کاسبی با خون کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

هفت ماه پس از حادثه تروریستی که منجر به شهادت جمعی از هموطنان از جمله کودکی به نام کیان پیرفلک شد، تروریسم بار دیگر در ایذه خون مظلومی را بر زمین ریخت. با انتشار اخبار و تصاویر تکمیلی پس از خبر اولیه، اکنون دیگر تردیدی وجود ندارد که حادثه روی داده یکشنبه گذشته در یکی از ورودی‌های شهرستان ایذه، تروریستی بوده است؛ هرچند در این رویداد، تروریست از خودرو به عنوان سلاح کشتار مأموران فراجا استفاده کرد.
سه‌شنبه، 23 خرداد 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کاسبی با خون کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران
تولد بازی سیاسی با شهادت پدر ۵ فرزند
شمع‌های تولدبازی سیاسی مادر کیان پیرفلک روی مزار او با اشک چشم‌های کودکان یتیم‌شده سروان محمد قنبری خاموش شد

زینب شریعتی: شمع‌های تولدبازی سیاسی مادر کیان پیرفلک روی مزار او با اشک چشم‌های کودکان یتیم‌شده سروان محمد قنبری خاموش شد. حمله وحشیانه پسر عموی ماه‌منیر مولایی‌راد (مادر کیان پیرفلک) به مأموران نیروی انتظامی که برای تأمین امنیت مراسم تولد کیان پیرفلک در آن مکان حضور داشتند، نمی‌تواند بی تأثیر از جوسازی‌های چند ماهه مادر کیان علیه مأموران حافظ امنیت صورت پذیرفته باشد. او به‌رغم دستگیری و اعتراف قاتلان پسرش، در همه ماه‌های گذشته، از ادعای بی سند خود علیه نیرو‌های حافظ امنیت عقب ننشست و آن‌ها را قاتل پسرش دانست و گفت همشهری‌هایش قاتل نیستند! نتیجه خونخواهی دروغین او خون مظلومانه بر زمین ریخته شده سروان محمد قنبری و هدر رفتن خون پسر عمویش پویا مولایی‌راد است.

سروان محمد قنبری افسر نیروی انتظامی عصر یک‌شنبه با حمله یکی از بستگان مادر کیان پیرفلک که از مراسم تولد کیان بر سر مزار او در یکی از روستا‌های ایذه برمی‌گشت به شهادت رسیده است. بنا بر اعلام مقامات نیروی انتظامی در استان خوزستان، سروان قنبری با حمله عامدانه پسرعموی ماه‌منیر مولایی‌راد (مادر کیان پیرفلک) با ماشین شخصی این فرد زیر گرفته شد و بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید. در این درگیری، فرد مهاجم (پویا مولایی‌راد) پس از حمله به سروان قنبری، دور می‌زند و تعمداً یکی از سربازان فراجا را نیز با ماشین زیر می‌گیرد. در این مرحله مأموران فراجا برای متوقف کردن قاتل، اقدام به تیراندازی به سمت او و ماشینش می‌کنند که برخورد گلوله‌ها به او موجب توقفش می‌شود. فرد مهاجم پس از انتقال به بیمارستان به هلاکت می‌رسد.

خلاصه آنچه عصر یک‌شنبه در ایذه به وقوع پیوست، همان است که گذشت. باقی ماجرا عزاداری و غم پنج فرزند کودک و نوجوان شهید سروان محمد قنبری است که ناگاه خبر رسیده که دیگر پدری ندارند، چون مادر کیان پیرفلک با کمک سلبریتی‌ها و فعالان مجازی ضد ایرانی، فراخوان داده برای فرزندش که در جریان آشوب‌های پاییز سال گذشته، به دست همفکران خودش به قتل رسید، مراسم تولد بگیرد.

روایت‌های متناقض ضدانقلاب
روایت اول و رسمی را نیروی انتظامی و دادستانی ایذه و خوزستان منتشر کرده‌اند و دست ضد انقلاب و حامیان قاتل خالی مانده است. بنابراین، می‌کوشند به روال همیشه در سمت مظلوم ماجرا بایستند و مأموران حافظ امنیت را قاتل معرفی کنند. اولین خبر‌هایی که رسانه‌های ضد ایرانی منتشر کردند این بود که «پویا مولایی‌راد، ۱۹ ساله با شلیک گلوله مأموران در روستای پرچستان ایذه که پیکر کیان در قبرستان آن دفن است، کشته شده است». بدون آنکه به حمله این فرد به مأموران فراجا اشاره‌ای شده باشد. در این اخبار، مرگ پلیس به وقایع بعدی ربط داده شد: «در پی تشنج میان مأموران و گروهی از شهروندان در این منطقه، یک مأمور نیروی انتظامی هم کشته شده است».

دقت کنیم که در این روایت، شهادت مأمور نیروی انتظامی هیچ ربطی به مولا پویایی پیدا نمی‌کند! گرچه شبکه منوتو همان ابتدا اذعان می‌کند که پویا مولایی به ایست مأموران توجه نکرده و خودرو را متوقف نمی‌کند. با این حال، صفحات متعلق به منافقین و برخی براندازان، بی اعتنا به این صحنه‌سازی دوستان‌شان از ماجرای ایذه، حمله پویا مولایی به چند مأمور و سرباز پلیس را «اقدام قهرمانانه» خواندند. آن‌ها مست از خونریزی دوباره توجهی نکردند که طبق سناریوی نوشته شده باید عمل کنند و با پنهان کردن این سرمستی ناشی از لذت خون دیدن، بر بی گناهی قاتل تأکید کنند!

در ادامه، خواهر پویا مولایی قصه‌ای ناشیانه را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که گرچه کمی بعد آن را پاک کرد، اما به سرعت به دست حقوق بگیران رسانه‌های ضد ایرانی غربی بازنشر شد. او مدعی شده که پویا قصد رفتن به روستای پدری و خانه باغ را داشته که در جاده مأموران را می‌بیند که راه را بسته‌اند، اما، چون سرعتش بالا بوده و مأموران روی پیچ مستقر بودند، متوجه نشده و نتوانسته ترمز بگیرد و به یکی از مأموران برخورد کرده، کمی جلوتر و بعد از متوقف کردن ماشین، پیاده شده و خودش را تسلیم کرده، اما به او شلیک کرده‌اند. خواهر قاتل، مستند ادعایش را هم دو مورد ذکر کرده؛ یکی اینکه تیر‌ها به بالا تنه پویا خورده که نشان از ایستاده بودن پویا دارد و دوم هم اینکه آثاری از گلوله روی ماشین پویا نیست. نکته مهم در این متن، پذیرفتن قتل نیروی پلیس با برخورد ماشین پویا مولایی به مأموران نیروی انتظامی است.

