(وف 255 -248)، نحوى، لغوى، قارى، محدث و شاعر. وى شاگرد ابوزید انصارى و ابوعبیده بن مثنى و اصمعى و ابوعامر عقدى و دیگران بود. او قرآن را از یعقوب حضرمى فراگرفت. «كتاب» سیبویه را دو مرتبه بر اخفش خواند. در زمرهى شاگردانش از ابندرید و ابوالعباس مبرد یاد شده است. رشتهى اصلیش آثار شاعران قدیم و اصطلاحات ...
(ز 1086 ق)، قارى، خطیب و شاعر. معروف به خطیب قارى سبزوارى. وى در عصر شاه سلیمان صفوى از خطیبان مشهد رضوى به شمار مىرفت. او در علم حروف و اعداد تبحر و به عرفان تمایل داشت. از آثار وى: «مطالع الاسرار»، در شرح «مشارق الانوار» شیخ حافظ رجب برسى، كه به دستور شاه سلیمان صفوى نوشته شد؛ «ابواب البیان»، فارسى، ...
(وف 454 ق)، مقرى. از آثارش كتاب «اللوامح»، در قراآت است. پارهاى از تذكرهنویسان وى را با عبدالرحمان بن احمد بن حسن ابوالفضل عجلى رازى مقرى، صاحب «جامع الوقوف»، یكى دانستهاند. ...
(وف 1286 ق)، قارى و شاعر. وى مردى با تقوا و مطلع از علم قرائت و جفر بود. صاحب تذكره «مرآت الفصاحه» ملا محمد ابراهیم را مكرر مىدید. خاكى در سرودن مرثیه استاد بود. وى در نجف اشرف دفن است. ...
(وف 974 /973 ق)، خطاط و قارى. معروف به واحدالعین. اصل وى از هرات بود ولى، به مشهد رفت و از آنجا به قم و به اردوى شاه طهماسب صفوى پیوست. او در خواندن قرآن در خراسان شهرت فراوانى داشت و مورد توجه بزرگان و پادشاهان بود. كمالالدین جز نستعلیق، انواع خطوط را ماهرانه و استادانه مىنوشت. از آثار وى: یك نسخه ...
(وف 834/833 ق)، محدث، متكلم شافعى، قارى و مورخ. معروف به ابن جزرى. در دمشق به دنیا آمد و همان جا نشو و نما یافت. وى در زهد و تقوى معروف بود و در سیزده سالگى قرآن را حفظ كرد و بعد از آن اوقات خود را صرف تحصیل حدیث كرد. جزرى در نوزده سالگى به قاهره رفت و در سیزده قسم قرائت، مهارتى به دست آورد. از ابوالفدا ...
(وف 437/427/426 ق)، قارى، مفسر، حافظ، مورخ، فقیه، ادیب و محدث. از اهالى نیشابور بود. وى از ابوطاهر بن خزیمه و ابوبكر بن مهران مقرى و ابومحمد مخلدى و همطبقهى آنان روایت كرده است. استادان بسیار دیده و احادیث بسیار شنیده است. ابوالحسن واحدى تفسیر را از او روایت كرده است. در علم قرآن او را یگانهى زمان ...
(س چهارم و پنجم ق)، لغوى، نحوى، فقیه و قارى. معروف به شمس بیهقى. ملقب به شمس الائمه. او جامع علوم و فنون بود و در مرو مسكن داشت. از آثارش: «نقض الاصطلام»؛ «سمط الثریا»، در معانى غرائب حدیث؛ كتابى در «لغت». ...
(س نهم و دهم ق)، قارى، عالم و متكلم امامى. از مشاهیر عصر شاه اسماعیل بود. آنگونه كه از «ریاض» نقل شده وى عالمى فاضل و متكلمى برجسته و از شاگردان شمسالدین محمد، پسر سیدشریف جرجانى، بود. از آثار وى: كتاب «تجوید القرآن»؛ «كتاب الحساب». ...
(س چهارم ق)، محدث و قارى. علوم ابتدایى را در زادگاهش، بروجرد، به پایان برد، سپس براى تكمیل به بغداد رفت و در آنجا ساكن شد و در محضر استادان زمان به فراگیرى حدیث پرداخت. او به مصر نیز مسافرت كرد و از رجال علمى آنجا نیز بهره گرفت. از جمله استادان وى ابوالحسن محمد بن محمد بن عبدالله باهلى است. حسین بن شیرك ...
