مذاکرات مجاورتی با مشارکت ایران، اعضای 1+4 و با حضور تیمی از ایالاتمتحده با فشردگی پیگیری میشود و تلاشها بهمنظور رسیدن به یک نقطه اشتراک و قابلقبول برای طرفین ادامه دارد. ایران همچنان خواهان رفع کلیه تحریمها اعماز تحریمهای ذکرشده در متن برجام و حدودا 800 تحریم بعدی است که دونالد ترامپ طی حدودا 2.5 سال اعمال کرده و درمقابل جو بایدن و تیم امنیتی-دیپلماتیکش نمیتوانند به این سادگیها از تحریم دل بکنند و به قول و قرارهای قبلی خود پایبند باشند. آمریکاییها البته این روزها در نقطهای قرار گرفتهاند که به دلایل متعدد ادامه وضع موجود را به صلاح خود ندیده و میخواهند هرچه زودتر از این بنبست سیاسی-امنیتی خارج شوند.
زمان به نفع ایران است!
شاید بهترین و دقیقترین عنوانی که بتوان برای شرایط این روزها ذکر کرد، همین تیتر «زمان به نفع ایران است» باشد؛ عنوانی که دلایل میدانی مهمی برای آن وجود دارد و بهخاطر همین دلایل هم هست که شاید بایدن خروج از شرایط کنونی ولو به رفع تحریم را بر تداوم وضع موجود ترجیح دهد.1_ اصلیترین و مهمترین مسالهای که مانع تداوم وضع موجود برای بایدن است، ناکارآمد شدن ابزار تحریم است. از تابستان گذشته و در اوج فشار حداکثری و دقیقا در زمانی که هنوز شکست ترامپ در انتخابات مشخص نبود، صادرات نفت ایران رو به فزونی گذاشت و درآمدهای ایران به دوران قبل از تحریم هر روز نزدیک و نزدیکتر شد. چنانکه در شهریورماه رویترز که بهنام رسانه تحریم شناخته میشود، اعتراف کرد که فروش نفت و میعانات ایران مرز یک میلیون بشکه در روز را رد کرده است. این وضعیت و تداوم آن بود یا نبود تحریم را در بازه زمانی نهچندان طولانی بلاموضوع میکند و همین هم عاملی برای تغییر در مواضع آمریکا میتواند باشد. چنانکه در ابتدای دهه 90 همین مسیر را تجربه کردند و جواب گرفتند. جامعه ایرانی با حرکت سینوسی تحریم و کم و زیاد شدن و البته بهمدد نابلدی مدیران دولت و حرکت در مسیر شرطی شدن، حالا بههم ریختهاند و سادهتر از گذشته تحت تاثیر قرار میگیرند.
2_ ایران در ایام تحریم فشارهای سنگینی را تجربه کرده و ناچار به یافتن راههایی برای خروج از این شرایط شده است. یکی از راههایی که اکنون پیشروی ایران است، تحکیم ارتباط با کشورهایی است که در قطببندی جهانی مقابل آمریکا تعریف شده و این روزها یک جبهه بسیار بزرگ و عظیم درمقابل ایالاتمتحده تدارک دیدهاند. کاخسفید درواقع میداند زهر چین و روسیه با حضور ایران بسیار بیشتر میشود و از نظر ژئوپلیتیک هم از شرق آسیا تا غرب خاورمیانه را تقدیم رقیب کرده است. این علاوهبر فرصت بزرگی است که ایران در مسیر قراردادهای بلندمدت با چین و روسیه و... بهدست میآورد و اساسا میتواند نهتنها برای عبور از تحریم که اسباب توسعه خود را نیز بهدست آورد.
