
اما در این میان باید توجه داشت که سقوط بشار اسد از نظر برخی رجال سیاسی و تحلیلگران جمهوری اسلامی ایران از جمله؛ سید عباس عراقچی (وزیر امور خارجه) عدم ایستادگی ارتش این کشور در کنار مردم و دولت سوریه قلمداد میشود. وی معتقد است که ارتش سوریه اسیر جنگ روانی شده است و از این رو؛ عامل اصلی در موفقیت این حرکت در سوریه فقط ارتش سوریه بود که ایستادگی نکرد، در غیر این صورت نیروهای مقاومت نقش و ایستادگی خود را به بهترین نحو ایفا کردند. اگر ارتش نقش خود را به درستی ایفا میکرد، بیتردید هرگز حلب سقوط نمیکرد. تصور ضعف مقاومت تصوری باطل است که برخی دولتها با اشاعه آن سعی در تضعیف این قدرت در منطقه دارند. حماس و حزب الله همواره استوار خواهند بود و ایران هم با هوشمندی و درایت همهجانبه مسائل منطقه را دنبال میکند.
در این راستا باید متذکر شد که سوریه برای ایران یک همپیمان کلیدی در منطقه است و سقوط بشار اسد میتواند به کاهش اِشراف ایران در خاورمیانه و از دست دادن یک منطقه استراتژیک منجر شود. همچنین جنگ داخلی در سوریه باعث شده است تا نگرانیها از بالا گرفتن درگیری و تنش در منطقه افزایش یابد و این مهم با ورود ارتش رژیم صهیونی به این کشور، قوتی دوچندان گرفته است.
البته برخی بر این اعتقاد هستند که سقوط بشار اسد میتواند بر تغییر در توازن قوا در منطقه و همچنین فعالیت گروههای مقاومت در سوریه و لبنان تأثیر منفی بگذارد و به کاهش قدرت این گروهها منجر شود اما در واقع چنین نیست و نیروهای مقاومت با اتحادی فزاینده به مقابله در برابر جهانخواران غربی پرداخته و با هوشیاری بیشتری راه خود را ادامه خواهند داد البته احتمال گسترش درگیریها در کل منطقه وجود دارد.
.jpg)
یکی دیگر از علل سقوط دولت بشار اسد را میتوان حمایت آن از فلسطین اشغالی دانست چرا که این روند؛ اهرم فشاری در برابر اشغال خاک سوریه توسط رژیم صهیونی بود. بشار اسد از مقاومت فلسطین علیه اسرائیل حمایت میکرد؛ اما همزمان به شدت حکومتی ناکارآمد داشت که تلاشی برای اصلاح آن نداشت.
از دیگر دلایل سقوط دولت بشار اسد به دوران بحران ده ساله این کشور باز میگردد. زمانی که مخالفتهای داخلی و خارجی همچون هجمهای عظیم و سونامیوار ضربهای سهمگین بر پیکره این حکومت وارد کرد و حضور و همکاری گروههای مقاومت بالاخص جمهوری اسلامی ایران از شدت و حدت این حملات کاست و جریان تروریستی و افراطی داعش را از کشور سوریه دور و آرامش و امنت نسبی را به آن باز گرداند تا جایی که بسیاری از تحلیلگران سیاسی؛ ماندگاری و بقای بشار اسد را مرهون تلاشهای نیروهای مقاومت (سپاه قدس ایران اسلامی، فاطمیون، زینبیون و...) میدانند.
اما در این میان، بشار اسد دچار غرور و نخوتی شد که تصور میکرد این پیروزیها همواره استمرار خواهد یافت و وی میتواند به موازات این فتوح؛ به سیاستهای یکجانبه و بی صداقتی سیاسی خود ادامه دهد تا جایی که سدی در برابر گروههای مقاومت در راستای کمک به مردم غزه و فلسطین بنا کرد و حتی کار بدانجا رسید که برخی مراکز وابسته به جمهوری اسلامی ایران و مقاومت را تعطیل کرد در حالی که همین خطای استراتژیک پایههای حکومت وی را در طول یک سال (از آغاز عملیات طوفان الاقصی) چنان متزلزل ساخت که سقوط آن برای خود وی و حتی برخی دولتهای منطقه غیر قابل تصور شده است.
