میکردند در برابر ترامپ دیوانه، بهگونهای عمل نکنیم که کشور درگیر جنگ شود، خواهان همان صبری شدند که به قول خودشان استراتژیک بود. اینبار به جای ترامپ، ایران باید در برابر بنیامین نتانیاهو و رژیمصهیونیستی که گفته میشد عامل این عملیات ترور بوده، صبر بهاصطلاح استراتژیک میکرد تا نکند به مذاکرات برجامی خللی وارد شود. چند روز بعد که مجلس شورای اسلامی «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» را در پاسخ به این ترور تصویب کرد، باز همان صداها بلند شد که این مصوبه مانع مذاکرات برجامی خواهد شد.
سهشنبه 17 فروردینماه هفته گذشته و همزمان با آغاز نشست کمیسیون مشترک ایران و 1+4 در وین، پس از اینکه کشتی ایرانی ساویز در دریای سرخ دچار سانحه شد، بار دیگر این جریان، تهران را دعوت به صبر کرد؛ چراکه مدعی بود در وین مذاکرات آنقدر نتیجهبخش بوده که رژیمصهیونیستی برای ممانعت از بازگشت آمریکا به برجام، چنین ریسک بزرگی کرده و کشتی ایرانی را زده است.
اگر بخواهیم این توجیه را بپذیریم که صهیونیستها در پشت هر اقدام خرابکارانه ایستادهاند تا مانع از بازگشت آمریکا به برجام شوند و ایران باید با هوشمندی و صبر(!) استراتژیک ضربات را تحمل کند، چگونه میتوان به این سوال پاسخ داد که چرا پیش از این و در زمان اوباما صهیونیستها از این ابزار برای ممانعت از حصول توافق بهره نبردند؟ واقعیت این است که حتی درصورت بازگشت آمریکا به برجام، از این توافق هستهای بیش از یک پیکر نحیف چیزی باقی نمانده است. اکنون تمام شرکتها میدانند که هر شکلی از توافق در بهترین حالت تا پایان دولت بایدن دوام دارد و با تغییر رئیسجمهور آمریکا، هر آن احتمال خروج از توافق وجود دارد. نکته نگرانکننده این است که این دوره احتمالا کمتر از 4 سال خواهد بود؛ چراکه با آغاز رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ترامپ و دیدگاههای او این شرکتها را تهدید خواهند کرد تا زودتر از ایران خارج شوند. بنابراین با وجود احیای برجام، نمیتوان از این توافق، انتظار قبلی را داشت. با این شرایط آیا میتوان این ادعا را پذیرفت که رژیمصهیونیستی در زمان انعقاد برجام تماشاچی بوده و در بدترین حالت لابی کرده است اما اکنون و برای احیای این توافق، ریسکهای عظیم و خطرناک میکند؟
تکرار تاریخ
برای آنها که نمیخواهند از تاریخ درس بگیرند، هیچ گریزی جز تکرار وجود ندارد. ایران پیشتر با وقایعی مشابه ترور و اقدامات خرابکارانه مواجه بوده است اما باید دید که آیا آن اقدامات هم برای جلوگیری از حصول توافق بوده یا دلیل دیگری در پس آن نهان است؟ پیش از حادثه اخیر در نطنز، در آذر 99، شهید محسن فخریزاده در آبسرد ترور شد. در آن زمان بسیاری از تحلیلگران غربی و هواداران داخلی «هر شکلی از توافق» مدعی بودند، ترور شهید فخریزاده تلهای برای ایران و یا پوست موز زیر پای دولت بایدن است اما در همان زمان مارک دوبوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسیها در توئیتی نوشت در فرصت دو ماه تا روی کار آمدن بایدن، «آمریکا و اسرائیل فرصت زیادی دارند تا آسیب سختی به نظام ایران وارد و اهرم فشاری برای دولت بایدن ایجاد کنند.»توئیت او که موسسه تابعهاش بهعنوان لابی قدرتمند رژیمصهیونیستی در آمریکا شناخته میشود، نشان میداد که ترور میتواند دست دولت بایدن برای مذاکره با ایران را بازتر از قبل کند. در همان زمان «فرهیختگان» در گزارشی با عنوان «سفارش دموکراتها، اجرای صهیونیستها» نوشت که باراک اوباما پس از ورود به کاخ سفید تلاش کرد با دیپلماسی با ایران وارد تعامل شود و در این راستا دو نامه به رهبر معظم انقلاب مینویسد و حتی تیم مذاکرهکنندهاش را نیز معرفی میکند اما با بروز فتنه 88، او دیپلماسی را کنار میگذارد و همانند ترامپ ولی با همکاری متحدان اروپاییاش، فشار حداکثری با اعمال تحریمها را در دستورکار قرار میدهد. چندماه بعد در 22 دیماه 88، شهید مسعود علیمحمدی، دانشمند فیزیک دانشگاه تهران ترور میشود.
در بازهای دوساله، مجید شهریاری، داریوش رضایینژاد و مصطفی احمدیروشن نیز توسط سرویسهای بیگانه به شهادت میرسند. از بین این 4 دانشمند، رضایینژاد و احمدیروشن در مرداد و دی 90 یعنی برههای به شهادت رسیدهاند که عمان واسطه مذاکرات محرمانه بین تهران و واشنگتن شده بود. براساس آنچه علیاکبر صالحی، وزیر امورخارجه وقت ایران گفته، رهبر انقلاب از اواسط سال ۱۳۹۰ به او مجوز مذاکره با آمریکا را دادهاند. دقیقا پس از پذیرش مذاکره و فراهم کردن شرایط برای مذاکره در اوایل تابستان و اواخر زمستان 91 بود که روند ترور دانشمندان ایرانی برای چند سال متوقف میشود تا این ابهام پیش بیاید که آیا ترور دانشمندان ایرانی ابزار فشار آمریکا بر تهران برای آمدن پای میز مذاکره بوده است؟ پس از ترور شهید فخریزاده، واشنگتنپست در یادداشتی نوشت: «آن ترورها بیش از آنکه راهبند رسیدن به یک راهحل دیپلماتیک باشند، زمینههای رسیدن به آن را فراهم کردند.
آن رشته از قتلها بههمراه رژیم قدرتمند تحریمهای بینالمللی و حملات سایبری آمریکا و اسرائیل، فشارها بر ایران برای رسیدن به یک دستاورد دیپلماتیک در دوران اوباما را افزایش دادند.» در آن سالها، آمریکا با بررسی گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی پی به توسعه برنامه هستهای ایران برده بود و بهدلیل اینکه ابزارهایی همچون تحریم و حملات سایبری، فاقد کارایی لازم بودند، بهدنبال مهار ایران در پای میز مذاکره بود. اوباما یک سال بعد و کمتر از دو هفته پس از توافق ژنو در آذر 92 در مرکز سابان موسسه بروکینگز بهصراحت گفت اگر گزینهای داشت که در آن «ایران یکیک پیچها و مهرههای برنامه هستهای خود را از بین میبرد و امکان داشتن برنامه هستهای را برای همیشه از دست میداد و در اثر آن، از شر همه تواناییهای نظامیاش رها میشد» این گزینه را انتخاب میکرد اما بهدلیل اینکه چنین امکانی فراهم نبود، او وارد مذاکره با دولت روحانی شد تا به گفته خودش جلوی دستیابی ایران به سلاح هستهای را بگیرد.