3_ ذخایر اورانیوم و آبسنگین ایران هر روز بیشتر میشود؛ چیزی که ایالاتمتحده برداشت تهدید از آن دارد. مضافبر این، ایران درحدود یکسالی که همه محدودیتهای برجامی ازجمله محدودیتهای تحقیق و توسعه را کنار گذاشته، دستاوردهای قابلتوجهی در زمینه علوم مربوط به صنعت هستهای کسب کرده است. همین دیروز تولید انبوه و کامل زنجیره ۱۶۴تایی ماشین ir ۶ و زنجیره ۳۰ تایی ماشین ir ۵ با سو ۱۰ و زنجیره ۳۰ تایی ماشین ir ۶s با سو ۶ و تست مکانیکی ماشین ir ۹ با سو ۵۰ در سایت غنیسازی آغاز شد که خب تقریبا همه آنها فراتر از تعهدات برجامی ایران است و میتواند منشأ تحولات بزرگی در این حوزه برای کشور باشد. آمریکا میخواهد هرچه زودتر مسیر این حرکت مسدود شده و تمام فعالیتها مخصوصا در عرصه تحقیق و توسعه متوقف شود. حتی برخی اخبار گویای این است که ایالاتمتحده در مذاکرات گفته که ایران باید دستاوردهای جدید خود در عرصه ماشینهای غنیسازی را اساسا نابود کند. این مساله وقتی جدیتر میشود که آمریکا میداند با فرارسیدن موعد سهماهه ذکرشده در توافق اخیر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تمامی دسترسیهای تعریفشده در پروتکل الحاقی و همچنین بازرسیهای فراپروتکلی منتفی خواهد شد و بهعبارتی چشمان دنیا بر دستاوردهای ایران بسته میشود. از اینرو حتی بیشتر از قبل عجله دارد تا اقدامی برای توقف ایران انجام دهد.
4- آخرین دلیل وجهه سیاسی دارد؛ ایالاتمتحده میداند که در این سالها با حماقت ترامپ بدبینیها در ایران نسبتبه آمریکا بسیار تشدید شده و تمام تلاشهایی که اوباما و تیمش برای تغییر نظر ایران انجام داده بودند دود شد و به هوا رفت. بایدن ازسوی دیگر بهخوبی میداند که انتخابات در ایران نزدیک است و هر آن ممکن است فرد یا گروهی پیروز رقابتهای خردادماه شود که نسبتبه آمریکا بسیار بدبین است و اساسا حاضر نیست توصیفات غیرواقعی چون «هل لی من توبه» برای کاخسفیدنشینان بهکار ببرد. از اینرو مایل است تا برای جلوگیری از تغییر بیشتر در ایران تلاش کند و نظر مردم ایران را نیز نسبتبه ایالاتمتحده تغییر دهد تا شاید فشار از پایین مانع تداوم بیاعتمادی سنگین در سطح حاکمیت و دولت شود.
طرفین همچنان از هم فاصله دارند
باوجود آنچه در بالا گفته شد، بهنظر میرسد طرف آمریکایی همچنان با نقطهای که باید در آنجا بایستد، فاصله دارد. اگر فرضا اظهارنظر 19 فروردین ند پرایس، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا مبنیبر اینکه «ایالاتمتحده آماده برداشتن تحریمهای ناسازگار با برجام است» را مبنای نظر قرار دهیم و فرض کنیم که آمریکا از مواضع قبلی خود کوتاه آمده، بازهم چالش بزرگی در میان است. آنچنان که میدانید، دونالد ترامپ در 18 اردیبهشت 97 با امضای یک دستور اجرایی فرمان بازگشت حدودا 750 تحریم تعلیقشده در توافق هستهای را صادر کرد و سپس با آغاز فشار حداکثری بهتدریج تقریبا همین تعداد تحریم جدید را به بهانههای مختلف و با برچسبهایی چون تروریسم و حقوق بشر بر ایران اعمال کرد؛ بدین معناکه حالا حدودا 1500 تحریم در دایره سیاست فشار حداکثری بر ایران اعمال شده است.بنا به دستور رهبر انقلاب، مسئولان دولتی تا به امروز یکصدا گفتهاند که اگر قرار است توافقی صورت بگیرد، باید همه 1500 تحریم بهصورت یکجا و بدون استثنا برداشته شود؛ حرفی که البته مغایر اظهارنظر اخیر ند پرایس است. واکاوی اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه ایالاتمتحده گویای این است که آمریکا میخواهد تحریمهای هستهای برجامی و فرابرجامی را برداشته و تحریمهایی که تگهای متفاوتی چون تروریسم و حقوق بشر دارند را همچنان حفظ کند؛ اقدامی که اولا خلاف بازگشت از مسیر سیاست فشار حداکثری است و ثانیا با درنظر گرفتن تحریمهای سنگینی چون تگ تروریستی بر بانک مرکزی عملا امکان هرگونه بازگشت به گذشته و دوران برجام را منتفی میسازد. از اینرو در این نقطه یک افتراق بزرگ وجود دارد و بهنظر میرسد تا زمانی که آمریکاییها از موضع بیراه خود کوتاه نیایند، توافقی در کار نخواهد بود، چنانکه روز گذشته افرادی چون سیدعباس عراقچی و سعید خطیبزاده نیز بر آن تاکید کردند.
