فیلم| چهلم مهسا امینی در سقز
آتش زدن چند حلقه لاستیک و سطل زباله و تلاش برای مسدود کردن راه و ورود نیروهای انتظامی و متفرق شدن جمعیت روایت ادامه ماجرای آن روز سقز است؛ اما همه ماجرا نه! ضد انقلاب تلاش میکند دیگر استانهایی که در برخی شهرهای آن، شهروندان کرد زبان سکونت دارند را وارد ماجرا کند؛ از جمله آذربایجان غربی.
فیلم| حمله اغتشاشگران به ادارات دولتی مهاباد
مهاباد از عصر همان روز وارد زمین بازی میشود تا خوراک ضدانقلاب با نگارش سناریو کشتهسازی به نام «اسماعیل مولودی» آماده شود. رئیس کل دادگستری استان آذربایجان غربی در این خصوص اینگونه توضیح میدهد: طبق گزارشهای ارائه شده این فرد با گلوله جنگی کشته شده و جسد وی را از محلی پیدا کردند که کانون تجمعات و اغتشاشات نبوده و ماموران نیز به هیچ وجه از اسلحه جنگی استفاده نمی کنند.
ناصر عتباتی ادامه میدهد: جسد این فرد را یک پزشک و چند نفر از آشنایان وی به بیمارستان مهاباد منتقل کردند و پزشکی قانونی نیز جسد را معاینه کرده است. تحقیقات برای شناسایی ضارب آغاز شده است.
فیلم| عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ(علیه السلام)
آرتین منتظر برگشتن پدر و مادر و برادرش است
علیرغم بر عهده گرفتن مسئولیت این حمله از سوی داعش و انتشار تصاویر فرد مهاجم که نشان از عضویت او در این گروهک و بیعت با رهبر آن بود، باز رسانههای ضد انقلاب تلاش میکنند تا پروژه «کار خودشونه» رو کلید بزنند و با قلب حقیقت و روایتسازی کذب، مردمی که از ناآرامیهای 40 روزه خسته شدهاند را عصبانی کنند.
پنجشنبه مراسمی برای تشییع و تدفین اسماعیل مولودی در مهاباد برگزار میشود. پس از پایان مراسم عدهای شهر را به صحنه آشوب و تخریب اموال عمومی تبدیل میکنند؛ ماشین آتشنشانی و مأموران داخل آن را آتش میزنند، ساختمانهای دولتی را تخریب میکنند و به آتش میکشند و به سمت مردم بیگناه شلیک میکنند.
یکی از کسانی که در اتفاقات مهاباد تیر خورده است میگوید: «شب گذشته ٥ آبان ماه، حدود ساعت ٢٠:٣٠ به یکی از عابر بانک های سطح شهر در محله سمت مدرسه، مراجعه کردم و مشغول عملیات بانکی بودم که در تاریکی به سویم تیر اندازی شد. تیر به بالای شانه راستم اصابت کرد و درد شدیدی در دست و شانه ام احساس کردم در آن حین اما متوجه شدم که تیراندازی با کلاشینکف از سوی یک پژو سیاه رنگ بدون پلاک بوده که به سرعت از محل دور شد.» او اما تنها کسی نیست که قربانی این آشوب شده است؛ برخی منابع از کشته شدن ۲ تا ۴ نفر در اتفاقات آن روز در مهاباد خبر میدهند؛ یکی از این افراد فرشته احمدی نام دارد.
آخرین لحظات در کنار پدر و مادر
اشکهای باوان بر سر مزار مادرش
مرحومه فرشته احمدی دختری خردسال به نام باوان دارد که تصاویر او در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود؛ دختری که با اشکها و نالهها و مادر مادر گفتنهایش داغ آرتین را دوباره در دلهای مردم ایران زنده کرده است. اینبار هم اما رسانههای ضد انقلاب در جدیدترین دروغ خود اعلام کرده فرشته احمدی کشته اغتشاشات است.
این درحالی است که هدف قرار گرفتن افراد با تیر جنگی در جریان این اغتشاشات مسبوق به سابقه است و فوت مرحومه احمدی یکی از قطعات پازل رسانههای ضدانقلاب همچون بیبیسی فارسی و اینترنشنال برای تکمیل پروژه کشتهسازی است.
رئیس پلیس آگاهی انتظامی استان آذربایجان غربی هم با بیان اینکه در جریان اغتشاشات اخیر مواردی از اصابت تیر به ماموران امنیتی و مردم از بین جمعیت معترضان به وقوع پیوسته، گفت: گروههای ضد انقلاب و اشخاص مغرض از این فرصت به انحاء مختلف سوء استفاده و اقدام به قتل شهروندان میکنند.