اقدام اروپایی-آمریکایی به نام رژیمصهیونیستی
رژیمصهیونیستی در انجام اقدامات عمده و یا پیچیده، متکی به متحدانش است. بهعنوان نمونه ویروس نرمافزاری استاکسنت که برای نخستینبار در سال 2010 کشف شد به رژیمصهیونیستی نسبت داده شد، اما پیچیدگیهای این اقدام موجب شد تا دیگر بازیگران پشتپرده نیز تا حدی لو بروند. پس از آن بود که مشخص شد آمریکا، هلند، انگلیس، آلمان و فرانسه نیز در پشت طراحی ویرس استاکسنت نقش داشتهاند. هدف از ساخت این ویروس نفوذ به تاسیسات هستهای ایران و با مشکل مواجه کردن آبشارهای سانتریفیوژ در تاسیسات غنیسازی بود؛ اقدامی که اگر بهطور کامل به اهدافش میرسید میتوانست باعث انفجارهای شدیدی در نطنز شود. به هر روی، در آن زمان رسانههای غربی و حتی رسانههای کشورهای همکار در این پروژه نیز تلاش میکردند استاکسنت را با مارک رژیمصهیونیستی به جهان عرضه کنند.برای توضیح بیشتر باید کمی به گذشته بازگشت. نخستین شهید رسمی هستهای ایران، دکتر مسعود علیمحمدی در تاریخ 12 ژانویه 2010 (22 دی 1388) به شهادت رسید. پرونده این ترورها که شروعش با ترور مصطفی احمدیروشن بود در 11 ژانویه 2010 (21 دی 1390) و با جدیشدن مذاکرات میان ایران و غرب پایان یافت. برخی کارشناسان مدعی هستند رژیمصهیونیستی عامل این ترورها بوده و به این دلیل دست به چنین جنایاتی زده است، چرا این ترورها پس از آغاز مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا در عمان، بهیکباره متوقف شد و دیگر تا ترور شهید فخریزاده ادامه پیدا نکرد؟ به عبارت سادهتر با جدیشدن مذاکرات، آمریکا حاضر به پشتیبانی اطلاعاتی و امنیتی در این پروژه نشده و از تلآویو نیز خواسته تا در این راستا فعالیتی نداشته باشد. با این حال پرونده هستهای ایران بهقدری برای صهیونیستها حیاتی بود که آنها میتوانستند با تخطی از دستورات غرب اقدامات خود را انجام دهند، اما چرا چنین نکرد؟ نکته ماجرا آن است که تلآویو ترورها را با امکانات آمریکا و دیگر کشورهای غربی انجام میداده است و هنگامی که آنها همکاری خود را با رژیمصهیونیستی در زمینه ترور تغییر دادند، دیگر تلآویو قادر به انجام عملیاتهای سخت نبود.
سوال اینجاست که اگر سالها قبل بهدلیل مخالفت و عدمپشتیبانی آمریکا و متحدانش، عملیاتهای رژیمصهیونیستی متوقف شد، چرا بهیکباره این روند از سر گرفته شد و اقدامات خرابکارانه علیه تاسیسات هستهای و دانشمندان آن در دستور کار قرار گرفت؟ چرا در شرایط فعلی که آمریکا درحال مذاکره برای بازگشت به برجام است، واشنگتن از اقدامات تلآویو برای اخلال در مذاکرات هستهای، جلوگیری نمیکند؟ پاسخ به این سوال را نمیتوان در اظهارات مقام آمریکایی یافت که با واشنگتنپست گفتوگو کرده و گفته «آمریکا گزارشهای حادثه نطنز را دیده است، اما هیچ نقشی در آن نداشته است.»
تجربه اقدامات قبلی کشورهای غربی بهوضوح نشان میدهد ترور شهید فخریزاده، خرابکاری سالن مونتاژ نطنز و خرابکاری در سیستم برق این تاسیسات در فروردین 1400 همگی طراحی مشترک اروپا و آمریکا با رژیمصهیونیستی بوده است. صهیونیستها که حتی در محدودهای به کوچکی نوار غزه، تواناییهای اطلاعاتی و امنیتیشان محک خورده است، بهطور حتم فاقد توانایی فنی، نظامی و اطلاعاتی عملیات در نطنز بودهاند، اما اگر لشکری از سرویسهای اطلاعاتی غربی آن را تغذیه کنند، مساله فرق میکند. اما چرا غرب اقدامات خود را در منطقه توسط و یا تحت نام رژیمصهیونیستی انجام میدهد؟
عمق وابستگی و عامل غرب بودن رژیمصهیونیستی
پیدایش رژیمصهیونیستی و ادامه حیات آن همیشه از اساس وابسته به کمکهای خارجی اروپا و آمریکا بوده است. این کمکها الزاما تقویتکننده این رژیم نیستند بلکه ادامه موجودیت صهیونیستها به آنها وابسته است. یکی از حوزههای کمک به تلآویو، نظامی است. ارتش رژیمصهیونیستی بدون کمکهای مالی، تسلیحاتی و حتی آموزشی آمریکا نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. آمریکا سالانه 5/3میلیارد دلار به شکل مستقیم در قالب تسلیحات دراختیار رژیمصهیونیستی قرار میدهد. این اما مشهودترین نقطه کمکهاست زیرا در این کمکها، تسلیحاتی بهشدت پیشرفته دراختیار صهیونیستها قرار داده میشود اما با این وجود واشنگتن از فروش تسلیحاتی رده پایینتر نیز به کشورهای منطقه ممانعت میکند تا برتری نظامی رژیمصهیونیستی در منطقه حفظ شود.بهعنوان مثال ارتش آمریکا به مصر جنگندههای اف-16 میفروشد اما به جز مدل پایین این جنگندهها در برابر اف-16های ارتش رژیمصهیونیستی، تجهیزات این جنگندهها از مدلهای مشابه فروختهشده به کشورهای دیگر نیز پایینتر است و بدتر از آن این جنگندهها نمیتوانند تسلیحات پیشرفته حمل کنند. بهعنوان مثال جنگندههای مصری اجاره حمل موشک هوابههوای میانبرد AIM-120 آمرام را ندارند و مجبورند از نسل پیشین موشکهای هوابههوای آمریکا موسوم به AIM-7 اسپارو استفاده کنند. موشک اسپارو از سال 1956 میلادی وارد خدمت آمریکا شده است و برد موثری تا 40 کیلومتر دارد اما موشک آمریکا از سال 1991 وارد خدمت شده است و برد 105 کیلومتری دارد. به جز آن جنگندههای ارتش مصر قابلیت استفاده از سلاحهای دوربرد هوابهزمین را نیز ندارند.