آمریکا بهدنبال رفع بخشی از 1500 تحریم
در این خصوص البته یک نکته مهم وجود دارد؛ تیم دیپلماتیک آمریکا در موارد مشابه مداوم گفتهاند که به دلایل شرایط داخلی و فشارهای گروههایی چون جمهوریخواهان کنگره، لابیهای صهیونیستی، سعودی و... امکان انعطاف بیشتر را ندارند و حتی کار را به جایی رسانده که ایران بر سر یک دوراهی قرار گرفته که آن هم پذیرش همین شرایط نصفهونیمه یا منتفی شدن کل توافق بوده است. باید گفت بنا به همان دلایلی که در ابتدا ذکر شد، امروز شرایط دقیقا برعکس است و زمان اکنون به نفع ایران است و کوتاه آمدن در هر مرحلهای میتواند خسارت زیانباری برای کشور بهدنبال داشته باشد. برخی البته ممکن است تصور کنند تیم ایرانی بهدلیل نزدیک شدن به انتخابات ممکن است چنین شرایطی را پذیرفته و قبول کند که تحریمها بهصورت نصفهونیمه برطرف شوند تا توافق دردسترس قرار گیرد. در این خصوص باید گفت مواضع اعضای تیم ایرانی تاکنون چنین مسالهای را نشان نمیدهد و البته طبیعی است که اگر کسی به این سمت حرکت کند، نام و نشان کوتاه آمدن و تضییع منافع ملی برای همیشه بر پیشانیاش خواهد نشست.لازم به تاکید است در این خصوص یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا که نخواست نام وی گفته شود، روز جمعه ۲۰ فروردین اظهار داشت: «پافشاری ایران بر لزوم رفع تمام تحریمهای دوران دونالد ترامپ میتواند مذاکرات برای احیای توافق هستهای موسوم به برجام را به بنبست بکشاند.» او گفته بود آمریکا آماده برداشتن تحریمهای ناسازگار با برجام است، اما تحریمهای بهگفته او «مشروع» همچنان پابرجا خواهد ماند. رسانههای آمریکایی البته یکیدو روزی هست که با تمام قوا درحال پشتیبانی از این اظهارنظر هستند. برای مثال رویترز خبر داده که احتمال دارد گفتوگوها درصورت پافشاری ایران بر رفع همه تحریمهای ۲۰۱۷ به این سوی به بنبست برسد.
درمقابل این حرفها عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه روز گذشته ضمن تاکید بر فهرست 1500 تایی تحریمهای ضدایرانی که آمریکا برای بازگشت به برجام باید یکباره لغو کند، گفت که جز لغو همه تحریمها و راستیآزمایی، هیچ راه دیگری وجود ندارد.
