یادداشت روزنامههای ۲۹ آبان
روزنامه کیهان
عبارت «فریبکارانه و غلطانداز» مذاکرات هستهای!/دکتر محمدحسین محترم
آنچه از مواضع آمریکاییها و غربیها و همچنین مقامات جمهوری اسلامی تاکنون آشکار شده این است که برای غربیها «مذاکرات هستهای به دلیل سیاسی» و برای ایران «نتایج بعد از مذاکرات وین به دلایل اقتصادی» مهم است. بر همین اساس آمریکاییها فریبکارانه اصرار دارند همچنان از عبارت «مذاکرات هستهای» استفاده کنند، اما مقامات ایرانی این عبارت را «غلطانداز» میدانند و معتقدند در برجام هر بده و بستانی که لازم بوده، انجام و مذاکرات هستهای با امضاء برجام تمام شده است و در وین فقط بر «مذاکرات برای لغو تحریمها» تکیه خواهند کرد. بر این اساس آنچه اکنون قرار است ۸ آذر در وین رخ دهد تحمیل توافقات صورت گرفته با دولت روحانی در شش دور مذاکره قبلی نیست، بلکه همانطور که معاون وزیر خارجه ایران از عبارت «آغاز مذاکرات برای لغو تحریمها» استفاده کرده و نه از عبارت «ازسرگیری مذاکرات قبلی هستهای»، ایران به دنبال بازگشت آمریکا به برجام نیست، بلکه به دنبال مذاکرات در چارچوب جدید برای اجرای توافق قبلی (برجام) است!حال چرا برای ایران نتایج بعد از مذاکرات وین مهم است و لغو تحریمها و تضمین بایدن را طلب میکند؟ به دلایل فراوان از جمله:
۱- علاوهبر فریبکاری ذاتی آمریکا با تمام دنیا از جمله ایران در طول سالهای متمادی گذشته، اکنون با توجه به تشدید تحریمها با بدعهدی دولت دموکرات اوباما و پاره کردن برجام توسط دولت جمهوریخواه ترامپ و خروج از آن، واقعیت این است که در آمریکا تا توافقنامهای در سنا به معاهده تبدیل نشود و به صدور فرمان اجرایی وابسته باشد، قابل اتکا نخواهد بود و رئیسجمهور آمریکا و یا جانشین بعدی او میتوانند از تعهدات خود سر باز بزنند. ترامپ با اینکه به اقدامات غیرمنتظره مشهور بود، در زمان خروج از توافقنامهها، خارج از چارچوب اختیارات خود عمل نکرد؛ لذا بایدن اختیار ندارد و نمیتواند تعهدی درباره سیاست رئیسجمهور آینده آمریکا بدهد.
۲- نکته مهم که اکنون ذهن خود مقامات آمریکایی را نیز مشغول کرده، فراتر از نقض یک توافقنامه بینالمللی است و آمریکاییها نگران نقض قانون اساسی هستند! نگراناند که اگر ترامپ در انتخابات آینده نامزد و پیروز شود، با توجه به حمله طرفداران او به ساختمان کنگره، آمریکا با بحران نقض قانون اساسی روبهرو خواهد شد، چه برسد به نقض مجدد برجام و معاهدات با دیگر کشورها! این موضوع محدود به نگرانیهای ایران هم نیست تا جایی که حتی بر اجلاس رم نیز سایهانداخته بود و بیست اقتصاد بزرگ جهان با یک سؤال درباره پارادوکس بزرگ آمریکا روبهرو شدند که «چه کسی برای سران جهان تضمین میکند که اقدامات ترامپ توسط جانشین بایدن تکرار نخواهد شد»! الجزیره تأکید میکند «کسانی که در اجلاس رم برای این سؤال پاسخ مناسبی در سخنان بایدن پیدا نکردند، تأکید دارند برای اینکه هر توافقنامهای در آمریکا به یک معاهده غیر قابل ابطال تبدیل شود، باید در سنا تصویب شود و چنین احتمالی هم بهویژه با توجه به اختلافات شدید سیاسی داخل آمریکا بسیار بعید است»!
۳- بایدن حتی حاضر نیست تحریمها را در دوره خود لغو کند چه برسد که بخواهد تعهد بدهد بعد از او تحریمها برنخواهد گشت! بر همین اساس وزیر خارجه ایران که دست بایدن را خوانده که میخواهد تحریمهای ترامپ را ادامه دهد، گفته «اصلاً نیازی به این همه مذاکرات نیست، اگر جدیت و صداقت لازم در برگشت به برجام را دارید، کافی است همین فردا یک فرمان اجرایی صادر و تحریمها را لغو کنید!».
۴- رهبران حزب جمهوریخواه صراحتاً میگویند «هرگونه توافقی که دولت بایدن با ایران امضا کند در همان ابتدا، زمانی که جمهوریخواهان دوباره کنترل کنگره را به دست بگیرند باید آن توافق را مرده دانست»! علاوهبر تهدید جمهوریخواهان، خود دموکراتها و مقامهای دولت بایدن نیز اذعان میکنند که «ممکن است دولت بعدی آمریکا دوباره از برجام خارج شود»! و به همین دلیل حاضر نیستند برای ماندگاری توافق هستهای به ایران تضمین دهند! از سوی دیگر با توجه به زنگ خطر پیروزی اخیر نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ایالت ویرجینیا برای دموکراتها و همچنین کشمکش بین دو جریان ترقیخواه و میانهرو در حزب دموکرات، شکست احتمالی این حزب در انتخابات میاندورهای سال ۲۰۲۲ قابل پیشبینی است و در این صورت بایدن دیگر نخواهد توانست هیچ موفقیتی در انتخابات دوره بعد به دست آورد.
۵- این وضعیت در حالی است که طرفهای اروپایی نیز از اجرای تعهدات یازدهگانه خود سر باز زدهاند و در عمل اعتراف میکنند از بیم تحریمهای آمریکا قادر نیستند که به این تعهدات عمل نمایند.
۶- خطر مهمتری که وجود دارد استفاده آمریکا از مکانیسم ماشه با ادعای نقض برجام از سوی ایران، با برگشت به برجام، حتی در صورت لغو بخشی از تحریمها است!
۷- یکی دیگر از دلایلی که نباید مذاکرات جدید از «بنبستها و قهوهخانه وین» شروع شود این است که شش دور مذاکرات قبلی بر مبنای «برجام خوانده نشده» و «تعلیق تحریمها با وجود مکانیسم ماشه» صورت گرفته بود (همان گونه که محمدجواد ظریف قبلاً وجود این عبارت را تکذیب میکرد، اما اخیراً با اذعان به آن، از وجود آن در برجام اظهار بیاطلاعی کرد!)، اما اکنون قرار است مذاکرات بر مبنای «برجام خوانده شده» و «لغو تحریمها با تضمین عدم بازگشت آنها» صورت گیرد.
۸- برای اطلاع و اطمینان برخی از داخلیهایی که برجام با دستاورد هیچ و خسارت محض را به ارث گذاشتهاند و اکنون کاسه داغتر از آش شدهاند که اگر برجام احیا نشود، چه خواهد شد؟! باید گفت یکی از دلایل اصلی عدم آغاز مذاکرات وین از نقطه پایان دور ششم نیز این است که مرحومهاشمی اطمینان داده بود که «جان کری به ظریف قول داد کارها را درست کند»، اما ظریف بعد از آن در اعترافِ «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» گفت «اشتباه کردم به حرف کری اعتماد کردم»! حال چگونه انتظار دارند دولت سیزدهم باز به همان دولت دموکراتی که جان کری و بایدن عضوش بوده و هستند، اعتماد کند؟! این جماعت چنان از خدشهدار شدن عزت ملت ایران در صورت احیا نشدن برجام سخن میگویند گویی که برجام در دولت آنها با بیاعتباری پاسپورت ایرانی، صفهای مرغ و گوشت با کد ملی، تبدیل شدن یارانهها به بستههای حمایتی و معیشتی، افزایش ۳۰۰ درصدی قیمت مایحتاج روزمره، افزایش ۱۷۰ درصدی قیمت مسکن و رؤیایی شدن خانهدار شدن، تورم ۵۸ درصدی و... و ثبت بالاترین شاخص فلاکت در طول تاریخ ایران، عزت مردم را حفظ کرده بود؟!
۹- حال که به گفته عضو اندیشکده خاورمیانه در واشنگتن و همچنین جوزف سرینسیونی مشاور بلینکن، «بایدن بدون تصویب کنگره اختیاری برای لغو همه تحریمها و دادن چنین تعهدی ندارد و این غیرممکن است»، پس بایدن و تیم او فریبکارانه ادعای داشتن حسن نیت نکنند چراکه هرگونه مذاکرهای بدون لغو تحریمها و دادن تضمین آمریکا نیز «غیرممکن» است و دولت جدید ایران هم از سوی ملت ایران اختیاری برای مذاکره بدون لغو تحریمها و دادن تضمین بایدن ندارد و در صورت طولانی شدن مذاکرات تنها راه برای دولت ایران «واکنش سریع دیپلماتیک» خواهد بود.