سرهنگ صادق شکری با تأکید بر اینکه در کنترل تجمعات غیرقانونی از هیچ گونه سلاح جنگی استفاده نمیشود، در این خصوص گفته است: پلیس به جد در حال پیگیری و شناسایی قاتل و یا قاتلان و عوامل تیراندازی به متوفیان در تجمعات اخیر است و باید از اظهارنظرهای خلاف واقع پرهیز شود.
پیشتر هم اعلام شده که نیروهای نظامی و انتظامی برای آرام کردن فضا و مقابله با اغتشاشگران از تیر جنگی استفاده نمیکنند. این درحالی است که اغتشاشگران برای رسیدن به اهداف خود به راحتی جان مردم را میگیرند. فردای آن روز و در استان آذربایجان غربی در بازرسی از خودروها در مسیر «ارومیه –اشنویه» تعداد 55 قبضه سلاح و در مسیر «ارومیه_مهاباد» تعداد ۲۵ قبضه سلاح شکاری و جنگی کشف و ضبط شد.
این اتفاقات در حالی رخ داده است که روز دوم آبان ماه کیفرخواست ۱۰ نفر از عوامل مرتبط با رژیم صهیونیستی که عمده اقدامات این افراد شناسایی نیروهای اطلاعاتی فعال در حوزه مبارزه با رژیم صهیونیستی در استان آذربایجان غربی بوده با رصد اطلاعاتی دستگیر شده بودن، صادر شد.
باوان و آرتین؛ این دو چه فرقی با هم دارند؟! باوان همان جگرگوشهای است که از داغِ مادرش میگریست و دلِ هر ایرانی برایش کباب شد. آرتین همان پسرکی است که همچون معنای نامش پاک است، پسرکی که سرنوشتش اشک بر چشمانِ هر بیننده و شنوندهای جاری میکند. سالها خواهد گذشت و ماجرای باوان و آرتین روایت خواهد شد، روایتی که آدمیانِ سالها بعد هم متأثر خواهند شد.
جزئیات فوت فرشته احمدی در مهاباد/ تشکیل پرونده قتل/ شلیک گلوله در داخل منزل
اصلاً هر مرگی که بشود بهنحوی از آن علیه کلّیت جمهوری اسلامی و ایران چماقی ساخت، لبخندی شیطانی بر چهرۀ آنان میآورد. مادری کشته شده است. گزارشها میگوید که شلیک گلوله داخل منزل انجام شده است؛ دخترش یعنی باوان، بر مزار او نالههای دردناکی میکند. نگاه شیطانی آدمهای سعودی اما این مرثیه را دستمایهای برای سناریویی علیهِ ایران تبدیل میکند. مرگ مادر را به نظام جمهوری اسلامی ربط میدهند و ماجرا را آغاز میکنند...، آنها خوشحالاند! باوان برای آنها نه یک انسان، که «سوژه» است.نفرتانگیز است این رویه و رویکرد بنسلمانصفتان! آنان نه سرنوشت کودکان یتیم برایشان اهمیتی دارد، نه مرگ پسران جوان. نه مرگ مردان و زنان ایرانی اندوهی بر دلشان مینشاند، نه برهم ریختن اوضاع کشور ذرهای آنان را پریشان خواهد کرد. همه چیز برای آنان بازیچه است. همه چیز برای آنان سوژه اس
فیلم/ دیدار آرتین سرایداران از مجروحین حادثه تروریستی شاهچراغ با رهبر انقلاب
آرتین سرایداران از مجروحین حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز و خانواده دانشآموز شهید علی اصغر گویینی از شهدای این حادثه صبح امروز با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.آرتین سرایداران، کودک خردسال بازمانده از حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ در شیراز است که پدر، مادر و برادرش در برابر چشمان او در این حادثه به شهادت رسیدند. علی اصغر لری گویینی نیز یکی از شهدای دانشآموز این حادثه است که پدر و برادر سه ساله او نیز در این حادثه مجروح شدند. این دیدار، ظهر امروز پس از بیانات حضرت آیتالله خامنهای در جمع دانشآموزان سراسر کشور انجام شد.
دلنوشته فرمانده کل ارتش برای آرتین
امیر سرلشکر موسوی، فرمانده کل ارتش در دلنوشتهای برای آرتین، کودک مظلومی که والدین و برادرش در حادثه تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ (ع) به شهادت رسیدند، گفت: کاش من بجای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی!امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در دل نوشتهای برای آرتین، کودک مظلومی که والدین و برادرش در حادثه تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ (ع) به شهادت رسیدند، گفت: کاش من بجای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی!
