یک بام و دو هوا؟
مواضع متناقض عناصر داخلی و خارجی شیفته غرب در برابر عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای از یکسو و غربگرایی آنها از سوی دیگر یادآور ضربالمثل یک بام و دوهوا است. نقل میکنند که در گذشتهها که مردم شبهای گرم تابستان را در پشت بامها میخوابیدند، مادری نیمههای شب به بام خانه رفت و دید که دختر و دامادش جدا از هم خوابیدهاند و به آنها گفت: مادر هوا سرد است قدری به هم نزدیکتر شوید تا سرما نخورید و سپس آنطرفتر رفت و به عروسش که با پسر او خوابیده بودند، تشر زد که ای وای در این هوای گرم چرا به هم چسبیدهاید ، قدری از هم فاصله بگیرید! اینجا بود که عروس بد اقبال این ضربالمثل را بیان کرد که:قربون برم خدا را یک بام و دو هوا را
یک بر بوم تابستون یک بر بوم زمستون
بیشک پیوستن به یکنهاد بینالمللی اقتصادی در چارچوب منافع ملی یک کشور هیچ منافاتی با اصل استقلال ندارد. بخشی از عمق استراتژی ایران در شرق آسیا و شمال اوراسیا تعریف شده است و در سالهای اخیر اکثر کشورهای عضو سازمان مذکور با ملت ایران همراه بودند. برای نمونه دولت چین در اوج تحریمهای حداکثری امریکا، همواره و البته در حد امکان همراه ایران بوده و سیاستهای اقتصادی و توسعهای خویش را در قالب بازی برد - برد با ایران دنبال کرده است و عملاً با وجود خصومتهای اعضای غربی شورای امنیت سازمان ملل، در زیر پرچم دشمنی با ایران ننشسته است.
بررسی کارنامه چین در دوره اول تحریمها در سال۹۰ نیز گویای آن است که این کشور بهعنوان یک شریک راهبردی در امر خرید نفت، تبادلات بانکی و حتی فاینانس پروژههای ایران در کنار ما بوده است. در اوج تحریمهای ظالمانه اتحادیه اروپا و آمریکا از ایران نفت خریده و بانک «کونلون» را برای انجام تراکنشهای بانکی در اختیار ایران قرار داده است و با همه فراز و فرودها و اشکالات مطروحه در پروژههای عمرانی کشور بهخصوص در میدانها مشترک نفتی ایران سرمایهگذاری کرده است. در مقطع فعلی نیز نیاز کشور به واکسن کرونا را در حد بسیار زیادی تأمین کرده است. البته پیشتر نیز کشور چین در ماجرای جنگ تحمیلی با فروش تسلیحات موشکی کرم ابریشم، موشکهای 801C و کمکهای فنّاورانه در ماجرای توسعه هستهای کشور تعامل مثبت خود را به اثبات رسانده است.
از سوی دیگر سکوت ضدانقلاب و اصلاحطلبان رادیکال در مقابل مخالفت مستمر ایالاتمتحده با عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی و محرومسازی ملت ایران از مزایای مربوط به اقتصاد آزاد در نظام جهانی و در کنار این نگاه، غوغا سالاری در خصوص عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای از دوگانگیهای رنج دهنده برای هر ناظر با وجدان سالم است و از تروریسم اقتصادی حکایت دارد.
به هر صورت در شرایط فعلی جریان ضدانقلاب ناامید از شکست فشار حداکثری غرب علیه ایران و عصبانی از پذیرش ایران در سازمان همکاری شانگهای، ناشیانه علم وطندوستی بلند کرده و تلاش دارد با یک شبیهسازی عوامفریبانه عضویت ایران در سازمان مذکور و مراودات تجاری با چین، روسیه، هند، پاکستان و دیگر اعضا را به عدول ایران از شعار اصولی نه شرقی و نه غربی تقلیل دهند.
محسن سازگارا از مهرههای سوخته سازمان سیا که شهره به وطنفروشی دارد در قضاوتی خصمانه و با حمایت علنی از رژیم جعلی و کودک کش صهیونیستی میگوید: «نباید ایران با یکطرف دنیا بر اساس آمریکاستیزی و غربستیزی و رؤیای محو اسرائیل در حال قهر و دعوا باشد و به این بهانه در کام یک اژدهای بدسابقه برود. بنابراین قابل پیشبینی است که این همکاری با چین پیشاپیش یک یوغ بندگی و بردگی بر گردن ایران خواهد انداخت.» که در ادامه کار نیز عوامل وابسته از داخل کشور نیز در تنور تقلبی ادعای وابستگی ایران به شرق میدمند.