۱۰- محافل رسانهای غربی صرفاً با برجسته کردن شعار بایدن مبنی بر بازگشت به دیپلماسی و برجام سعی میکنند تهران را مسئول بنبست برجام معرفی کنند در حالی که بدون اجرای مفاد برجام و شروط تهران، بدون تردید محدودیت در برنامه هستهای ایران و تعهدات برجامی ایران «جنبه عینی» و لغو تحریمها و تعهدات برجامی آمریکا همچنان «جنبه فرضی و کاغذی» خواهند داشت!
۱۱- همه این موارد مشتی نمونه خروار است که نشان از نمایشی بودن گزینه دیپلماسی آمریکاییها به دلیل ناتوانی از گزینه نظامی آنها دارد! و موجب شده تا تهران به نیت واقعی غربیها نگاه تردیدآمیزی داشته باشد. تحریمهای پهپادی و تمدید حالت فوقالعاده از سوی بایدن برای ادامه تحریمها نیز بهخوبی نشان داد که بایدن ارادهای برای لغو تحریمها و عمل به تعهدات خود در برجام ندارد چراکه طرف غربی احساس میکند با گرفتن امتیازات مهمی ذیل توافقنامه برجام دغدغههای آنها درباره برنامههای هستهای رفع شده و اکنون میخواهند از طریق برگشت آمریکا به برجام اولاً از دور زدن و خنثی سازی تحریمها جلوگیری کنند و ثانیاً وارد موضوعات دیگر از جمله مسائل منطقهای شوند!
۱۲- اینکه از هماکنون توجه و تمرکز دولت سیزدهم پیش از اینکه بر لغو تحریمها باشد، بر خنثی سازی تحریمهاست! نشان میدهد دولت بهدرستی سیاستهای فریبکارانه آمریکا را تشخیص داده و دست بایدن را خوانده است؛ لذا با توجه به سیاست جدید جمهوری اسلامی مبنی بر گسترش روابط و مناسبات با کشورهای منطقه و همسایه و دوست، شکست سناریوی آمریکاییها در وین از هماکنون قابل پیشبینی است؛ اما آن گونه که رهبری قبلاً به دولت روحانی تذکر داده بودند که «بنا را بر این بگذارید که آمریکا تحریمها را حالا، حالاها لغو نمیکند»، تنها تضمین معتبر بایدن ارائه لایحه برجام به کنگره و تصویب آن در سنا است و ملت ایران نباید بیش از این معطل لغو تحریمها بمانند و مجدداً اسیر فضاسازیهای یک جریان معلومالحال و درعین حال مجهولالهویه شوند!
۱۳- در حاشیه اجلاس رُم مکرون در پاسخ به اظهارات و لبخند بایدن درخصوص خیانت کاخ سفید در فروش زیردریاییها به اسپانیا، یک جمله زیرکانهای به او گفت که بهتر است هم خود غربیها همان را مبنای مذاکرات با ایران و هم غربپرستان داخلی آن را مبنای مواضع و تحلیلهایشان قرار دهند و آن اینکه «اظهارات خوب است، اما شواهد و نتایج بهترند»!
روزنامه وطن امروز
از استراتژی هزار زخم دشمنان تا استراتژی مقاومت فعال/محمدحسین مهدویزادگان
حضور دولت سیزدهم در رأس معادلات سیاسی و اجرایی کشور، مولد پرسشها و دغدغههایی در عرصه سیاست خارجی کشورمان بوده است. بدون هیچگونه تردیدی اصلیترین پیششرط موفقیت ما در مواجهه با دشمن، یکی شناخت ماهیت و دیگری شناخت استراتژیهایی است که دشمن در مواجهه با نظام و ملت ما به آن متوسل میشود. در قرن گذشته شاهد الگووارههایی کلاسیک بودیم که کمیت و کیفیت آنها پیروزی یا شکست ۲ رقیب را در عرصه نبرد مستقیم تعیین میکرد. این مؤلفهها منبعث از رویکرد رئالیستی و واقعگرایانهای بود که پس از جنگ دوم جهانی بر حوزه روابط بینالملل سایه افکنده و نظام دوقطبی را بر جهان حاکم ساخته بود، اما امروز، مؤلفههای دیگری نیز در محاسبه و شکلگیری قدرت بازیگران دخیل است. در این باره ما با مفهومی به نام «جنگ هیبریدی» یا «جنگ ترکیبی» مواجه هستیم. بر این اساس، جنگ هیبریدی به معنای بهکارگیری ترکیبی قابلیتهای نیروهای نظامی و غیرنظامی متعارف به شیوهای پیچیده و هماهنگشده است. لازم است این حقیقت برای افکار عمومی تبیین شود که جنگ هیبریدی محدود به «جنگ نظامی» نیست و شامل نبرد دیپلماتیک، جنگ تبلیغاتی، جنگ اقتصادی، حملات سایبری و... میشود.«استراتژی هزار زخم» بر پایه همین «جنگ ترکیبی» تعریف میشود. مطابق این استراتژی، دشمنان تلاش میکنند در ابعاد و حوزههای مختلف، کشورهای مستقل مانند جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند. در استراتژی هزار زخم، دشمنان توان یک کشور یا ساختار را در ابعاد گوناگون مورد هجمه قرار میدهند و میان اجزای این نبرد، نوعی هارمونی و هماهنگی ایجاد میکنند. به عبارت بهتر، در ظاهر دشمنان سعی دارند اینگونه القا کنند که میان ابعاد گوناگون این نبرد ارتباطی وجود ندارد، اما این موضوع به هیچ عنوان حقیقت ندارد.
مهمترین عواملی که منجر به تبلور استراتژی هزار زخم در معادلات استراتژیک آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی شده است، تغییرات سریع ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک (به ضرر منافع آمریکا و صهیونیسم) و انتقال قدرت به شرق و شکل گرفتن اتحاد قدرتهای مخالف آمریکاست. اخیرا «نفتالی بنت» نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس در دیدار با «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا، به صورت صریح و آشکار از این استراتژی پرده برداشت. همانگونه که مشاهده میکنیم، واشنگتن و تلآویو ابایی از «آشکارسازی استراتژی هزار زخم» ندارند. آنها قصد دارند ایران را در همه ابعاد و زوایا تحت فشار قرار دهند. عمیقا بر این باوریم استراتژی هزار زخم نیز مانند استراتژی فشار همهجانبه -که از دوران ریاستجمهوری ترامپ تاکنون شاهد آن هستیم- محکوم به شکست خواهد بود، به شرطی که در مواجهه با آن، دفاعی قاطعانه، هوشمندانه و همهجانبه انجام شود.
بدون شک اصلیترین دغدغه دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی، صیانت از کشور در برابر استراتژی هزار زخم دشمنان است. مهمترین پیششرط مهار و خنثیسازی استراتژی هزار زخم، رصد هوشمندانه جنگ ترکیبی دشمنان در ابعاد راهبردی و تاکتیکی است. در این میان، باید میان «ثوابت» و «متغیرات» یا همان استراتژیها و تاکتیکهای دشمن در میدان جنگ هیبریدی با ایران تفکیکی هوشمندانه قائل شد. به عبارت بهتر، باید ابعاد و روشهای نبرد فعلی و حتی هر گونه نبرد بالقوه دشمنان [با استناد به روشهای آیندهپژوهشی و احتمالسنجی]با استناد به دادهها و مستندات آماری - تحلیلی مورد رصد و تحلیل قرار گیرد. در این باره، ما باید تحلیل واقعبینانهای از گذشته، حال و آینده داشته باشیم. یکی از اصلیترین ویژگیهای شهید بزرگوار حاجقاسم سلیمانی، همین ذهنیت و محاسبهگری استراتژیک و نظاممند بود. اگر چنین رصد هوشمندانهای نشود یا مرز میان «استراتژیها» و «تاکتیکهای دشمن» در نبرد هیبریدی با کشورمان خلط شود، قطعا در محاسبات راهبردی و تاکتیکی خود در قبال کنش چندلایه دشمنان دچار خطای محاسباتی خواهیم شد. اتفاقا یکی از اصلیترین دغدغههای دشمنان، ایجاد و القای همین خطای شناختی و محاسباتی در کشورمان است.
دولت سیزدهم در حوزه کلان و در مواجهه با نبرد ترکیبی دشمنان و استراتژی هزار زخم آنها، روی استراتژی «مقاومت فعال» تمرکز کرده است. بدون شک نخستین گام در مواجهه با استراتژی هزار زخم دشمنان، «صیانت از راهبردها و ثوابت استراتژیک» کشور در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاست خارجی، امنیتی و فرهنگی است. چنانکه مشخص است، دشمن در صدد است ضمن دفرمه کردن این استراتژیها و ثوابت، استراتژیهای جدید مدنظر خود را جایگزین آنها کند. نخستین گام دشمنان نظام در این مسیر، «قابل معامله جلوه دادن اصول کلان اقتصادی و سیاسی» کشور است.
