(459 /457 -366 ق)، ادیب، مفسر و محدث معتزلى. معروف به ابومسلم اصفهانى. وى محدث اصفهانى و از بزرگان معتزلهى عصر خویش است. ابومسلم آشناى به عربیت و به گفته یحیى بن منده آشناى به نحو بود. او از شاگردان ابوبكر بن مُقْرى بود و سعید بن ابىرجاء صیرفى و حسین خلّال و محمد بن حَمد كبریتى از وى روایت كردهاند. ...
(وف 295 ق)، محدث و مفسر و فقیه حنفى. از مردم روستاى سانج در نزدیكى نسف بود. «صحیح» بخارى را از مؤلف آن روایت كرد و از قتیبة بن سعید، ابوكریب، هشام بن عمّار حدیث شنید. فرزندش، سعید بن ابراهیم، و على طَغامى و خلف بن محمد خَیّام از وى روایت كردند. ابنمعقل چندى قاضى نسف (نخشب) بود و عالم آن سامان به حساب ...
(وف پس از 700 ق)، عالم، عارف، مفسر و محدث. براى تحصیل علم مسافرت بسیار كرد و صحبت مشایخ را دریافت. به تدریس و تربیت اهل علم علاقه داشت و چندین سال در سیر و سلوك و درس و افاده و وعظ بود. كتاب «جامع الاصول» مجدالدین ابناثیر جزرى را از قطبالدین محمود شیرازى روایت مىكرد. او را مجموعهها و اجازات از پدر ...
(وف 725 ق)، مفسر، واعظ، عارف و دانشور. وى نیاى مادرى ابوالعباس زركوب شیرازى، نویسندهى «شیرازنامه» و نیاى سوم جنید شیرازى، نویسندهى «شد الازار» بود. دوبار حج گزارد اما سعى كرد كه مردم بر آن مطلع نشوند. او در مسجد آدینهى سنقرى وعظ مىكرد و در بقعهى شیخ كبیر درس حكمت مىگفت. در شیراز سپرده شد. از تألیفات ...
(410 -323 ق)، محدث، حافظ، مفسر و مورخ. از ابوسهل بن زیاد قطان، ابناسحاق خراسانى، محمد اسوارى، احمد بندار و دیگران حدیث شنید. ابوالقاسم عبدالرحمان بن منده، ابوبكر مستملى عطار و ابنشكرویه و برخى دیگر از وى روایت شنیدند. در «معجم البلدان» و «الكنى والالقاب» و «هدیة الاحباب» سال وفات او 352 ق ذكر شده است. ...
(273 -209 ق)، حافظ، محدث، مفسر و مورخ. برخى گفتهاند كه ماجه لقب پدر وى است نه جدش. ابنماجه براى گردآورى حدیث به رى، بصره، دمشق، بغداد، حمص، شام مصر و حجاز سفر كرد. در دمشق از هشام بن عمار و عباس بن ولید خلاّل و در حمص از محمد بن مصفى و در عراق از ابوبكر بن ابىشیبه و احمد بن عبده و اسماعیل فزارى و ...
(276 -213 ق)، فرهنگنویس، زبانشناس، نویسنده، محدث و مفسر. از مردم مرو بود. نزد استادانى چون اسحاق بن راهویه، ابوحاتم سهل بن محمد سجستانى و عباس بن فرج ریاشى درس خواند. بیشترین تأثیر را از ابنمقفع و ارسطو پذیرفت. آثار جاحظ را خوب مىشناخت. شكوفایى او با جنبش سنتگرایى متوكل همزمان بود. وى توانست با ...
(وف 493 ق)، لغوى، نحوى و مفسر. متولد نهروان بود. یاقوت حموى گوید كه نشو و نماى او در رى بوده است. وى در بغداد نحو را نزد ثمانینى و لغت را نزد حسن بن دهّان و حدیث را از قاضى ابوطیّب طبرى فراگرفت، و به شهرهاى عراق سفر كرد و به تعلیم پرداخت. سرانجام در اصفهان مقیم شد و در همان جا درگذشت. از آثار او: «تفسیر ...
(وف بعد از 340 ق)، مفسر، ادیب، فقیه و متكلم امامى. معروف به عبدكى. عبدك اختصار عبدالكریم است. اهل گرگان بود و پیشواى شیعیان آنجا. مدتى در نیشابور توطن كرد. از عمران بن موسى جرجانى و همطبقه او حدیث شنید. حاكم نیشابورى از وى روایت كرده است. او سرانجام در گرگان درگذشت. از آثار وى: «التفسیر» یا «تفسیر ابنعبدك»؛ ...
(588 -488 ق)، عالم، متكلم، محدث، فقیه، مفسر، ادیب و شاعر شیعى. در سارى متولد شد. نیاى وى شهرآشوب از شاگردان شیخ طوسى بود و ابن شهرآشوب به واسطهى پدر خود از او روایت مىكرد. در هشت سالگى قرآن را حفظ مىخواند. از زمخشرى و احمد و محمد غزالى و خطیب خوارزمى اجازهى روایت داشت. بنا به دلایل مذهبى به حلب كه ...