این رویکرد جریان مزبور تازگی نداشته و از سالها پیش نیز چنین روندی وجود داشته است. جمعی محدود به نام فعالین سیاسی و مدنی به بهانههای مختلف نامههای مشمئز کننده 30، 38، ۷۴، 83، 55 و 466 نفره تدارک دیده و در اوهام خویش علیه منافع ملت ایران به مجامع بینالمللی و رئیس دولت آمریکا نامهپراکنی کرده و حتی درخواست افزایش تحریم میکنند. به هر شکل برخلاف تبلیغات سوء دامنهدار هفتههای اخیر بدخواهان نظام، از نظر تحلیلگران مستقل غربی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای میتواند ضمن تقویت مناسبات ایران با کشورهای قدرتمند آسیایی و اروپایی تحریمهای غرب را عملاً بیاثر سازد.
علت عصبانیت غرب و غربزدهها؛ قرار گرفتن ایران در آستانه جهش اقتصادی
سازمان همکاری شانگهای که رویکرد ضد آمریکائی دارد 25سال قبل توسط چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف مقابله و ایجاد موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه تأسیس شد. ایران پس از سالها عضو ناظر بودن در 26شهریور 1400 در بدو شروع بهکار دولت سیزدهم به عضویت دائم آن درآمد. این عضویت در حالی است که دولت روحانی به بهانه عدم پذیرش FATF و تحریمهای آمریکا عضویت ایران در این سازمان راهبردی را ناممکن و یا بیفایده میدانست. در حالی که این سازمان به دلیل موقعیت ژئوپولتیکی خاص ایران، داشتن موقعیت تمدنی و سرزمینی، دسترسی به آبهای گرم، واقعشدن در متن کریدور ارتباطی شرق به غرب، برخورداری از نیروی انسانی قابلاتکا، داشتن ظرفیتهای اقتصادی و کشاورزی، منابع غنی نفت و صنایع تبدیلی و دهها ویژگی منحصربهفرد دیگر با عضو جدیدش قدرت دوچندان مییابد. از سوی دیگر راه را برای بیاثر سازی تحریمهای ظالمانه غربیها علیه ایران بازمیگشاید.ناراحتی غرب و غربزدهها را از بعد دیگری هم میتوان بررسی کرد. از منظر اقتصادی مجموع کشورهای عضو و ناظر این سازمان بیشترین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی را دارند. 43درصد جمعیت جهان و یکچهارم از مساحت خشکی متعلق به کشورهای عضو این سازمان است. ایران هم میتواند با یک هدفگذاری درست، با محوریت صادرات غیرنفتی، شرکتهای دانشبنیان، توسعه توریسم سیاحتی و درمانی و... به یک جهش اقتصادی ضربالاجلی دستیافته و به جایگاه برتر اقتصادی در منطقه مبدل شود. اگر این سازمان فاقد اهمیت بود قطعاً آمریکا 16سال پیش درخواست عضویت بهعنوان ناظر را نمیداد که درخواستش از سوی اعضا رد شود و یا بهمحض پذیرش ایران در این سازمان جنجال سیاسی، تبلیغی راه نمیانداخت.
ابعاد و نتایج غربگرایی مطلق جریان تحریف
مشروعیت زدایی از نظام و ماهیت فرامرزی انقلاب اسلامی، ممانعت از الگوسازی برای سایر ملل، ایجاد ذهنیت منفی نسبت به اصول سیاست خارجی در نزد جامعه ایرانی، زیر سؤال بردن دستاوردهای تمدنی انقلاب اسلامی، مخدوش نشان دادن الگوی غربستیزانه ایران، کمرنگ سازی نقش مثبت منطقهای ایران در استکبارستیزی و سازماندهی و تقویت جبهه مقاومت، تغییر در معادله موازنه قدرت نرم و تضعیف جایگاه ایران در سطوح اجتماعی و بینالمللی، اثربخشی سیاست فشار اقتصادی آمریکا، تشدید ایران هراسی و متعاقباً ائتلافسازی منطقهای علیه ایران بخشی از اهداف پیدا و پنهان شانتاژهای رسانهای و خبری روزهای اخیر نظام سلطه علیه ایران است.در ظاهر مخدوش نشان دادن سیاست اصولی نه شرقی نه غربی ایران با موضوع بیربط عضویت ایران در سازمان شانگهای جدیدترین رویکرد این جریان بهشمار میرود اما در باطن تقویت جبهه تروریسم اقتصادی و مؤثر سازی تحریمها و تحمیل فشار مضاعف بر ملت ایران روح این مخالفت را شکل میدهد. البته موضوع همراهی جریان تحریف و اپوزیسیون برای هموارسازی مسیر تحریم و ترغیب غرب به تحریم ایران مسبوق به سابقه است. پیشنهاد بیشرمانه «جام زهر» توسط نمایندگان مجلس ششم به رهبر انقلاب اسلامی، نامهنگاری طیفی از اصلاحطلبان به اوباما و هیلاری کلینتون برای دادن گرای تحریم بیشتر ایران، جاسوسی و تأمین نیازهای اطلاعاتی غرب برای ایجاد سازوکارهای تحریم هوشمند، قهرهای دولتی و تخریب وجاهت بینالمللی ایران مصادیق سیاهی از این وطنفروشیها است.