پس از اصرار بر حفظ و صیانت از استراتژیها در میدان مواجهه با جنگ ترکیبی و استراتژی مقاومت فعال، نوبت به «تنظیم واکنش موثر و هوشمندانه» میرسد. این واکنشها، باید معطوف به «ابعاد کنش دشمنان» و «نحوه عملیات آنها» تعریف و اجرایی شود. انتخاب «ابزارهای مناسب» در مواجهه با نبرد چندلایه دشمنان، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در تعیین و انتخاب این ابزارها، باید ۳ مؤلفه «دربرگیرندگی»، «تاثیرگذاری» و «غافلگیری» را در قبال کنش دشمنان مدنظر قرار داد. به عبارت دقیقتر، واکنش جمهوری اسلامی ایران در قبال نبرد هیبریدی دشمنان و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا، باید به گونهای باشد که «محاسبات» و حتی «باورهای دشمنان» را در هر یک از لایههای نبرد برهم بریزد. بدون شک در میدان نبرد ترکیبی با دشمنان و مواجهه با توطئههای آنها، میتوان از ظرفیتهای موجود در منطقه و نظام بینالملل نیز به بهترین نحو ممکن بهرهمند شد.
روزنامه خراسان
تفاوت مردم و برخی مسئولان در مواجهه با گرانیها/سید صادق غفوریان
مسئله «گرانی»ها و کوچک و کوچکتر شدن سفره بخش وسیعی از جامعه، قطعا از آن دست مسائلی است که رسانهها باید مدام آن را فریاد کنند و اجازه ندهند این موضوع نزد مسئولان به مسئلهای عادی و غیر اولویت دار تبدیل شود. اگر چه باید اذعان کرد که در بسیاری از مواقع به ویژه در سالهای اخیر، برخی مسئولان و رسانههای رسمی با عملکردشان گویی تلاش کرده اند مسئله گرانیها را به نوعی «عادی سازی» و به مسئلهای طبیعی تبدیل کنند که بررسی تحقق یا عدم تحقق این تلاش، خود مجال دیگری میطلبد. اما چرا برخی از مسئولان در مواجهه با مشکلات معیشتی مردم که بخش عمده آن ناشی از گرانیهای بی حساب و کتاب است، کک شان نمیگزد یا اگر میگزد، چرا اقدامات و تدابیر لازم را برای رفع این مشکلات اتخاذ نمیکنند؟ واقعا مشکل کجاست؟! قطعا برای این پرسش، دلایل گسترده فنی و تخصصی وجود دارد که اگر قرار باشد یک مسئول به آن پاسخ دهد، خروارها دلیل و مدرک سر هم خواهد کرد، اما ما از میان همه این خروارها، یک دلیل را انتخاب کردیم که فهمش نه غامض است و نه پیچیده.جیب ما، جیب مسئولان
برای این که این یک دلیل را تبیین کنیم ابتدا یک سناریو و فرضیه را با هم مرور میکنیم. فرض کنید یک مسئول و یک کارگر برای خرید اقلام ضروری هفتهای دو بار به فروشگاه مراجعه میکنند. هر دو نفر هم پس از دیدن قیمتها و گران بودن آنها تعجب و خودخوری میکنند. اما یک تفاوتی میان این دو وجود دارد. آقای کارگر به دلیل محدود بودن قدرت خریدش، یکی درمیان ملزومات و نیازهایش را تهیه میکند، اما آقای مسئول، طبیعتا قدرت خریدش محدود نیست و همه ملزوماتش را میتواند تهیه کند، البته از گرانیها هم غصه میخورد! و از این که برخی طبقات اجتماعی سفره شان کوچک و کوچکتر شده است، ناگهان اشک در چشم اش جمع میشود و برای لحظهای از خود بی خود میشود تا این که با تذکر صندوق دار فروشگاه به خود میآید، خریدهایش را حساب میکند، از فروشگاه خارج میشود و میرود که به جلسه بعدیاش برسد و، چون تعداد این جلسات و گرفتاریهای آقای مسئول فراوان است، خریدها را اهل منزل انجام میدهند و احتمالا آقای مسئول، چون وقت حضور در بازار و میان مردم را ندارد، کلا فراموش میکند که مردم کوچه و بازار یا به قولی «مردم معمولی» در چه حالی هستند. در عین حال آن آقای کارگر، همزمان که آن آقای مسئول در جلسات و همایشها سخت مشغول تلاش برای مدیریت بازار و قیمت هاست، هر بار که به بازار میرود، خریدهایش کمتر، غصه هایش بیشتر و احتمالا شرمندگی هایش نزد خانواده اش هم بیشتر میشود.پس چرا درست نمیشود؟
اگر چه روایت این سناریو به طنزی تلخ هم مبتلا شد، اما از یک واقعیت هم پرده بر میدارد؛ این که سال هاست، افسار بازار و قیمت اقلام ضروری مردم رها شده و سیاستهای مقطعی و غیرمقطعی مسئولان هم آن طور که باید پاسخ گو نیست، ولی آیا این احتمال وجود ندارد که مسئله «گرانی» و کوچک شدن سفره مردم برای برخی مسئولان به امری عادی تبدیل شده است؟ قطعا در این سال ها، حقوق، مزایا و حق الجلسات آقایان مسئول به اندازه و به موقع (نه با تاخیر و تعویق چند ماهه) پرداخت شده و میشود، بنابراین از آن جا که در این بازار و این وضعیت، راهکارهای فوری، قاطع و کارساز نمیبینیم باید به ما حق بدهید که تصور کنیم مسئله گرانی و این «بازارهای نامهربان با مردم» برای برخی مسئولان امری عادی انگاشته میشود. شاید اهتمام برخی از مسئولان بر پیگیری برخی طرحهای دور از نان و سفره مردم، یا بعضا بیان برخی مطالب از تریبونها مثل دغدغه آن نماینده درباره چند همسری و... نشان از همین باشد که مسائل مهم کشور، آن طور که باید دغدغه اصلی این بخش از مسئولان نیست. حالا به زبانی ساده و دوستانه از این مسئولان میخواهیم که برای غصه گرانی ها، تدبیری کنند به فوریت که جیب ما مردمان معمولی به فراخی جیب آنان نیست.روزنامه ایران
مواجهه با روشنفکران نباید سیاستزده باشد/سید جواد نقوی
برای اثبات این گزاره که روشنفکران پاسخ دقیق و روشنی به مسائل جامعه نمیدهند و هرازچندگاهی در خوانش اتفاقات همین جامعه سوژههای تکراری و غیردقیق را دستمایه تحلیلهای خود قرار میدهند، شاهد مثالهای فراوانی وجود دارد. سؤال اینجاست پس چرا روزبهروز این بیگانگی روشنفکران با مسائل جامعه عمیقتر میشود و حتی در لایه سیاست هم مدام خودش را بازتولید میکند تا جایی که نسخه شفابخش را حکمرانی دولتی برای دو دوره میداند که خاطرات تدابیرش همچون بوی عفونت حاصل از یک زخم کهنه، سالها باید روان و مشام جامعه را آزار دهد؟بخشی از پاسخ این سؤال را باید در نقطهای جستوجو کرد که از قضا طیف انقلابی برای درگیری با جریان روشنفکری برای خود تعریف کرده است؛ نقطهای که اگر درست انتخاب نشود نه تنها به کم کردن شکافها در جامعه امروز ایران منجر نخواهد شد، بلکه با نیرویی فزاینده در خدمت چند پاره کردن آن قرار خواهد گرفت. متأسفانه وقایع پیش و پس از سال ۸۸ باعث شد صرفاً صبغه سیاسی این درگیری پررنگ شود و زمانی که چنین اتفاقی بیفتد بالطبع همه چیز در میزانسن یک دعوای ایدئولوژیک و سیاستزده تحلیل خواهد شد و طرفین چنین منازعهای را به لبههای یک قیچی برای عمیقتر کردن این شکاف بدل خواهند کرد. عمیق شدن چنین شکافی کجا خودش را نشان خواهد داد؟ یک قلمش میشود سلب کردن توان سیاستگذاری فرهنگی برای بیش از یک دهه. مصداقش هم میشود همین که چندین دفعه فیلمهای فرهادی را بهعنوان نمایندهاش راهی اسکار کند، ولی همزمان در سطحی سیاستزده و ایدئولوژیک به جدال لفظی و روبنایی با او بپردازد.
