![حیفالمال یا بیتالمال؟ کدام یک سهم فوتبال ایران است؟ حیفالمال یا بیتالمال؟ کدام یک سهم فوتبال ایران است؟](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/news/d8f391aa-929f-4ef5-a81a-c621987d51c5.jpg)
مقدمه؛ از جیب مردم ایرانی تا حسابهای بانکی خارجیها
فوتبال، در هر جای دنیا یک صنعت است؛ یک موتور اقتصادی که با گردش مالی هوشمندانه، نهتنها هزینههای خود را تأمین میکند، بلکه برای کشورها، سودآوری، اشتغالزایی و افتخارآفرینی نیز به همراه دارد. اما در فوتبال ایران، این معادله کاملاً برعکس شده است. بهجای آنکه سرمایهگذاری در این ورزش، به توسعه و پیشرفت منجر شود، تنها به حیفومیل منابع مالی، پر کردن جیب دلالان، بینتیجه ماندن پروژههای فوتبالی و افزایش بدهیهای باشگاهها انجامیده است.در یک چرخه باطل، پول از جیب ملت خارج میشود، اما نه تیمها پیشرفت میکنند، نه فوتبال جذابتر میشود، نه هواداران از دیدن مسابقات لذت میبرند و نه تیمهای ملی ما در رقابتهای بینالمللی موفقتر ظاهر میشوند. بهجای آن، هر سال شاهد یک رسوایی مالی، یک فسخ قرارداد جنجالی، یک شکایت جدید در فیفا و یک دعوای داخلی برای تقسیم پول هستیم. فوتبال ایران، بهجای آنکه محلی برای شادی مردم باشد، تبدیل به زمین بازی افرادی شده است که نه تعصبی به تیمها دارند و نه دغدغهای جز پر کردن جیب خودشان.
یکی از جدیدترین نمونههای این روند، ماجرای پیتسو موسیمانه است. مربیای که بدون برجا گذاشتن کوچکترین دستاوردی، در حالی قراردادش را فسخ کرد که هنوز باشگاه استقلال در حال تأمین هزینههای او بود. اما او تنها یک نمونه از این چرخه معیوب است؛ چرخهای که دهها مربی، بازیکن و مدیر دیگر نیز در آن نقش دارند.
ماجرای موسیمانه؛ قراردادی که برای هیچ بسته شد
چند ماه پیش، وقتی که پیتسو موسیمانه بهعنوان سرمربی جدید استقلال معرفی شد، عدهای از مدیران باشگاه، او را «تحولی بزرگ» در فوتبال ایران نامیدند. اما واقعیت این بود که او نه سابقه روشنی در سطح اول فوتبال جهان داشت و نه قرار بود تغییری بنیادی در استقلال ایجاد کند. در نهایت، بعد از چند ماه، این قرارداد پرطمطراق، با فسخ یکطرفه به پایان رسید.باشگاه استقلال، به دلایلی که ظاهراً مربوط به تحریمهای بانکی بود، نتوانست در موعد مقرر ۸۱ هزار دلار باقیمانده قرارداد او را پرداخت کند. نتیجه چه شد؟ موسیمانه بلافاصله نامه فسخ قراردادش را ارسال کرد، باشگاه تهدید به شکایت در فیفا شد و در نهایت، مثل همیشه، باشگاه و طرفداران، بازنده این ماجرا شدند. اما نکته جالبتر این بود که موسیمانه، تنها چند ساعت پس از فسخ قرارداد، همراه خانوادهاش در مراکز خرید تهران دیده شد، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
سوال اینجاست که آیا مدیران باشگاه، قبل از بستن این قرارداد، ضمانتهای لازم را در نظر گرفته بودند؟ آیا این قرارداد، مانند بسیاری از قراردادهای دیگر، صرفاً یک توافق کاغذی برای پر کردن جیب یک مربی خارجی بود؟ اگر این مربی، آنقدر ارزشمند بود، چرا هیچکس از جدایی او ناراحت نشد؟
فوتبال ایران، بهشت دلالها
در فوتبال حرفهای، انتقال بازیکنان و مربیان خارجی، یک فرآیند حسابشده است که بر اساس معیارهای دقیق ورزشی و مالی انجام میشود. اما در ایران، این فرآیند، به یک تجارت پرسود برای دلالان و واسطههایی تبدیل شده است که تنها هدفشان، گرفتن کمیسیونهای سنگین از هر قرارداد است.مثال دیگر این وضعیت، قرارداد گائل کاکوتا بود. این بازیکن فرانسوی-کنگویی، با قراردادی ۹۰۰ هزار دلاری به استقلال پیوست. اما بعد از تنها چند ماه، او نیز بدون هیچ عملکرد خاصی، قراردادش را فسخ کرد و رفت. سهم باشگاه از این ماجرا چه بود؟ تقریباً هیچ. اما بدون شک، سهم دلالانی که این انتقال را انجام داده بودند، محفوظ ماند.