در 30سال گذشته اتخاذ مواضع کینه ورزانه از سوی عناصر ضدانقلاب و همراهی طیف رادیکال جبهه اصلاحات و بیاعتنائی آنها به منافع ملی و مطالبات حقیقی انقلاب اسلامی به شکلی معنادار یک انزوای لاینحل اجتماعی را بر آنها تحمیل کرده است. این جمع متعارض با امنیت و منافع ملی، متأثر از فقر ایدئولوژیکی برای برونرفت از این انزوای فراگیر چارهای جز لاپوشانی دشمنیهای بیپایان غرب با ملت ایران و آویختن به دامن غرب ندارد.
غرب در دوران حاکمیت دولتهای دولتهای غربگرا در 30سال گذشته بهکرات باوجود مطیع بودن و خوشخدمتی مهرههای اصلی آن دولتها، از پشت و روبرو ملت ایران را مورد حملات غیرانسانی قرار داده است. درواقع گذاشتن عنوان توهینآمیز «ایران، محور شرارت» و قانون «داماتو» پاداش آمریکا و اروپا به همکاریهای پنهانی اصلاحطلبان ایران با غرب در دهه80 بهشمار میرود.
البته در سه دهه گذشته تعظیم بیچونوچرای اصلاحطلبان در مقابل غرب در لوای طراحی و اجرای سیاست تنشزدایی، تلاش برای اعتمادسازی یکطرفه با آمریکا، گردن نهادن در مقابل غرب و پذیرش بیچونوچرای نظم نوین جهانی، طراحی و اجرا پروژه گفتگوهای انتقادی با اروپا، گفتگوی تمدنها، عمل به سیاست منفعلانه در برابر غرب به بهانه تعامل سازنده، همراهی با غرب در افغانستان، تعهد سپاری در سعدآباد و بروکسل، تعلیق کامل غنیسازی هستهای و متقابلاً سکوت در برابر بدعهدی اروپاییها، کوتاه آمدن در برابر اپوزیسیون، مذاکره با غرب منهای آمریکا، امضاء توافق هستهای، پذیرش برجام، طرح برجامهای دو و سه و بالاخره تعظیم در برابر کدخدا سالاری آمریکا نیز صرفاً پاداشهایی مشابه عنوان محور شرارت را به دنبال داشته است. نتیجه قهری سکوت در برابر دشمنی آمریکا با ملت ایران و تقبیح آثار مثبت عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای اضمحلال و فروپاشی این جریانات سیاسی است چراکه فارغ از شرق هراسی ذهنی، تلاش برای به فراموشی سپرده شدن دشمنیهای مذکور، بلندی دیوار بیاعتمادی مردم ایران به غرب، تحلیلهای خطی و غیرمعقول و خطاهای محاسباتی آسیب جدی به وجهه غربزدههای مخالف پیوستن ایران به سازمان مذکور در جامعه وارد ساخته است.
فعالیت مؤسسات برانداز از قبیل بنیاد سوروس یا بنیاد جامعه باز، مرکز وودرو ویلسون، خانه آزادی، صندوق اعانه ملی برای دموکراسی (N.E.D)، مؤسسه دموکراتیک ملی (N.D.I)، مؤسسه جمهوریخواه ملی (N.R.I)، بنیاد فورد، بنیاد برادران راکفلر، بنیاد کارنگی، مؤسسه آمریکن اینترپرایز، بنیاد دموکراسی در ایران، انستیتو آلبرت انیشتین، کمیته خطر حاضر، انستیتو بروکینگز، مرکز سابان وابسته به بروکینگز، دیدهبان حقوق بشر، موسسه کاتو، مرکز هیستینگز، مرکز بینالمللی تحقیقات بر روی زنان، و همچنین فعالیت شبکههای فارسیزبان ازجمله VOAو BBC، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب مانند منافقین، گروههای سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ، فیسبوک، توییتر و... فقط سیاهه کوچکی از دشمنی آمریکا و غرب با ملت ایران است که اتفاقاً هیچیک از کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای کمترین نقشی در طراحی، هدایت و پیشبرد آنها و یا موارد بیشمار دیگری از این دشمنیها بر عهده نداشتند.