علاوهبر این، روز گذشته قالیباف، رئیس مجلس هم متذکر شد که دل بستن به رفع صوری یا ناقص تحریمها، مانع بهثمر نشستن قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» خواهد شد. آمریکا اگر مدعی است میخواهد تحریمهای ناقض برجام را لغو کند، باید فهرست آنها را اعلام کند تا قابل راستیآزمایی باشد. این حرف قالیباف البته از آن جهت مهمتر هم بهنظر میرسد که بر اعلام لیست تحریمهای لغوشده برای راستیآزمایی هم تاکید دارد و میخواهد اجازه هرگونه فرار از آمریکا گرفته شود.
راستیآزمایی، آن هم 24 ساعته؟
نکته دیگری که در مسیر توافق احتمالی ایران با طرف غربی باید مدنظر باشد، ماجرای راستیآزمایی رفع تحریمها است. بدین معنا که اگر توافق بر سر رفع همه تحریمها صورت گرفت، تازه به نقطهای خواهیم رسید که در آن ایران باید اقدام آمریکا را راستیآزمایی کند تا دوباره گرفتار ابهامهایی چون پینوشت 16 ضمیمه دوم برجام نشود. در اینخصوص خبرگزاری ژاپنی کیدو گزارش داده که درصورت نهایی شدن توافق قرار است ابتدا آمریکا در بیانیهای، لغو تحریمهای دوره ترامپ را اعلام کرده و یک روز بعد، ایران در بیانیهای دیگر بازگشت به تعهدات برجامی را آغاز میکند. این یکروز هم دقیقا همان فرصتی است که گفته شده ایران باید طی آن اقدامات آمریکا را راستیآزمایی کند.خب در این زمینه یک سوال مهم مطرح است و آن اینکه اساسا ممکن است ظرف 24 ساعت این راستیآزمایی انجام شود؟ آنچنان که برخی اخبار نشان میدهد، پیشبینیها برای امضای برخی توافقات طی 24ساعت پیشبینیشده صورت گرفته و حتی ممکن است چند فعل و انفعال بانکی هم در اینبازه صورت بگیرد، اما خب همچنان این سوال مطرح است که چگونه میشود در این بازه همه یا بخش عمدهای از موضوعات را رصد و بررسی کرد.
واقعیت این است که ماجرای «تقریبا هیچ» که اعتراف تاریخی و بزرگ رئیس وقت بانک مرکزی درباره عایدی برجام برای ایران بود، دقیقا نتیجه همین تعجیل در مذاکره و توافق است؛ تعجیلی که تنها به ظواهر توجه دارد و دقت در لایههای بعدی مسائل را کنار میگذارد و از آنجاکه شیطان در جزئیات است ممکن است هر کلاهی بر سر طرف ایرانی برود و چندین و چندسال مذاکره به تقریبا هیچ و خروج یکجانبه از توافق ختم شود. از اینرو باید از همین اکنون محکم ایستاد و راهی برای ارزیابی دقیق و راستیآزمایی اقدامات آمریکاییها پیدا کرد.
