در سمجی چون توانم آرامیدن کز تنگی آن نمی توان خسبیدن یارب که همی به چشم خواهم دیدن جایی که در او فراخ بتوان دیدن
در سمجی چون توانم آرامیدن
کز تنگی آن نمی توان خسبیدن
یارب که همی به چشم خواهم دیدن
جایی که در او فراخ بتوان دیدن
کز تنگی آن نمی توان خسبیدن
یارب که همی به چشم خواهم دیدن
جایی که در او فراخ بتوان دیدن