در سالهای اخیر مصر به همین دلیل به دنبال خرید جنگنده از فرانسه و روسیه رفته است که به همین خاطر با فشارهای آمریکا مواجه شده است. آمریکا در سه مرحله به تقویت نظامی رژیمصهیونیستی میپردازد. در مرحله اول پول و بهترین تجهیزات نظامی را در اختیار صهیونیستها میگذارد؛ در مرحله دوم از فروش تسلیحات پیشرفته به کشورهای منطقه جلوگیری میکند و در مرحله سوم حتی مانع این میشود که کشورهای منطقه از دیگر سازندگان سلاح خرید انجام دهند. با تمامی این اقدامات ارتش رژیمصهیونیستی باز نیازمند انجام تمرینات نظامی با ارتش آمریکاست زیرا درغیر این صورت احتمال تضعیفش بالا میرود. صهیونیستها تنها در برخی سامانههای نظامی توانایی طراحی و نه تامین قطعات را دارند.
همانند ترکیه که پهپادی مانند بایرکدار را میسازد اما نه طرح و نه قطعات هیچکدام متعلق به ترکیه نیست بلکه براساس نیازهای ترکیه یک نقشه موجود برای ساخت پهپاد از شرکتهای بریتانیایی خریداری شده است و قطعات آن نیز بهخصوص از کانادا وارد میشود. رژیمصهیونیستی نیز به دلیل نیازهای متفاوتش مجبور شده برخی از سلاحها را طراحی کند. بهعنوان نمونه به دلیل زیرآتش قرار داشتن شهرکهای صهیونیستنشین، این رژیم مجبور شده است دست به طراحی سامانهای با ویژگیهای گنبد آهنین بزند. تقریبا هیچ دولتی در جهان با تهدیدات مشابه تلآویو روبهرو نبود که بخواهد هزینههای ساخت یک سامانه پیشرفته را متحمل شود.
با این حال صهیونیستها به دلیل نیازشان دست به طراحی این سامانه زده و با فشار لابیهای خود در آمریکا ارتش آمریکا را وادار کردند که در طراحی سامانه، هزینهها و تامین قطعات به صهیونیستها کمک کند. به همین دلیل است که جابهجایی و استفاده از گنبد آهنین توسط صهیونیستها منوط به صدور مجوز از سوی واشنگتن است. در سایر حوزهها نیز وضع چنین است. رژیمصهیونیستی از اساس قادر به اقدامات بلندمدت یکجانبه بدون استفاده از ظرفیتهای متحدانش نیست. اگر در گذشته و در فضای حضور دولتهای ضعیف در این منطقه صهیونیستها میتوانستند مانوری حداقلی بدهند اما در چند سال گذشته این فضا از منطقه رخت بربسته است.
در دهههای پیشین بهخصوص پس از جنگ جهانی دوم کشورهای عربی تازه از یوغ استعمار گریخته بودند و همچنان مورد هدف و انتقامجویی از آنان بودند اما درحال حاضر شرایط تغییر کرده و کشورهای منطقه از استحکام و قدرت بیشتری برخوردار شدهاند. تلآویو دیگر همان قدرت مانور محدود را نیز ندارد. چه اینکه در همان دوره نیز بهشدت وابسته آمریکا بود. صهیونیستها این مساله را در جنگ 1973 نشان دادند زمانی که بهشدت تحتفشار بودند با ایجاد یک خط ارسال تسلیحات توسط آمریکا از شکست فرار کرده و موفق به تثبیت خطوط نبرد شدند. این مساله نشان میدهد صهیونیستها در اوج قدرتشان نیز بدون آمریکا قادر به حرکات عمده به شکل مستقل نبودهاند.
چرا با مارک رژیمصهیونیستی؟
یکی از نخستین دلایلی که غربیها برای انجام اقداماتشان در منطقه از رژیمصهیونیستی بهره میگیرند، انگیزههای این رژیم برای بقا است که باعث شده تلآویو روی برخی از پروندههای منطقهای تمرکز کند. گرچه تلآویو بهتنهایی قادر به انجام اقدامات عمده نیست، اما بهدلیل تمرکزی که روی منطقه دارد، همکار خوب برای اجرا و مشارکت در این پروژههاست. مورد دوم به تلاش غربیها برای مطرحکردن رژیمصهیونیستی بازمیگردد. رژیمصهیونیستی شبیهترین و مطمئنترین متحد در منطقه به غربیهاست. برخلاف سایر کشورهای منطقه که ممکن است پس از اینکه قدرتمند شدند، از مدار غرب فاصله بگیرند و یا اینکه با انقلابی مردمی سرنگون شوند، در سرزمینهای اشغالی هیچیک از این دو حالت امکانپذیر نیست.به همین خاطر و همچنین برخی از دلایل دیگر است که غربیها رژیمصهیونیستی را نقطهای برای حضور در غرب آسیا برای خود درنظر گرفتهاند. غرب با مسلحکردن صهیونیستها، این رژیم را بهسمت بیثباتسازی منطقه هدایت میکند تا در این وضعیت کشورهای موجود نتوانند توسعه و پیشرفت را تجربه کنند. اقدامات جنگی رژیمصهیونیستی علیه لبنان، سوریه، عراق و ایران در همین چارچوب قابل بررسی است. اگر اقدامی شرورانه در منطقه به نام رژیمصهیونیستی زده شود، این موضوع میتواند وزن تلآویو در منطقه را افزایش داده و دیگران را از صهیونیستها بترساند. چنین مسالهای در سایه ضعفهای ذاتی رژیمصهیونیستی بهشدت لازم است.
مورد سومی که غرب را بهسمت اقدامات تخریبی در منطقه با مارک رژیمصهیونیستی میکشاند، جلوگیری از مواجهشدن با برخی تهدیدات است. غرب برای جلوگیری از هدف قرار گرفتن منافعش در منطقه، مسئولیت اقداماتش را به شکل رسمی نمیپذیرد و سعی میکند آن را تحت پوشش رژیمصهیونیستی انجام دهد. با این وجود در برخی مواقع غرب خود برای نگهداری از صهیونیستها وارد میدان شده است. زیرا گرچه گاهی اوقات رژیمصهیونیستی بهعنوان نیروی نیابتی میتواند اقداماتی را بهنفع غرب انجام دهد اما هنگامی که با خطر موجودیتی روبهرو شود، آمریکا برای حفظ این دارایی ارزشمند شخصا وارد رویارویی با دیگران میشود.