بهنظر میزانسن هر منازعهای با روشنفکران را باید از این منظر تحلیل کرد که در خدمت طرح پرسشهای دقیق از روشنفکران برای مسائل واقعی جامعه است یا فاصله گرفتن بیشتر آنها از مسائل اساسی و حیاتی امروز آن؟ این میزانسن در خدمت رجل سیاسی در قدرت است یا خرد جمعی جامعه ایرانی؟ وقت و توان را پای حل مسائل اساسی میکشاند یا در دعوای سیاسی بیسرانجام هدر میدهد؟ طیفهای متکثر جامعه را به هم نزدیکتر میکند یا با دور کردن از همدیگر، آنها را با واقعیتهای موجود به لجاجت میاندازد؟
مسلماً مسأله مورد سؤال قرار دادن یا حتی نقد نکردن فرهادی نیست، بلکه تلاش برای نقد کردن او در ساحت تئوریک و اندیشهای است و نه سیاستزده و ایدئولوژیک. ایران اسلامی در مسیر شدن آنچه قرنها برای آن تلاش شده است امروز بیش از هر زمانی به ترمیم شکافها و نزدیکتر کردن دیدگاههای مختلف نیاز دارد و این با سرعت بخشیدن در مسیر به رسمیت شناختن اندیشهها و طرح پرسشهای عمیق در ساحت فکری و اندیشهای میسر خواهد بود. هرچقدر فضای مواجهه با روشنفکران، غیرایدئولوژیکتر شود، اتمسفر بهتری برای حرکت بهسمت این «شدن» میسر خواهد شد و از قضا روشنفکران بیشتر مورد این سؤال اساسی واقع خواهند شد که چگونه میتوان با آرامش بیشتری این مسیر را طی کرد نه اینکه همزمان با اینکه مدام مشغول حمله به ساختار باشند، انتظار بهتر شدن اوضاع را نیز داشته باشند.
روزنامه شرق
سم مهلک سیاسی/احمد غلامی
بهصراحت میتوان گفت هیچیک از دولتهای چهار دهه گذشته نتوانستهاند حامیان خود را ذیل یک طبقه بهعنوان یک طبقۀ مشارکتی بگنجانند؛ طبقه مشارکتی که رفتهرفته بتواند به طبقۀ هژمونیک بدل شود، چراکه دولتهای ایران به معنای واقعی دولت بماهو دولت نبودهاند و همواره قدرتگیری آنان در وضعیتی سلبی امکانپذیر شده است. وضعیت سلبی قرین به «وضعیت استثنائی» است. وضعیت ناگزیری که در آن مردم نه برای مشارکت و پیگیری مطالبات و منافع خود، بلکه برای صیانت از وضع موجود و گاه بدتر از آن، برای جلوگیری از وخیمترشدن اوضاع پا به عرصه عمومی گذاشتهاند. طرفه آنکه در انتخابات ۱۴۰۰ و در شکلگیری دولت سیزدهم، با اینکه وضعیت از سابق استثنائیتر بود بسیاری از مردم برای مشارکت پا به میدان نگذاشتند و وضعیت استثنائی را اسقاط کردند.بیتفاوتی، سم مهلک سیاسی است که بهصورتی بطئی و خزنده دستگاه دولت و پیکره ملت را از کار خواهد انداخت. در این وضعیت، طبقه مشارکتی و هژمونیک دیگر معنا ندارد. از نظر هگل دولت، عالیترین شکل کلیت است که میتوان در عرصه اخلاق اجتماعی به آن دست یافت. برخلاف نظر هگل، مارکس باور دارد دولت، ابزار طبقه حاکم است و طبقه کلی فقط میتواند در جامعه مدنی ظاهر شود که با خود به صلح رسیده باشد. مارکس معتقد است در این شرایط، دولت به معنای قدرت سیاسی سرانجام متلاشی خواهد شد، چراکه این دولتها ساخته دست مردم در شرایط استثنائیاند. اگر شرایط استثنائی از بین برود، ضرورت تشکیل دولتها هم از بین خواهد رفت. ا
گرچه این دیدگاه مارکس آرمانگرایانه به نظر میرسد، اما شرایط کنونی جهانی نشان داده با اینکه ایده مارکس محقق نشده، اما دولتها نه بهواسطه رسیدن به یک جامعه مطلوب بلکه به دلیل ناباوری و عدم اعتماد به دولتها خاصیتِ خود را بیش از پیش از دست دادهاند. بگذریم! اما در اندیشه گرامشی شکلگیری طبقه مشارکتی و طبقه هژمونیک بیش از هر جای دیگری قابل تصور و تعین است. نگاه واقعبینانۀ گرامشی به دولت و ملت، باعث شده او به بهترین شکل مواجهۀ دولت و ملت را در اصطلاحاتی همچون جنگ موضعی، جنگ تهاجمی و جامعه مدنی همچون خاکریز به کار گیرد. گرامشی به طبقه مشارکتی که میتواند به یک طبقه هژمونیک بدل شود، باور داشت و از همینرو مخالف سرسخت استالین در حذف روشنفکران بود. برای شکلگیری طبقه مشارکتی، روشنفکران نقش اساسی دارند. آنان افکار دولتها را از بالا به پایین اشاعه میدهند و در ایجاد یک طبقه هژمونیک نقش مؤثری دارند.
در دوم خرداد ۱۳۷۶ روشنفکران موجب بر سر کار آمدن دولتی شدند که قادر بود طبقه مشارکتی را شکل داده و آن را هژمونیک کند. این اتفاق نیفتاد و اصلاحطلبان با دور زدن روشنفکران و مردم که دولت آنان را روی کار آورده بود، ابتدا برای گسترش اقتدار خود از حمایت مردم سود جسته و برای ماندگاری آنان را رها کرده و به توجیه قدرت پرداختهاند. از اینرو دور از انتظار نبود که در زمانه عسرت آنان و بازگشت مجددشان به مردم، پشت درهای بسته بمانند. دولت خاتمی و دولت احمدینژاد، بیش از هر دولت دیگری قادر بود با همه دشواریها طبقه مشارکتی را سامان داده و آن را به طبقه هژمونیک بدل سازد. چنین ظرفیت و توانی در دو دولت هم به لحاظ اجتماعی و هم اقتصادی وجود داشت. دولت خاتمی میتوانست طبقه بورژوازی دولت هاشمی را ارتقا داده و هژمونیک کند و اگر احمدینژاد به حرفهایی که میزد باور داشت، میتوانست طبقه فرودست را برسازد.
این دو دولت قادر بودند طبقه مشارکتی را سازمان داده و هژمونیک کنند و سرمنشأ تحولات جدی در جامعه ایران باشند. اما چون باوری راسخ در میان نبود، چنین اتفاقی هم رخ نداد. لنین باور داشت کسی به هژمونی دست مییابد که با بیشترین انرژی میجنگد، اما واقعیت امر این است که دولت نئولیبرالِ احمدینژاد با فریب طبقه فرودست ادامه منطقی دولت لیبرال خاتمی بود، که به هر دلیلی بر باورهایش پافشاری نکرد. این دو دولت به شرایط و امکانهای موجود تن دادند، در صورتی که هر تحولی با پافشاری بر ناممکنها شکل میگیرد. اصرار بر تحقق ناممکنها و فشار به امکانهای موجود است که وضعیت را از ریخت میاندازد و سیاستی تازه خلق میکند. بازی در وضعیت موجود و با امکانهای آن، بازی در زمین قدرت است و بس. این دو دولت میتوانستند به این تعبیر گرامشی دست یابند که طبقه میتواند و باید تعیینکننده باشد.
برای اینکه یک طبقه تعیینکننده باشد مستلزم آن است که هژمونی داشته باشد. هژمونی امر چندظرفیتی است که بدون اقناع مردم قابل تحقق نیست و بدون اجبار غیرقابل اعمال. هر دو دولتِ اصلاحات و مهرورزی، قدرت اِعمال ایدههای خود را نداشتند و ناگزیر به شرایط موجود و امکانهای آن تن دادند. دولت سیزدهم از قدرت لازم برای اعمال ایدههای خود برخوردار است، اما بعید است قدرت اقناع مردم را داشته باشد، خاصه آنکه باید طبقهای مشارکتی وجود داشته باشد که تبدیل به طبقه هژمونیک شود تا دوگانه اقناع و اجبار معنا پیدا کند. اما نهتنها چنین امکانی وجود ندارد، بلکه دولت سیزدهم حتی نمیتواند به شرایط موجود تن بدهد. شرایط موجود همان چیزی است که برای دگرگونی و رهایی از آن، دولت رئیسی روی کار آمد. دولت رئیسی بیش از هر زمان دیگری میداند ادامه شرایط موجود همان سم مهلکی است که دولت را نه در درازمدت که در کوتاهمدت از پا در خواهد آورد. آیا این از بدعتهای روزگار است که حافظان وضع موجود ناگزیرند علیه آن دست به اقدام بزنند؟
اخبار ویژه ۲۹ آبان
روزنامه کیهان
رشد چشمگیر صادرات فرآوردهها سدّ تحریمهای نفتی را شکست
یک روزنامه اقتصادی اصلاحطلب نوشت: سلاح استراتژیک نفتی ایران در حال نقطهزنی است و خاکریز تحریم فرآوردههای نفتی شکسته شده است. دنیای اقتصاد در گزارشی مینویسد: رکورد ارزش روزانه معاملات بورس انرژی ۱۴۰۰ با داد و ستد ۱۵۶ میلیون دلاری شکسته شد که نشان میدهد، این بازار نه تنها از سد تحریمها عبور کرده، بلکه دشواریها و هجمههای پیدا و پنهان اخیر هم خللی در عملکرد این بازار مالی ایجاد نکرده است؛ نکته بسیار مهمی که در روزهای سخت تحریمها مهم و حساس بود و توان بورس انرژی در رقابت با بازارهای رقیب، همچون بورس DME دبی را به رخ میکشد.نکته مهم دیگر این است که نسبت معامله عرضهها در آبانماه تاکنون بیش از ۳۷ درصد بوده که یکی از بالاترین ارقام در تاریخ فعالیت بورس انرژی است و نشان میدهد باتوجه به اینکه عرف عرضه در این بازار بیش از یکبار است، احتمال معامله کالاهای ورودی به این بازار پس از سه مرتبه عرضه، به نزدیکی ۱۰۰ درصد رسیده است؛ موفقیتی که برگ زرین و تاریخی بورس انرژی در رقابت با کشورهای نفتخیز منطقه و بورسهای مطرح دنیاست.