اما دو دلیلی که آورده، دو اشکال مهم دارد:
اول آنکه اصابت گلوله‌ها به بالاتنه اتفاقاً نشان می‌دهد او هنگامی که در ماشین نشسته بوده، هدف گلوله قرار گرفته است. اگر ایستاده بود و به رگبار بسته می‌شد، باید تیر‌ها به پا‌های او هم اصابت می‌کرد. دوم آنکه فیلم و عکس‌هایی که از ماشین در صحنه حادثه منتشر شد، به وضوح هم جای برخورد گلوله‌های مأموران و هم محل برخورد بدن سروان فراجا را نشان می‌دهد. از سویی جاده مسطح و صاف و بدون وجود پیچ است. نکته مهم‌تر آنکه آیا خواهر قاتل در صحنه حاضر بوده است؟ وقتی او در محل حضور نداشته، روایت او چه امتیازی بر روایت سایرین دارد؟ صرف آنکه خواهر قاتل است، روایت او را مستند می‌کند؟!

دروغگویی‌های بی هزینه
از همان ساعات آغازین انتشار خبر شهادت سروان قنبری به دست پسرعموی مادر پیرفلک، موجی از خشم و اعتراض نسبت به ماه‌منیر مولایی در فضای مجازی به راه افتاد. بسیاری از فعالان مجازی او را شریک در خون به ناحق ریخته شده سروان فراجا می‌دانند. او از همان روز تشییع و تدفین پسرش، دروغگویی، تهمت و ناسزاگویی را آغاز کرد. گفت بر مزار پسرم قرآن نخوانید، باقی شعار دادند نماز نداریم. شعری سراسر توهین و تحریک‌کننده بر قبر پسرش خواند و دیگران را متهم به آدمکشی و از قاتلان اصلی حمایت کرد. مراعات احساسات خانواده عزادار، حمایت رسانه‌های غربی و به احتمال زیاد، خط‌دهی از سرویس‌های خاص باعث شد او نیز همچون پدر مهسا امینی میدانی وسیع برای کنشگری سیاسی بیابد و مورد بازخواست یا برخورد قضایی هم قرار نگیرد.

حالا همان مسیر را خواهر پویا مولایی هم گویا می‌خواهد طی می‌کند. او با استوری کردن تصویر برادر قاتلش، روی آن نوشت: «ضمن اطلاع، خواهر این شخص راحتتون نمی‌ذاره». این در حالی است که ابتدا باید تکلیف نشر اکاذیب و دروغگویی او در خصوص نحوه مرگ برادرش روشن شود. او چگونه روایت از صحنه‌ای ارائه می‌دهد که در آنجا حضور نداشته است؟! البته قصه‌گویی نیازی به دیدن ندارد، دروغگویی خانواده‌های عزادار هم که تاکنون هزینه‌ای برایشان نداشته، هدف‌شان هم که تبرئه قاتل است، لذا چرا گوش به فرمان لیدر‌های برانداز و سرویس‌های امنیتی ضدایرانی نباشند؟
 

روایتی از نحوه شهادت سروان قنبری در ایذه لینک
 

کاسبی با خون کیان / می‌دونستیم اونجا تیراندازیه اما رفتیم این یه جمله که درباره روز کشته شدن کیان پیرفلکه رو میشه شروع داستان کاسبی با خون این کودک مظلوم دونست

 

خودرویی که شهید قنبری را زیر گرفت و او را به شهادت رساند



منطقه حادثه 



حال و روز فرزندان و خانواده شهید قنبری 


 

مادر شهید: بکشید ما را؛ ما زنده تر میشویم؛ آمادگی مادر شهید قنبری برای دادن جان فرزندان دیگرش در راه اسلام 


 

تشییع باشکوه شهید قنبری در ایذه / با حضور حماسی مردم غیور ایذه، پیکر شهید مدافع امنیت محمد قنبری در این شهرستان تشییع شد.‌ در این مراسم شرکت کنندگان با عزاداری و سوگواری پیکر این شهید مدافع امنیت را تشییع و با آرمان‌های والای شهدا تجدید میثاق کردند. عصر امروز نیز پیکر پاک شهید مدافع امنیت، سرگرد قنبری با حضور قشرهای مختلف مردم در روستای چلسرخ شهرستان صیدون باغملک تشییع و به خاک سپرده می‌شود. 

 
نظر کاربران فضای مجازی
 
کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران

کاسبی با خود کیان پیرفلک همراه با نظر کاربران
 

با جانفشانی محمد قنبری، «سرباز ایران» طراحی ایجاد آشوب در ایذه شکست خورد
انتحار ضدانقلاب در خوزستان جواب نداد

سال گذشته تقریبا برای تمام هموطنان‌مان سال تلخی بود. ناآرامی‌ها از شهریورماه 1401 آغاز و تقریبا تا آذرماه همان سال کشیده شد. در نهایت آتش اغتشاشات و درگیری‌ها بهمن و اسفند 1401 فروکش کرد و امنیت به خیابان‌ها بازگشت. در این چند ماه اما 63 نفر از هموطنان‌مان به شهادت رسیدند. شهید آرمان علی‌وردی، شهید حسین تقی‌پور، شهید فرید کرم‌پور‌حسنوند، شهید امیر کمندی، شهید سلمان امیراحمدی، شهید پوریا احمد، شهید مهدی لطفی، شهید حسین اجاقی‌زنوز، شهید محمدحسین سروری‌راد، شهید اسماعیل چراغی، شهید محسن حمیدی، شهید محمدحسین کریمی، شهید محسن رضایی، شهید کیان پیرفلک، شهید اشرف نیکبخت، شهید آرتین رحمانی، شهید علی مولایی، سپهر مقصودی، میلاد سعیدیان‌جو، شهید رضا شریعتی، شهید روح‌الله عجمیان، شهید علی‌اصغر بیگلو، شهید دانیال رضازاده، شهید محمدرسول دوست‌محمدی، شهید حسن براتی، شهید مسلم جاویدی‌مهر، شهید حسین زینال‌زاده، شهید علی نظری، شهید مجتبی امیری‌دوماری، شهید علیرضا سرایداران، شهید آرشام سرایداران، شهید مجتبی ندیمی، شهید حسنعلی پورعیسی، شهید بهادر آزادی‌شیری، شهید سیدفریدالدین معصومی، شهید علی‌اصغر لری‌گویینی، شهید محمدرضا کشاورز، شهید محمدولی کیاسی، شهید احساس مرادی، شهید هوشنگ خوب، شهید امید خوب، شهیده زهرا اسماعیلی، شهید محمد زارع‌مویدی، شهید امیررضا اولادی، شهید هادی عرفانی‌نیا، شهید نورالدین جنگجو، شهید رضا زارع‌مویدی، شهید مهدی اثنی‌عشری، شهید رضا الماسی، شهید سیدعباس فاطمیه، شهید رحیم سحابی، شهید حسن یوسفی، شهید رضا آذربار، شهید داوود عبداللهی، شهید تورج اردلان، شهید غلامرضا بامدی، شهید مهدی زاهدلویی، شهید حسن مختارزاده، شهید عباس خالقی، شهید مجید یوسفی، شهید حمید پورنوروز و شهید حمزه علی‌نژاد 63 شهیدی هستند که در ناآرامی‌های 1401 به شهادت رسیدند.