باید مستقیما به سراغ «سر مار» رفت
«فرهیختگان» در مطلبی با عنوان «نقشه تهران برای «تلآویو»» که روز یکشنبه 22 فروردینماه منتشر شد، با ارائه تحلیلی مناسب پیرامون زیربنای اتفاقات منطقه و مذاکرات هستهای در شرایط فعلی پیشنهاد کرده بود، ایران مستقیما به سراغ رژیمصهیونیستی برود زیرا در موضوع فعلی استقرار نظامی آمریکا و مساله هستهای موضوع اصلی نیستند و فعلا برای تغییر محاسبات غرب و مجبورکردن آن به امتیازدادن و متوقفکردن جنگ اقتصادی، اقداماتی مانند کاهش تعهدات برجامی و یا جنگ نامتقارن نظامی علیه آمریکا در منطقه کارا نیستند، بلکه نقطه اصلی و موضوع اصلی رژیمصهیونیستی است؛ چراکه آمریکا برای حضور بلندمدت خود در منطقه نیازمند سرپلی مطمئن است؛ سرپلی که مانند یک کشور در منطقه مستقرشده و دارای جمعیت، دولت، ارتش و زیرساختهای اقتصادی باشد. موجودیتی که از نگاه آمریکاییها حتی درصورت شکست واشنگتن یا عقبنشینی این کشور از غرب آسیا باید همچنان در این منطقه حضور داشته باشد. با وجود این دیدگاه اما رژیمصهیونیستی بهدلیل تناقضات درونی و مواجهه با بحران فعلا باری بر دوش آمریکا شده است و کاخسفید میکوشد با دستزدن به اقدامات متهورانهای که میتواند هزینههای زیادی برای آمریکا داشته باشد همچنان حیات این رژیم را حفظ کند.در سایه بحرانهای فعلی و درحال تشدید رژیمصهیونیستی، سیاستهای آمریکا درقبال هرگونه پرونده مرتبط با منطقه متاثر از وضعیت بغرنج تلآویو است. بهعنوان مثال در شرایطی که صهیونیستها دچار بیثباتی و مشکل هستند واشنگتن نمیتواند بهراحتی دست به برداشتن تحریمهای ایران بزند، زیرا این اقدام خود تشدیدکننده تغییر در موازنه قوای منطقهای علیه رژیمصهیونیستی است، حتی اگر ایران بهزعم کشورهای اروپایی به ساخت سلاح هستهای نزدیکتر شده باشد و این مساله برخلاف منافع آمریکا باشد. اما مساله عالیتر برای واشنگتن تلاش برای عدمتغییر شدید توازن علیه رژیمصهیونیستی خواهد بود و بهسختی بتوان کاخسفید را به برداشتن تحریمهای ایران راضی کرد.
محور مقاومت باید با درک این مساله بداند برای اثرگذاری بیشتر فشارهایش در جنگ نامتقارن برای فشار به آمریکا جهت لغو تحریم و فشار اقتصادی به ایران، سوریه و لبنان باید فشارها به رژیمصهیونیستی را مستقیما افزایش دهد. فشارهای منحصر به آمریکا برای مجبورکردن واشنگتن به تغییر محاسبات کافی نیستند، زیرا کاخسفید با آگاهی حدودی از تبعات اقداماتش برای مواجهه با محور مقاومت وارد تنشها شده تا فشار را از رژیمصهیونیستی کم کند. راه مناسب نشانه گرفتن طرحهای جنگ نامتقارن محور مقاومت مستقیما بهسمت رژیمصهیونیستی است. ایران به هر میزان بر تولیدات مواد هستهای خود بیفزاید، هر مقدار اروپاییها به همین دلیل فشار به آمریکا را افزایش دهند و به هر میزان محور مقاومت فشارهای نظامیاش علیه نظامیان آمریکایی را بیشتر کند، اولویت اصلی برای واشنگتن جلوگیری از برهمخوردن توازن قوا علیه رژیمصهیونیستی است.
ایران و اعضای محور مقاومت اگر بهدنبال برگه امتیاز موثری هستند باید ضمن ادامهدادن سیاستهای هستهای خود و تشدید فشار نظامی نامتقارن علیه آمریکا، سراغ راههای موثر برای فشار علیه رژیمصهیونیستی بروند. در آن صورت است که آمریکا ناگزیر از امتیازدهی به محور مقاومت خواهد شد تا این محور فشارهایش را از رژیمصهیونیستی بردارد و حیات تلآویو بهزعم واشنگتن ادامه یابد. بهقولی «سر مار» در تنشهای فعلی ایران و آمریکا، رژیمصهیونیستی است و باید مستقیم بهسمت آن رفت.(2)
باید از اتفاق نطنز به نفع خودمان استفاده کنیم
رضا بردستانی: یک کارشناس مسائل هستهای با تاکید بر این مسئله که: «جایگاه و مرتبهی ایران در منطقه متمایز از بسیاری از کشورها از جمله ترکیه و عربستان است» به آفتاب یزد گفت: «ایران به استقلال استراتژیک دست یافته، پس اگر میبینیم به عنوان یک قدرت منطقهای روی این کشور حساب ویژه باز میکنند یعنی استراتژیهای سیاسی این کشور وابسته به هیچ قدرتی نیست و هرچه میگوید از درون و با تکیه بر قدرت خود میگوید.»ابوالفضل ظهرهوند ضمن آن که فصل الخطاب هر مذاکرهای را رهنمودهای مقام معظم رهبری اعلام میکند میافزاید: «اگر بنا بر مذاکره نکردن بود که اکنون تیم مذاکره کنندهی ایران در وین حضور نداشت پس معلوم میشود مقامات ارشد جمهوری اسلامی و دکترین نظام جمهوری اسلامی ایران مشکلی با اصل مذاکره به عنوان ابزار دیپلماسی ندارد آن چه مهم و محل اختلاف است مسیر مذاکره و دستاوردهای مذاکرات است که چنانچه مراقب نباشیم برای همیشه باید گوش به فرمان غربیها باشیم!» ظهرهوند متذکر میشود: «وقتی مقام معظم رهبری گفته است رفع تمامی تحریم ها، تکلیف روشن و مواضع شفاف است پس مذاکره بر سر رفع تحریمهای اوباما یا کنگره یا ترامپ یا در ارتباط با برجام یا فقط تحریمهای هستهای نکتهی انحرافی است و اگر کسانی هشدار میدهند صرفاً به این دلیل است که در زمین برجام کلاه سرمان نگذارند!