این نسبت معاملاتی که برای اهل فن آشنا و قابل اتکاست، نشان میدهد حتی تیغ تحریمها در برابر بورس انرژی کند شده و سلاح استراتژیک ایران در بازارهای جهانی فرآوردهها از برد و دقت بسیار زیادی برخوردار شده است. به جرات باید گفت، موفقیت بورس انرژی با افزایش حجم و ارزش معاملات و رونق ابزارهای مالی نوین در حوزه صادرات، جزو منافع ملی تمام افراد کشورمان است؛ زیرا افزایش ارزآوری، تعدیل نرخ ارز، کاهش شدت مصرف انرژی و دریافت منافع مالی حاصل از صرفهجویی حاملهای انرژی، همگی مواردی است که پتانسیل اجرای آنها در این بازار رسمی وجود دارد. معامله ۱۹۲ هزار تن نفتا در بورس انرژی موجب شد تا یک روز جذاب رقم بخورد. این معاملات که ارزشی بالغ بر ۳ هزار و ۷۳۵ میلیارد تومان داشت، به سه گروه کالایی نفتای کامل، سبک و میانی تقسیم میشود. ۱۶۰ هزار تن از این رقم عرضه پالایشگاه ستاره خلیج فارس و ۳۲ هزار تن آن عرضه نفتای پالایشگاه لاوان بود که همگی در رینگ بینالملل عرضه شدند و مورد داد و ستد قرار گرفتند.
در صورت استمرار این نسبت معاملاتی، رشد عرضهها سکوی پرش قدرتمندی برای افزایش حجم و ارزش معاملات خواهد بود. بهعنوان نمونه مشخص، نسبت معامله به عرضه بورس انرژی در مهرماه ۳۰/۸۵ درصد بوده که در آبان به ۳۷ درصد رسیده و نشان میدهد اوضاع معاملاتی در آبان ماه بهرغم بسیاری از هجمههای واردشده به بورس انرژی، بهبود جدی داشته است. حجم تقاضا نیز افزایش داشته است. در کل میتوان گفت، اوضاع بورس انرژی از مسیر توان بازاریابی، فروش و صادرات فرآوردهها و حاملهای انرژی جذاب ارزیابی میشود.
نسبت معاملات برای اهل فن در بازارهای رسمی فرآوردهها در اقصی نقاط جهان اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا نشان میدهد زیر پوست این بازار چه میگذرد. وقتی نسبت معاملاتی در یک بازار بیش از ۳۳ درصد باشد، به این معنی است که یک فرآورده مشخص با هدف صادرات وقتی سه بار مورد عرضه قرار بگیرد، امکان معامله آن بیش از ۹۰ درصد و حتی بیش از ۹۵ درصد خواهد بود. حال در شرایطی که طی آبان ماه نسبت معاملات فرآوردهها به بیش از ۳۳ درصد رسیده و رقم ۳۷ درصدی را ثبت کرده است، میتوان عنوان کرد که احتمال معامله محصول در سه عرضه، در حال نزدیک شدن به ۱۰۰ درصد است؛ نکتهای که به وضوح نشان میدهد بورس انرژی از سدّ تحریمها عبور کرده و رخدادهای پیدا و پنهان روزهای اخیر نه تنها خللی در عملکرد این بازار رسمی ایجاد نکرده، بلکه یکی از موفقیتهای تاریخی این بازار را رقم زده است.
افزایش صادرات نفتی و غنیسازی ۶۰ درصد آمریکا را منفعل کرد
زمزمه محافل آمریکایی درباره پیشنهاد طرحی برای توافق موقت هستهای با ایران، نشان میدهد اقدامات هماهنگ دولت و مجلس حرکت در مسیری درست بوده است. پایگاه خبری اکسیوس به نقل از سه منبع آمریکایی و صهیونیست نوشت جیک سالیوان مشاور امنیت ملی دولت بایدن در دیدار با همتای اسرائیلی خود ایده توافق موقت با ایران برای خرید زمان بیشتر برای مذاکرات هستهای را مطرح کرده است. به گفته منابع اکسیوس، این ایده فقط یک توافق اولیه است و دولت بایدن همچنان اصرار دارد که توافق هستهای سال ۲۰۱۵ به طور کامل احیا شود. اکسیوس میافزاید، در هفتههای اخیر، سالیوان ایده توافق موقت را در حین بحث درباره گامهای بعدی درمورد پرونده هستهای ایران با همتای اسرائیلی خود مطرح کرد. دو منبع آمریکایی که از این ماجرا مطلعند، میگویند که در یک جلسه طوفان فکری، سالیوان ایدهای که یکی از متحدان اروپایی آمریکا مطرح کرده بود، را منتقل کرد.منطق توافق موقت این است که پیشرفتهای هستهای ایران، تهران را به سطح غنیسازی اورانیوم مورد نیاز برای یک سلاح هستهای نزدیک کرده است. به گفته منابع آمریکایی، ایده این بود که در ازای توقف ایران (مثلاً توقف غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم)، ایالات متحده و متحدانش میتوانند برخی از سرمایههای مسدود شده ایران را آزاد کنند یا معافیتهای تحریمی برای کالاهای بشردوستانه ارائه کنند. یک مقام اسرائیلی گفت: هولاتا به سالیوان گفت که فکر میکند این ایده خوبی نیست و بر نگرانی اسرائیل مبنی بر تبدیل شدن هرگونه توافق موقت به یک توافق دائمی که به ایران اجازه میدهد زیرساختهای هستهای و ذخایر اورانیوم خود را حفظ کند، تاکید کرد.
یادآور میشود در پی تصویب قانون اقدام راهبردی مجلس به دولت سابق (روحانی) موظف به لغو برخی محدودیتها و تعلیقهای هستهای و از سرگیری فعالیتها شد، به نحوی که کشورمان غنیسازی را به سطح ۲۰ درصد و ۶۰ درصد رساند، به کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته را در پیش گرفت. زمزمه پیشنهاد جدید آمریکاییها درباره تعلیق غنیسازی ۶۰ درصد در ازای دسترسی ایران به بخشی از داراییهای مسدود شدهاش در حالی است که دولت آمریکا پیش از این در قبال سیاست منفعلانه و تعلیق و انتظار در دولت سابق، بیاعتنایی پیشه کرده بود و حتی اجازه نداد تروئیکای اروپایی کانالهای بیمایهای مانند SPV و اینستکس را حتی برای مبادلات بشردوستانه و غذا و دارو راهاندازی کنند. اما اکنون که جدیت ایران در توقف تعلیقها و گسترش برنامه هستهای را دیده، پیشنهادی - ولو فریبکارانه- را زمزمه میکند.
هر چند که طرف ایرانی هوشیار است و اجازه نمیدهد آمریکا به صرف آزادسازی چند میلیارد دلار از اموال بلوکه، و بدون لغو مؤثر تحریمهای اصلی و ارائه تضمین کافی برای عدم تکرار عهدشکنی، مجدداً عضو برجام شود و به مکانیسم ماشه برای احیای خودکار تحریمها دسترسی پیدا کند. شایان ذکر است دولت رئیسی به تازگی در حالی که مقامات آمریکا به حفظ همه تحریمها پیش از انجام مذاکرات و توافق جدید تأکید دارند، توانست ۳/۵ میلیارد دلار از داراییهای خود را به کشور برگرداند و عملاً به تحریمها بیمحلی کند. همچنین صادرات نفت و فرآوردههای نفتی در چند ماه رشد چشمگیری پیدا کرده که دهنکجی به تحریمهای نفتی آمریکاست.
شاهکارهای دولت تدبیر از گرانی بنزین تا ارز ۴۲۰۰ تومانی!