(385 -297 ق)، محدث، حافظ، واعظ و مفسر. از محدثین ثقه و مورد اعتماد است كه در بغداد متولد شد و در شام، عراق، بصره و فارس حدیث شنید. ابوبكر باغندى و ابوالقاسم بغوى از جملهى محدثانى بودند كه وى از آنان حدیث شنید. و ابوبكر برقانى، ابوسعد مالینى و ابوبكر محمد بن اسماعیل وراق از او روایت حدیث كردند. بیش از ...
(427 /428 -370 ق)، پزشك، فیلسوف، منطقى و دانشمند. مشهور به ابنسینا یا ابوعلى سینا، در مغرب زمین آویسن یا آویسنا و ملقب به حجةالحق، شیخالرییس، شرفالملك و امام الحكما. ابنسینا در افشنهى بخارا، زادگاه مادرش، متولد شد. پدر وى از دیوانیان دستگاه سامانیان بود و در تربیت فرزندان خود سخت كوشا. پدر ابنسینا، ...
(291 -211 ق)، عالم، حافظ، محدث و مفسر. در رى متولد شد. وى امام مسجد جامع اصفهان بود. از سهل بن عثمان و عبدالعزیز بن یحیى و حسین بن عیسى زُهرى روایت كرده، و قاضى ابواحمد عسّال و ابوالقاسم طَبَرانى و ابوالشیخ بن حَیّان و عبدالرحمان بن سیاه از وى حدیث شنیدند. از آثارش: «المسند»، در حدیث؛ «التفسیر»، تفسیرى ...
(وف 406 ق)، مفسر، قارى، واعظ، مورخ، ادیب و نحوى. از اصم و ابوالحسن كارزى و ابوحاتم بن حِبّان و ابوزكریا عنبرى حدیث شنید. ابوالقاسم ثعلبى از خواص شاگردان وى بود. نخست مذهب كرامى داشت، اما بعدها به مذهب شافعى گروید. در علوم و معانى قراآت مختلف امام عصر خود بود و در نیشابور سرچشمه علم به حساب مىآمد. وى ...
(334 -245 ق)، ادیب، نویسنده، محدث، مفسر و مورخ. از خاندانى ایرانىتبار بود. از احمد بن بُدیل قاضى و حسن بن محمد زعفرانى و دیگران حدیث شنید. فرزندش عیسى و ابوالقاسم طبرانى و ابوطاهر ذهلى از او حدیث روایت كردهاند. وى وزیر مقتدر و قاهر عباسى بود كه امور مالى دولت را سامان داد. مدتى خلیفه او را بركنار كرد ...
(وف 423 /413 ق)، خطاط مذهّب، حافظ، قارى، ادیب و شاعر شیعى. مشهور به ابنبواب یا ابنسترى و ملقّب به علاءالدین و قبلةالكتاب. پدرش پردهدار دستگاه آلبویه بود و شهرت وى هم از این رو است. ابوالحسن نیز یك چند در خدمت بهاءالدولهى دیلمى سرپرستى كتابخانهى بهاءالدوله را در شیراز بر عهده داشت. خوشنویسى را از ...
(488 -393 ق)، مفسر، متكلم و محدث معتزلى. اصلاً قزوینى است و در آنجا به دنیا آمد. ابتدا در زادگاهش به تحصیل پرداخت. وى از شاگردان برجسته قاضى عبدالجبار همدانى بود و در نزد وى كلام خواند و مذهب اعتزال را از او اخذ كرد. در همدان از ابوطاهر بن سَلمة و در اصفهان از ابونعیم، و نیز از اساتید دیگر بهره گرفت. ...
(وف 141 -1139 ق)، محدث و مفسر شیعى. وى از یاران امام باقر (ع) بود. در خراسان به دنیا آمد. وى از سعید بن مسیب و عكرمه و شعبى و حسن بصرى و محمد بن سیرین و بسیارى دیگر حدیث شنید؛ و ثورى و شعبه و ابنجریح و یحیىالقطان و ابنعُلیّه و بسیارى دیگر از او نقل حدیث كردهاند. او را از حفاظ بصره مىشناسند. وى در ...
(وف بعد از 565 ق)، مفسر، خطیب، دانشمند و ادیب. اهل فسا بود. در تفسیر، قرائت و نحو مهارت داشت و خطیب شیراز بود. از برهانالدین محمود كرمانى روایت مىكرد. قاضى مجدالدین اسماعیل و قاضى سراجالدین مكرم از شاگردان او بودند. از آثارش: «الكشف والبیان»، در تفسیر قرآن، در هشت جلد، مشهور به «تفسیر ابن ابىمریم»؛ ...
(وف 458 ق)، مفسر و شاعر. در نیشابور متولد شد. در اوایل قرن پنجم قمرى در نیشابور چهار مدرسه بزرگ براى چهار فرقه بنا شد و آن مدرسه را كه جهت شیعه و عدلیه و زیدیه، در محله اسفریس بنا كردند، به نام امام على بن ابىطیّب نامیدند. او را در 414 ق براى موعظه به دربار سلطان محمود غزنوى بردند، به محض ورود بىاجازه ...