مکانیسم ماشه را تعیینتکلیف کنید
نکته آخر اما یک مساله دقیق و ضروری است. استفاده احمقانه آمریکا از مکانیسم ماشه نشان داد که این ابزار برای حیات توافق بسیار خطرناک است و هرآن ممکن است با استفاده نابجا و دروغین موجب فروپاشی توافق شود. از اینرو تیم ایرانی برای اینکه بتواند از ادامه توافق اطمینان یابد، باید این ابزار را از دست طرف مقابل بگیرد؛ چیزی که حالا یک ضرورت بزرگ و غیرقابل گذشت است و برای بقای برجام باید حذف شود.آمریکا گرفتار پارادوکسی شده که نهایتا ناچار به انعطاف در برابر ایران است
با توجه به مقاومت ایران و شکست فشار حداکثری، آمریکا ناچار خواهد بود انعطاف نشان دهد، هرچند این انعطافها برای آمریکا گران تمام شود و به همین دلیل آمریکاییها برای پایین آوردن قیمت این انعطاف اروپاییها را واسطه کردند تا شرایط با حفظ آبروی آنها باشد. علیرضا شیخعطار، سفیر اسبق ایران در آلمان و قائممقام وزیر امورخارجه اسبق کشورمان در گفتوگویی به تحلیل و ترسیم فضای موجود بین ایران و آمریکا در مذاکرات وین و موضوع پایان مهلت سهماهه و تلاش ایالاتمتحده ناظر به این فرصت همزمان با فرارسیدن انتخابات در ایران پرداخت. مشروح این گفتوگو در ادامه از نظر میگذرد.درصورت توافق در مذاکرات وین چه تحریمهایی باید از سوی آمریکا علیه کشورمان برداشته شود و شما فضای کلی درباره مذاکرات پیشرو و برجام را چگونه ترسیم میکنید؟
به نظر میرسد آمریکا در دوره دولت جدید دچار یک پارادوکس شده است که ریشه آن به دوره ترامپ بازمیگردد. آن پارادوکس این است که از یکطرف دولت آمریکا یک تعهدی را در برجام داده بود اما از سوی دیگر ترامپ برخلاف عرف دیپلماتیک و سیاسی این تعهد را نقض کرده است. در آن زمان تحلیل ترامپ این بود که مهره اصلی برجام، آمریکاست و اگر از این توافق خارج شود، شاکله برجام برهم میخورد و درعینحال ایران تحتفشار حداکثری تسلیم میشود اما چنین اتفاقی در طول چهار ساله ترامپ نیفتاد.
عدم ادامه برجام هم برای بایدن کار سادهای نیست
همزمان با انتخابات آمریکا بایدن و سایر منتقدان ترامپ اعلام کردند که سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران شکست خورده است اما این موضوع فقط یکطرف قضیه است و سوال اصلی این است که آیا عدم ادامه برجام کار سادهای است؟ بحث این است که کار بایدن بسیار پیچیده است؛ چراکه از یکطرف قدرتهای غیرآمریکایی در این کشور نفوذ بسیاری دارند که در رأس آنها رژیمصهیونیستی است و آنها دشمن اصلی خود را نه فلسطینیان بلکه ایران میدانند و ازاینرو به هر قیمتی تلاش دارند ایران را تضعیف و نهایتا نابود کنند، لذا فشار میآورند تا از اهرم آمریکا بهعنوان بزرگترین قدرت جهانی علیه جمهوری اسلامی استفاده کنند. همچنین رقبای داخلی بایدن نیز بعد از ریاستجمهوری او فشار میآورند و این یک رسم است که وقتی یک گروه روی کار میآید، رقیب او سعی دارد بهصورت مرتب از آنها انتقاد کرده و او را تخریب کنند، لذا یکی از بهانههای اصلی منتقدان بایدن این است که ترامپ درحال تکمیل فشار حداکثری بر ایران بود اما دولت بایدن نگذاشت؛ این پارادوکس سختی برای دولت جدید آمریکاست. بنابراین بایدن از یکطرف مایل است که به برجام بازگردد و از سوی دیگر برای این بازگشت نمیخواهد که بهانهای به دست اسرائیل و مخالفان خود بدهد.مطرح کردن قدرت منطقهای و برد موشکی ایران نیز در همین راستا تعریف میشود؟
بله، در چنین شرایطی بایدن این موضوع را مطرح میکند که شرایط با سال ۲۰۱۵ تفاوت دارد و باید بحثهای جدیدی علاوهبر آنچه در برجام توافق شده، روی کار بیاید که بهطور مشخص عناوین آن مباحث را نیز تعیین کرده و به بحث نفوذ منطقهای ایران، حقوق بشر و همچنین قدرت موشکی جمهوری اسلامی اشاره داشته است، بااینحال آمریکا نمیخواهد متهم به کاهش فشار حداکثری دوره ترامپ شود و درعینحال میخواهد خود را به مذاکره علاقهمند نشان دهد، بر همین اساس فرمول مذاکرات وین شکل گرفت.