آمریکا میخواهد ایرانیها را «قورباغه پزون» کند
ابوالفضل ظهرهوند ضمن انتقاد از کسانی که اخبار خرابکاری در تاسیسات هستهای در نطنز را تماماً به سمت اسرائیل هدایت میکنند بیان میدارد: «هر حرکتی علیه ایران صورت بپذیرد زیر سر آمریکا است در این میان اساساً انگشت اتهام به سمت یک کشور گرفتن تبرئهی کشورهای دیگر و آدرس غلط دادن به افکار عمومی است!» وی خاطرنشان میکند: «در این رابطه ما باید هوشیار بوده، دشمن را به صورت یک منظومه بنگریم نه بخشی از یک پیکره، مگر میشود اسرائیل بدون اطلاع، کمک و حمایت آمریکا و اروپا علیه ایران دست به اقدامی بزند؟» این کارشناس مسائل هستهای ادامه میدهد: «مذاکره برای این گونه اوقات است که پشت میز بنشینیم و با اقتدار مطالبه کنیم که عامل خرابکاری که بوده؟ این گونه رفتارها چه مناسبتی با اصل مذاکره دارد؟ خواست و مطالبهی ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و یک بازیگر بینالمللی بعدِ این خرابکاری و حملات تروریستی چیست؟ نه این که تا مسئلهای پیش میآید فقط اصل مذاکره را زیر سوال ببریم. در مذاکره که اتفاقی نمیافتد در هر صورت ما در یک جایی باید حرف هایمان را بزنیم و کجا بهتر از جایی که همهی قدرتها هستند!؟» ظهرهوند میگوید: «من معتقدم آمریکاییها میخواهند با لفاظی و بازی با کلمات ایرانیها را به اصطلاح «قورباغه پزون» کنند، ما نباید چنین اجازهای بدهیم، ایرانیهای سختیهایی که باید متحمل بشوند را شدهاند الان وقت دیدن نتیجهی سالها صبر و مقاومت استراتژیک است حالا تیمی باید پای در مذاکرات بگذارد که درک درستی از تراز جمهوری اسلامی و جایگاه ایران در منطقه و تمام دنیا داشته باشد این جا دلسوز میخواهیم غیرتمند میخواهیم اشخاصی با تفکرات انقلابی که ضمناً از مذاکره سر در بیاورند در این گونه مواقع ترسوها جز امتیاز دادن و تا خرخره مملکت را اسیر توافقات کردن هنری ندارند. »نگاه حزبی به منافع ملی ممنوع!
ظهرهوند میگوید: «من کاری به چپ و راست ندارم، اصلا این جا جای دعواهای حزبی و انتخاباتی نیست، شاید اصلا از درون به غربیها پالسهایی نیز داده باشند این که نشد منافع ۸۰ میلیون ایرانی اسیر خواستهای حزبی شود پس وقتی پای منافع ملی و استقلال یک کشور در میان است قطعا باید گفت نگاه حزبی ممنوع!»مذاکره برای صیانت از ظرفیتهای ملی ۴۳ساله
ظهرهوند معتقد است: آنچه که منافع ملی ما را تامین میکند صیانت از ظرفیتهای ملی و موقعیتهایی است که در این ۴3 سال به آن رسیدیم. نه ادامه مذاکرات و نه قطع مذاکرات. بحث سر این است که چرا مذاکره میکنیم و در این مذاکرات چه میخواهیم به دست آوریم. اصلا مذاکره فرصتی به ما داده است که دیدگاهها و مواضعمان را مطرح کنیم و باید در روندی که مذاکرات تا کنون پیش رفته تجدید نظر کنیم. وی ادامه میدهد: مذاکره تنها یک ابزار است. قرار نیست که ما با دنیا قهر کنیم هر فرصتی که پیش آید نظرات و دیدگاه هایمان را میگوییم و از منافع ملیمان دفاع میکنیم.اجازه نداریم منافع ملی را قربانی کنیم
ظهرهوند به آفتاب یزد میگوید: به این مسئله که مذاکره کنیم یا خیر اعتقادی ندارم چون به نظر بنده مذاکره هدف نیست مذاکره ابزار است آنچه که مهم است منافع و امنیت ملی است. با روندی که مذاکرات پیش میرود موافق نیستم چون همان طور که رهبری فرمودند لغو همه تحریمها باید باشد نه فقط تحریمهای هستهای یا تحریمهایی که در زمان اوباما و ترامپ وضع شده است بنابراین فقط این یک بازی است در این تله اگر جلو رویم قطعا نظام تحریمها برداشته نخواهد شد و ساختار تحریمها باقی میماند یعنی اگر مراقب نباشیم ممکن است امتیاز بدهند و در نهایت کسانی که طرفدار برجام هستند آن را به عنوان دستاورد به افکار عمومی بفروشند. این یعنی قربانی کردن منافع ملی پای منافع حزبی و جناحی که هیچ کس حق ندارد چنین رفتاری از خود بروز دهد!وسط رینگ یا گوشهی رینگ؛ جایگاه ایران کجا است؟
این کارشناس مسائل هستهای ادامه میدهد: بحثی که باید به آن توجه میکردیم و نمیکنیم این است که آیا ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و بینالمللی مذاکره میکند یا از منظر فردی که گوشه رینگ افتاده و فشار تحریمها او را وادار کرده که از کدخدا طلب بخشایش کند. این دو رویکرد است. از رویکرد دوم چیزی عایدمان نمیشود جز بخشی از مطالباتمان مثل ۷ میلیارد دلاری که در کره داریم. این اصلا در تراز جمهوری اسلامی ایران نیست. این مسئله هم به ضرر چپ است هم به ضرر راست. امروز بایستی خروجی قدرتمان را بخواهیم. باید سهممان را از تحولات منطقه و جهان بخواهیم و این نیازمند این است که مولفههای قدرت را در ابتدا بشناسیم و سپس روی آن متمرکز شویم.من به بایدن میگویم اردک لنگ!
ظهرهوند ضمن دست و پا بسته بودن بایدن و این که او بایدن را «اردک لنگ» مینامد تاکید میکند: فراموش نکنیم آقای بایدن، بایدن اوبامای دیروز نیست. آقای بایدن امروز در سیاست خارجه دستش خالی است در افغانستان، سوریه و عراق موقعیت خود را از دست داده است. با چین، روسیه و اروپا ارتباط خوبی ندارد. در داخل آمریکا هم دو قطبی شدیدی حاکم است. ترامپ اکنون وزنهای است و جمهوری خواهان به او آویزانند. ما فشارها را تحمل کردیم امروز روزی است که ما سهممان را میخواهیم. همین اتفاقاتی که دیروز در نطنز افتاد باید از آن به نفع خودمان استفاده کنیم. اینها تنها به دنبال یک قرارداد هستهای محکمتر، محدود کنندهتر و طولانی مدتتر هستند. صراحتا میگویند تا زمانی که این نظام سیاسی در ایران روی کار است تاسیسات ایران خصوصا تاسیسات هستهای نباید ارتقا پیدا کند.خرابکاری نطنز کار آمریکاییها است
