(وف ح 1197 ق)، عارف و مفسر ایرانى. در اصفهان زندگى مىكرد. در آن شهر مجلس درسى داشت و هم در آن شهر درگذشت. وى با عارف الهى، آقا محمد بیدآبادى (وف 1197 ق) معاصر بود. اثر مشهور وى «تفسیر القرآن» است كه به «تفسیر تفلیسى» شهرت یافته است. ...
(وف ح 822 ق)، مفسر، فقیه، نویسنده و صوفى. وى اهل بخارا و از اصحاب درجهى اول خواجه بهاءالدین نقشبند و از اولاد عبدالله بن جعفر طیار بود. او نسبتش به حافظالدین كبیر، محمد بخارى مىرسد. از مشاهیر عرفاى سلسلهى نقشبندیه است. چون مردى پارسا و دانشمند بود، بهاءالدین وى را پارسا لقب داد. پارسا، كتب بسیارى ...
(458 /454 -384 ق)، فقیه شافعى، حافظ، محدث، مفسر و متكلم اصولى. ملقب به فخرالزمان. در خسروجرد بیهق متولد شد، و در همان جا نشو و نما یافت. وى به بغداد و كوفه و مكه سفر كرد و در نیشابور رحل اقامت افكند، در همان جا درگذشت و در بیهق دفن شد. ابوبكر در علوم گوناگون داراى دستى توانا بود. امام الحرمین گوید كه: ...
(تو ح 544 -470 ق)، محدث، فقیه، مفسر و ادیب. معروف به بوجعفرك. وى اهل نیشابور بود. گروهى از نجبا همصحبت وى بودند و جماعتى نزد وى دانش فراگرفتند. او از ابونصر احمد بن محمد بن صاعد قاضى و ابوالحسن على بن حسن بن عباس صندلى واعظ و دیگران سماع حدیث داشت. تاجالدین محمود بن ابىالمعالى خوارى، در مقدمهى كتاب ...
(وف 696 -680 ق)، عالم، ادیب، محدث، مفسر و مورخ اشعرى شافعى. معروف به قاضى بیضاوى. اهل بیضاى فارس بود. پدرش در زمان سلطنت اتابك ابوبكر بن سعد زنگى قاضى القضاة فارس بود و بعد از او این منصب به پسرش رسید. وى بعد از مدتها اقامت در شیراز، اواخر عمر را در تبریز سپرى كرد. قاضى معاصر با علامه حلى امامى و خواجه ...
(وف 1320 -1310 ق)، مفسر و مدرس. وى از بزرگان و سرآمدان علوم دینى در سدهى سیزدهم و اوایل چهاردهم هجرى قمرى بود و همچنین از مشایخ و استادان حاج محمد باقر بیرجندى. از وى تفسیرى دو جلدى به نام «التفسیر بالمأثور» به جاى مانده كه نظیر «تفسیر البرهان» سید هاشم بحرانى است. ...
شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، فرزند شیخ نظام الدین و نوه شیخ زین الدین شیخ محمدتقی بهلول گنابادی، فرزند شیخ نظام الدین و نوه شیخ زین الدین بود که در سال 1279 قمری در بیلند بدنیا آمد.
بیشتر از هر چیز واقعه مسجد گوهرشاد اسم این عارف وارسته که در آن زمان 28 سال بیشتر نداشت را بر سر زبانها ...
(وف 1354 ق)، عالم، ادیب، لغوى، مفسر، فقیه و محدث. معروف به مفسر. در كربلا متولد شد و همان جا نشو و نما یافت. وى در تهران ساكن و از اعلام معاصر تهران بود. بهشتى در زهد و تقوى كمنظیر بود. او متجاوز از بیست و دو سال پىدرپى در مسجد جامع تهران تفسیر قرآن مىگفت. در تهران درگذشت و در امامزاده عبداللَّه شهر ...
(698 -611 ق)، مفسر. در قدس متولد شد و در مصر اقامت گزید و در الازهر تحصیل كرد و سرانجام به زادگاهش بازگشت و همان جا درگذشت. جمالالدین صاحب «تفسیر» ى بزرگ است كه آن را با عنایت به پنجاه تفسیر نوشته است. ...
(516/510 -436 ق)، فقیه شافعى، مفسر، محدث و عارف. ملقب به محیى السنه و مشهور به ابنفراء، یا فراء. منسوب به بغ یا بغشور، از قریههاى میان سرخس و هرات در فقه شاگرد قاضى حسین بن محمد مرورودى و در عرفان شاگرد شبلى، ابومحمد مرتعش و عبداللَّه منازل بود. بغوى چون مجلس درس آراست هیچگاه بىطهارت به تدریس آغاز ...
