در کتاب خاطات فردوست میبینیم هنگامی که برای آموزش فعالیتهای جاسوسی و امنیتی به انگلستان رفته، یکی از اساتید او وقتی فهمید فردوست ایرانی است در مورد راهحل بیآبی کشور ایران نظراتی ارائه کرده بود که باید آببندها کوچک درست کنید تا بیآبی را مهار شود و... این ماجرا تا آنجا که یادم میآید برای سالهای ابتدایی دهه چهل است. فکر میکنم سال40 یا 41؛ در هر صورت از آن زمان باید برای امروز فکر میشد که نشد. این فکر چه باید میبود؟
سبک زندگی در توسعه
همه میدانیم ما آدمها نمیتوانیم از لذتهای زودگذر برای لذتهای بلندمدت بگذریم. شیوه زندگی ما، زندگی در حال است و آیندهنگری در آن وجود ندارد. مثلا وقتی شما به فروشگاهی بروی و از بهترین برنج کشور سوال کنی، پاسخ این است که برنج اصفهان! شما با حیرت میپرسید: برنج اصفهان؟ پاسخ میآید که بله برنج اصفهان؛ یعنی در شهری که گرم و خشک است و در تامین آب سختی میکشد برنج کشت میشود! اگر هم کسی بگوید آبی برای کشت برنج و محصولاتی که آب زیادی مصرف میکنند نداریم، اعتراضات شروع میشود.اگر بپرسی که کارخانه ذوب آهن کجاست؟ میگویند: اصفهان؛ کارخانه مس؟ کرمان؛ کارخانههایی که مصرف آب دارند؟ در استانهای گرم و خشک و... این یعنی کار کردن باید با تدبیر باشد و با برنامه؛ البته وقتی معدن مس و آهن و محصولات پرمصرف در آب، در مناطق گرم و خشک است و اگر بنا باشد آن را به مناطق پرآب انتقال دهیم خرج سوختش و حملش با خرج تامین آب یکی میشود، بین مصرف آب و سوخت برای انتقال، باید یکی را انتخاب کرد. حال تدبیر کجاست؟! شاید بگویید ضرورت، آنجا که ضروری است اشکالی ندارد. شاید بگویید مصرف سوخت، شاید بگویید باید فکری کرد و شایدهای دیگر.
در هر صورت کشورهایی که در حال توسعه هستند کمتر به راه حلهای بلندمدت و پایدار فکر میکنند. مسلما نقش برنامهریزی برای حل بحران کمآبی پررنگتر از این حرفهاست ولی فیالحال باید بهترین و کوتاهترین مسیر را انتخاب کنیم. بنابراین آنجا که ضرورت ندارد محصولاتی که مصرف آب بالایی دارند را قلم بگیریم و خودمان را با کمآبی تطبیق دهیم. یک مثال دیگر، ما میبینیم کم آبترین استان کشور تهران است! بله تهران و بعد سیستان و بلوچستان؛ آیا سبک زندگی شهروندان تهران مطابق با کمآبی است؟ آیا ساخت دریاچه، استخرهای عمومی و خانگی و... در تهران ضرورت دارد؟ ساخت پارک آبی در تهران و حتی در قم چه، ضرورت دارد؟ نحوه مصرف آب در پخت برنج در ادارات و آشپزخانههای بزرگ مدیریت شده است؟ کدام کشور در جهان است که برای پخت پنج کیلو برنج ده لیتر آب مصرف کنند؟ مصرفی که اصلا به چشم نمیآید اما بهطور وحشتناکی آب مصرف میکند.
در بین یادداشتها و اخبار اعتراض مردم اصفهان به بیآبی دیدم یکی از عوامل بیآبی در اصفهان را حضور مسئولان اصفهانی در مسئولیتهای بالای نظام دانستهاند که مثلا قصد خدمت داشتند و بهجای آنکه کارخانهجات کممصرف در آب را راه اندازی کنند پرمصرفهایشان را احداث و راهاندازی کردند. در حالیکه همین مسئولان میتوانستند در تغییر سبک زندگی و سبک توسعه مؤثر باشند. یعنی اگر فردی در استان اصفهان به مسئولیت میرسد باید استان خود را بشناسد و برای توسعه آن کار کند نه ذلیل کردن و بدبخت کردنش؛ مسئولی که نداند مشکلات استانش چیست به چه دردی میخورد؟ آیا این مسئول نباید در تنظیم سبک زندگی و توسعه نگاهی به ضعفها و قوتهای استانش داشته باشد؟ بههر تقدیر اینطور که احساس میشود مسئولان راههای کوتاه مدت و آسیبزا را انتخاب میکنند، پس مردم خودشان باید دست بهکار شوند و سبک زندگی خود را با کمآبی تنظیم کنند. ا باید سبک زندگی خود را درست کنیم تا در رشد و توسعه سرعت پیدا کنیم. سبک زندگی ما اقسام مختلفی دارد که طلب از مسئولان، نظارت بر آنها یکی از آنهاست که امروزه در حال حرکت به سمت آن هستیم. پس فکر نکنیم وقتی گفته شد تغییر در سبک زندگی، فقط منظورمان مردم است بلکه مسئولان هم در آن دیده شدند.