شهدای امنیت در 2 ماه اخیر
همانطور که در گزارشی در رابطه با شهادت 5 مرزبان در مرز با افغانستان نوشته بودیم، در اردیبهشت امسال هر 51 ساعت یکی از نیروهای حافظ امنیت کشورمان به شهادت رسیدند. یکم اردیبهشت امسال شهید سجاد قدمی در مرز بسطام، دهم اردیبهشت شهید علیرضا شهرکی در مرز سراوان، چهاردهم اردیبهشت شهید مهدی یزدی در اصفهان، شانزدهم اردیبهشت شهید سعید ربیعی در اهواز، هجدهم اردیبهشت شهید مسعود پرکاس در خلیج‌فارس، نوزدهم اردیبهشت شهید مهدی هادی در زنجان، بیست‌و‌یکم اردیبهشت شهید محمدرضا اسداللهی در بندرلنگه، بیست‌و‌چهارم اردیبهشت شهید یاسر عبدلی در خاش، بیست‌و‌ششم اردیبهشت  شهید قربانعلی پیری در زابل و 30 اردیبهشت شهدای سرباز وظیفه محمد جمالزاده، ناصر حیدری و یونس سیفی و استوار دوم حسن بادامکی و علی غنی‌باتدبیر در مرز مزه‌سر سروان به شهادت رسیدند.

پنجمین شهید خردادماه 1402 
21 خرداد ماه 2 روز گذشته همزمان با سالروز تولد مرحوم کیان پیرفلک یکی از کشته‌شدگان درگیری‌های ایذه، فراخوان‌هایی از سوی معاندین منتشر می‌شود. عصر همان روز خبر می‌رسد که پویا مولایی، پسرعموی مادرِ کیان پیرفلک (ماه‌منیر مولایی) در یکی از مبادی ورودی شهرستان ایذه با سرعت و به‌صورت عمدی به نیروهای مستقر در ایست بازرسی برخورد کرده است و یکی از مأموران در صحنه به شهادت می‌رسد.

یارمحمد رسالتی دادستان ایذه در توضیح این حادثه گفت: «عصر امروز(21 خرداد) یک خودرو با هویت مشخص در یکی از مبادی ورودی شهرستان با سرعت و به‌صورت عمدی به نیروهای مستقر در ایست‌بازرسی برخورد کرد که یکی از مأموران در صحنه به شهادت رسید.  وی سپس با دور زدن و برخورد با یکی از سربازان وظیفه، موجب ایراد صدمات بدنی به این سرباز شد و خود نیز با تیراندازی از سوی مأموران زخمی شد که پس از اعزام به بیمارستان بر اثر شدت جراحات وارده فوت کرد.» رسالتی در ادامه افزود: «حال سربازی که خودروی متهم با وی برخورد کرده مساعد است و تلاش برای شناسایی هویت و انگیزه متهم ادامه دارد.»

ماه‌منیر مولایی و ناآرامی‌ها در ایذه
از 25 آبان 1401، تاریخی که کیان پیرفلک به شهادت رسید تا به امروز ماه‌منیر مولایی مادر کیان پیرفلک، با انتشار پست‌های مختلف سعی در متشنج کردن فضا و ارائه روایتی عکس و غیرواقعی از مساله دارد. هیچ کس منکر داغ فرزند نیست و کیان پسر ایران بود اما از زمان شهادت کیان، ماه‌منیر مولایی، به شکل مداوم و برنامه‌ریزی‌شده درحال معکوس جلوه دادنِ آن چیزی است که در شب 25 آبان 1401 اتفاق افتاد.

تا جایی که در یکی از پست‌های صفحه خود در اینستاگرام، گزارشی به نام وکیل خانواده‌شان منتشر و در این پست به‌صراحت اتهامات واردشده به تروریست حادثه ایذه را تکذیب می‌کند و می‌نویسد: «این قتل توسط ماموران اتفاق افتاده است.» اما مساله شک‌برانگیز در جریان تمام تحرکات و فعالیت‌های مادرِ کیان؛ تحسین و طرفداری معاندین خارج‌نشین از او، روایت‌ها و مواضعش در این چند ماه بود. با وجود فعالیت علنی ماه‌منیر مولایی علیه نظام جمهوری اسلامی و امنیت شهرستان ایذه باز هم به احترام داغ فرزندش، نیروهای امنیتی حتی کمترین برخوردی با این مادر نداشتند ولی این خویشتن‌داری درنهایت به چه چیز منجر شد؟ فراخوان پشت فراخوان. به نام قیام و انقلاب، اقدامات علنی علیه امنیت ملی و درنهایت شهادت یکی از ماموران بی‌گناه نیروی انتظامی ایذه در روز تولد کیان.

علاوه‌بر تمام این مواردی که توسط مادر کیان پیرفلک اتفاق افتاد، خواهر پویا مولایی (عامل حادثه و شهادت سروان محمد قنبری در 21 خرداد ماه) نیز با انتشار یک استوری در صفحه اینستاگرامش نوشت: «لطفا هیچ‌کس به من تسلیت نگه. ضمن اطلاع، خواهر این شخص راحت‌تون نمیذاره!» همچنین پیرو اتفاقی که در عصر 21 خرداد به وقوع پیوست؛ ماه‌منیر مولایی با انتشار تصویر پسرعمویش از او با عنوان جاویدنام یاد می‌کند. هیچ وجدان بیداری، جنایت عصر 21 خرداد ایذه را توجیه نخواهد کرد. از لحظه‌ای که داغ و غم از دست دادن پدر بر جانِ آدمی می‌نشیند؛ همه‌چیز برای فرزندانش تغییر می‌کند.

در تمام لحظات، ساعت‌ها و روزها این داغ قرار است همراه با آنها باشد. در شادی‌ها برایشان باری به اندازه کوه اضافی است و در غم‌های دیگر، خلئی عمیق احساس خواهد شد. هر ثانیه‌شان آکنده از احساس دلتنگی خواهد بود و احساسات دیگر را هم توامان با آن احساس و دلتنگی تجربه خواهند کرد. نمی‌دانم شبی که خبر شهادت سروان محمد قنبری به گوش خانواده‌اش رسید، پسر و چهار دخترش چه حالی بودند اما بدون شک فردایش عمیقا دل‌شان می‌خواست آن ساعت و لحظه خبر شهادت پدرشان دروغ و کابوسی باشد که صبحش با صدای او از آن رها شده‌اند. 

قانون مجازات درمورد درگیری، ضرب‌وشتم و قتل مامور امنیت
علیرضا مراونی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درباره قانون مجازات قتل پلیس گفت: «به‌طور کلی ضرب و جرح، کتک زدن و به قتل رساندن دیگران چه افراد عادی و چه پلیس و مامور منجر به صدور حکم محکومیت خواهد شد و ضرب‌وشتم، کتک زدن و قتل پلیس و مامور بسته به میزان صدمات واردشده می‌تواند منجر به صدور مجازات‌های قانونی همچون قصاص نفس یا اعضا، صدور حکم حبس یا پرداخت دیه شود. علاوه‌بر مجازات جرم ضرب‌وشتم پلیس، جرم تمرد از پلیس و توهین به وی نیز قابل توجه است. در قانون، جرم مستقلی تحت عنوان جرم ضرب و جرح پلیس پیش‌بینی نشده است و این موارد شامل عمومیات قانون مجازات اسلامی است اما رسیدگی به این پرونده‌ها به لحاظ جریحه‌دار شدن احساسات عمومی جامعه و معمولا با تاکیدات رئیس قوه قضائیه به‌صورت ویژه انجام شد. 