ایران، آمریکا را وارد یک پارادوکس فشار کرده است
اما نکته مهم این است که تنها طرف بازی آمریکا نیست بلکه طرف دیگر ایران است که سیاستی اتخاذ کرده که به فشار آمریکا در این پارادوکس کمک کرده است، چراکه بسیار روشن و مبتنیبر عرف حقوقی و دیپلماسی بینالملل اعلام کرده، کشوری که از تعهد خارج شده باید به آن بازگردد و تعهدات خود را انجام دهد، البته این موضوع جدا از انتقاداتی است که به برجام وجود دارد. اما این موضوع یک بحث کاملا متقن حقوقی است که مبدع و مبدا آن مقاممعظمرهبری بودند. این استدلال بهگونهای است که افکار عمومی دنیا نسبت به آن جذب میشوند و آن را درک میکنند، حتی مقامات اروپایی نیز بر این نکته تاکید دارند، لذا آمریکا بهدنبال یک راهحل میانه است که یکی از این مباحث، درس گامبهگام بود که ایران بسیار روشن این بحث را رد و تاکید کرد، تنها یک گام و آن هم بازگشت به برجام وجود دارد. همان برجام و با شرایطی که امضا شد، نه بیشتر و نه کمتر؛ درنتیجه کار آمریکا دشوار شده است. لذا مذاکرات وین با همین فلسفه پیگیری شد و چیدمان مذاکره نیز به این صورت است که آمریکاییها در اتاق دیگری قرار دارند.
آمریکا بهدلیل پارادوکس ناچار به انعطاف دربرابر ایران از طریق اروپا شده است
بنابراین جمعبندی سخنان مهم این است که با توجه به مقاومت ایران و شکست فشار حداکثری، آمریکا ناچار خواهد بود انعطاف نشان دهد، هرچند این انعطافها برای آمریکا گران تمام شود و به همین دلیل آمریکاییها برای پایین آوردن قیمت این انعطاف اروپاییها را واسطه کردند تا شرایط با حفظ آبروی آنها باشد.نظر شما درباره تلاش آمریکا برای پیشبردن روند مذاکرات تا پیش از انتخابات و روی کار بودن دولت روحانی برای نهایی کردن توافق چیست؟
این روند بسیار طولانی خواهد بود و با یک یا دو جلسه به نتیجه نخواهد رسید و همانطور که خود مذاکرات برجام نیز چند سال طول کشید. اما اتفاق مهمی که افتاده و با زمان برجام متفاوت است اینکه از ایران یکصدا و یکنظر اجماعی بیرون میآید، درحالیکه در آن زمان اینگونه نبود.
بههرحال در آمریکا افراد سیاسی و آکادمیکی که ایران را خوب میشناسند، وجود دارند که میدانند با رفتن و آمدن یک رئیسجمهور یک تصمیم استراتژیک ملی در این سطح تغییری نمیکند؛ چراکه این تصمیم، در سطح نظام و بالاترین مقامات درحال پیگیری است. بنابراین چه روحانی باشد چه نباشد، موضعی که مقاممعظمرهبری صراحتا اعلام کردند و همه حتی خود روحانی هم به اصطلاح پشتیبانی کردند، همین خواهد بود، بنابراین آمریکاییها اینقدر عاقل هستند که بدانند در این دو سه ماه با عوض شدن رئیسجمهور اتفاق خاصی نمیافتد.
موضوع دیگر بحث راستیآزمایی ایران است و به نظر میرسد دولت بهنوعی راستیآزمایی را تقلیل میدهد، ایران باید چه مواردی را مورد راستیآزمایی قرار دهد؟
این مسائل بحثهای فنی و بسیار روشن است و دیگر یک بحث سیاسی نیست، راستیآزمایی اینکه هرکدام از طرفین به تعهداتشان پایبند بودند یا نه، دقیقا یک بحث فنی است و خیلی راحتتر از بحثهای سیاسی به توافق میرسند.
منبع: فرهیختگان