ظهرهوند به صراحت میگوید: مسئله دیروز نطنز کار اسرائیل نیست کار آمریکا است. با یک مجموعه و شبکه طرف هستیم. غرب یک کل واحد است. اگر نتوانیم این مسائل را ببینیم مثل سرخ پوستهای زمان کریستف کلمب میشویم که دو راس اسب به آنها دادند و در عوض طلاهایشان را به یغما بردند. اگر اینگونه بازی کنیم نتیجهاش میشود همین که ۶۰ میلیون ایرانی را محتاج به دریافت ۱۰۰ هزار تومان یارانه کردیم. خروجی کار این میشود یعنی واپس گرایانه جلو میرویم ۴۰ سال است که دفع افسد از فاسد میکنیم. امروز باید از فراز قدرت وارد شویم و سهممان را از منطقه بگیریم. اینجا چپ و راست معنی ندارد وقتی طوفان آید همه را با هم میبرد. باید نگاهمان به مسئله عوض شود. رهبری واضح گفتهاند لغو تمامی تحریم ها. اگر نتوانیم تحریمها را لغو کنیم باختیم. شمشیر داموکلس دوباره بالای سر مردم است و هر دولتی روی کار آید چه اصلاحطلب چه اصولگرا، گیر آمریکا و اروپا خواهد بود یعنی همیشه باید باج بدهیم.لغو مذاکرات نه، نگاه به مذاکرات را عوض کنیم
این کارشناس مسائل سیاسی مجدداً تاکید میکند: نه لغو مذاکرات نه ادامه مذاکرات. ما باید نگاه به مذاکرات را عوض کنیم. اتفاقا باید از این زاویه نگاه کنیم که علی رغم فشارهایی که به ما آوردند توانستهایم ایستادگی کنیم و حتی رشد نیز داشته ایم. اما طرف مقابل دچار مشکل راهبردی شده است اگر غفلت کند برای آمریکا فروپاشی رخ میدهد و به همین دلیل در تلاش است در منطقه ما و علیه ایران فروپاشی را رقم بزند باید بفهمیم که میخواهند منطقه را متلاشی کنند و منطقه روی محور ایران ایستاده است. این محور نیاز به انسجام دارد. باید پشت رهبری باشیم و مسئله چپ و راست را کنار بگذاریم که انتخابات دست راستها میافتد یا چپها. اگر اینگونه به مسئله نگاه کنیم فاتحهمان خوانده است. مسئله دیروز نطنز تذکر جدی به جمهوری اسلامی ایران داد که بدانیم دشمن در صدد نابودی ما است.ایران در نقطهی طلایی نتیجهگیری است
این کارشناس در پایان میگوید: اینک ایران در یک نقطه طلایی در منطقه و جهان قرار گرفته است. اگر یکی از اتفاقاتی که علیه ایران انجام شد در هر جای دیگر رخ داده بود فروپاشی رخ میداد. آمریکای لاتین را که نگاه کنیم میبینیم دائما در حال فرو ریختن است. کشورهای همسایه ما عراق، افغانستان، سوریه و پاکستان را که نگاه کنیم میبینیم در وضعیتی بغرنجتر از ما قرار دارند. امروز میتوانیم با یک درایت درست و نگاه درست معادلات را به هم زنیم. اگر خطایی که در گذشته کردیم دوباره تکرار کنیم و تحریم را فقط به تحریمهای بعد از برجام منوط کنیم یعنی نظام تحریمها کماکان علیه ما حفظ میشود و در تله بازی آمریکاییها و اروپا خواهیم ماند و تمام فشاری که تحمل کردیم بر ما رسوخ میکند. مردم اکنون نیاز دارند گشایش اساسی صورت گیرد. اینکه مثلا با چین مذاکره کنیم و کدخدا ر ا از غرب به شرق ببریم باز هم بدبختیم. چینیها به ما نیاز دارند ما نیازمان به آنها کمتر است. روسها به ما نیاز دارند. آمریکاییها هم میخواهند بازی کنند مشکلی نیست سهم ما را بدهند و بازی کنند.ظهرهوند میگوید: صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری چین وقتی نتیجهبخش خواهد بود که با ایران پیمان ببندد واگرنه کل خاورمیانه را از دست خواهد داد اما مهم است که مثل جریان صید در خلیج فارس، گول نخوریم در نظام بینالملل هیچ تفاوتی بین چین و آمریکا وجود ندارد. بازیگری ما تعیین میکند دست بالا را داشته باشیم یا ذلیل و شکست خورده باشیم!(3)
سخنگوی وزارت خارجه :از رژیم صهیونیستی انتقام میگیریم
باید بزنیم
جواد بخشی / «انفجار» و «ترور»، سالهاست به ابزارهایی تبدیل شده برای بازداشتن ایران از پیشرفت در مسیر هستهای؛ پیشرفتی که با همت نخبگان کشور در مسیر صلحآمیز و در جهت ارتقای سطح دانشی ایران زمین، در جریان است. خرابکاری در سایت هستهای نطنز در ادامه همان روش مذموم ترور در جریان است؛ ترور دانشمندانی که تنها جرمشان تلاش برای سربلندی کشورشان بوده است. ترور «شهید فخریزاده» ایستگاه آخر این دست اقدامات نیست و خباثت آمریکا و نوچههایش در بستر زمان جریان دارد. وقوع حادثه بامداد یکشنبه در بخشی از شبکه برق تاسیسات غنیسازی شهید مصطفی احمدیروشن نطنز اگرچه اتفاق جدیدی نیست و در ۳تیرماه۱۳۹۹ نیز مرکز مونتاژ سانتریفیوژها در محوطه باز سایت نطنز دچار حادثه شده بود اما همه اینها نشاندهنده راهبرد دشمن و ضرورت توجه و مراقبت بیشتر مسوولان است.دلخوش بودن به «توبه» دشمنان، بازایستادن از دفاع و هوشیاری در برابر اقدامات اینچنینی را در پی دارد. تنها چندین ساعت پس از پانزدهمین بزرگداشت روز ملی فناوری هستهای و گازدهی به ماشینهای نسل جدید سانتریفیوژ در مجتمع غنیسازی نطنز و همچنین تست مکانیکی سانتریفیوژ 9-IR و مرکز مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید با دستور رییسجمهوری، این اقدام زنگ خطری جدی برای اهل نظر به حساب آمده و همزمانی آن با مذاکرات وین اهمیت آن را دوچندان میکند.
«تروریسم هستهای» صهیونیستی
«تروریسم هستهای» غربیها و همپالگیهایشان حالا در بازه زمانی نزدیکتری، منافع ملت ایران را هدف گرفته و با رخنه به مراکز هستهای و انفجارهای پیدرپی، در پی بازداشتن ایران و ادامه فشار برای تسلیم و امتیاز گرفتن هستند. رژیم اسرائیل در ادامه روند خصمانه علیه کشورمان، گویا حدومرزی برای مداخله در ایران ندارد؛ روزنامه صهیونیستی «جروزالمپست» دیروز گزارشی درباره حادثه روز یکشنبه در تاسیسات نطنز منتشر کرد و از تدارک و برنامهریزی طولانی برای «حمله» به این تاسیسات خبر داد.این روزنامه چاپ فلسطین اشغالی در گزارش خود مدعی شد: جروزالمپست مطلع شد که حمله به تاسیسات کلیدی ایران در نطنز از مدتها قبل از مذاکرات جاری هستهای در وین میان ایران و قدرتهای جهانی تدارک دیده و برنامهریزی شده بود. جروزالمپست در گزارش خود خبر داد: احتمال این موضوع که انجام «حمله به نطنز» با هدف تاثیر گذاشتن روی مذاکرات جاری در وین انجام شده باشد، وجود دارد. این رسانه صهیونیستی نوشت: اگرچه کاملا محتمل است که زمانبندی دقیق این حمله در نهایت دادن چراغ سبز برای وادار کردن جمهوری اسلامی به عقبگرد از میز مذاکرات باشد اما کار روی خود عملیات از مدتها قبل انجام شده بود. این روزنامه همچنین افزود: بهطور گستردهای این حمله به اسرائیل نسبت داده شده است خواه از طریق حمله فیزیکی یا از طریق حمله سایبری.