متن کامل دلنوشته فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیمفرزندم آرتین؛ سرباز ایرانی با تو سخن میگوید.
آرتین عزیز؛ کاش من بجای پدر، مادر و برادرت به خون غلطیده بودم و تو اکنون تنها و داغدار نبودی. پسرم آرتین؛ اگر چه قلبم آزرده دلتنگی تو است، اما کاش زخمهای دل تو، روی سینه ام انباشته میشد و تو را غصه دار و دلتنگ پدر، مادر و برادرت نمیدیدم. برای یک سرباز ایرانی هیچ چیز سختتر از آن نیست که در عین توانایی، خون دل بخورد، دندان به هم بفشارد و صبوری کند و شمشیر در نیام نگه دارد.
تو خیلی کوچکی، ولی شاید برایت گفته باشند مردی قدرتمند و قوی که پیش چشمش، همسرش را به خون کشیدند، بخاطر مصالح بالاتر سکوت کرد و خون دل خورد. الان هم آقای ما همینطور است. اما اگر لبتر کنند میلیونها عاشق جان فدا به فرمانش همه زشتیها را زیر پا له میکنند و دشمن را ادب میکنند. اما آقای ما میگویند صبور باشید تا واقعیتها خود را به همه نشان دهد و شمشیر خود را برای آمریکا تیز کنید.
او از مولای خود و ما نیز از مولا و آقای خود آموختیم صبر پیشه کنیم، استقامت کنیم، اما آماده و مهیای اجرای فرمان، ولی امر خود باشیم چرا که وعده خدا حق است و صبح پیروزی بر دشمنان دین و وطن نزدیک. فرزند عزیزم، انسان نمایی که تو را داغدار کرد، حیوان دست آموزی است که ساخت آمریکا، رژیم صهیونیستی و تفکر رژیم سعودی است. اما سرباز ایرانی دندان میفشارد و صبوری میکند تا در زمان خود به اذن رهبر و مقتدا و فرمانده اش طومارشان را در هم بپیچد.
فرزند خوبم؛ کاش پیامت را همه میشنیدند. آنهایی که به بهانه ای، ناخواسته یا نادانسته، قدرت دفاعی و امنیتی کشور را تضعیف و مشغول کردند و فرصت جولان به عروسکهای دست آموز دادند تا حرم و حریم را به گلوله ببندند. کاش میشنیدند صدای بچههایی که یتیم شدند. کاش میشنیدند صدای زنهایی که بی سرپرست شدند. کاش میشنیدند صدای پدران و مادران به داغ فرزند نشسته و صدای ضجه برادر و خواهر از دست دادهها را و ... کاش میشنیدند. کاش!
آرتین عزیز؛ سرباز ایرانی سخت غصه دار است. نه اندازه تو، اما سخت غصه دار است. این سرباز، غصه دار ایران عزیز است که خونها برای عزت نامش بر زمین ریخته شد و سخت غصه دار پرچمی است که هزاران جان پاک برای برافراشتنش نثار شده است و حالا... سرباز ایرانی سخت غصه دار ناموس و حجاب و عفتی است که رگها برای آن بریده و سینهها برای آن شکافته شد.
سرباز وطن سخت غصه دار کلاس و درسی است که نیست آنطور که باید باشد و سخت غصه دار کسب و کار و تولید و اشتغال است که در سایه نقشههای بدخواهان، لطمه بخورد. پسرم آرتین؛ سرباز وطن سخت غصه دار است. غصه دار پایکوبی دشمنان ایران و ایرانی که جوانان و امیدهای استحکام کشور را نشانه رفته اند و داس بر خوشههای امید ملت کشیده اند. اما آرتین عزیز؛ برای تو میگویم: والله و به خاک پاک ایران قسم، برای خدا جوابی نخواهد داشت آن ایرانی و متدینی که خطر فتنه دشمنان را فریاد نزند.
سرباز ایرانی و ایرانی غیور به شرافت سربازیش سوگند یاد کرده از استقلال، تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران تا آخرین قطره خون دفاع کند و چنین نیز خواهد کرد و به اذن فرمانده خود خنجر بر حنجر دشمن دون فرو خواهد برد. سرباز ایرانی و ایرانیان عزیز، نیک میدانند آنچه داریم از نظام اسلامی، اسلام و انقلاب و جانفشانیها در راه ایران اسلامی سربلند، مستقل و آزاده در پرتو اتحاد و انسجام ملی است، اما هدف دشمن ایرانستان کردن ایران قوی و تجزیه این ملک پرگهر است.