عضو تیم مشاوران رسانهای دولت سابق مدعی شد، دولت روحانی با افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸ کاری کارستان کرده و اگر این اتفاق نیفتاده بود، دولت رئیسی باید روزانه ۲۰۰ میلیارد تومان یارانه بیشتر میداد. روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «محمد-م» و با عنوان «لوح شجاعت برای رئیسی» نوشت: رئیسجمهور در ۱۰۰ روزگی دولتش در برابر یک تصمیم سخت دیگر قرار گرفته است. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و پذیرفتن ارز تکنرخی اکثریت بزرگی از اقتصاددانان با آن موافقند. چه طرفداران اقتصاد بازار و چه اقتصادیون نهادگرا. گروه اول از روز نخست هم با ارز چند نرخی بهخصوص از نوع ۴۲۰۰ تومانیاش مخالف بودهاند و گروه دوم که بنا به ملاحظه فساد و سودجویی با آن سرستیز دارند. تک و توک اقتصاددانهایی هم هستند که حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی را به معنای انفجار تورم میدانند و از پیامدهای اقتصادیاش بیمناکند.برخی سیاسیون هم نگرانیهای دیگری دارند. گویا رئیسجمهور استدلال کسانی را که بر حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی رای دادهاند، پسندیده و همان را در لایحهای به مجلس فرستاده است. مجلس شورای اسلامی پریروز نه به دوفوریتش رای داد، نه به یک فوریتش. پیام این رای مشخص بود: بازگرداندن توپ حذف دلار۴۲۰۰ تومانی به زمین دولت. رئیسی پیش از این میتوانست قضیه را در نشست سران سه قوه تمام کند و کارش به منت مجلس نرسد، اما چنین نکرد. اینکه نگران بود سران قوا هم حاضر به همراهی نشوند یا دلیل دیگری داشت در درجه دوم اهمیت قرار دارد. درجه اول اهمیت این است که رئیسی از هزینه عواقب حذف ارز ترجیحی شدیدا نگران است و نمیخواهد به تنهایی هزینهاش را بپردازد.
روحانی با همه انتقادهایی که در مدیریت افزایش قیمت بنزین به او وارد است، یک تصمیم سخت گرفت. اگر او قیمت بنزین را لیتری ۲۰۰۰ تومان افزایش نداده بود، الان دولت رئیسی باید روزانه ۲۰۰ میلیارد تومان (۱۰۰میلیون لیتر مصرف روزانه ضرب در ۲۰۰۰ تومان افزایش قیمت هرلیتر) بیشتر سوبسید میداد و این یعنی بار سنگین هزینه ۶۰۰۰ میلیارد تومانی در ماه. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی قطعا آثار اقتصادیاش از افزایش قیمت بنزین توسط روحانی بالاتر است و به نظر میرسد به همین دلیل رئیسی نمیخواهد بیگدار به آب بزند و شاهد تورم افسارگسیختهای باشد که بر دهکهای پایین جامعه تحمیل میشود.
با این همه رئیسی اگر «مرگ یک بار، شیون یک بار» را بپذیرد و چنین تصمیم بزرگی بگیرد، متهورترین رئیسدولت بعد از انقلاب خواهد بود و این اقدام را در کارنامهاش ثبت خواهد کرد. همراه بودن مجلس و نهادهای حاکمیتی با رئیسی حتما به او قوت قلب خواهد داد که در مواجهه با این ریسک بزرگ کم نیاورد، اما نقش مشاورانی که ممکن است هر لحظه نقاشی پوپولیسم را در برابر دیدگان او بگیرند و به ریاست دولت چهاردهم هم امیدوارش کنند، میتواند پوست خربزهای برای لغزیدن و شبیه شدن به رؤسای دولتهای قبلی باشد». نوشابه باز کردن این همکار رسانهای دفتر رئیسجمهور سابق برای دولت روحانی درباره قیمت بنزین، در حالی است که وزارت نفت دولت سابق به مدت ۴ سال، سهمیهبندی بنزین را حذف کرد و قیمت را هم ثابت نگه داشت که فقط خروجی آن در قالب افزایش مصرف و قاچاق به نوشته دو سال قبل روزنامه دولتی ایران، بالغ بر ۱۴۴ هزار میلیارد تومان بوده است، و این البته غیر از درآمدهایی است که میتوانست به واسطه افزایش تدریجی قیمت سالانه برای دولت به ارمغان بیاورد و لازم نباشد که ناگهان در یک شب، نرخ بنزین را سه برابر کند؟!
مصیبت ارز ۴۲۰۰ تومانی، هم داستان غمبارتری است. فقط در ۲ ماه اول پس از این تصمیم (فروردین تا خرداد و تیر ۹۷) بالغ بر ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی به کام رانتخواران ریخته شد و در مجموع ظرف ۳ سال حدود ۶۰ میلیارد دلار ارز دولتی پرداخت شده، اما بخش مهمی از آن در خدمت تامین کالاهای اساسی (به قیمت یارانهای) قرار نگرفته است. رانت ایجاد شده در این عرصه نیز بالغ بر ۵۰۰ هزار میلیارد تومان ارزیابی میشود.
حالا هم بحث حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی بحث غلطاندازی است. فارغ از تعیین قیمت درست و واقعی ارز، مسئولیت اصلی دولتمردان، شفاف سازی سازوکار عرضه دولتی (برای تامین کالای اساسی) و مراقبت برای هزینه شدن ارزهای دولتی در همین عرصه است. متاسفانه دولت روحانی ضمن ۵-۶ سال فرصتسوزی، راهاندازی سامانه جامع تجارت و سامانههای اطلاعاتی مشابه را عملی نکرد و بنابراین سرنوشت ارزها از هنگام واگذاری تا محل هزینه و بازگشت آن در قالب واردات، معلوم نشد. مطابق آنچه گفته شد، حکایت واگذاری سردرگم ارز دولتی با قیمت پایین، حکایتانداختن سنگ در یک چاه در کسری از ثانیه و بیرون آوردن آن با زحمت فراوان است؛ که دولت رئیسی باید انجام دهد. مدال کذایی شجاعت (بخوانید تهور و بیمنطقی) را هم باید برای همان دولتمردی باقی گذاشت که خودش صبح جمعه باخبر شد بنزین هزار تومانی، ۳ هزار تومان شده و یا در یک جمله یک کارشناسی و کدخدامنشانه، نرخ مندرآوردی ۴۲۰۰ تومانی با وجود مخالفت بانک مرکزی و وزارت اطلاعات و... را برای ارز تصویب میکرد.
بدون تضمین گرفتن از آمریکا برجام قابل احیا نیست
تضمین آمریکا و غرب برای احیای برجام، باید فراتر از تضمین کاغذی باشد. روزنامه ایران ضمن مرور بدعهدیهای طرف غربی پس از اجرای برجام مینویسد: ایران از همان ابتدا که مذاکرات هستهای به توافق موقت ژنو رسید، با بدعهدی و نقض توافق از سوی طرف آمریکایی و اروپایی مواجه شد. در توافق ژنو یکی از تعهدات طرف غربی آزادسازی ماهانه ۷۰۰ میلیون دلار از داراییهای ایران در خارج از کشور بود که این امر با بهانههای مختلف بسختی امکانپذیر شد. تا مدتهای زیادی منابع آزاد شده در حسابهای ایران در کشورهای خاصی بلوکه باقی مانده بود چرا که آمریکا مجوز خدمات لازم برای جابهجایی و استفاده آنها را صادر نمیکرد.مسیر نقض عهد در توافق برجام نیز با شدت بیشتر ادامه پیدا کرد. آمریکا علیرغم تعهد به توقف تحریمهای کنگره علیه ایران که در متن توافق هستهای به صراحت قید شده، به بهانه پاورقیهای ۱۴ و ۱۶ از توقف کامل آنها خودداری کرد و با ارائه دستورالعمل بسیار سختگیرانه وزارت خزانهداری، عملاً ریسک همکاری بانکی با ایران را در سطح بالا حفظ کرد و در نتیجه بانکهای بزرگ از ایران دوری کردند.
همچنین قانون تحریم ایران (آیسا ۱۹۹۶) در سال ۲۰۱۶ پایان پیدا کرد. آمریکا طبق برجام و نیز صحبتهایی که در زمان مذاکرات انجام داده بود، نباید این قانون را مجدداً تصویب میکرد. اما کنگره آمریکا برای جلوگیری از تضعیف ساختار تحریمهای ثانویه این قانون را مجدداً برای ۱۰ سال تصویب کردند و اوباما علیرغم تعهد به مقابله با این حرکت، این مصوبه را وتو نکرد. دولت اوباما علاوه بر تصویب مجدد قانون آیسا، تصویب قانون درباره معافیت ویزا، مصادره داراییهای بانک مرکزی و افزایش افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم را نیز در کارنامه نقض عهد خود دارد. ترامپ نیز که پس از اوباما به کرسی قدرت در آمریکا رسید، مسیر نقض عهد را با شدت بیشتری دنبال کرد.