هر سال، در فصل نقلوانتقالات، بازیکنانی که هیچ شناختی از آنها وجود ندارد، با قیمتهای گزاف به تیمهای ایرانی میآیند، چند ماه بدون تأثیر خاصی بازی میکنند، قراردادشان را فسخ میکنند و با پولهای هنگفت از ایران خارج میشوند. این روند، آنقدر تکراری شده است که به یک روال عادی در فوتبال ایران تبدیل شده است.
![حیفالمال یا بیتالمال؟ کدام یک سهم فوتبال ایران است؟ حیفالمال یا بیتالمال؟ کدام یک سهم فوتبال ایران است؟](https://rasekhoon.net/_files/userfiles//FOOTBALL.jpg)
باشگاههای خصولتی؛ منبع تمام مشکلات
یکی از ریشههای اصلی این وضعیت، ماهیت اقتصادی باشگاههای ایرانی است. بسیاری از باشگاههای لیگ برتر ایران، یا کاملاً دولتی هستند، یا به نوعی تحت مدیریت نهادهای خصولتی قرار دارند. این یعنی پولی که در فوتبال خرج میشود، نه از محل درآمدزایی خود باشگاهها، بلکه از بودجههای دولتی و منابع عمومی تأمین میشود.در نتیجه، هیچ نظارت واقعی بر نحوه هزینهکرد این پولها وجود ندارد. مدیران باشگاهها، بدون نگرانی از بازگشت سرمایه، قراردادهای میلیاردی میبندند، تصمیمهای پرهزینه میگیرند و در نهایت، وقتی که بدهیهای باشگاه سر به فلک کشید، جای خود را به مدیر بعدی میدهند.
پول فوتبال خرج خودش نمیشود!
مشکل دیگر، این است که پولی که در فوتبال ایران خرج میشود، عملاً هیچ تأثیری در رشد و پیشرفت این ورزش ندارد. در حالی که باشگاهها، هر سال صدها میلیارد تومان برای جذب بازیکنان و مربیان خارجی هزینه میکنند، تیمهای پایه، در بدترین شرایط ممکن فعالیت میکنند. زیرساختهای فوتبال، تقریباً هیچ پیشرفتی نداشته است، استادیومها فرسوده شدهاند و استعدادهای داخلی، به دلیل بیتوجهی باشگاهها، هر سال بیشتر به حاشیه رانده میشوند.در کشوری که استعدادهای فوتبالی مانند مهدی طارمی، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش را پرورش داده، چرا باید چنین هزینههای هنگفتی برای بازیکنان درجه دو و سه خارجی انجام شود؟ چرا بهجای سرمایهگذاری روی مدارس فوتبال، بودجههای میلیاردی صرف پرداخت مطالبات مربیانی میشود که هیچ آیندهای در فوتبال ایران ندارند؟
![حیفالمال یا بیتالمال؟ کدام یک سهم فوتبال ایران است؟ حیفالمال یا بیتالمال؟ کدام یک سهم فوتبال ایران است؟](https://rasekhoon.net/_files/userfiles//FOOTBALL3.jpg)
راهکارها؛ فوتبال را از فساد نجات دهید
برای اینکه این روند متوقف شود، اصلاحات اساسی در ساختار فوتبال ایران ضروری است:- شفافیت مالی: قراردادهای باشگاهها باید کاملاً شفاف باشد و نهادهای نظارتی، هزینههای آنها را بررسی کنند.
- محدودیت در جذب بازیکنان و مربیان خارجی: فقط مربیان و بازیکنانی که تأثیرگذاری آنها ثابت شده است، باید اجازه ورود به لیگ ایران را داشته باشند.
- برخورد با دلالان: فعالیت دلالانی که با معاملات غیرشفاف، هزینههای فوتبال ایران را افزایش دادهاند، باید محدود شود.
- تقویت استعدادهای داخلی: سرمایهگذاری در فوتبال پایه، بهمراتب بهتر از خرید بازیکنان پرمدعا و بیکیفیت خارجی است.
- واگذاری باشگاهها به بخش خصوصی واقعی: تا زمانی که باشگاهها از بودجههای دولتی تغذیه میکنند، هیچ تغییری در این روند ایجاد نخواهد شد.
فوتبال ایران، به جای آنکه محلی برای افتخارآفرینی باشد، به عرصهای برای سوءاستفاده از بیتالمال تبدیل شده است. تا زمانی که این چرخه فاسد متوقف نشود، هر سال شاهد یک موسیمانه، یک کاکوتا و یک فسخ قرارداد جنجالی دیگر خواهیم بود.
اکنون زمان آن رسیده که فوتبال ایران، به جای آنکه یک تجارت شخصی برای عدهای خاص باشد، به یک صنعت واقعی تبدیل شود؛ صنعتی که برای مردم باشد، نه برای دلالها!