قتل رفتاری جنایی و خشن است که به ‌انگیزه آدم‌کشی ارادی و عمدی اشاره دارد که باعث می‌شود فردی، فرد دیگر را به قتل برساند. جرم قتل یکی از جرائم خشونت‌آمیز است که در آن آسیب رساندن و صدمه وارد کردن با هدف نابودی جسمانی، تباه ساختن و از بین بردن فرد انجام می‌شود. قانونگذار در قانون مجازات اسلامی مصوب۱۳۹۲ جرم قتل را به سه گروه عمد، شبه‌عمد و خطای محض تقسیم کرده است. طبق ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ که تعریف قتل عمد در۴ بند و ۲ تبصره بیان شده است.

براساس این ماده ۴ حالت برای قتل عمد می‌توان در نظر گرفت: ۱- شخص قصد کشتن مقتول را دارد اعم از اینکه فعل یا عمل مرتکب کشنده باشد یا نباشد که در این حالت صرف قصد کشتن مهم است و فعل شخص الف باید عرفا کشنده باشد یعنی تشخیص آن با عرف است.

۲- شخص بدون قصد کشتن مجنی‌علیه ( مقتول) فعل یا رفتاری را انجام دهد که عرفا کشنده یا مرگ‌آور است و منجر به قتل شود، این نوع قتل در نزاع و دعوای خیابانی بسیار دیده می‌شو.د در این نوع قتل علم و آگاهی شخص (قاتل) نسبت به کشنده بودن عمل خود اهمیت دارد.

۳- مرتکب نه قصد کشتن دیگری دارد و نه رفتار و فعل او عرفا کشنده است اما چون مجنی‌علیه ( مقتول) دارای وضعیت خاص مثل بیماری، پیری و... یا هر وضعیت دیگری یا به علت خاص مکانی یا زمانی است، به لحاظ عرفی کشنده و سبب قتل می‌شود. اصل بر عدم علم و آگاهی مرتکب به وضعیت خاص مجنی‌علیه است و باید ثابت شود که مرتکب وضعیت خاص مجنی‌علیه را می‌دانسته و انجام چنین عملی سبب مرگ او می‌شود در غیر این صورت قتل واقع‌شده عمدی نیست.

۴- مرتکب قصد انجام جنایتی را دارد بدون اینکه فرد یا جمع معینی هدف او باشد درنهایت جنایت مقصود یا شبیه آن اتفاق بیفتد مثل بمب‌گذاری در اماکن عمومی. تفاوتی که می‌توان درخصوص حادثه ایذه قائل شد؛ بحث این است که این پرونده‌ها به دلیل جریحه‌دار شدن احساسات عمومی جامعه معمولا با تاکید رئیس قوه قضائیه به دستور ویژه رسیدگی می‌شود. آن چیزی که اتفاق افتاد در بحث شهادت مامور به وسیله زیرگرفتن او در جنایت ایذه منطبق با ماده 290 قانون مجازات است و شامل تعریف قتل عمد می‌شود.

همان‌طور که می‌دانید در جزئیات مجازات قتل، اولین مجازات ما در بحث جریمه عمدی، قصاص است. اگر قصاص امکان نداشت یا به هر دلیلی متهم فراری شد یا به قتل رسید یا کشته شد، مجازات دیه پیش‌بینی شده است که باید از اموال او پرداخت شود یا عاقله (سرپرست و بزرگ‌تر او) باید پرداخت کند و اگر عاقله توان پرداخت نداشت از طریق بیت‌المال مسلمین پرداخت می‌شود.» 

قانون تا چه حد به مامور امنیت اجازه دفاع می‌دهد؟
مراونی، وکیل پایه یک دادگستری همچنین افزود: «در بحث قانون استفاده از سلاح چندین مورد در قانون اشاره شده که باید ببینیم چه وقتی پلیس اجازه استفاده از سلاح را دارد. ماده یک می‌گوید ماموران مسلح موضوع این قانون (یعنی قانون به‌کارگیری سلاح) که به‌منظور استقرار نظم و امنیت و جلوگیری از فرار متهم یا مجرم یا در مقام ضابط قوه قضائیه باشند، اجازه به‌کارگیری و حمل سلاح را دارند و موظف هستند به ‌هنگام به‌کارگیری سلاح یک‌سری از موارد را رعایت کنند. در این قانون تصریح می‌شود که چه موقع مامور اجازه به‌کارگیری سلاح را دارد.

در ماده دو توضیح می‌دهد کسی که سلاح را استفاده می‌کند، باید صلاحیت جسمانی و روانی و همچنین دانش لازم برای استفاده از سلاح و تسلط کامل در به‌کارگیری سلاح را داشته باشد و آشنایی کامل به قانون و مقررات به‌کارگیری سلاح را رعایت کند. ماده سه می‌گوید چه زمانی اجازه دارد این سلاح را به کار گیرد که قانون صراحتا بیان می‌کند برای دفاع از خود در برابر یک یا چند نفر که بدون سلاح حمله می‌کنند. ممکن است شخص با ماشین به پلیس حمله کرده است، ولی اوضاع و احوال طوری باشد که بدون به‌کارگیری سلاح، دفاع شخصی امکان نداشته باشد. یعنی فردی که حمله کرده ممکن است مسلح نباشد اما حمله طوری باشد که پلیس نتواند به جز سلاح از روش دیگری آن شخص را متوقف کند.

طبق قانون به‌کارگیری، استفاده از سلاح مجاز است. این قانون البته منتقدان جدی در نیروی انتظامی هم دارد و می‌گویند قانون دست‌وپای ما را بسته است ولی همین قانونی که دست‌وپای پلیس را بسته، اجازه تیراندازی در شرایط خاص را به پلیس می‌دهد. همچنین درصورتی‌که ماموران مشاهده کنند یک یا چندنفر مورد حمله واقع شده‌اند و جان آنها در خطر است، یعنی شاید برای پلیس هم اتفاقی نیفتاده باشد ولی شخصی آنجا باشد و برای بقیه ایجاد خطر ‌کند، باز هم پلیس می‌تواند از سلاح استفاده کند.

مورد چهارم که به‌خصوص در وجوب این موضوع می‌توانیم صحبت کنیم، این است که پلیس برای دستگیری سارق و مجرم و کسی که اقدام به ترور یا تخریب و انفجار کرده و درحال فرار است، اجازه استفاده از سلاح را دارد. درمورد اتفاقی که در ایذه به‌وقوع پیوست، ماشین پلیسی را زیر گرفت، یعنی تروری انجام و یک شخص کشته و یک سرباز زخمی شد و راننده درحال فرار بود. در چنین شرایطی پلیس اجازه استفاده و تیراندازی را با شرایط یادشده دارد. 