در نهایت نیز ترامپ در اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج شد. خروج آمریکا از برجام ضربهای اساسی به توافق هستهای بود که در ادامه ضربات قبلی وارد شد. این اتفاق اندک اعتبار باقیمانده برای توافق در فضای اقتصادی بینالملل را از بین برد و بهرهمندی اقتصادی ایران از توافق هستهای را به صفر رساند. بر اساس این تجربه، خواست ایران برای دریافت تضمینی که بتواند مانع تکرار تجربه فوق شود، کاملاً منطقی است. هیچ کشوری حاضر نخواهد شد که در توافقی مشارکت کند و تعهداتی را اجرا کند که بر اساس تجربهاش میداند طرف مقابل حاضر به انجام تعهداتش نیست. از نظر اقتصادی نیز برای آنکه ریسک همکاری اقتصادی با ایران کاهش یابد، وجود تضمین روشن و بدون ابهام بسیار کلیدی است.
مسئله بعدی که پاسخ به آن بسیار اهمیت دارد، چگونگی اعتباربخشی به یک تضمین است. عمده پیشنهادها از جنس حقوقی و کاغذی است. شاید بتوان گفت که مهمترین آنها تبدیل شدن توافق هستهای به یک معاهده (Treaty) در کنگره آمریکا است. هرچند که آمریکا از ارائه هرگونه تضمین تاکنون خودداری کرده و حتی طبق اخبار منتشر شده از ارائه تضمین برای عدم خروج در دوره بایدن نیز خودداری کردهاند. اما نکته کلیدی که باید به آن توجه کرد این است که هرنوع تضمین حقوقی به تنهایی نمیتواند اعتبار کافی را برای ایران ایجاد کند.
تضمین باید بتواند مانع رفتار ناهنجار آمریکا و اروپا از طریق ایجاد هزینه برای آنها شود. برای همین لازم است مکانیزمی شامل اقدامات عینی و روی زمین به عنوان پشتوانه تضمین کاغذی در نظر گرفته شوند. در توافقهای بینالمللی اصلیترین ضمانت اجرا، «اقدام متقابل» است. یعنی اگر هر یک از طرفهای توافق به تعهدات خود عمل نکرد، طرف مقابل نیز از اجرای تعهدات خود سر باز میزند. حفظ توازن در اجرای تعهدات یک امر مهم برای حفظ توافق و پایدار کردن آن است. درخواست ایران برای دریافت تضمینی معتبر و بدون ابهام جهت کاهش ریسک همکاری اقتصادی با ایران بسیار منطقی و ضروری است و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
روزنامه وطن امروز
پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت حجتالاسلام مجتهد شبستری
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت عالم مجاهد حجتالاسلام والمسلمین حاجشیخ محسن مجتهدشبستری را تسلیت گفتند.به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به این شرح است:
بسماللهالرحمنالرحیم
درگذشت عالم مجاهد جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاجشیخ محسن مجتهدشبستری رحمتالله علیه را به خاندان گرامی و فرزندان ارجمند و همه ارادتمندان ایشان در تهران و آذربایجان تسلیت عرض میکنم. این عالم بزرگوار از جمله موفقترین روحانیون فعال در خدمات اجتماعی و هدایت عمومی و اداره حوزههای علمیه در تهران و تبریز بودند. تلاشها و زحمات ایشان در دوران طولانی امامت جمعه تبریز فراموش نشدنی است و آثار ماندگار آن مرحوم در حوزه علمیه تهران و ... موجب جلب رحمت الهی به ایشان است؛ انشاءالله. از خداوند متعال مغفرت و علو درجات این عالم بزرگوار را مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۲۷ آبان ۱۴۰۰
تفکر بسیجی را در قوه قضائیه میتوانید مشاهده کنید
امام جمعه این هفته تهران گفت: از مذاکرهکنندگان میخواهیم ذرهای در برابر زیادهخواهی آمریکا کوتاه نیایند و به بهانههای کودکانه آژانس توجه نکنند و با قدرت مذاکره کنند و حق ملت ایران در رفع یکپارچه تحریمها را به دست آورند. حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاجعلیاکبری، امام جمعه این هفته تهران طی سخنانی با بیان اینکه تفکر بسیجی وقتی در عرصه مدیریت ورود میکند شعار «ما میتوانیم» تحقق مییابد، اظهار داشت: تیم مذاکرهکننده هستهای که همواره تفکر بسیجی خودشان را به اثبات رساندهاند، باید همین تفکر را در ادامه مذاکرات هستهای حفظ کنند و در برابر ظرفیت خواستههای نابهجای آمریکاییها و اروپاییها کوتاه نیایند و به بهانههای کودکانه آژانس هستهای هم توجهی نکنند و با صلابت و قدرت مذاکره را تا استیفای حق ملت ایران برای رفع تمام تحریمها ادامه دهند.وی ادامه داد: شما تفکر بسیجی را در قوه قضائیه میتوانید مشاهده کنید. رئیس قوه قضائیه با ساختار و آرایش قوی وارد این عرصه شده است تا با تفکر بسیجی با فساد مبارزه کند. از این رو تدبیر علوی را در دولت و شمشیر علوی را در قوه قضائیه میتوان مشاهده کرد. همچنین مجلس انقلابی با طراوت و نشاط به میدان آمده است و کارهایی انجام داده که قابل تقدیر است؛ از تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها تا تصویب طرح جهش تولید مسکن و طرح جوانی جمعیت و همچنین پیگیری موارد فساد که قابل تحسین است. لازم به ذکر است نماز جمعه تهران از هفته آینده در مصلای امام خمینی (ره) برگزار خواهد شد.
هدف مشارکت ایران در مذاکرات هستهای لغو تحریمهاست
وزیر امور خارجه هدف مشارکت فعال ایران در مذاکرات آینده هستهای را لغو تحریمهای غیرقانونی اعمال شده علیه ایران دانست. «زبیگنیو رائو» وزیر خارجه لهستان و حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان روز پنجشنبه در یک گفتوگوی تلفنی درباره وضعیت روابط دوجانبه، تحولات منطقهای و بینالمللی گفتگو و تبادل نظر کردند. امیرعبداللهیان با اشاره به وضعیت بحران انسانی در یمن و پشتیبانی ایران از برقراری صلح بیان کرد: بحران یمن راه حل نظامی ندارد و محاصره انسانی یمن باید برداشته شود و جنگ خاتمه یابد.
وی با خوب توصیف کردن برخی حوزههای همکاری بویژه فرهنگی و علمی و دیپلماسی پارلمانی، به ناکافی بودن سطح روابط بازرگانی و اقتصادی ۲ کشور اشاره کرد و بر همکاری هر چه بیشتر بخش خصوصی ۲ کشور تاکید کرد. وزیر امور خارجه هدف مشارکت فعال ایران در مذاکرات آینده هستهای را لغو تحریمهای غیرقانونی اعمال شده علیه ایران دانست و تصریح کرد: تمام طرفها به این درک مشترک رسیدهاند که آمریکا مقصر اصلی و مسؤول وضعیت فعلی است.