در ادامه این گزارش آمده است: در زمان برنامهریزی برای این عملیات، هنوز مشخص نبود که دقیقا چه زمانی ایالاتمتحده و ایران درباره بازگشت به توافق هستهای ایران2015 (برجام) مذاکرات جدی خواهند داشت؛ البته مدت زیادی بود که نیت اعلامی جو بایدن، رییسجمهور ایالاتمتحده (برای بازگشت به برجام) مشخص شده بود. ادعای کانال ۱۳ رژیمصهیونیستی دراینباره نیز جالبتوجه است. این کانال اعلام میکند: حمله سایبری در نطنز بهوسیله ماده منفجره دفنشده بوده است، نه حمله سایبری. براساس این گزارش، ایران درحالحاضر قادر به غنیسازی در این مرکز نیست و احتمال زیاد تا چند ماه آینده نمیتواند اورانیوم را غنیسازی کند.
تکرار معنادار «خرابکاری»
ارتباط این اقدام خرابکارانه با فرایند مذاکرات وین، موضوعی است که به انحای مختلف اذهان را به خود درگیر کرده است؛ اما آنچه از مواضع مسوولان کشورمان در ارتباط با این اقدام اسرائیلیها و دیگر کشورها برمیآید، احتمال هدفگذاری برای فشار بر تهران و اثرگذاری بر روند مذاکرات وین وجود دارد. علیاکبر صالحی، رییس سازمان انرژی دیروز در حاشیه مراسم افتتاح مرکز ملی فناوری کوانتوم در سازمان انرژی اتمی در جمع خبرنگاران اعلام کرد که حادثه در تاسیسات غنیسازی شهید احمدیروشن نطنز قطعا یک خرابکاری بوده است و سیستمهای امنیتی ما سرنخهای خوبی را در این خصوص پیدا کردهاند.رییس سازمان انرژی اتمی بیان کرد: بار قبل هم که اقدام خبیثانه کردند و سالن مدرن مونتاژ سانتریفیوژ را از بین بردند، دوستان شاهد بودند که ما بخش قابلتوجهی از آن سالن را همین امروز سر پا کردیم. ضمن اینکه داریم در دل کوه سالنهای بسیار متعدد و پیشرفتهای را میسازیم. در صنعت هستهای، به هیچ عنوان اینگونه کارهای ایذایی ما را متوقف نخواهد کرد. وی با بیان اینکه بخشی از ماشینها از مدار خارج شده، اظهار داشت: این ماشینها باید بازنگری شود. آنهایی که آسیب دیدند، جایگزین میشوند و مجددا به حالت اولیه برمیگردند. تکرار معنادار خرابکاری در نطنز و اذعان رییس سازمان انرژی اتمی بر این موضوع و تدبیر ساختن سالنها در دل کوه، موضوعی است که باید مورد توجه قرار گرفته و بیش از این اجازه دست درازی به دشمنان داده نشود؛ نرمش در مقابل اقدامات مختلف در کشورمان شاید زمینهای شده باشد برای گستاخی روزافزون رژیمی تروریست که همواره موانعی را برای ایران بهوجود آورده است.
انتقام از اسرائیل؛ در دستورکار
سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارتخارجه کشورمان نیز در پاسخ به سوالی درباره اتفاق روز گذشته در نطنز و تحلیلهای متفاوت مطرح شده در این خصوص و اینکه برخی میگویند با توجه با این اتفاق، ایران باید مذاکرات هستهای را متوقف کند، اظهار داشت: اتفاق ناگواری که در نطنز رخ داد و بارها رژیمصهیونیستی از قبل میگفت و این روزها هم از منابع متعدد شنیده میشود که تایید میکنند که این رژیم پشت این داستان بوده است.سخنگوی وزارتخارجه خاطرنشان کرد: این اتفاق با این هدف بوده که توان هستهای ایران محدود شود. باید بگویم اتفاقا برعکس، تمامی سانتریفیوژهایی که بهخاطر این اتفاق از مدار خارج شدند از نوع IR1 بوده و اینها با سانتریفیوژهای پیشرفته جایگزین میشوند. این توان الان در جمهوری اسلامی ایران در بالاترین سطح وجود دارد که اینها با پیشرفتهترین سانتریفیوژها جایگزین شود. خطیبزاده ادامه داد: اگر هدف این بوده که در مسیر رفع تحریمهای ظالمانه علیه ملت ایران خللی وارد شود قطعا به این هدف خود نخواهند رسید و در این دام مکارانهای که طراحی کردند کسی وارد نخواهد شد؛ البته رژیم اشغالگر قدس با این اقدام خود تلاش کرد از مردم ایران انتقام این صبر و رفتار پر از حکمت خودش را در مسیر رفع تحریمها بگیرد. باید بداند، پاسخ ایران انتقام از این رژیم در زمان و مکان خودش است.
وی درباره اظهارات مطرحشده مبنی بر اینکه حادثه نطنز حاصل مذاکرات وین است، گفت: پاسخ نطنز، انتقام از رژیمصهیونیستی است و این رژیم نمیتواند بازی را عوض کرده و بخواهد از جیب مردم ایران هزینه کند. این رژیم در چندماه گذشته برخی اقدامات را انجام داده و با هدف دامافکنی، برخی درزهای خبری را این روزها علنیتر انجام میدهد. اهدافش روشن است و بر نخبگان و اهل خرد ایران نیز اینها پوشیده نیست. سخنگوی وزارتخارجه گفت: وزارت امورخارجه یک مسوولیت براساس تصمیم نظام دارد و آن هم این است که در چارچوب سیاستهای کلی نظام در راستای رفع تحریمهای ظالمانه آمریکا نهایت تلاش خود را بکند. این کار را انجام خواهیم داد و همزمان هم رژیم اسرائیل پاسخ خودش را از مجاری خودش خواهد گرفت.
ابراز نگرانی اتحادیه اروپا
از دیگر سو، اظهارات و مواضع دیگران دراینباره نیز حائز اهمیت است. در این راستا، شبکه اسکاینیوز به نقل از مقامات آلمانی گزارش داد که برلین روند تحولات رخداده در ایران را برای مذاکرات برجام در وین سازنده نمیداند. هایکو ماس، وزیرخارجه آلمان، روز دوشنبه هشدار دارد که اتفاقات مربوطبه سایت غنیسازی نطنز خبر خوبی برای مذاکرات جاری در وین برای احیای توافق هستهای2015 نیست.«پیتر استانو»، سخنگوی اتحادیه اروپا نیز درباره این حادثه اعلام کرد که اتحادیه اروپا «با نگرانی» در حال دنبال کردن حادثه روز گذشته در نطنز است. وی همچنین هشدار داد که اختلاف درباره برنامه هستهای ایران را نمیتوان از طریق ابزارهای غیردیپلماتیک حل کرد. سخنگوی اتحادیه اروپا با تاکید بر لزوم مشخص شدن فوری ابعاد حادثه در نطنز اعلام کرد که این نهاد اروپایی با هر گونه تلاش برای تضعیف مذاکرات درباره برنامه هستهای ایران مخالفت و آنها را رد میکند. وی بدون نام بردن از عامل یا عوامل حادثه روز یکشنبه در تاسیسات غنیسازی ایران تصریح کرد: «حادثه در تاسیسات نطنز شاید یک اقدام خرابکارانه باشد».