تبصره سه ماده 10 می‌گوید ماموران مسلح در کلیه موارد مندرج در قانون در صورتی مجاز هستند از سلاح استفاده کنند که اولا چاره‌ای به‌جز به‌کارگیری سلاح نداشته باشند و ثانیا درصورت امکان مراتبی را رعایت کنند. وقتی در قانون «در صورت امکان» می‌گوییم یعنی اگر ممکن نبود می‌توانند فراتر از این شرایط عمل کنند. اینکه اول تیراندازی هوایی باشد، تیراندازی کمر به پایین باشد، بعد از آن کمر به بالا باشد.

ماموران انتظامی می‌توانند برای ایجاد نظم و کنترل راهپیمایی‌های غیرقانونی از سلاح استفاده کنند ولی در یک مورد که می‌توانیم درباره‌اش صحبت کنیم ماده 6 این قانون است که می‌گوید تیراندازی به‌سوی وسایل نقلیه به‌منظور متوقف کردن آنها توسط ماموران موضوع این قانون درموارد زیر مجاز است. بند ب ماده 6 این قانون دقیقا و صراحتا اشاره می‌کند درصورتی‌که از وسیله نقلیه برای تهاجم عمدی به ماموران یا مردم استفاده شده باشد (که در حادثه ایذه شاهد هستیم از وسیله نقلیه برای زیرگرفتن پلیس و برای تهاجم عمدی استفاده شده، پس پلیس اجازه تیراندازی را در این موضوع داشته است.)

تنها چیزی که در قانون ما بدان اشاره شده بحث تمرد از پلیس و فرمان پلیس است. وقتی کسی از فرمان پلیس تمرد می‌کند، علاوه‌بر این اگر جرم دیگری مرتکب شد، در موضوع تمرد از فرمان پلیس این مجازات‌ها جمع می‌شود. تمرد از فرمان پلیس در ماده 607 قانون مجازات پیش‌بینی شده که می‌گوید هرگونه حمله یا مقاومتی که با علم و آگاهی نسبت به ماموران دولت در حین انجام وظیفه آنان به عمل‌ آید، تمرد محسوب می‌شود و مجازات دارد. مجازات‌های مختلفی در این زمینه داریم که باید موضوعات مورد بررسی قرار گیرد. در بحث ماده 157 هم می‌گوید مقاومت دربرابر قوای انتظامی و دیگر ضابطه‌مندان انتظامی که مشغول انجام وظیفه خود باشند، دفاع محسوب نمی‌شود.

همان‌طور که می‌دانید ممکن است بگویند دفاع مشروع بوده، یعنی کسی به من حمله کرده و ایست نکشیده، همان‌طور که می‌دانید پلیس قبل از تیراندازی باید حتما با صدای بلند ایست بکشد و بعد اقدام به تیراندازی کند. ممکن است شخصی بگوید پلیس بدون ایست مقابل من ظاهر شد و برای همین در مقابل پلیس مقاومت می‌کند و این مقاومت را دفاع مشروع بدانند. قانون ماده 157 بیان می‌کند هر شخصی مقاومت دربرابر قوای انتظامی و دیگر ضابطان دادگستری در مواقعی که مشغول انجام وظیفه باشند، داشته باشد دفاع محسوب نمی‌شود، مگر اینکه آن مامور از شرایط موظفی خود و از حدود وظایف خود خارج شده باشد. در کشور ما متاسفانه بحث حمایت از نیروی انتظامی در خیلی جاها ضعیف است و حمایتی از آنها نمی‌شود.» 

قانون دیگر کشورها درخصوص ضرب‌وشتم و قتل پلیس
مراونی همچنین تصریح کرد: «در قانون آمریکا به پلیس این اجازه داده شده به‌محض اینکه به شخص مشکوک شود و آن شخص فرمان پلیس را گوش ندهد، پلیس می‌تواند او را به قتل برساند. استفاده از سلاح توسط پلیس به‌شدت آزادانه است. در اتحادیه اروپا در هر شرایطی اعدام برداشته شده و اگر کسی مرتکب قتل شود صرفا بحث حبس ابد را برای آنها داریم اما در قانون آمریکا با سرکار آمدن ترامپ، برای کسی که به پلیس جسارت کند و او را به قتل برساند، حکم اعدام صادر می‌شود، یعنی تنها جایی که حکم اعدام صادر می‌شود این مورد است، بنابراین مجازات تمرد دربرابر پلیس در قوانین آمریکا به‌صراحت اعلام شده است.»

فعالیت ماه‌منیر مولایی اقدام علیه امنیت ملی است؟
او در پایان درباره اقدامات ماه‌منیر مولایی نیز گفت: «موضوعات مختلف حقوقی باید در این رابطه باید با دقت بررسی شود. بحث معاونت ماده 126 قانون مجازات اشاره‌شده صراحتا بحث معاونت در ارتکاب جرم را احصا می‌کند و می‌گوید هرکسی که ترغیب و تهدید و تحریک به ارتکاب جرم با دسیسه یا سوءاستفاده از قدرت موجب وقوع جرم کند، آن شخص معاون در جرم است، یعنی بحث ترغیب و تطمیع یا تحریک را به‌صراحت بیان می‌کند اما برای تحقق معاونت باید وحدت قصد باشد، یعنی قصد معاون و مرتکب جرم یکی باشد و هر دو بخواهند فعل کشنده‌ای انجام دهند و تقدم و اختلال زمانی بین معاون و مرتکب جرم شرط است.

در این زمینه باید با احتیاط‌تر حرکت کنیم و در بحث معاونت، عصای احتیاط را به دست بگیریم. البته تبلیغ علیه نظام و ترویج خشونت یا ترویج یا اقدام علیه امنیت ملی، هرکدام به‌صورت جداگانه قابلیت محاکمه و بررسی دارد. اگر شرایط احصاء شود قطعا قابل مجازات است و می‌تواند اقدام علیه امنیت ملی محسوب شود.» /فرهیختگان


ماجرای ایذه و خطر نرمالیزه شدن خشونت
سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:عصر روشنگری در هنگام شکل‌گیری از پیش‌فرض‌هایی مانند ارزش‌های متضاد از طریق استدلال و گفت‌وگوی عقلانی همساز برخوردار بود. اما درحقیقت ظهور جنگ‌های جهانی اول و دوم و جنگ‌های دیگر از آن قبیل نشان داد که این پیش‌فرض‌ها اصلا درست و دقیق نبوده است. 

غرض از این مثال در وضعیت فعلی کشور ما این است که در‌واقع بخشی از جامعه یا بدنه از اهالی دانشگاهی کشور ما هم در‌حال‌حاضر تصور می‌کنند در حوادثی مثل شهادت پلیس در شهر ایذه هم چنین پیش‌فرض‌هایی از امنیت ملی وجود دارد. به تعبیری ما در‌حال‌حاضر صرفا با شهادت یک فرد طرف نیستیم. در مقام اول پدر یک خانواده پنج‌نفره جان خود را از دست داده که به‌نوعی ضربه‌ای بزرگ به خانواده و امنیت روانی آنها است و در مقام انسانیت هیچ فرقی بین این خانواده با خانواده‌ای مثل کیان پیرفلک نیست؛ اما در مقام دوم شاهد هستیم همین طیف دقت نمی‌کنند که شهادت یک پلیس در‌واقع ذبح امنیت و در مرحله بعد طبیعی جلوه کردن خشونت آن‌هم در افراطی‌ترین مدل آن است.