(460 -372 ق)، قارى و محدث. شیخ القراء زمان خود بود. نسبتش به باطرقان از توابع اصفهان مىرسد. قرآن را با روایات مختلف بر بزرگان قرائت، تلاوت كرد، و از ابوعبدالله بن منده و ابراهیم بن خرشید قوله و ابومسلم بن شهدل و ابوجعفر ابهرى و بسیارى دیگر حدیث شنید. ابوعلى حداد و عبدالعزیز نخشبى و ابوعلى وخشى از او ...
(148 -61 ق)، قارى، حافظ و محدث شیعى. اصل او از نواحى رى بود و در قریهى امه طبرستان، در روز عاشورا، به دنیا آمد. در كودكى او را به كوفه آوردند. شیخ طوسى او را از اصحاب امام صادق (ع) شمرده و ابن شهرآشوب او را از خواص اصحاب امام خوانده است. علماى عامه نیز او را از شاگردان امام صادق (ع) دانسته و برترى او ...
(375 -289 /287 ق)، قاضى، قارى، محدث و فقیه مالكى. در ابهر تولد یافت و ساكن بغداد شد و در آنجا از ابوعمر محمد بن یوسف قاضى و فرزندش ابوالحسین فقه آموخت. و از ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى و عبداللَّه بجلى و ابن تمّام بهرانى و محمد اشنانى و دیگران در عراق و شام و جزیره حدیث شنید. دارقطنى از او حدیث نقل ...
(446 -362)، متكلم، قارى و محدث. معروف به ابن یزداد. در اهواز به دنیا آمد. و در سال 391 ق به شام رفت و تا آخر عمر آنجا بود. ابوعلى در علم قراآت مشهور بود و قرآن را به روایات بسیار قرائت مىكرد و سرآمد قاریان شام بود. وى بر على بن حسین غضائرى و برشنبوذى و ابوحفص كتانى قرائت كرده بود و هذّلى و غلام هرّاس ...
(120 -45 ق)، قارى و محدث. در مكهى معظمه متولد شد. او از نوادگان ایرانیانى بود كه پادشاه ایران آنان را با كشتى به یمن فرستاد. وى از موالى عمرو بن عَلقَمهى كنانى بود. ابنكثیر یكى از قراء هفتگانه بود كه اصول قرائت را از مجاهد و دِرْباس (مولى ابنعباس) از ابنعباس از امیرالمؤمنین (ع) اخذ كرد. به احتمالى ...
(وف 253 ق)، قارى، نحوى و محدث. اصل وى از اصفهان بود. در رى متولد شد. نزد نُصیر و خلاّدبن خالد قرآن آموخت. در عربیت و قراآت استاد و راوى حدیث بود. از آثار وى: «الجامع»، در قرائت، «رسم القرآن»؛ «العدد»؛ كتابى در «جواز قراءة القرآن على طریق المخاطبه». ...
(وف 406 ق)، مفسر، قارى، واعظ، مورخ، ادیب و نحوى. از اصم و ابوالحسن كارزى و ابوحاتم بن حِبّان و ابوزكریا عنبرى حدیث شنید. ابوالقاسم ثعلبى از خواص شاگردان وى بود. نخست مذهب كرامى داشت، اما بعدها به مذهب شافعى گروید. در علوم و معانى قراآت مختلف امام عصر خود بود و در نیشابور سرچشمه علم به حساب مىآمد. وى ...
(وف 375 ق)، محدث و قارى. از مردم اصفهان بود. در بغداد از ابوعلى بن شاذان و همتایان او و در اصفهان از ابوبكر بن مردویه و همطبقه او حدیث شنید. وى در اصفهان مجلس املاى حدیث داشت. سرانجام در اصفهان درگذشت. ...
(وف 423 /413 ق)، خطاط مذهّب، حافظ، قارى، ادیب و شاعر شیعى. مشهور به ابنبواب یا ابنسترى و ملقّب به علاءالدین و قبلةالكتاب. پدرش پردهدار دستگاه آلبویه بود و شهرت وى هم از این رو است. ابوالحسن نیز یك چند در خدمت بهاءالدولهى دیلمى سرپرستى كتابخانهى بهاءالدوله را در شیراز بر عهده داشت. خوشنویسى را از ...
(وف ح 580 ق)، قارى. از مردم یزد بود. در اصفهان به تحصیل پرداخت و مؤذن مسجد جامع آنجا بود و چندى نیز به قضاوت پرداخت. از آثار وى: «غایة المنتهى و نهایة المبتدى»، در قراآت، كه ابن جزرى آن را دیده و بسیار ستوده؛ «المنتقى»، در قراآت دهگانه. ...