به تو فرزند عزیزم نوید میدهم هر سال که بزرگتر میشوی ایران را قویتر و متحدتر خواهی دید. امید به خدای بزرگ و آیندهای روشن داشته باش و بدان من و تو و همه سربازان میهن برای سربلندی و آبادانی و عزت کشورمان لحظهای از پای نخواهیم نشست؛ و در آخر به تو فرزند عزیزم و همه فرزندان و مادران و پدران داغدار عرض میکنم اگر مولا و فرمانده ما اذن دهند، سرباز ایرانی جان بر یک تیر نهد و مغز فتنه را نشانه رود.
سرباز ایرانی تاب نگاه بر چشمان فرزندان شهدا را ندارد.
سرباز ایرانی
سیدعبدالرحیم موسوی
واکنش ثریا قاسمی به شایعه فرزندخواندگی «آرتین»: هیچ صفحهای در فضای مجازی ندارم
ثریا قاسمی درباره انتشار خبرهایی از یک صفحه در فضای مجازی مبنی براینکه او برای سرپرستی یک کودک که در حمله تروریستی به شاهچراغ والدین خود را از دست داده است، اعلام آمادگی کرده است، گفت: من هیچ صفحهای در فضای مجازی ندارم و این مطلب به نقل از من نبوده است.
این بازیگر در مکالمهای کوتاه با ایسنا درباره انتشار خبرهایی از یک صفحه در فضای مجازی مبنی براینکه او برای سرپرستی یک کودک که در حمله تروریستی به شاهچراغ والدین خود را از دست داده است، اعلام آمادگی کرده است، گفت: من هیچ صفحهای در فضای مجازی ندارم و این مطلب به نقل از من نبوده است.
بخوانید...
آرتین نام کودکی است که در پی حمله تروریستی هفته گذشته به شاهچراغ، پدر، مادر و برادرش شهید شدند و اخیراً اخباری درباره این که ثریا قاسمی برای سرپرستی این کودک اعلام آمادگی کرده، منتشر شده است. این در حالی است که او خواهر بزرگتری دارد که قرار بود در همین روزها مراسم ازدواجش برگزار شود. همچنین این کودک، حتما خانواده و اقوام دیگری دارد که خود ایشان مصمم به نگهداری از فرزند کوچک خانواده هستند و برخی از مقامات از جمله وزیر آموزش و پرورش در عیادت از این کودک تصریح کردند که پیگیر امور مربوط به او، از جمله مسائل تحصیلیاش خواهند بود.
مسابقه دل نوشته «برای آرتین» برگزار میشود/ برپایی نگارگذر «روز دانشآموز»
البته آنان که به این روایتها صادقانه گریستهاند و خواهند گریست؛ نگاه انسانی دارند و خواهند داشت. شرح حال همۀ ما ایرانیان نسبت به سرنوشت این دو کودک شاید در دل این دوبیتی از باباطاهر نهفته است:دل ار مهرت نورزه بر چه ارزه / گِل است آن دل که مهر تو نورزه
گریبانی که از عشقت شود چاک / به یک عالم گریبان وابیرزه
بهراستی دل ار مهرِ این کودکان نورزد، بر چه ارزد؟ خراب شود آن دل که مهر این کودکان نورزد. چه گریبانها که از سوگ این کودکان چاک شد و چه مقدساند آن گریبانهای چاکشده... این مهرورزان برای هر کودک داغدیدهای اندوهگین میشوند و هر کودکی برایشان عزیز است. آرتین و باوان چشم و چراغهای مردم ایران هستند.
برخی اما برایشان فرق هست میان باوان و آرتین! برای آنان واقعیتها زمانی معنا دارد که بتوانند از آن ابزاری بسازند؛ انسان اصلاً برایشان یعنی ابزار. ماجرای باوان و مادرش برای آنان، نه مرگ یک مادر و نالههای سوزناک دخترک؛ که فرصتی برای رسیدن به اهدافشان است. وقتی خبر مرگ مادر باوان منتشر میشود؛ آنان البته ریاکارانه گریبانها را چاک میکنند و خود را اندوهگینترینِ مردمان نشان میدهند. واقعیت اما چیز دیگری است، آنان از مرگ فرشته احمدی و نالۀ باوان خوشحالاند.
منابع:
فارس
تسنیم