حال این مساله را اگر صرفا از طریق چند خط خبری دنبال کنیم درنهایت با شهادت یک پلیس روبه‌رو می‌شویم که ممکن است در لابه‌لای اخبار وسیع گم شود، اما این پلیس نماینده یک خانواده و یک منطق امنیتی است که اگر به این پیش‌فرض‌ها توجه شود ما شاهد نوعی تئوریزه شدن خشونت خواهیم بود که اولین گام برای شروع نرمالیزه شدن است. 

آنچه به نام خشونت در‌حال تئوریزه شدن است این است که مبارزه مدنی یا به تعبیر بهتر مبارزه منفی در دل ساختار خود خشونت را داراست و اگر هر‌چند وقت فردی از نیروی انتظامی شهید می‌شود به‌نوعی جبر مبارزه است. درواقع ما شاهد یک جبر ایدئولوژیک هستیم که دیگر مبارزه را نه آگاهی و نه منطق بلکه صرف خشم کور تصور می‌کند و هر ‌بار هم دست به خشونتی سخت می‌زند و با طرح این مساله که نوعی مقاومت است سعی دارد خشونت را تئوریزه کند، ولی این دیدگاه فارغ از آنکه به افکار دهه 60 سازمان منافقین شباهت زیادی دارد بیشتر از سر ناآگاهی و نوعی وهم است؛

چراکه اگر قرار باشد مبارزه با چنین افکاری به پیروزی برسد آن مبارزه در همان لحظه هم نوعی عمل ظالمانه است؛ زیرا به شهادت رساندن نیرو‌هایی که با کمترین درآمد حافظ امنیت کشور هستند اصلا مبارزه مثبتی نیست و بسیار ناجوانمردانه و خشن است و تنها نکته‌ای که در حافظه جمعی از خود به همراه دارد، ظلم است. در چنین مواقعی یکی از اتفاقاتی که به‌سرعت رقم زده می‌شود یک‌طرفه روایت کردن است و عجیب‌تر اینکه در برخی از موارد یک‌طرف به‌طور عمدی سانسور می‌کند. این سانسور به‌حالتی گفته می‌شود که اسم آن را می‌توان نرمالیزه شدن خشونت کور نام نهاد که در پیوندی عمیق با همان تئوریزه کردن خشونت است.

اما در پس این نرمالیزه کردن باید دید چه اتفاقی ممکن است شکل بگیرد؟ نر‌مالیزه شدن این وقایع که ارزش خبری آن مثل اخبار صفحه حوادث می‌شود خطر وسیعی برای امنیت ملی دارد. در چنین موقعیت‌هایی ما با ذهن‌هایی روبه‌رو می‌شویم که معتقدند باید هر‌چه از طرف حکومت اعلام شود را بایکوت کنند. شاید  عده ای بتوانند به‌جهت روان‌شناختی با  برخی از این صحنه‌ها به‌خاطر ضعف‌های حکمرانی هم‌راستایی کنند، اما در‌حقیقت این صحنه‌ فقط یک تفکر روان‌شناختی نیست که بخواهیم آن را فروکاست کنیم بلکه کمک می‌کند خشونت سخت را به‌نوعی عادی جلوه دهید.

این تفکر روانشناختی که چنین فروکاستی انجام داده در‌حال نرمالیزه کردن خشم است، اما در پس این نرمالیزه شدن حمله به یکپارچگی ایران هم می‌تواند باشد. به این خاطر که عادی شدن این امر قطعا کشور را به‌سمت بحران‌های وسیعی سوق می‌دهد که کنترل آن بسیار هزینه‌زا است. به‌نظر می‌رسد آن‌کس که دل در گروی وطن دارد به‌جای آنکه فقط یک روایت را ضریب دهد یا سیاست سانسور را درمقابل روایت‌های دیگر پیش بگیرد کافی است متوجه شود حمایت از نرمالیزه شدن خشم و قتل نوعی کمک به نرمالیزه شدن تجزیه و خرابی وطن است. /فرهیختگان


در یک حمله تروریستی، سروان محمد قنبری پدر پنج فرزند به شهادت رسید
داغ ایذه تازه شد

هفت ماه پس از حادثه تروریستی که منجر به شهادت جمعی از هموطنان از جمله کودکی به نام کیان پیرفلک شد، تروریسم بار دیگر در ایذه خون مظلومی را بر زمین ریخت. با انتشار اخبار و تصاویر تکمیلی پس از خبر اولیه، اکنون دیگر تردیدی وجود ندارد که حادثه روی داده یکشنبه گذشته در یکی از ورودی‌های شهرستان ایذه، تروریستی بوده است؛ هرچند در این رویداد، تروریست از خودرو به عنوان سلاح کشتار مأموران فراجا استفاده کرد. با وجود این، آنچه در عصر یکشنبه در این شهرستان روی داد، ناظر بر تاریخچه و پیشینه‌ای است، همچنان که خبرسازی‌ها و وارونه‌سازی‌های ضدانقلاب پس از این اقدام تروریستی نیز به نوبه خود پیوندها، زمینه‌ها و دلایل روانی و اجتماعی وقوع این اتفاق را برملا ساخت.

شهادت پدری با 5 فرزند
یکشنبه گذشته فردی مهاجم به نام پویا مولایی، با سرعت 75 کیلومتر در ساعت و به صورت عمدی خودروی تیبای خود را به سمت نیروهای انتظامی که در یک ایست بازرسی مستقر بودند، راند. در نخستین حمله تروریستی، سروان محمد قنبری به دلیل برخورد و زیرگرفته شدن با خودرو به شهادت رسید. در مرحله بعد، راننده ضمن متوقف کردن خودرو و دور زدن، مجدد به نیروهای فراجای مستقر در محل یورش برد که هر چند یکی از سربازان زخمی شد، اما در نهایت این تروریست با شلیک مأموران انتظامی متوقف شد. به رغم اعزام راننده زخمی به بیمارستان، اقدامات درمانی بی‌اثر بود و در نهایت فرد مهاجم نیز کشته شد. سروان محمد قنبری که در این حمله تروریستی از سوی پویا مولایی به شهادت رسید، 5 فرزند داشت که چهار نفر از آنان دختر هستند.