جایگزینی و بهگزینی
ما باید برای هر چیزی که میگوییم نباشد، «جایگزین» داشته باشیم. تازه برای آن چیزیکه فکر میکنیم خوب است هم باید بهترینش را انتخاب کنیم و بهگزین باشیم. در کل باید برویم به سمت بهترین راهحلها و بهترین شیوه زندگی و رشد و توسعه؛ مثلا اگر کسی بگوید نمیشود بهخاطر بیتدبیری مسئولان، کمآبی و غیره، مردم را از زندگی، لذتها و دلخوشیهایشان محروم کرد و مردم حق دارند از امکانات خوب استفاده کنند، باید بداند راه خوب زندگی کردن و لذت بردن را میتوانیم با برنامهریزی در جهت درست قرار دهیم. بله نمیشود مسئولان اشتباه کنند و دودش به چشم مردم رود اما هرچیزی حد اعتدالی دارد، اگر ما به سمت آن برویم کسی نمیتواند مسئول شود و ناکارآمد باشد.مثلا شهری که آب ندارد باید زندگی و تفریحش با کمآبی تنظیم کند. جایگزین برای پارک آبی میتواند تبدیل کردن شهرهای پر آب به قطب تفریحهای آبی باشد. صنایع و محصولاتی که آب زیادی مصرف میکنند باید در استانهای پر آب کار شوند. مصرف غذاهایی که پخت آنها آب زیادی مصرف میکند میتواند کمتر در سفرههای ما دیده شود و بهجای آن شهرهای پرآبی بشوند قطب پذیرایی با غذاهای پرمصرف در آب مانند برنج و... به این ترتیب برخی استانها میشوند قطب تفریحی، برخی میشوند قطب صنعتی، برخی میشوند قطب تفریحی، برخی قطب آشپزی و تهیه خوراکیجات و... چیزی شبیه قطب زیارتی؛
این مهم نیاز به برنامهریزی و تهیه زیر ساختها دارد. مثلا اگر شهر شیراز بناست قطب تاریخی و تمدنی باشد باید راه دسترسی به آن و جذب توریست، گردشگر و مسافر به آن آسان شود چون ما نمیتوانیم تخت جمشید را از شیراز به تهران ببریم و طاق بستان را از کرمانشاه به سیستان؛ همانطور که نمیتوانیم در اصفهان و شیراز برنج بکاریم. با همین نگاه باید قطب کشاورزی به شهری مانند خوزستان که اکنون 25درصد محصولات کشاورزی را تولید میکند و توان بالاتری هم دارد انتقال یابد تا کسری استانهای دیگر را جبران کند. خوزستان زمینهای وسیعی دارد، زمینهای حاصلخیزی دارد و اگر آب را به آن برسانیم بهترینها در این استان اتفاق میافتد. پس شهرهای بالا دستی که معمولا کوهستانی هستند باید تولیدات خود را به سمت محصولات کم مصرف در آب هدایت کنند و آب را به خوزستان برسانند برای کشاورزی و پرورش ماهی، چون اگر بخواهیم در کهکیلویه، چهارمحال بختیاری و لرستان پرورش ماهی راه بیاندازیم فقط آب شور و تلخ را به خوزستان میرسانیم.
استانهای بالا دستی بهواسطه دارا بودن کوهها و رشتهکوهها، جنگل درختهای بومی و وحشی، آبشارها و مناطق زیبا و بکر میتوانند در جذب گردشگر فعال شوند و با صنایع دستی زیبایی که تولید میکنند امورات خود را اداره کنند و قوت ببخشند. ایبسا درآمد آن از کشاورزی بیشتر باشد و سختی آن کمتر که باید از مردم عزیز خوزستان ممنون باشیم که عهدهدار تولید محصولات کشاورزی هستند و این سختی را بهجان میخرند؛ ضمن آنکه این استانها بعضا معادن خوبی دارند و کوههایی که ثروتزا هستند برای استان هرچند کار در آن بسیار سخت است.
باکمی تأمل در استعداد و توانایی استانهایمان نهتنها میتوانیم مشکل بیآبی را حل کنیم، بلکه میتوانیم به توسعه پایدار با نگاه زیست محیطی برسیم. رسیدن به قدرت، توسعه و پیشرفت برای یک زندگی شاد کاملا در دسترس است، اگر بخواهیم و اراده کنیم. تغییر در سبک اعتراض، سخن و سکوت بهموقع که دیروز شاهدش بودیم میتواند الگویی در حرکت ما به سمت تغییر باشد. ما میتوانیم مسئولان را با خود همراه کنیم و به رشد دیگر موضوعات هم کمک کنیم. پس تغییر در سبک زندگی را خیلی گسترده تر از چیزی که فکر میکنیم بدانیم.