آنچه که در این میان حائز اهمیت است؛ حمایتهای مالی و نظامی ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی، اوکراین و ترکیه از گروه تحریر الشام است که طی 5 سال اخیر در استان ادلب پایگاهی برای خود ساخته و عملیات خود را نیز از این استان آغاز کردند؛ بنابراین حمایتهای لجستیک ترکیه از گروه تحریرالشام به دلیل هم مرز بودن با سوریه، تیر خلاصی بر حکومت بشار اسد محسوب میشود در حالی که حامیان این گروه باید بدانند که همواره گروهها و جریانهای افراطی، جریانی دوسویه هستند و میتوانند در آیندهای نه چندان دور مخاطرات همهجانبهای را برای حامیان خود داشته باشند که جبران آن بعضاً غیرممکن خواهد بود.
.jpg)
از این رو؛ کشور ما باید با هوشیاری بیشتری به رصد وقایع و اتفاقات منطقه بپردازد و از هرگونه اقدام شتابزدهای خودداری کند تا از آسیبهای احتمالی و ایجاد هرگونه ناآرامی جلوگیری کند. در این راستا، خواست مردم سوریه برای کشور ما از اهمیت ویژهای برخوردار است و بدان احترام کامل میگذاریم تا جمهوریت این کشور محفوظ نگه داشته شود.
روند روابط ایران و سوریه
در طول چهل و اندی سال گذشته، کشور ما با سوریه ارتباطات بسیار قوی و مستحکمی داشته است که نمونه بارز و آشکار آن تقویت نیروهای مقاومت در منطقه محسوب میشود. در حوزه مقاومت سوریه یکی از اعضای مهم و کلیدی عرصه مقاومت بوده است و در این مسیر هم قهرمانانه ایستاد. ارتباط جمهوری اسلامی ایران و سوریه در این عرصه، همواره جاری و ساری بود و ما از سوریه حمایت کردیم.از دیگر سو؛ مبارزه با داعش نیز اهمیت ویژهای داشت چرا که داعش به عنوان پدیدهای فرامنطقهای ظهور یافت و در سراسر جهان رعب و وحشت فزایندهای را به راه انداخت. امروزه نیز بر همگان آشکار و مبرهن است که نقش اصلی در مقابله با نیروهای تروریستی داعش را ایران بازی کرد و نیروهای ما در سوریه حضور پیدا کردند تا امنیت را در منطقه و به ویژه کشور خود حفظ کنند.
به هر حال ما موفق به شکست داعش در منطقه شدیم و این مهم را مدیون شهید حاج قاسم سلیمانی و نیروهای این سردار بزرگ اسلام هستیم چرا که پس از شکست بیسابقه و مفتضحانه تروریستهای داعشی؛ دولت سوریه از نیروهای مقاومت ما درخواست ماندن در این کشور را برای ورود احتمالی و مقابله مجدد با داعش کرد.
درایت مخالفان اسلامگرا !
علیرغم روند گذشته مخالفان اسلامگرا، این بار در سوریه با روندی جدید هدف خود را محقق ساختند بدان معنا که؛ با عقلانیت و اصلاح اشتباهات گذشته رفتار کردند و از حجم خشونت و رفتار انتقام جویانه کاستند تا اعتماد عمومی را جلب نمایند..jpg)
حائز اهمیت آنکه در این برهه؛ مخالفان برخلاف گذشته برای تصرف شهرها پس از پیروزی، از قبل برنامهریزی کامل داشتند و با حفاظت از نیروهای دولتی و همچنین احترام ظاهری به اقلیتهای مذهبی و دینی، مدیریت امور را بر عهده گرفتند تا از هر گونه مقابله احتمالی مردم جلوگیری کرده و خود را جزئی از آنان نشان دهند و این سیاست توانست اهداف فتح نشده داعش را با کمترین هزینه و تلفات برای گروه تحریر الشام محقق سازد.
نتیجه گیری:
با نگاهی اجمالی به آنچه که گفته شد و تأملی بر گذشته لیبی، عراق و دیگر کشورهای جنگزده منطقه درمییابیم که آینده روشن و با ثباتی را نمیتوان برای کشور سوریه متصور شد چرا که اسلامگرایان افراطی حکومت را بر عهده گرفتهاند و بیتردید با گذشت زمان و ایجاد آرامش نسبی در این کشور، اهداف افراطی خود را به ورطه ظهور خواهد گذاشت و این روند شرایط را برای مردم سوریه و نیز همسایگان این کشور دشوار خواهد کرد.در کنار این روند؛ دخالت کشور ترکیه و ورود رژیم صهیونی نیز اوضاع را وخیمتر کرده و نمیتوان با قاطعیت نظری در باره اتفاقات آتی این کشور داد چرا که در هر کشوری که پای بیگانگان و افراطیون باز شد، شاهد ناآرامی، بیثباتی و جنگهای مستمر و بیپایان بودهایم و همواره تاریخ گواه این مهم در منطقه بوده است.