روایت‌سازی ضدانقلاب در حمایت از تروریسم
ساعتی پس از این حمله تروریستی، رسانه‌های ضدانقلاب و افراد وابسته به آن، روایت‌سازی درباره این رویداد را آغاز کردند. در این روایت‌سازی، آنان ابتدا اصل وقوع یورش خودرویی از سوی مولایی را انکار کردند و حتی از شهادت یک مأمور فراجا هم نامی به میان نیاوردند و صرفاً مدعی شدند که فردی به نام پویا مولایی در ایذه به ضرب گلوله کشته شده است! البته آنان برای این روایت‌سازی، یک عقبه خبری هم داشتند و آن عقبه خبری، برگزاری جشن تولد کیان پیرفلک بر سر مزار او بود. پیشتر ماه‌منیر مولایی، مادر کیان پیرفلک از برگزاری این مراسم بر سر مزار او خبر داده بود. چون این اقدام تروریستی در همین روز صورت گرفت، رسانه‌ها و جریان‌های ضدانقلاب، با این مقدمه و عقبه، مدعی شدند که کشته شدن پویا مولایی هم مربوط به این جشن تولد بوده است. بویژه اینکه بعداً مشخص شد عامل 21 ساله این حمله تروریستی، پویا مولایی، پسرعموی ماه‌منیر مولایی، مادر کیان پیرفلک است. این جریان‌ها در ابتدا ابداً اشاره‌ای نکردند که فرد دیگری به نام سروان قنبری هم جان خود را از دست داده است. البته برای جریانی که هم مروج خشونت است و هم بر خون‌ها موج سواری می‌کند، انتظاری بیش از این هم نبود. آنچه بیش از همه عجیب بود و به این روایت‌سازی‌ها دامن زد، ادعاهای دروغین خواهر پویا مولایی، تروریست این حادثه بود.

دروغی که زود برملا شد
خواهر پویا مولایی، عامل حمله تروریستی به نیروهای فراجا در ایذه، در یک هماهنگی خبری با جریان ضدانقلاب، داستانی از نحوه مرگ برادرش منتشر کرد که سریعاً دروغ بودن آن آشکار و رسوا شد. هر چند پس از اثبات دروغ بودن این ادعا، وی به جای اصلاح و پوزش، دست‌کم از مخاطبان خود، محتوای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی را پاک کرد! خواهر این عامل تروریست مدعی شد که برادرش در راه رفتن به سمت خانه‌باغ، در یکی از روستاهای اطراف ایذه بوده که در مسیر، مأموران فراجا در ایست بازرسی، وی را از خودرو پیاده کرده و او را که تسلیم شده بود، به رگبار بستند. او مدعی شد که به همین دلیل در هیچ جای خودرو، هیچ نشانی از اصابت گلوله نیست! این در حالی بود که شب حادثه، یعنی ساعاتی قبل از ادعای وی، فراجا فیلمی از خودروی عامل تروریست منتشر کرده بود که هم محل برخورد با شهید قنبری را نشان می‌داد و هم اینکه جای اصابت گلوله به بدنه خودرو دیده می‌شد. نکته مهم این بود که برخی از این گلوله‌ها به نزدیکی‌های چرخ خودروی تیبا اصابت کرده که نشان می‌دهد به رغم حمله اولیه، مأموران فراجا همچنان در پی توقف خودرو از طریق شلیک به لاستیک بودند.

تغییر جای جلاد و شهید
ضدانقلاب در روایت‌سازی خود، که به نظر می‌رسد با انتقال اطلاعات کذب از ایذه تغذیه شد، یک هدف عمده را دنبال کرد؛ تغییر جای جلاد و شهید. این جریان با تکیه بر زمینه داستانی برگزاری تولد کیان پیرفلک و نیز نسبت خانوادگی عامل تروریست با زینب مولایی، تلاش کرد پویا مولایی را به عنوان قربانی معرفی کند. این جریان ابتدا بر ادعای کذب خواهر این عامل تکیه کرد، اما بعد که کذب بودن این ادعا نیز ثابت شد، همچنان خط خبری خود را برای بی‌گناه جلوه دادن پویا مولایی دنبال کرد.

این رفتار دور از اخلاق انسانی تا جایی پیش رفت که شبکه‌های ضدانقلاب، همچون اینترنشنال و بی‌بی‌سی، ابتدا هیچ اشاره‌ای به شهادت سروان قنبری نکردند و فقط اشاره کردند که پویا مولایی کشته شد! حتی بعدها که مشخص شد پویا مولایی، عامل این حمله تروریستی خودرویی بوده، باز هم از بیان اینکه شهید قنبری به دلیل برخورد خودرو به شهادت رسید خودداری کردند. به عنوان مثال بی‌بی‌سی فقط نوشت که سروان فراجا در اثر برخورد خودرو کشته شد! بی‌آنکه اشاره کند که این خودرو، راننده‌ای به نام پویا مولایی داشت که در یک نیت آشکار و به قصد انجام عملیات تروریستی با خودرو به یک مأمور پلیس حمله کرده و او را زیر گرفته است!

درباره بسترساز اصلی
ساعتی پس از حادثه تروریستی یکشنبه ایذه، توئیتر «نورنیوز» رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی نوشت: «جنایت امروز در ‎ایذه و شهادت ‎سروان قنبری مأمور مظلوم فراجا که بسترساز اصلی آن مادر مرحوم ‎کیان پیرفلک و جریان‌های ضدانقلاب بودند و انتشار گسترده خبر کشته شدن فرد مهاجم در رسانه‌های معاند نشان می‌دهد که رأفت اسلامی درباره چنین افرادی جواب نمی‌دهد و باید قاطعانه با آنها برخورد شود.»

اشاره این رسانه به ماه‌منیر(زینب) مولایی، مادر کیان پیرفلک به عنوان بسترساز اصلی این اقدام تروریستی، ناظر بر رفتارهای هفت ماه گذشته این شخص است. به رغم اینکه عاملان حادثه تروریستی هفت ماه گذشته شهرستان ایذه که منجر به شهادت کیان و دیگر شهروندان شد، مشخص و بازداشت شده است، اما زینب مولایی به جهت سابقه فکری خود(حمایت از گروه‌های معاند) همواره در خط جریان‌های ضدانقلاب حرکت کرده و علاوه بر ملاقات با اقوام قاتل تروریستی فرزند خود و اهانت‌های مکرر به مقدسات دینی، همواره خوراک خبری لازم برای رسانه‌های ضدانقلاب نیز فراهم کرده است.

مماشات با وی، نه تنها زمینه گسترش این اقدامات وی شد، اما وی با زیرسؤال بردن تلاش‌های دستگاه‌ها و مقامات مسئول برای مجازات قاتلان فرزندش، عملاً در خط ضدانقلاب حرکت کرد. این تحرکات در نهایت شکل تحریک به خود را گرفت، تحریکاتی که نوع بازتاب آن در رسانه‌های ضدانقلاب، ظن ارتباط با این جریان‌ها را نیز قوی می‌سازد. به نظر می‌رسد همین تحریکات زمینه نیت و قصد پویا مولایی، پسرعموی زینب مولایی برای انجام عملیات تروریستی بوده است. در هفت ماه گذشته، به دلیل داغدار بودن زینب مولایی، نسبت به اقدامات خارج از چهارچوب وی و سوءاستفاده‌های او از فرزند شهیدش، با رأفت اسلامی برخورد می‌شد.