رابرت مالی: با کشورهای عرب درباره ایران رایزنی کردم
نماینده ویژه آمریکا در امور ایران تصریح کرد با مقامهای ارشد کشورهای عربی و اروپایی درباره ۲ راهی که ایران پیش رو دارد رایزنی کرده است. رابرت مالی در پیامی در توئیتر نوشت: «با مدیران سیاسی ۳ کشور اروپایی و مقامهای ارشد مصر، اردن و اعضایGCC (شورای همکاری خلیجفارس) برای رایزنی درباره ۲ مسیر پیشروی ایران صحبت کردم؛ ادامه تنشزایی هستهای و بحران یا بازگشت دوجانبه به برجام و ایجاد فرصت برای ارتباطات منطقهای، اقتصادی و دیپلماتیک. فرصت برای انتخاب کوتاه است».روزنامه خراسان
بهبود ۲ میلیارد دلاری تراز تجاری
مهر - طبق آمار گمرک، طی نیمه نخست سال ۱۴۰۰ تراز تجاری ایران منفی ۳/۱ میلیارد دلار بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل بهبود ۲ میلیارد دلاری را تجربه کرده است. بر اساس آمارهای رسمی گمرک، مبادلات تجاری ایران در نیمه نخست ۱۴۰۰ حدود ۷۹ میلیون تن کالا به ارزش ۹/۴۴ میلیارد دلار بوده که حدود ۸/۲۱ میلیارد دلار (۶۰ میلیون تن) از آن مربوط به صادرات و حدود ۲۳ میلیارد دلار (حدود ۱۹ میلیون تن) آن مربوط به واردات ایران از دیگر کشورها بوده است.سقوط ادامه دار ارزش لیر ترکیه
تسنیم - ارزش لیر ترکیه بهدنبال تصمیم بانک مرکزی این کشور برای کاهش بیشتر نرخ بهره، پایین آمده و به ۱۱٫۳۱۱۸ در برابر دلار آمریکا رسیده است. این اقدام در شرایطی صورت گرفته که تورم مصرفکننده در ترکیه در ماه اکتبر تا ۲۰ درصد افزایش یافته است.روزنامه ایران
بیاحترامی به خانوادههای شهدای هستهای
خبر اول اینکه، دو تن از خانوادههای شهدای هستهای با انتشار متنهایی از بنیاد شهید بهدلیل «توهین» و «تحقیر» این خانوادهها انتقاد کردند. بهگفته فرزند شهید فخریزاده، بنیاد شهید دیداری با خانواده شهدای هستهای ترتیب داده بود، اما ضمن لغو آن جلسه، به همسران شهدای هستهای «توهین» کرده است. همچنین همسر شهید علیمحمدی نیز در صفحه مجازی خود انتقاد تندی از رفتار برخی مسئولان این نهاد کرده است. درهمین راستا، سعید حقیقی مدیرکل حوزه ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران ضمن عذرخواهی مسئولان بنیاد شهید از وقوع این اتفاق گفته که برگزار نشدن این نشست تنها بهدلیل ناممکن بودن تعویق دیدارهای بعدی بوده است.تمرد زنگنه از حضور در دادگاه پس از چند بار احضار
خبر دیگر اینکه، مشرق گفت از سال ۹۱، پرونده آقای زنگنه در موضوع کرسنت با صدور کیفرخواستی به جریان افتاده و او چندین بار هم تاکنون احضار شده، اما همواره از حضور در دادگاه خودداری کرده است. این سایت خبری ادامه داد که آخرین احضار زنگنه، در تاریخ ۱۵ آبان سالجاری بوده که باز هم استنکاف کرده است. وی ضمن استنکاف از مراجعه به دادگاه، خواستار حضور در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو سیما و همچنین برنامه جهان آرا برای دفاع از خود شده است.«تبرئه»؛ پایان پرونده شکایت هلال احمر
دست آخر اینکه، پرونده شکایت سازمان تدارکات هلال احمر از یاسین رامین - که در دادگاه بدوی به ۱۷ سال زندان و رد مال ۲ میلیون یورویی محکوم شده بود- با تبرئه متهم در دادگاه تجدید نظر خاتمه یافت. بهگزارش ایسنا، این پرونده که از سال ۹۳ مطرح شد ابتدا در رسانهها تحت عنوان اتهام اختلاس بازتاب یافت، اما با صدور کیفرخواست و برگزاری جلسات متعدد دادگاه از سوی مقامات قوه قضائیه تحت عنوان «اختلاف حساب مالی» پیگیری شد. رأی دادگاه بدوی مشتمل بر حبس و رد مال در اردیبهشت ۹۸ صادر و مورد تجدید نظرخواهی رامین قرار گرفت و در نهایت با تبرئه وی همراه شد.روزنامه شرق
رقابت روسیه با آمریکا و بریتانیا در مدیترانه
درپی سقوط یک هواپیمای جنگنده اف-۳۵ متعلق به بریتانیا در دریای مدیترانه، این کشور از ایالات متحده درخواست کرده تا به یافتن لاشه آن کمک کند. با توجه به تکنولوژی فوقپیشرفته رادارگریز این هواپیما، آنها نگران هستند که روسها پیش از بریتانیا به لاشه هواپیمای سقوطکرده دست یابند. در همین زمینه اسکاینیوز به نقل از وزیر دفاع بریتانیا نوشت که از زمان سقوط هواپیما، روسیه ناو هواپیمابر بریتانیایی را که رادارگریز اف-۳۵ را از دست داده، زیر نظر گرفته است. بن والاس دراینباره گفت که هواپیماهای روسی، ناو هواپیمابر اچ اماس کوئین الیزابت (HMS Queen Elizabeth) را زیر نظر گرفتهاند. این ناو بههمراه چندین کشتی پشتیبانی از یک عملیات هفتماهه از خاور دور بازگشتهاند. یکی از هشت هواپیمای جنگی بریتانیایی اف-۳۵ این ناوگان، مدت کوتاهی پس از بلندشدن از عرشه کشتی در دریای مدیترانه سقوط کرد.این اولینباری است که بریتانیا یکی از جتهای صد میلیونپوندی خود را که گرانترین، سریترین و پیچیدهترین هواپیمای موجود در زرادخانه بریتانیا است، از دست میدهد. اگرچه خلبان موفق به خروج (ایجکت) شد و نجات یافت؛ اما این هواپیما که مجهز به رادارها، حسگرها و سایر فناوریهای سری و طبقهبندیشده است، هنوز زیر آب قرار دارد و عملیات کاوش در حال انجام است. والاس درمورد اینکه آیا زیردریاییهای روسی نیز به دنبال لاشه هواپیما هستند یا خیر، گفت که دستیابی به هر چیزی درمورد اف-۳۵ اطلاعات بسیار ارزشمندی خواهد بود. او تأکید کرد: «درمورد کارهایی که انجام میدهیم یا چیزهایی که نمیدانیم، صحبتی نمیکنم؛ اما فکر میکنم تا حد زیادی بر اوضاع مسلط هستیم». به گفته او، مسکو از مدتها پیش علاقه خود را برای دستیابی به اطلاعات بیشتری درمورد اف-۳۵ نشان داده است.
۱۰ فروند هواپیمای اف-۳۵ آمریکایی نیز در عرشه اچاماس کوئین الیزابت هستند که توسط تفنگداران دریایی ایالات متحده اداره میشود. بریتانیا در مجموع ۲۴ هواپیمای جنگی اف-۳۵ دارد که فعلا یکی از آنها سقوط کرده است. این هواپیماها از نوع B هستند که میتوانند در فاصلهای کوتاه یا به طور فرود عمودی از یک کشتی پرواز کنند. هواپیمای جنگنده اف-۳۵ از پیشرفتهترین هواپیماهای جهان است. این هواپیما به دلیل استفاده از تکنولوژی خاص، رادارگریز است. این هواپیما نیازمند لجستیک کمی است و قابلیت پرواز عمودی را نیز دارد. حتی خلبان میتواند به صدای خود و به صورت گفتاری نیز برخی فرامین را صادر کند. ایالات متحده آمریکا سرمایهگذار و سازنده اصلی این هواپیما بوده است؛ اما کشورهای دیگر ازجمله بریتانیا، ایتالیا، هلند، ترکیه، کانادا، استرالیا، نروژ و دانمارک نیز در تأمین سرمایه لازم برای ساخت آن مشارکت داشتهاند.
افزایش تردیدها درباره سلامت عقلی بایدن
حدود ۵۰ درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی جدید پولتیکو اعلام کردند که درباره سلامت عقلی بایدن تردید دارند. جو بایدن امروز ۷۹ساله میشود و میزان محبوبیت او به پایینترین سطح از زمان ورود به کاخ سفید رسیده است. محبوبیت کامالا هریس، معاون او، نیز بهشدت افت کرده و بسیاری بر این باورند درصورتیکه انتخابات ریاستجمهوری امروز برگزار شود، بهطورحتم جمهوریخواهان و احتمالا دونالد ترامپ، سلف بایدن پیروز آن خواهند بود. بایدن با وجود کاهش محبوبیت خود همچنان اصرار دارد که در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ شرکت میکند. پولتیکو مینویسد که برخی نزدیکان بایدن درمورد اینکه او باید بار دیگر نامزد انتخابات شود، دچار تردید هستند. پولتیکو مینویسد که ۴۸درصد شرکتکنندگان در نظرسنجی سلامت عقلی او را نامناسب تشخیص دادهاند و ۴۶ درصد هم گفتهاند که او سلامت است.این در حالی است که تصاویر بایدن در حال چرتزدن در جریان کنفرانسهای بینالمللی یا دیدار با سران کشورها بارها منتشر شده است. فراموشی نام مقامات یا اشتباهات کلامی در زمان سخنرانیها از دیگر مواردی است که برای زیر سؤال بردن سلامت بایدن به آنها استناد میشود. دراینبین جمهوریخواهان بر این باورند که بایدن نهتنها از نظر عقلی بلکه از نظر جسمی هم برای ادامه فعالیت در سمت رئیسجمهور آمریکا مناسب نیست. این در حالی است که قبل از ورود بایدن به کاخ سفید و مشاهده عملکرد او، بسیاری از حامیانش تأکید داشتند که او هم از نظر عقلی و هم جسمی سالمتر از دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا است. همچنین مسئول روابطعمومی کامالا هریس از سمت خود استعفا داد. به گزارش سیانان، اشلی اتین اعلام کرده است که برای «پیگیری فرصتهای دیگر» کابینه بایدن را ترک میکند. یک مقام کاخ سفید به سیانان گفت: اشلی عضو ارزشمندی از تیم معاون رئیسجمهوری است و برای پیشبرد اهداف دولت بیوقفه تلاش کرده است.