(646 -570 ق)، مفسر. ملقب به نجمالدین و مكنى به ابونعمان و معروف به صوفى و زینبى و جعفرى. در اردبیل به دنیا آمد. بشیر در بغداد فقه آموخت و از محضر یحیى ثقفى و ابنكلیب و ابوالفتح مندائى استفاده كرد. دمیاطى و محب طبرى و ابوالعباس ابن ظاهرى و دیگران از شاگردان وى بودند. او در مكه درگذشت. از آثارش: «التفسیر ...
(570 /562 -475 ق)، مفسر، حافظ، محدث، ادیب و شاعر. محدث و مسند بلخ و امام مسجد راغوم یا راعوام بود. بسطامى نزد پدرش و سپس نزد ابوالقاسم احمد خلیلى و ابراهیم بن محمد اصفهانى درس خواند، و در محضر ابوجعفر محمد بن حسین سمنجانى فقه آموخت. او حتى در كهنسالى نیز بر دانشاندوزى حریص بود و از هر كسى چیزى مىآموخت. ...
(482 -400 ق)، فقیه اصولى، محدث و مفسر حنفى. مشهور به ابى العسر. نسبتش به بزده، قلعهاى در نزدیك نسف، مىرسد از بزرگان سمرقند و پیشواى اصحاب ماوراءالنهر و خود صاحب طریقهاى در مذهب حنفى بود. سمعانى گوید كه دوستش ابوالمعالى محمد بن نصر، خطیب سمرقند، تنها راوى اوست. وى در سمرقند به خاك سپرده شد. او را تصانیف ...
(780- ح 830 ق)، مفسر، متكلم و ادیب. معروف به صدر هروى. عالم به معانى و بیان بود و از شاگردان ارشد ملاسعد تفتازانى به حساب مىآمد. در «هدیة العارفین» سال وفات وى 845 ق ذكر شده است. از آثارش: حاشیه بر «شرح كشاف» استادش، در تفسیر؛ شرح بر «ایضاح المعانى» قزوینى، در معانى و بیان؛ حاشیه بر «فرائض سراجیه» یا ...
(وف 1015 ق)، مفسر و فقیه متصوف. اصل او از اصفهان بود. در بروج هند متولد شد، و در مدینه ساكن شد و تا پایان عمر در آنجا ماند. از آثار وى: «اراءة الدقائق فى شرح مرآة الحقائق»؛ حاشیه بر «تفسیر بیضاوى»؛ «باب الوحدة»؛ «مالا یسع المرید تركه كل یوم من سنن القوم»؛ و چند رساله دیگر. ...
(وف 1302 ق)، فقیه، محدث و مفسر. مشهور به مجتهد بروجردى. وى نوهى دخترى میرزاى قمى، صاحب «قوانین»، و خلف حاج ملا اسدالله حجة الاسلام بود كه مقام فقاهت و تبحرش در حدیث و تفسیر مسلم بود. وى از پدرش حجة الاسلام اجازهى اجتهاد داشت. جمالالدین در اواخر عمر به مشهد مشرف شد و از آنجا به تهران آمد و چندین سال ...
(981 -929/926 ق)، صوفى، واعظ نحوى، فقیه، مفسر و محدث. وى ایرانى الاصل و از دانشمندان نامى عثمانى بود. ظاهرا چون حنفى مذهب بود، از ترس صفویه به آن سرزمین رفت. از جزئیات احوالش اطلاعى در دست نیست. وى مؤلف كتابهاى بسیارى به زبان عربى و فارسى است كه در فنون مختلف نوشته شده است و معلوم مىشود كه در همهى ...
(425 -336 ق)، فقیه، محدث، قرآنپژوه، نحوى. معروف به حافظ كبیر. از اهالى خوارزم بود كه در بغداد سكنى گزید. در خوارزم ابوالعباس حیرى نیشابورى و در هرات از ابوالفضل بن خمیرویه و در جرجان از ابوبكر اسماعیلى و در بغداد از ابوعلى صواف و محمد بن جعفر بندار و در نیشابور از ابوعمرو بن حمدان و ابواحمد حاكم و در ...
(وف 1283 -1270 ق)، فقیه اصولى و مفسر. وى برادر شهید ثالث بود. در برغان كرج به دنیا آمد. مقدمات علم و ادب را نزد پدرش در برغان خواند و «قرآن» و «نهجالبلاغه» را از حفظ كرد و سپس به قزوین رفت. فقه و اصول را نزد علماى قزوین و علوم عقلى را نزد آخوند ملا آقا محمد بیدآبادى فراگرفت. آنگاه به عتبات عراق رفت ...
(1212 -1155 ق)، فقیه، محدث، مفسر و مجتهد. وى در كربلا به دنیا آمد. هنوز به هفت سالگى نرسیده بود كه خواندن و نوشتن را فراگرفت و سطوح اولیه را در مدت سه یا چهار سال تمام كرد و هنوز، به دوازده سالگى نرسیده بود كه در محضر والدش به تحصیل خارج اصول پرداخت و از محضر وحید بهبهانى و شیخ یوسف بحرانى نیز استفاده ...