اما انتظار می‌رود خسارت‌های وارد شده به افکار عمومی و شهادت مأمور فراجا که مستقیماً ناشی از تبعات اقدامات ماه‌منیر مولایی است، خط پایانی بر این رأفت باشد. از این رو نه فقط برای هر تحرک آتی و همکاری با ضدانقلاب، بلکه این فرد باید بابت خون ریخته شده و التهاب وارد شده به امنیت روانی جامعه، در حادثه تروریستی که پسر عموی او، به دلیل تحریکات عمومی وی انجام داده است نیز در دادگاه پاسخگو باشد. /ایران


فراخوان ایذه، حادثه‌ای تلخ آفرید
کاسبان کیان

برخی‌ها هنوز با فوت دردناک کیان پیرفلک کاسبی می‌کنند؛ «می‌دانستیم که در محل درگیری و تیراندازی رخ داده است اما، ما رفتیم» این یک جمله که درباره وقایع روز کشته شدن کیان پیرفلک به خوبی نشان می‌دهد کاسبی با خون این کودک مظلوم در دستور کار قرار گرفته است. شبی که در تیراندازی‌های شهر ایذه؛ ضد انقلاب و براندازان تصور می‌کردند که تنها ماموران نیروی انتظامی شهید شدند و برای این فتح الفتوح خود به شادی و پایکوبی پرداختند، کیان پیرفلک مظلوم نیز آسمانی شده بود.  به فاصله تنها چند ساعت از هلهله و شادی ضد انقلاب در به شهادت رساندن ماموران انتظامی مشخص شد کیان کشته شده است و در چنین موقعیتی وقت آن رسیده بود که ماجرا به نحو دیگری روایت شود و قاتلان شب، صبح روز بعد از ماجرا به خونخواهان کیان تبدیل شوند.در این میان و با رواج شایعات مختلف، عده‌ای درباره کیان اظهارات عجیب و بی مبنایی را مطرح می‌کنند. در روز خاکسپاری کودک ایذه‌ای، مادر کیان مدعی شد که کیان از قرآن متنفر بود! در حالی که کمی بعد فیلمی از کیان در حالی که قرآن می‌خواند منتشر شد!

این اظهارات به همینجا ختم نشد و عموی کیان در اظهاراتی خواهان آن می‌شود که باید هر چه زودتر قاتل کیان دستگیر شود.اما این بار وکیل مدافع  قاتل کیان، کسی نبود جز مادر کیان! چرا؟‌ شاید دلیل این چرایی را بتوان  از ملاقات‌های مادر کیان فهمید. آن زمان که با برخی افراد ضدانقلاب مرتبط شد و با ارائه روایت‌های تخیلی تلاش کرد از ماجرا واقعیتی مطابق با خواست ضد انقلاب بسازد. آن هم با کمک فردی به نام حسین رونقی که ماجرای به اصطلاح اعتصاب‌ او به قدری مسخره شد که حتی بعد از مدتی ضد انقلاب نیز تصمیم گرفت درباره آن حرف نزند.

ماجرای کیان این بار به بهانه سالگرد تولد او ادامه یافت. پویا مولایی پسرعموی مادر کیان  با خودروی خود و به شکل عمدی به سمت ماموران حمله‌ور می‌شود  شود و در این حمله پدر ۵ فرزند را شهید کرد. با این حال، ضد انقلاب روایتی جعل گونه از این اتفاق را منتشر کرد. بی‌بی‌سی در گزارشی عجیب مدعی شد مامور نیروی انتظامی بوده است که به خودرو برخورد کرده است! و با این اقدام مرزهای روزنامه نگاری را جا به جا کرد.ازسوی دیگر، این رسانه‌ها مدعی شدند پسرعموی مادر کیان ماموران را زیر گرفته است اما، مردم حق را به پسرعموی کیان می‌دهند که جلوی پلیس بایستد. و در ادعایی دیگر اعلام کردند که پسرعموی مادر کیان اصلا ماموران را ندیده است و به این دلیل به آنها برخورد کرده است!

کار به جایی رسید که حتی خواهر پویا مولایی ادعا کرد ماموران برادرم را به رگبار بسته‌اند آن هم هنگامی که برادرم تسلیم شده بود و نشانه آن را نیز اصابت نکردن گلوله به خودرو برادرش دانست، در حالی که تصاویر خودرو ادعای خواهر پویا را نقض می‌کند.کیان پیرفلک اکنون میان ما نیست. اما خون او بی‌رحمانه اسباب کاسبی کسانی شده است که برای کاسبی خود کشتن پدری با 5 فرزند را هم مباح می‌دانند.


دیگر کاسبان
روایت پدر مهسا امینی از ماجرای جان‌باختن دخترش، یکی از مهم‌ترین نمودهای کاسبی سیاسی است. روایت‌سازی وارونه از نحوه مرگ مهسا، از روایت‌های پدر وی کلید خورد. او در ابتدا ادعا کرد مأموران هنگام دستگیری به سر دخترش ضربه وارد کرده‌اند. با وجود این اما همه بررسی‌ها  نشان می‌داد برخوردی میان مهسا و مأموران صورت نگرفته ‌است. پس‌از انتشار سندی مبنی بر اینکه پدر مرحومه مهسا امینی در سال‌های گذشته برای انتقالی از محل کارش به شهر دیگر، عنوان کرده بود دخترش مبتلا به بیماری است، فیلمی منتشر شد که او اذعان می‌کند ضربه‌ای به سر دخترش برخورد نکرده ‌است.

روایت‌سازی‌های خاله نیکا
ماجرای جان‌باختن نیکا شاکرمی در تهران همزمان با اغتشاشات پاییز1401 هم نمود دیگری از کاسبی با خون عزیزان به‌حساب می‌آید که نیت هرچه بود، خوراک مناسبی برای رسانه‌ها و جریان‌های ضدایرانی مهیا کرد. در شرایطی که بررسی همه شواهد نشان می‌داد مرگ نیکا شاکرمی ربطی به اعتراضات ندارد و او با میل خود وارد ساختمانی واقع در یک کوچه بالاتر از خانه خاله‌اش شده ‌است، آتش شاکرمی، خاله وی، با انتشار اخبار و روایت‌های ضدونقیض کوشید مرگ نیکا را اقدامی ازسوی مأموران جلوه دهد. تحرکات خاله نیکا سبب توجه رسانه‌های ضدانقلاب و خارجی شد و او را در کانون توجه دشمنان خارجی کشور قرار داد.

از دادخواهی تا اپوزیسیون‌سازی
حامد اسماعیلیون از دیگر چهره‌هایی است که از خون عزیزان خود، به‌مثابه نردبانی برای گسترش فعالیت‌های سیاسی استفاده کرد. او با روایت‌سازی‌های جعلی از ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، در ابتدا کوشید اصابت موشک‌های پدافند هوایی به هواپیمای اوکراینی را اقدامی عمدی ازسوی نظام جلوه دهد. این درحالی بود که مقام‌های مسئول با پذیرش اشتباه صورت‌گرفته دراین زمینه و تشکیل پرونده دراین زمینه، نسبت به محاکمه متهمان اقدام کردند. این اما پایان ماجرای اسماعیلیون نبود و او به‌دنبال اغتشاشات پاییز1401 و با سوءاستفاده از خون عزیزانش، کوشید خود را در قامت اپوزیسیون جمهوری‌اسلامی مطرح کند. /همشهری


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.