فردریک دال، سخنگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نیز در واکنش به حادثه در نطنز به خبرگزاری روسی «تاس» گفت که ما از گزارشهای روز گذشته رسانهها درباره حادثه نطنز اطلاع داریم و درخصوص این گزارشها با مقامهای ایران در تماس هستیم.
اظهار بیاطلاعی، از جنس آمریکایی
روزنامه آمریکایی «واشنگتنپست» نیز از واکنش یک مقام ارشد دولت آمریکا به حادثه نطنز خبر داد. مقام ارشد دولت «جو بایدن» در این خصوص گفت: ما گزارشها درباره حادثه در تاسیسات غنیسازی نطنز در ایران را مشاهده کردهایم. وی افزود: ایالاتمتحده هیچ نقشی (در این حادثه) ندارد و ما چیزی برای افزودن به گمانهزنیها درباره دلایل این حادثه نداریم.پس از بررسی همه اخبار و گمانهزنیها، نکتهای که باید مورد توجه باشد این است که علیرغم اظهار بیاطلاعی غربیها و بهویژه آمریکاییها و براساس ادعاهای رسانههای صهیونیستی، همزمانی آن با مذاکرات وین نیز شاید مهر تاییدی باشد بر انجام پروژهای غربی-عبری برای فشار بر ایران؛ تلاش برای وقفه در برنامه هستهای ایران با توجه به گامهای ایران و سرعت پیشرفت هستهای کشور، شاید هدفی برای بهدست آوردن زمان و به سرانجام رسانده نیت پلید غربیها باشد. نکتهای که شهریار حیدری، نایبرییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز به نقل از ظریف بر آن تاکید میکند و با اشاره به سخنان ظریف در نشست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی میگوید: وزیر امورخارجه بهشدت حادثه نطنز را محکوم کرد و معتقد بود در این شرایط این اقدامات با هدف اثرگذاری بر روند مذاکرات برجام انجام شده است؛ زیرا رژیمصهیونیستی بهشدت مخالف توافق بر سر برجام است.
انتقام برای «توبه»
دراینمیان، همزمانی این اقدام با روند مذاکرات وین، واکنشهایی منفی را در جامعه برانگیخته است و مردم را نسبتبه رفتار صهیونیستها که منبعث از سیاستگذاریهای آمریکایی است، منزجر کرده است. اگرچه اسرائیلیها همواره با برجام مخالف بوده و بهدنبال فشار بر ایران بودهاند اما همکاری تنگاتنگ آنها با آمریکاییها این مولفه را تقویت میکند که این اقدامات همسو و برنامهریزیشده باشد. از طرف دیگر، برخورد منفعلانه در مقابل اقدامات تروریستی و خرابکارانه دشمنان شاید آنها را به این باور رسانده باشد که توان هر اقدامی علیه ایران بدون دادن هیچ هزینهای را خواهند داشت و بر این اساس، از هیچ اقدامی علیه کشورمان خودداری نمیکنند.انتقام شاید عنصری باشد برای بازداشتن دشمنان از اقدامات خصمانه علیه ایران؛ عنصری که در ماههای گذشته علیرغم وعده وعیدها تحقق پیدا نکرد و دشمن را در دشمنی جسورتر کرد. خوشبینی به «کدخدا» و امید داشتن به توبه آن نباید بنبستی باشد برای مساله هستهای و منافع ملی ایران. منافعی که در سالهای گذشته با بدعهدی و اقدامات خصمانه محور غربی-عبری-عربی بیش از هر زمانی به لبه پرتگاه رفته است. بیاعتنایی به ترور و اقدامات خرابکارانه باید جای خود را به برخورد سریع، دقیق و حسابشده با تحرکاتی بدهد که امنیت و منافع مردم ایران را هدف قرار گرفته است. رفتارهای صهیونیستی علیه ایران منبعث بر همین رفتارها و رویکرد سازشکارانه و مدارامدار در عرصه بینالملل است.
کنعانی مقدم: تاسیسات هسته ای اسرائیل را باید هدف قرار دهیم
در این زمینه با حسین کنعانی مقدم کارشناس مسائل غرب آسیا به گفتوگو نشستیم. وی در گفتوگو با «صبحنو»، اظهارداشت: رژیم صهیونیستی ذاتاً یک رژیم تروریستی است و اخیرا وارد مرحله «تروریست هسته ای» شده است. وی افزود: این رژیم با ترور شهید فخری زاده و خرابکاری در نطنز در سال گذشته و امسال عملا وارد اقدامات آشکار و پنهان در راستای ضربه زدن به پیشرفت های هستهای ایران شده است. این اتفاق در زمانی حادث شده است که ما سالروز تاسیس هستهای خود، گازدهی با سانتریفیوژ، آغاز به کار سانتریفیوژها و مذاکرات وین را داشتیم .کنعانیمقدم در ادامه تاکید کرد: مسوولان صهیونیستی آشکارا بارها اقدامات خرابکارانه علیه ایران را بر عهده گرفته اند و رژیم صهیونیستی یکی از مخالفان جدی رفع تحریم ها علیه ایران است. رژیم صهیونیستی به دنبال جلوگیری از پیشرفت هسته ای ایران است. این کارشناس مسائل غرب آسیا با تاکید بر این که با این اقدام خرابکارانه بخشی از سانتریفیوژهای IR1 ما آسیب دیده است، گفت: شورای حکام، 1+5 و آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید نسبت به این اقدامات واکنش نشان داده و جلوی آن را بگیرند؛ در غیر اینصورت کل منطقه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
وی در ادامه افزود: حق ایران است که تاسیسات هستهای اسرائیل را مورد هدف قرار دهد. پاسخ مناسب در زمان مناسب یکی از شیوه های جلوگیری از اقدامات خرابکارانه است. اسرائیلیها همچنین کشتی ما را در دریای سرخ هدف قرار دادند و ما باید با این اقدامات مقابله کنیم. کنعانی مقدم در پایان تاکید کرد: پاسخ رژیم صهیونیستی را باید در حیفا، تل آویو و دیمونا داد و این اقدامات با چراغ سبز آمریکا و بایدن صورت می گیرد و با توجه به اینکه مذاکرات وین در جریان است، نشان دهنده این موضوع می تواند باشد که آمریکایی ها نمی خواهند یا نمی توانند به تعهدات خود پایبند باشند.(4)
منبع:
(1) جوان
(2) فرهیختگان
(3) آفتاب یزد
(4) صبح نو